یک کارشناس اقتصادی گفت: میزان افزایش رشد پایه پولی در کشور در سال‌های ۱۳۵۳ به بعد به شدت شوکه کننده بودهمچنانکه رشد پایه پولی ۴۰ درصدی در اقتصاد آن دوره ثبت شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دوره پهلوی با تمام فراز و فرود‌هایی که در حوزه اقتصاد داشته است، می‌تواند یک کلاس درس برای سیاست گذاران اقتصادی باشد. این دوره که از جنبه‌های مختلفی می‌توان آن را مورد ارزیابی قرار داد، به چند بخش تقسیم می‌گردد.

در سال‌های آخر حکومت پهلوی، پدیده افزایش شدید جهانی قیمت نفت سبب ورود دلار‌های نفتی به کشور شده است. در این دوره کشور نه تنها برنامه مناسبی برای هزینه کرد این دلار‌های نفتی نداشته است، بلکه به زعم بسیاری از کارشناسان کشور وارد یک دوره استبدادی و خفقان می‌شود که برنامه‌های عمرانی در کشور کنار گذاشته شده و شخص شاه برای اقتصاد کشور تصمیم می‌گرفته است.

مجید شاکری، استاد دانشگاه و محقق اقتصادی در این باره می‌گوید: نظام تصمیم سازی در کشور به شاه پیشنهاد افزایش بی رویه در هزینه‌های عمرانی را داده بود. شاه نیز با تجدیدنظر در برنامه عمرانی پنجم روشی را در پیش می‌گیرد که در سال‌های آخر دوره پهلوی تورم بسیار بالایی در جامعه ایجاد می‌شود.

در ادامه بخش نخست گفتگو با مجید شاکری را می‌خوانید:

* گریه رئیس کل بانک مرکزی برای یک خط اعتباری ۵ میلیون دلاری!

به عنوان اولین سوال بفرمایید، حکومت پهلوی دوم در مواجه با درآمد‌های نفتی چه دوره‌هایی را طی کرده است؟

شاکری: دوره پهلوی اول خودش به ۳ بخش در حوزه مواجهه با درآمد‌های نفتی تقسیم می‌شود. در دوره پهلوی دوم هم به لحاظ جهت گیری‌ها و هم به لحاظ افراد دست اندرکار می‌توان این دوره را از منظر درآمد‌های نفتی به چند بخش مجزا تقسیم کرد. یک دوره از ابتدای روی کارآمدن محمدرضا تا ملی شدن صنعت نفت است. یک دوره ملی شدن صنعت نفت است. یک دوره بعد از ملی شدن صنعت نفت تا ۱۳۳۹ است. یک دوره هم از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ است که در این دوره افراد و رویکرد‌ها زیاد تغییری نمی‌کند و تا ۱۳۵۳ ادامه پیدا می‌کند. در این دوره افراد مختلفی بر سر کار می‌آیند، ولی می‌توان دو تیم اصلی در حوزه اقتصاد شناسایی کرد. دوره آخر نیز از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ می‌باشد.

در همه این دوره‌ها شاه و نظام تصمیم ساز در کشور یک رویه را داشته اند و یا تصمیمات آن‌ها متناسب با شرایط متفاوت بوده است؟

شاکری: در این دوره‌ها نحوه مواجهه حکومت با درآمد‌های نفتی متفاوت است. در سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ اوضاع بسیار سخت بوده است. در سال ۱۳۴۱ به بعد هم آنچنان درآمد فوق العاده‌ای در کشور وجود نداشته است. چنانچه یکی از مشکلات کشور در این دوره تمدید یک خط اعتباری ۵ میلیون دلاری متعلق به بانک میدلند انگلستان بوده است. زمانی که این مشکل حل می‌شود، معروف است که سمیعی، رئیس وقت بانک مرکزی، قائم مقام خود را یعنی خداداد فرمانفرمائیان را در آغوش می‌گیرد و گریه می‌کند. یعنی اصلا شرایط فراوانی در دهه ۴۰ نبوده است. اما هرچقدر به سمت سال‌های دهه ۵۰ نزدیک می‌شویم، این درآمد‌های نفتی به شدت رشد داشته اند.

* سال ۵۳ آغاز دوره شوک نفتی و خلاء «سپر ارزی» موثر برای کشور
یعنی در سال‌های قبل از دهه ۵۰ کشور با طوفان نفتی مواجه نبوده است؟

شاکری: در این دوره هم میزان تولید نفت ایران، چه تولید خود ایران و چه تولید کنسرسیوم افزایش پیدا می‌کند و قیمت نفت نیز افزایش پیدا می‌کند. از این دوره است که نفت وارد ادبیات اقتصادی ایران می‌شود. اما باز هم تا ۱۳۵۱ نمی‌توان گفت کشور با طوفان نفتی مواجه بوده است. در سال ۱۳۵۱ یک افزایش شدید قیمت نفت داریم که در ایران بودجه عمرانی نیز رشد پیدا می‌کند. در سال ۵۲ با یک ثبات قیمت روبرو هستیم و در سال ۵۳ نیز یک شوک نفتی در جهان رخ می‌دهد.

بعد از شوک نفتی در سال ۵۳ مجموعه حکمرانی ایران به سراغ این مساله می‌روند که در برنامه پنجم عمرانی کشور (در آن دوره به برنامه توسعه، برنامه عمرانی گفته می‌شد)، بودجه عمرانی را بسیار زیاد کنند. اینکه چرا به سمت این گزینه رفتند، بحث مفصلی است.

در آن دوره و حتی هم اکنون نیز این مساله تکرار شده است. ما یک «سپر ارزی» نداشتیم که بتواند در دوره‌های مازاد درآمد ارزی، این مازاد را جمع کند و در دوره‌های کمبود درآمد‌های ارزی، از این مازاد استفاده کند. در آن دوره به دلیل عدم وجود این سپر نتوانستند ورود این حجم از درامد ارزی را کنترل کنند.


بیشتر بخوانید

 مشکل کشور نداشتن سپر ارزی بوده است و یا مشکلات دیگری هم وجود داشته است؟

شاکری: در یک مقاله بسیار جالب، هاشم پسران و کامیار محدث، ثابت می‌کنند درآمد‌های نفتی نه تنها برای ایران غنیمت نیست، بلکه یک نعمت بزرگ نیز بوده است. آن چیزی که برای اقتصاد کشور مضر بوده شامل ضعف حکمرانی، نداشتن سپر ارزی و سیاست‌های رانت جویانه بوده است.

یکی از بهترین مثال‌های این موضوع دوره آخر حکومت پهلوی است در مواجهه با درآمد‌های نفتی است. یعنی در برنامه عمرانی پنجم کشور را تغییر نام دادند و اسم ان را گذاشتند برنامه عمرانی پنجم تجدیدنظر شده. به دلیل اینکه مفهوم سپر ارزی برای حاکمان کشور در آن دوره جا نیفتاده بود، عملا در کشور برنامه‌ای جز تزریق این پول به کشور وجود نداشته و سیاست گذاران هم تفکری متناسب برای جلوگیری از ورود این درآمد‌های سرشار نفتی به اقتصاد کشور نداشتند. یا اگر برخی افراد در آن دوره به چنین نتیجه‌ای رسیده بودند که باید سپر ارزی داشته باشند، دست به اقداماتی مانند خرید سهام کروپ آلمان، ورود به صنایع هسته‌ای فرانسه و برخی فعالیت‌های این چنینی در آن دوره زده‌اند. البته در این موضوع که این راهکار آن‌ها در آن دوره ایمن بوده است، شرط‌هایی وجود داشته است.

* شاه طرفدار استفاده از درآمد‌های نفتی به هر شکلی بود

شاه در این دوره چه نقشی در تصمیمات این چنینی در کشور داشته است؟

شاکری:، اما از سال ۵۱ شخص شاه نظرش این بود که باید از این درآمد نفتی ناگهانی استفاد شود و ایران این درآمد بادآورده را تامین مالی توسعه کشور کند. در آن زمان تنها ادبیاتی که برای توسعه شناخته می‌شد، عملیات عمرانی بزرگ بوده است. کشور به صورت ناگهانی میزان سرمایه گذاری دولتی را آنقدر افزایش بدهد که بتواند به صورت جهشی فاصله را با کشور‌هایی که رشد بالاتری دارند را پر کند. ضمن اینکه خود شاه طرفدار این نظریه بوده است که کل درآمد ارزی را وارد اقتصاد کند.

در مقاله دیگری رامین ناصحی می‌گوید، باید طی زمان شخصیت یک فرد را نگاه کنیم که این مساله به ما کمک خواهد کرد تا کیفیت سیاست گذاری افراد را سنجش کنیم. ناصحی در این مقاله می‌نویسد: شاه اساسا سیاست انقباضی را قبول نداشت و علت همراهی اولیه با سیاست‌های اجرا شده در سال‌های ۴۱ تا ۴۸ این بود که افراد سیاست گذار هم سیاست انقباضی را قبول نداشتند و سیاست انبساطی را برای کشور لازم می‌دانستند.

* شاه مخالف برنامه انقباضی صندوق بین المللی پول بود

بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد در سال‌های ۱۳۳۹ کشور مطابق با نظر صندوق بین المللی پول برنامه انقباضی داشته است؟

شاکری: محمدرضا با برنامه تثبیت اقتصادی که در سال ۱۳۳۹ و ۱۳۴۰ اجرایی شد، مخالف بود. این برنامه توسط صندوق بین المللی پول به ایران ارائه شده بود که به نظر می‌رسد در آن دوره برای اقتصاد ایران نیز ضروری بوده است. اما با وجود اینکه این تصویر از آن دوره وجود دارد که شاه تنها فرد موافق ورود این درآمد‌های هنگفت نفتی به اقتصاد کشور بوده است، تا حدودی تصویر غلطی از آن دوره است. مثلا گفته می‌شود که سیستم سیاست گذاری کشور با این شیوه تصمیم گیری شاه مخالف بوده است، تا حدود زیادی درست نیست.

بخشی از بدنه کارشناسی در کشور در آن دوره نیز با تصمیمات شاه همراه بوده است. یا به دلایل سیاسی و یا به دلیل اینکه فکر می‌کردند باید از این فرصت جهت توسعه کشور استفاده شود و یا فکر می‌کردند اگر این پول هنگفت را مصروف این جنس کار نکنیم باید برای چه کار‌هایی هزینه کنیم، موافق شاه بودند.

کارشناسان سازمان برنامه می‌گفتند این پول‌هایی که خرج می‌کنید روزی پا در می‌آورند و انقلاب می‌کنند
عبدالمجید مجیدی رئیس سازمان برنامه دوره پهلوی

در اجلاس رامسر که برای تجدیدنظر در برنامه عمرانی پنجم تشکیل شده بود، انتخاب روش هزینه کردن درآمد‌ها با چه کسی بوده است؟

شاکری: در ۳ سناریویی که در اجلاس رامسر که برای تجدیدنظر در برنامه عمرانی پنجم در سال ۵۳ برگزار شده بود، شاه از نظر خودش محتاطانه‌ترین سناریو را انتخاب می‌کند. یعنی سناریویی که افزایش ۸۲ درصدی در هزینه‌ها را پیشنهاد می‌دهد. دو سناریو دیگر یکی بیش از صد درصد و دیگری هم ۲۰۰ درصد بوده است.

جالب اینجاست این پیشنهاد که با موافقت شاه مواجه می‌شود، پیشنهاد سازمان برنامه بوده است. یعنی عبدالمجید مجیدی این پیشنهاد را به این اجلاس آورده است. این طور که الان گفته می‌شود که مجیدی با این سناریو مخالف بوده و محمدرضا شخصا چنین تصمیمی می‌گیرد، زیاد مطلب درستی نیست.

البته باید این مطلب را گفت که این گونه هم نیست که همه کارشناسان سازمان برنامه و کارشناسان بانک مرکزی با این سناریو موافق بودند. نه بسیاری از کارشناسان با این شیوه هزینه کرد در آن دوره مخالف بودند و عده زیادی نیز با این تصمیمات موافق بودند. غلامرضا مقدم که قائم مقام بانک مرکزی در زمان افتتاح آن بوده است، در جلسه جالبی در سال ۱۳۵۱ که در این دوره جهش اولیه قیمت نفت رخ داده است، می‌گوید: محمد رضا در این جلسه همان حرف‌هایی را می‌زند که در سال ۵۳ اجرا شد. شاه می‌گوید: ما ساختمان می‌سازیم، کارخانه می‌سازیم و.. مقدم می‌گوید: ما زیرساخت نداریم، سیمان نداریم، بندر نداریم و. شاه می‌گوید، سیمان وارد می‌کنیم، بندر می‌سازیم و امثال اینها. جالب است که دقیقا در سال ۵۱ هر چه که در جلسه با کارشناسان و مدیران بانک مرکزی و سازمان برنامه مطرح شده است، همان اتفاقات در سال ۵۳ رخ داده است. انگار یک کسی دقیقا همان موضوعات را واو به واو اجرایی کرده است. جالب اینجاست در آن جلسه شاه با این برنامه مخالفت می‌کند.

شاه قطعا خودش جزو گروهی بوده است که سیاست انبساطی را ترویج می‌کرده است. اما بخشی از بدنه کارشناسی در بانک مرکزی و سازمان برنامه با شاه همراه بوده اند. معروف است که یکی از معاونین سازمان برنامه در جلسه دیگری در سازمان برنامه که شاه حضور نداشته است، می‌گوید: «این پول‌هایی که اینگونه خرج می‌کنید، روزی پا در می‌آورد و انقلاب می‌کند». این جمله نه خطاب به شاه، بلکه خطاب به مجیدی رئیس سازمان برنامه گفته می‌شود. به هر حال، نداشتن سپر ارزی، تصورات اشتباه شاه و اطرافیانش درباره توسعه و هرچیزی که اسمش را بتوانیم بگذاریم، یا به صورت کلی بگویم، تصور عمرانی از توسعه سبب تجدیدنظر در برنامه عمرانی پنجم شد.

* چرا ایران به انگلستان و فرانسه پول می‌داد؟

پیش از برنامه پنجم، برنامه‌هایی که نوشته شده بود نیز به همین سرنوشت دچار شدند؟

شاکری: برنامه سوم و چهارم عمرانی در کشور که بسیار موفق بودند و قطعا بهترین برنامه‌های توسعه در تاریخ دولت‌های مدرن در ایران بوده است. برنامه پنجم با توجه به درآمد‌های هنگفت نفتی که وارد کشور می‌شد، دچار اصلاحات زیادی شد. برنامه عمرانی پنجم یک شکست مطلق است. زمانی که برنامه عمرانی پنجم را نگاه می‌کنیم به وضوح در آن می‌توان این مساله را یک پولی دستمان آمده است و نمی‌دانیم با آن چه کنیم، دیده می‌شود. برنامه عمرانی پنجم تنها برنامه‌ای است که در آن برای کنترل تورم به افزایش واردات از کشور‌های خارجی توجه می‌شود. یعنی این مساله در اهداف برنامه نوشته و نه مسائلی که سیاست گذار اجرا کرده است. یا اینکه کمک به کشور‌های فقیر، دوست و همسایه به این طریق که ما حق عضویت آن‌ها را بپردازیم و داخل این کشور‌ها سرمایه گذاری کنیم و از اینجور مسائل تا بتوانیم نفوذ خود را گسترش دهیم. مثلا کمک به انگلستان و فرانسه در این سال‌ها به همین منظور بوده است.

کارشناسان سازمان برنامه می‌گفتند این پول‌هایی که خرج می‌کنید روزی پا در می‌آورند و انقلاب می‌کنند

* رشد پایه پولی در سال‌های آخر حکومت پهلوی شوکه کننده است

بانک مرکزی ورود این دلار‌های نفتی به اقتصاد کشور را چگونه مدیریت کرد؟

شاکری: حجم عظیمی از دارایی خارجی بانک مرکزی در این سال‌ها رشد پیدا می‌کند، طوری که واردات اصلا جوابگوی آن نبوده است. این دارایی خارجی در سمت چپ ترازنامه بانک مرکزی قرار می‌گرفت و بانک مرکزی برای ایجاد تعادل مجبور بود پایه پولی را افزایش دهد. این افزایش پایه پولی سبب خلق پول پرقدرت می‌شد. اعداد رشد پایه پولی و رشد نقدینگی از بعد از سال ۱۳۵۳ تا سال ۱۳۵۶ اعداد شوکه کننده‌ای است. حتی در حال حاضر که کشور با بحران جدی تحریم‌ها و مشکلات ارزی از یک سو و پولی شدن کسری بودجه از سوی دیگر مواجه است، هنوز هم خیلی با آن اعداد فاصله دارد.

میانگین رشد پایه پولی در سال‌های اجرایی شدن برنامه پنجم عمرانی تجدیدنظر شده، بیش از ۴۰ درصد بوده است. تورم در این دوره دو رقمی و بسیار بالا بوده است. ایران در سال‌های قبل از آن عادت به تورم تک رقمی داشته است. از سال ۱۳۳۹ که کشور با مشکل ارزی مواجه می‌شود تورم به ۱۳ درصد می‌رسد. اما در چند سال آخر حکومت پهلوی کشور با اعداد عجیب و غریبی در مبحث تورم مواجه می‌شود که تا ۲۹ درصد نیز می‌رسد. تا سال ۱۳۵۷ دیده نمی‌شود که تورم کاهش پیدا کند. در سال ۵۷ به دلیل کاهش تورم در مستغلات کمی افزایش قیمت‌ها تعدیل می‌شود و شدت رشد قبلی آن کاسته می‌شود.

منبع:فارس

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۱۷ ۲۲ بهمن ۱۳۹۹
عالی