به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، میگفتند «ازدواج شتریه که در خونه هرکسی میخوابه» اما الان هم شتر گران است، هم خانه و هم توقعات خودمان از ازدواج بالاست! هر وقت حرف ازدواج به میان میآید، یاد مجالس عروسی میفتیم. مجالسی که میگفتند در قدیم خیلی سادهتر از این روزها بود. اما حالا به قول معروف چشم و همچشمیها پدرش را درآورده است، به طوری که اکثر جوانان در حال حاضر به جای اینکه به فکر پس انداز برای گذران زندگی متأهلی باشند، میخواهند هرطور که شده یک سالن شیک و لاکچری برای جشن عروسی خود رزرو کنند یا دوست دارند در فلان آرایشگاهی که در فضای مجازی معروف است میکاپ خود را انجام دهند،که البته تمام این تصمیمات به شدت هزینه بر است.
بیشتر بخوانید
وقتی کمی به عقبتر برمیگردیم متوجه میشویم که شاید یکی از عوامل ازدواج نکردن جوانان در حال حاضر، به غیر هزینههای بالای زندگی، توقعات زیادی باشد که دلیل ترویج این سبک از ازدواج و زندگی به وجود آمده باشد. اما این توقعات از کجا شروع شد؟ به نظر میرسد آغاز و گسترش این توقعات تاحدودی به دست فضای مجازی شکل گرفته باشد.
فقط کافی است در فضای مجازی کلمهای مربوط به ازدواج را جستجو کنیم تا متوجه تبلیغات پر زرق و برق سالنها، آرایشگاهها و مراکز گل آرایی و .... شویم. وقتی این تبلیغات در فضای مجازی پر میشود در واقع هر جوانی علاقه پیدا میکند عروسی خود را به همین شکل برگزار کند تا بیشتر به چشم بیاید. همین موضوع شاید تاکنون باعث شده باشد بسیاری از عروسیها برگزار نشود یا حتی به تعویق بیفتد.
در دوران کرونا ما شاهد این موضوع بودیم که بسیاری از جوانان به دلیل نبود امکان برگزاری مجالس عروسی، به خانههای بخت رفته و زندگی خود را بدون خرج اضافه برگزار کردند پس شاید یکی از مسائلی که ازدواج را برای جوانان به تعویق انداخته است، مسئله مجالس تشریفاتی باشد.
بیشتر بخوانید
به همین منظور برای افزایش آگاهی درباره ترویج مجالس عروسی لاکچری در فضای مجازی، با معصومه نصیری، مدرس و پژوهشگر سواد رسانهای گفتوگویی داشتیم که در ادامه آن را میخوانید.
نصیری در رابطه با درگیر شدن زندگی روزانه ما با فضای مجازی گفت: از آنجایی که امروزه زندگی ما به شدت در احاطه رسانهها است، سبک و مدل زندگی بسیاری از مردم به طرز قابل توجهی تحت تاثیر قرار داده است. در واقع رسانهها با تبلیغات، محتواهای مختلفی را به ما ارائه میدهند که گاهی تمام زندگی ما را درگیر کرده و برای ما الگو میشوند. میتوان گفت تا حدودی فضای مجازی ما را از آن چیزی که به عنوان فرهنگ ایرانی و اسلامی میشناسیم، دور میکند. در واقع رسانه ما را به سمتی از تجمل گرایی و مصرف گرایی سوق میدهد که باعث میشود نوع نگرش ما به زندگی تغییر کند.
وی افزود: رسانههای جمعی با انگاره سازی، کلیشه سازی و با تکرار برخی از تبلیغات میتوانند نوع نگرش ما و نگاه ما را به محیط پیرامون تغییر بدهند مثل اینکه در صفحات شبکههای اجتماعی مشاهده میکنیم که شروع یک زندگی امروزی تبدیل شده به یک مدل لاکچری دست نیافتنی و افراد قابل توجهی همه تلاششان را میکنند که مانند آتها زندگی کرده و یا رفتار کنند تا امروزیتر به نظر برسند.
نصیری گفت: در حال حاضر شروع زندگی جوانان تا حدودی مبتنی بر مواضع تجملات، مصرفگرایی، چشم و همچشمی، دوری از سادگی و مواردی از این دست شکل گرفته میشود که اکثر این موضوعات به دلیل تبلیغاتی که هر روزه در فضای مجازی منتشر میشوند در ذهن ما شکل میگیرند بدون آنکه از آن اطلاعی داشته باشیم. این صفحات تبلیغاتی تمام تلاش خودشان را میکنند، تا مخاطب به این فکر بیفتد که حتما نیاز به این تجملات دارد.
اگر بخواهیم مثالی برای موضوع ازدواج بزنیم، میتوانیم به موضوع تبلیغات آتیلهها یا آرایشگاههای لاکچری و... اشاره کنیم که باعث میشود جوانها با دیدن این تبلیغات تصور کنند که تمامی هم سن و سالهایشان اینگونه مجالس عروسی خود را برگزار میکنند پس در این شرایط باید حواسمان به هدف تبلیغات و ترویج نوع خاصی از زندگی بین جوانان باشد.
بیشتر بخوانید
مخاطبی که در عصر رسانه زندگی میکند باید این موضع را در نظر بگیرد که رسانه از روشهایی استفاده میکند تا ما را به سمت خودش جذب کند. این جذابیتها نوعی از جهان بینی را برای ما ایجاد میکند که باعث میشود از ارزشهای گذشته خود و کشورمان دور شویم در واقع به سمت نظام سازمان دهی شدهای در حال حرکت هستیم، در این قسمت باید خودمان حواسمان باشد که به چه سمتی کشیده میشویم.
نصیری ادامه داد: اگر مشکلات اقتصادی و حوزههای مختلف مسکن، شغل، درآمد زایی، قیمتها و ... در حوزه ازدواج برای ما مسئله جدی است باید موضوع دغدغههای خودمان هم جدی باشد، چراکه قطعا مصرفگرایی و تجمل گرایی در ازدواج تاثیر میگذارد. در واقع حواسمان باید به رسانهها و فیلم و سریالهایی باشد که نگاه میکنیم تا عقیدهها و فرهنگ ما را عوض نکنند.
گزارش از مائده جلیلی
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/
دخل و خرج با هم جور در نمیاد.
کسب و کارها رونق ندارن و مشاغل در رکودند .
در ضمن آمار طلاق هر سال نسبت به سال گذشته افزایش پیدا می کند .برای چی ؟؟؟
اکثر دخترا چشمشون دنبال ثروته. من آخرش یک دختر خارجی میگیرم .
درضمن
انشاالله همه عاقبت به خیر بشوند
کجایی تو
دلت خوشه ها
این که مردم میخوان راحت زندگی کنن عین تمام مردم دنیا
این که مردم میخوان خونه داشته باشن
اینکه مردم میخوان بدون شرمندگی پیش زن و بچه زندگیمنند
توقع زیادی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
چی بودیم و با سیاست ها و مدیریت جاهلانه چی شدیم
لاکچری بازی کدومه! سوء مدیریت و میگید بخاطر بالارفتن توقعات ازدواج به تعویق افتاده! همه جوانها که نمیتونن ازدواج دانشجویی کنن و با حلقه نقره و بدلی برن سر زندگی....
چرا نه?
شماره تلفون این خدارو بده ناشناس
اشتباه منو انجام ندید ولی من خدا رو شکر تونستم بعد از ده ماه خون دل خوردن طلاق بگیرم.
چرا????
بهمین خیال باش ناشناس
تا حالا هم خواستگاری نرفته و نخواهم رفت.
کیا موافقند؟
یا اینکه اونقدر با فهمی که میدونی ،نمیتونی یه مرد خوب برای یه زن باشی
هم نسنجیده حرف میزنی و هم از سر ضعفهایی که داری، رو هوا حکم میدی.
پس جوابت رو نمیدم شاید گذر زمان روشنت کنه و یاد بگیری قضاوت نکنی.
روز و شب از این خرج گران می نالم !!
از بس شب و روز خورده ام نان و پنیر !!
اُفتند همیشه موش ها دنبالم !!
حالا شما می فرمایید "مگه مجبوری ازدواج کنی؟" ؛ واقعیتش اینه که بله؛ خیلی ها مجبورند به خاطر زخم زبان خانواده و دوست و فامیل های کنجکاو (بخوانید: فضول) ازدواج کنند. یا به همین دلایل هم بچه دار شوند.
بعدش چی میشه؟! وقتی طرف نتونست خرج زن و بچش رو بده، همون فامیل های کنجکاو پشت سرش غیبتش رو می کنن و میگن "تو که عُرضه نداشتی، زن و بچه برای چیت بود؟؟!!" ؛ در این حالت، چاره ای غیر از تحمل کردن وجود نداره.
بهشت آنجاست کآزاری نباشد
کسی را با کسی کاری نباشد
کسی را با کسی کاری نباشد را خیلی عالی گفتی ناشناس
اگه با کسی کاری نداشته باشی کسی را با شما کاری نیست
اگه پشت سرکسی غیبت نکنی کسی پشت سرت غیبت نمیکند
کار نیست
من اگه پارتی داشتم لب نرز سربازی نمیرفتم که،الان ۳۰ سالم شده نه شغل دارم نه سرمایه
درس خوندم که در راستای چیزی که یاد گرفتم کار کنم نه اینکه تازه الان برم یه کار فنی که یه آدم بی سوادم میتونه انجام بده برم یاد بگیرم و تو این اوضاع اقتصادی تازه از صفر شروع کنم
توقع زیادیه که استخدام بشم؟
یه سر برو خیابون قیمت وسایل و لوازم ازدواج و هرچی واسه ازدواج آسان خودت خرج کردی بگیر بعد مرد باش همین جا بگو به قیمت روز شده چقد ؟
خونه هم نمیخاد ما تو پارک میخوابیم اره قربونش
سال 94 رفتم خواستگاری شغل من را پرسید گفت شغل شما را دوست ندارم و کار نشد
سال 97 رفتم خواستگاری شروع کردم به صحبت گفتم هر دو سال ارزش پول ما نصف شده و زندگی سخت است آن دختر ناامید شد و گریه کرد خداحافظی کردیم و رفتیم
سال 99 رفتم خواستگاری آن دختر 50 تا سوال از اینترنت پیدا کرده بود و در یک جلسه همه را پرسد کلی سوال هم در از طریق تلفن و غیره پرسید و آنقدر سوال پرسید که خودش پشیمان شد
ولی از یه جایی به بعد دیگه قیدشو زدم و دیگه بهش فکر هم نمیکنم.شماهم همین کارو بکنید.اولش سخته فکر نکنید بهش ولی بعدا عادت میکنید