به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دفاع مقدس که از ماندگارترین حماسههای ملت ایران است همیشه در کتاب تاریخ کشورمان پر رنگ خواهد ماند؛ جنگ تمام عیاری که نظام سلطه به وسیلۀ رژیم بعث علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، زیرا رویای سقوط جمهوری اسلامی را در سر داشت, اما ملت ایران با مقاومت مؤمنانه و تمرکز بر ظرفیتها و قابلیتهای خود دشمنان خود را با شکست مواجه کرد.
روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ رأس ساعت ۱۲ به وقت بغداد، مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز ۱۴۲ بمبافکن و جنگنده را برای حمله هوایی به فرودگاههای ایران صادر کرد. ۲۰ دقیقه بعد عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی این موضوع را به اطلاع صدام رساند و به این ترتیب جنگ بین عراق و ایران آغاز شد.
جنگ در شرایطی به ایران تحمیل شد که نیروهای نظامی وضعیت مناسبی نداشتند و در وضعیت برابر با ارتش عراق نبودند؛ اما مردانه ایستادند و مقاومت کردند. از برکات و دست آوردهای فرا ملی دفاع مقدس ارائه الگوی مبارزه و مقاومت برای مسلمانان و مستضعفان جهان بود که نماد آن را میتوان در جبهۀ مقاومت اسلامی و نیروهای حزب الله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن، مقاوت فلسطین و… مشاهده کرد.
در دفاع مقدس از هر طیف جامعه رزمنده وجود داشت، دکتر، مهندس، معلم، کارگر، ورزشکار، بی سواد، باسواد و هر قشری که بتوان در موردش فکر کرد. رزمندههایی که تا پای جان ایستادند اما کم نیاوردند؛ یکی از این رزمندههای دلاور، شهید محمدحسین دامغانی اولین شهید دفاع مقدس است.
محمدحسین در روز چهارم آبان ۱۳۳۰ در شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش محمدرضا، کشاورز بود و مادرش طیبه نام داشت. سومین فرزند خانواده و پسری بسیار ساکت و مظلوم بود. زمانی که کلاس ششم ابتدایی را به پایان رساند، پدرش وضع مالی خوبی نداشت، به همین دلیل محمد حسین روزهای تعطیل هفته و بعضی از شبها در کارخانه کار میکرد تا هم کمک خرجی برای خانه باشد و هم خرج تحصیل خود را تأمین کند.
در پایان دوره راهنمایی تصمیم گرفت وارد نیروی هوایی ارتش شود. زمانی که دیپلم گرفت، استواریکم نیروی هوایی ارتش بود. چون در درس زبان رتبه اول را به دست آورده بود، او را برای ادامه تحصیل و گذراندن دورههای تخصصی در آمریکا انتخاب کردند، تا اینکه در سال ۱۳۵۱ تکنسین پرواز شد و به ایران بازگشت. برادر محمدحسین در مورد نحوه ورود او به نیروی هوایی میگوید: برادر شهیدم پس از اخذ مدرک سیکل در شاهرود نمیدانم به پیشنهاد چه کسی خدمت در نیروی هوایی را پذیرفت. به همراه دایی کوچکم و چند نفر دیگر به تهران عزیمت کرد تا در امتحان ورودی نیروی هوایی شرکت کند. از آنجا که شهید عزیز از قد رشیدی برخوردار بود و ضریب هوشی بالایی داشت در اولین مرحله آزمون قبول شد و پس از مدت کوتاهی به استخدام رسمی نیروی هوایی در آمد که پس از آن به نیروی هوایی شیراز منتقل و معرفی شد.
مرکز اسناد دفاع مقدس می نویسد که شهید محمد حسین دامغانی سال ۱۳۵۸ با خواهر همکارش ازدواج کرد و به تهران منتقل شد. قبل از شهادتش یک عکس بسیار زیبا با لباس همافری گرفت و برای همه برادرها و خواهرها سفارش چاپ داد و به همسرش سفارش کرد که از همین عکس برای تشییع جنازه اش استفاده شود.
شهید دامغانی در جنگهای داخلی با گروههای کوموله برای رساندن مهمات و آذوقه به نظامیان فعالیت چشمگیری از خود نشان میداد، یک بار هواپیمایش در حین رساندن مهمات و آذوقه بود که در بالای شهر سنندج توسط دموکراتها مورد اصابت گلوله قرار گرفت که اگر خونسردی و مهارت شهید نبود، اتفاق دردناکی رقم می خورد، اما شهید هواپیما را بر روی باند فرودگاه سنندج نشاند.
سرانجام محمد حسین دامغانی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با سِمَت تکنسین هواپیما در بمباران هوایی فرودگاه مهرآباد تهران به شهادت رسید. نکته تلخ در مورد شهادت او این بود که ۱۹ روز بعد از شهادتش خداوند دختری به وی عطا کرد.
روحش شاد و یادش گرامی
انتهای پیام/
ولی بهتر نبود در بیان خاطرات دقت مناسبی انجام دهید تا هم کارهای مناسب شهدا و قرهمانان وطن کم ارزش نشود و هم واقعیات برای بهره برداری مناسب آیندگان استفاده گردد.
اینطور که فرمودید ایشان همافر( فنی ) و تکنسین و یا اصطلاحا مهندس تعمیر و نگهداری بودند و نه خلبان هواپیما در بر روی سنندج هواپیمای مورد حمله قرار گرفته را بنشاند!
این کار بر عهده خلبان است و قطعا در چنین شرایط نقش مهندس پرواز و یا کروچیف هواپیمای هرکولس تعمیر ضرروی هواپیما در حین پرواز و یا فرودگاه خارج از بیس عملیاتی است و حتما ایشان در حفظ و یا تامین شرایط فنی جهت ادامه پرواز آن هواپیما نقش موثر داشتند و نه در هدایت و نشاندن هواپیما...!
تکتکمان مدیون همگیشان هستیم.
خدا کند ما را حلال کنند....