به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،مسئولین کم کاری میکنند؟ شبکه اجتماعی هم مصیبت شده است؟ مکتب خانههای کرونا زده نیز باعث شده دسترسی به اینترنت بیشتر شود؟ فیلترینگ بدون برنامه جایگزین باعث شده فیلترشکنها بیشتر توزیع شود؟ هزاران هزار دلار خرج میشود تا فرزندتان را از خودش و از شما بگیرند؟
همه اینها درست. اما نقش مادر کلیدی است. قاعدتا شما میخواهید به فرزندتان کمک کنید. در روزگاری که همه خوابند هیچ کس مثل مادر نمیتواند زنده باشد و موثر.
این متن از جهت سواد رسانهای به نقش شما میپردازد؛ فقط سواد رسانهای و نه بیشتر. سواد رسانهای مادر کارگشا است. پس فرض کنید سردبیر یک رسانه اید و او مخاطب. حالا باید چه کرد؟
تغییر در مخاطب از طریق فرآیند «اقناع» انجام میشود. رسانه با اقناع، «بینش» و «گرایش» و «رفتار» مخاطب را تغییر میدهد. به زبان سادهتر هم فکر مخاطب را تغییر میدهد یعنی شناخت او، هم احساساتش را تحریک میکند یعنی ادراک او و هم رفتارش را یعنی عمل او.با این مقدمه باید چه کرد؟
یکم؛ نگران باشید نه مضطرب
گام اول خودتان اید. شما رسانه اید. اما رسانه عصبانی هیچ وقت نمیتواند موثر باشد. پس بر خود مسلط باشد. حل این مسیر یکباره اتفاق نمیافتد. اتفاق بدی در راه است؛ قبول، اما صبور باشید و همه چیز را تمام شده نپندارید. این کلیپ هم چند صباحی به قبلیها اضافه میشود و بعدش هم تمام. شمایید که قبل و حین و بعد از این کلیپ، در کنار فرزندتان هستید. پس کاری کنید که از هر کلیپی موثرتر باشید.
دوم؛ اینکه مقتدرانه عمل کنید نه مستبدانه
از هر آنچه که از نظر فرزند تان استبداد است پرهیز کنید. تصمیم تحکمی نگیرید و برخورد متصلبانه نکنید. البته فرهنگ خانوادهها متفاوت است. اما اصل همانست.
با این حال مقتدر باشد. مقتدر، رسانهای است که قدرتش از اعتبارش است. هم قدرت دارد و هم مشروعیت. مادر به خودی خود اعتبار دارد. این اقتدار را نگه دارید که بسیار از آن کار بر میآید. اولین اصل برای اقناع، اعتبار منبع است که مادر در اوج آن قرار دارد.
مادر بالاترین و معتبرترین منبع نزد فرزند است. حتا اگر در ظاهر اینطور نباشد؛ اما بازهم هر فرزندی در دلش میداند که دلسوزتر از مادر کسی برای او نیست.
پس اصل دوم این است که نشان دهید رفیق هستید و مواجههتان از سر رفاقت و صمیمت و همدلی و دلسوزی است.
سوم؛ اهل مدارا باشید نه مسامحه
فرق ظریفی این دو دارند. با فرزندتان متناسب با شرایطی که دارد مدارا کنید. اما مسامحه نکنید؛ یعنی بی خیال نباشید. آدمی که مدارا میکند تلاش میکند متناسب با شناخت و ظرفیت فرزند، او را گام به گام به مقصد هدایت کند. اما آدم اهل مسامحه فرزندش را رها میکند. این دو شاید در ظاهر مختصری شبیه به هم باشند، اما از اساس متفاوت اند.
پس بدون اینکه از کوره در بروید و احساس کنید همه چیز تمام شده، در هر مرحلهای که فرزند قرار دارد با او مدارا کنید تا یک گام پیش روید. دقت کنید حتا دیدن یک فیلم مستهجن به معنی از دست دادن همه چیز نیست.
چهارم؛ نظارت کنید نه مچگیری
نرم افزارهای مختلفی برای نظارت بر فرزند وجود دارد؛ از آنها استفاده کنید. برای نظارت وقت بگذارید، اما هر اطلاعی کسب کردید جار نزنید. مچ نگیرید تا حریمها حفظ شود و فرزندتان احساس نکند راه بازگشت وجود ندارد. فقط اطلاع کسب کنید تا متناسب با آگاهی تصمیم بگیرید.
پنجم؛ فعال باشید نه منفعل
در فرآیند اقناع گام اول شکستن مقاومت است. اینجا شکستن تابو است. ماجرا را عادی کنید تا حس کنجکاوی بر دیگر هیجانها اضافه نشود. خیلی صادقانه و تا دیر نشده موضوعی که نگرانش هستید را با او در میان بگذارید. مثلا اگر کاملا اطمینان دارید که فرزندتان در معرض مواجهه با کلیپی غیراخلاقی است خودتان زودتر او را مطلع کنید و برایش توضیح دهید.
وقتی مادر خودش با فرزند همراهی میکند و توضیح میدهد که ماجرا چیست حس کنجکاوی را تعدیل میکند. بگذارید از شما بشنود تا دیگری.
ششم؛ تذکر دهید نه تعلیم
گام دوم بعد از شکستن مقاومت، ایجاد تردید است. برای ایجاد تردید استدلال کافی نیست. از عواطف استفاده کنید؛ ابزارهایی که میتواند یک تلنگر برای فرزندتان محسوب شود. لازم نیست در این مرحله حرف جدیدی بزنید. آنچه فرزندتان میداند را در این مرحله تذکر دهید. مثلا توجه دادن به خودش؛ به بزرگیش و هویتش. یا تذکر دادن به عقوبتهای دنیایی و غیردنیایی. یا حتا اینکه هر آدم استانداردی در هر جای دنیا نسبت به این موضوع نوعی نفرت دارد.
خلاصه، تذکر همراه با تحریک عاطفه گام دوم برای ایجاد دودلی است. دقت کنیم که بین تعلیم و تذکر فرق است؛ بین حکمت و موعظه. در تذکر، برخلاف تعلیم، شخصیت تذکردهنده و اعتبار منبع بسیار مهم است. مادر و مادری ازین جهت خیلی موثر است.
هفتم؛ تعلیم دهید نه تخدیر
حالا نوبت شناخت است. فرزندتان را در مرحله دودلی رها نکنید؛ فرصت تعلیم است. تحمیق یا تخدیر یعنی بی اعتنایی به آگاهی بخشی و رها کردن فرزند در جهل. چنین کاری خطای بزرگی است ولو اینکه او در این مرحله دچار خطا نشود. از اینجا به بعد قدرت برهان و استدلال مهم است. با زبان همدلی و متکی به نقاط مشترک با فرزند برای او استدلال کنید. استدلال درباره چی؟ سه چیز. اولا صاحب اثر کیست و چه ویژگیهایی دارد. دوم درباره خود اثر. اینکه چه مشخصاتی دارد. خود اثر را تحلیل کنید. موسیقی و شعر و بازیگران و. مرحله سوم نیز اینکه این کلیپ در شرایط امروز جامعه چه کارکردی دارد. چه راهبرد تخریبی دارد؟ کجا را میخواهد بزند؟ چه چیز را در مخاطب هدف گرفته است. چرا برایش تخریب این وجه در مخاطب اهمیت دارد؟ پاسخ به این سوالات برای هر فرزندی فرق دارد. وارد جزئیات محتوایی نمیشویم تا هرکس متناسب با آنچه فکر میکند عمل کند. مهم این است که نفرت از این دست محتواها تقریبا در تمام دنیا مشترک است؛ حالا هرکس با داشتههای علمی و معنوی خودش رفتار کند.
هشتم؛ تشویق کنید نه تادیب
مرحله نهایی در اقناع، ترغیب است؛ یعنی ایجاد رفتار، یعنی حرکت. این مرحله را با تشویق امتحان کنید تا تادیب. یادتان باشد شما دارید نقش یک سردبیر را بازی میکنید. مثلا تشویقش کنید همین مسیری که شما رفتید را روی دوستانش پیاده کند. از او بخواهید برای کمک به دیگران هم اقدام کند. تلاش کنید تا ایامی که احساس میکند در معرض خطر است بیشتر سمت کارهای دلپسند و دوست داشتنی برای خودش و خانواده برود. بیشتر سمت معنویت برود و کمتر در تنهایی و خلوتی شبکههای اجتماعی باشد.
نهم؛ پیروزید نه شکست خورده
توجه کنید که در هر شرایطی پیروزید. علت هم روشن است. زیبایی نزد فرزند شماست به امانت. بخواهد یا نخواهد درونش خوبیها را فریاد میکند. هم از درون به فضائل کشش دارد و هم از بیرون. هر کاری از دستتان ساخته است انجام دهید، اما توجه کنید که هدایت اصلی دست من و شما نیست. دست اوست که حاضر است و ناظر است و باقی است. اوست که هادی است. به اسم «رب» ظاهر است، چون تربیت با اوست، چون مربی است. پس اول تلاش و بعد هم با حسن ظن و ایمان به پیروزی دعا کنید.
منبع:فارس
انتهای پیام/