به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،واقعیاتی از زندگی اروپای قرون وسطایی که شما را شگفت زده خواهد کرد. خوب، یا حداقل عجیب غریب به نظر میرسد.
قرون وسطایی دورهای نسبتاً تاریک در زندگی اروپا بود. بر این اساس، زندگی و آداب و رسوم بومیان آن زمان سرگرم کننده نبود. به نظر افراد مدرن بسیار عجیب غریب و وحتی وحشیانه به نظر میرسند و برخی با وحشیگری آنها خشمگین میشوند. من میخواهم در مقاله امروز در مورد چند واقعیت بگویم.
بیشتر بخوانید
صندلی جادوگر وسیلهای برای شکنجه و اعتراف گرفتن
برای به دست آوردن اعتراف از زنانی که مظنون به تمرین جادوگری بودند، از اصطلاح "صندلی جادوگر" بسیار استفاده میشد. این آشکار ساز دروغ قرون وسطایی ارعاب کننده به نظر میرسد. اثربخشی استفاده از آن نیز بسیار بالا بود. این ابزار شکنجه به ویژه مورد علاقه مأمورین اتریشی قرار گرفت. صندلیها تغییرات گستردهای را ایجاد کردند. مجهز به دستبند، پابندو ابزارهای مختلف برای ثابت نگه داشتن متهمان بودند. صندلیها، به طور معمول، با "سیستم گرمایش" ساخته میشدند. آهن قرمز داغ در زیر نشیمنگاه دریافت اعترافات را بسیار ساده میکرد. با این حال، مواردی وجود داشته است که تمام تلاشهای شکنجه گران بیهوده بوده است. در سال ۱۶۹۳، شهروند ماریا ووکینتس، ۵۷ ساله، ۱۱ روز را در یک صندلی مشابه در حال شکنجه شدن گذراند، اما هرگز به جادوگری اعتراف نکرد. او فقط با درد مداوم و غیرقابل تحمل دیوانه شد.
در نظر قرون وسطاییها یک جادوگر واقعی باید سبک باشد
اما خبرهای خوبی هم وجود داشت. خانمهایی که وزن آنها از پنجاه کیلوگرم بیشتر بود، مورد ظن قرار نمیگرفتند. اعتقاد بر این بود که این حداکثر وزنی است که وسیله نقلیه اصلی جادوگران میتواند بلند کند! - جاروی جادوگران! بله، لاغر بودن در آن روزها کاملاً خطرناک بود. با توجه به اینکه بیشتر افراد زیبا به جادوگری متهم میشدند، جای تعجب نیست که در اواخر قرون وسطا، دختران زیبایی در اروپا باقی نمانده باشند. واقعا شگفت آور نیست؟ که چگونه زیباییها در اروپای قرون وسطی مورد آزار و شکنجه قرار می گرفتند.
استفاده از آب جوش در تشخیص گناهکار
روش دیگر برای پیدا کردن حقیقت که در قرون وسطی به طور گسترده مورد استفاده قرار میگرفت وآن را "داوری خدا" مینامیدند. آزمایشات با استفاده از آب جوش انجام میشد. الگوریتم بسیار ساده - اگر پس از غوطه ور شدن دست در آب جوش، آسیب قابل مشاهدهای به دست مظنون وارد نمیشد، بیگناه اعلام میشد. نمیدانم کسی با موفقیت این آزمون را گذرانده است یا خیر؟ من هیچ اطلاعاتی در این مورد در هیچ کجا ندیده ام. اگر کسی در این زمینه اطلاعی دارد، در بخش نظرات سهیم شود.
خودکشی در قرون وسطی
یکی از رسوم وحشانه دیگر، این عقیده را ایجاد کرد:کسانی که خودکشی میکنند از ورود به قلمرو خدا منع میشوند. برای جلوگیری از آتش جهنم در زندگی پس از مرگ، متاسفانه بیمار که میخواست سریع از عذاب زمین خلاص شود، به قتل میرسید. آنها به سادگی اغلب بچههای بی دفاع را میکشتند. محاسبه این بود که پس از محاکمه و حکم اعدام، آنها صمیمانه از آخرین اعترافات خود توبه میکردند و به لطف این توبه، مستقیم به بهشت می رفتند. لغو مجازات اعدام و جایگزینی آن با حبس ابد این جنون را پایان داد.
تفاوت پزشکی قرون وسطایی و شرق را احساس کنید
من قبلاً از تفاوت فاحش در توسعه پزشکی قرون وسطایی در شرق و غرب اطلاع داشتم؛ و این با تماشای فیلمهای سینمایی و مستندهای مربوط به آن دوران به من کمک کرده بود. خوب، خواندن ادبیات مفید هرگز زائد نبوده است.
ابن سینا فیلسوف و پزشک در شرق (۹۸۰-۱۰۳۷)
اول از همه صحبت از ابن سینای معروف ارزشش را دارد. فکر میکنم هر کسی کم و بیش درباره این پزشک معروف پارسی شنیده است. با خواندن خاطرات امیر شایزر اسامه بن مکنیز، که در قرن دوازدهم زندگی میکرد، تأیید دیگری از دیدگاه خود در این باره پیدا کردم.
اسامه بن مکنیز در خاطرات خود روشهای وحشیانهای را که مسیحیان ایسکولاپیوس در معالجه بیماریها به کار میبرند، توصیف میکند که درمان آن به ویژه از نظر پزشک شرقی آسان بود.
اولین بیمار یک شوالیه با آبسه در پای خود بود. پزشک شرقی، بدون آداب و رسوم زیاد، آبسه را باز کرد و شروع به مداوای بیمار کرد. برای تثبیت اثر درمان، بیمار مجبور بود رژیم غذایی سالم را رعایت کند و زمان بیشتری را در هوای تازه بگذراند.
اما جراح قرون وسطایی هم آنجا بود! قطع عضو توسط جراحان قرون وسطایی انجام میشد (آنها به طور ترکیبی آرایشگر هم بودند)
پزشک اروپایی به او گفت که جان خود را با درمان آبسه از دست ندهد. در این حالت، انجام یک قطع عضو با یک ضربه قاطع مطلوب نتیجه بخشتر است. رزمنده شجاع مسیحی طبیعتاً زندگی را انتخاب کرد، هرچند بدون یکی از پاها. برای نجات جان، به شوالیه دستور داده شد که تبر تیزتری پیدا کند. پس از مدتی او با ابزار مورد نیاز برای معالجه بازگشت. اما دست جراح لرزید و نتوانست با یک ضربه عملیات را تمام کند. سپس ضربه دیگر تاسف بارتر بود، مغز از استخوانهای پا بیرون زد (همانطور که پارسی مینویسد) و بیمار بلافاصله در مقابل پزشکان درگذشت.
بیمار دوم یا به عبارت بهتر بیمار زنی بود که دچار فرسودگی عمومی بود. پزشک پارسی به پاک کردن بدن (سم زدایی در مدرن) و یک رژیم ترمیمی برای او توصیه کرد. به هر حال، چیزی مشابه در چنین مواردی توسط پزشکان مدرن توصیه میشود.
تجویز پزشک اروپایی حیرت آور بود. او که به سختی به بیمار نگاه میکرد، اظهار داشت: شیطان وارد سر این زن شده است و باید سرش را بتراشند! زن بعد از تراشیدن سر، دوباره به رژیم غذایی معمول خود بازگردد، غذاهای غلیظ با سیر و خردل بخورد. وقتی وضعیت وی بدتر شد، پزشک اروپایی گفت: "شیطان وارد مغز او شده است. "و او همچنان به مداوای بیمار ادامه داد. او با استفاده از یک تیغ تیز، برشی عمیق بر روی جمجمه برهنه بیمار ایجاد کرد. درمان بیشتر شامل مالش زیاد نمک بر روی سر بود. زن بدبخت در مدت کوتاهی درگذشت.
در نتیجه، هر دو بیمار درگذشتند و پزشک پارسی که برای کمک به یکی از دوستان امیر اسامه بن مکنیز اعزام شده بود، به زودی به خانه بازگشت.
اینگونه است که تعصب مذهبی منجر به رکود عمیق در توسعه همه علوم طبیعی در قرون وسطایی شد. فقط خرافات توسعه یافت. تعصب مذهبی در قرون وسطی منجر به اوج گرفتن استیضاح و آزار و اذیت گسترده مردمان و مخالفان شد.
منبع:سیارک
انتهای پیام/