روزنامه لبنانی الاخبار با اشاره به دشمنی ریشه‌دار نهاد نظامی آمریکا با روسیه و چین، احتمال رویارویی هسته‌ای میان آن‌ها را بعید ندانست.

به گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه الاخبار در مقاله‌ای با عنوان «از رقابت تا رویارویی بین ابرقدرت‌ها» نوشت وقتی بنابر گزارش‌های صادره از «پنتاگون» و برجسته‌ترینشان یعنی اسناد امنیت ملی و دفاع ملی در سال ۲۰۱۸ میلادی، «رقابت بین ابرقدرت‌ها» به مشخصه اصلی وضع کنونی بین‌المللی تبدیل شده است، جای تعجب ندارد که رویارویی مستقیم بین این قدرت‌ها به فرضیه اصلی نظامی‌گری آمریکا و غرب مبدل شده است.

رقابت نفوذ بین طرف‌های مسلّطی است که توانایی‌های برخی از آنان در حال افول و توانایی‌های برخی دیگر در حال صعود است و همین رقابت نیز در موارد زیادی در تاریخ معاصر و قدیم به درگیری‌ها و جنگ‌های خونین بین آنان منجر شده است.

برخی معتقدند دستیابی ابرقدرت‌ها به تسلیحات هسته‌ای، احتمال رویارویی مستقیم بین آنان را به علت خطر نابودی متقابل ناشی از به کارگیری این تسلیحات از میان می‌برد، اما برخی مطالعات و تحقیقات شماری از نظامیان و کارشناسان آمریکایی در این اواخر، وقوع اینگونه درگیری را بعید نداسته است. در این تحقیقات نیز توصیه‌هایی به منظور چگونگی آماده شدن برای این رویارویی ارائه شده است.

با وجود آنکه بزرگنمایی خطرات خارجی از شیوه‌های شناخته شده‌ای است که صنایع نظامی آمریکا یعنی «ائتلاف سازمانی» بین نهاد نظامی آمریکا و کارتل‌های اسلحه‌سازی به آن متوسل می‌شوند تا سهم بزرگی از بودجه عمومی کشور را تضمین کنند, گزینه‌هایی که شاید دولت آمریکا در نتیجه این گزینه‌ها در پیش بگیرد، بدون شک بر گزینه‌های «رقبای بین‌المللی» تاثیراتی خواهد داشت.

روشن است که مواضع تند قطب‌های حاضر در دولت بایدن در قبال روسیه و چین و در صدر آنان آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، به میزان زیادی با رویکرد‌های «دولت در سایه» و در بطن آن یعنی نهاد نظامی که با این دو کشور به شدت مخالف است، همخوانی دارد.

توجه به چنین تحقیقاتی و تأثیرات احتمالی آن‌ها بر گزینه‌های دولت بایدن در میدان مسلح شدن و نیز توجه به شکل‌های «ترکیبی» استقرار نظامی خارجی، به روشن شدن راهبرد مدیریت کلی و عملی و تأثیرات آن بر یک منازعه بین‌المللی قابل اوج‌گیری کمک می‌کند.

رویارویی هسته‌ای احتمالی:
دشمنی ریشه‌دار نهاد نظامی آمریکا با روسیه و به صورت فزاینده‌ای با چین،  در خیلی از مواقع اینگونه تفسیر می‌شود که از بازمانده‌های «ذهنیت جنگ سرد» است یعنی میراثی از یک مرحله تاریخی است و جنبه ایدئولوژیک بر منازعات بین‌المللی بر جنبه‌های دیگر غلبه داشته است.

واقعیت آن است که این جنبه ایدئولوژیک یعنی مخالفت با کمونیسم فقط در حد یک گفتمان توجیهی در تلاش‌های آمریکا برای سلطه و تضعیف یا نابودی همه توان این دو کشور و دیگر کشور‌های مخالف با آمریکا از جمله قدرتی در حد و اندازه شوروی سابق بود.

روایت مختلفی امروز جایگزین مخالفت با کمونیسم شده است و این روایت نیز «دو رقیب» را قدرت‌های «تحریف‌گر»‌ی توصیف می‌کند که برای نابودی نظام لیبرالی بین‌المللی که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم آن را بنا کرده است، تلاش می‌کنند.

چارلز ریچارد، افسر ارتش آمریکا، در مقاله‌ای در پایگاه اینترنتی نیروی دریایی آمریکا با عنوان «ساختن بازدارندگی راهبردی در قرن ۲۱» نوشت استفاده روسیه و چین از ابزار‌های قدرت «به چالش‌طلبی عرف‌های بین‌المللی و صلح جهانی، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در اوج جنگ سرد شاهد بوده‌ایم.»

او افزود: «مقابله نکردن آمریکا با رفتار‌های این دو کشور موجب خواهد شد واشنگتن از امتیاز محوری بودن محروم شود و این امتیاز نیز توانایی نشان دادن قدرت راهبردی و به کارگیری آن برای گسترش نفوذ است و این دو کشور را درباره امکان ادامه گمراهی‌شان متقاعد خواهد کرد.»

ریچارد سپس فهرستی از اتهامات طولانی علیه مسکو و پکن مطرح کرده است. از جمله اینکه روسیه عملیات نوسازی کامل زیرساخت‌های نظامی‌اش شامل زرادخانه هسته‌ای و موشکی و بمب‌افکن‌های راهبردی‌اش را آغاز کرده است و این موضوع درباره چین نیز مصداق دارد و در زمینه موشک‌های بسیار پرسرعت و تسلیحات هسته‌ای مخصوص فضا پیشرفت بسیار زیادی کسب و توانایی‌های نظامی دریایی‌اش را به صورت ویژه‌ای ارتقا داده است.

به گفته ریچارد، این دو کشور از اصطکاک عمدی با کشتی‌ها و هواپیما‌های آمریکایی و هم‌پیمانان آنان که در همسایگی مستقیم آنان قرار دارند مانند دریای چین جنوبی یا اقیانوس آرام تردید نمی‌کنند.

سازماندهی مجدد استقرار نظامی آمریکا و گسترش دامنه آن لزوما به شعله‌ورسازی تنش‌ها و منازعات منجر خواهد شد:
خلاصه مهم مقاله ریچاد آن است که «فرضیه اصلی برای فرماندهی نظامی آمریکا آن است که قدرت بازدارندگی آمریکا در بحران‌ها و و منازعات آینده در معرض امتحانی سخت و بی‌سابقه‌ای قرار خواهد گرفت. متاسفانه دشمنان ما از میدان‌های هسته‌ای و راهبردی برای کاستن از قدرت مداخله و تأثیرگذاری ما و نیز برای آزمودن استحکام همپیمانان ما به شدت بهره‌برداری کرده‌اند و به استفاده از تسلیحات هسته‌ای در صورتی که ناچار شوند؛ مبادرت ورزیده‌اند. عملا این امکان وجود دارد که یک بحران منطقه‌ای با روسیه و چین به سرعت به سمت رویارویی پیش برود که طی آن اگر رهبران دو کشور تصور کنند خساراتشان در جنگ متعارف شاید رژیم‌های آنان را تهدید کند، به استفاده از تسلیحات هسته‌ای متوسل شوند.»


بیشتر بخوانید


نخستین توصیه پیشنهادی این افسر آمریکایی لزوم تبدیل فرضیه «استفاده از سلاح هسته‌ای غیر ممکن است» با فرضیه‌ای است که می‌گوید «توسل به آن بسیار هم ممکن است.»

توصیه دوم وی این است که توانایی‌های موجود با راهبرد کلی و تعهدات جهانی مترتّب بر آن متناسب باشد.

نیازی به گفتن نیست که رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی چینی و روس از چنین مطالعات و توصیه‌هایی آگاهی دارند و آنان برنامه‌های ارتقای نظامی آمریکا را با دقت زیر نظر خواهند داشت علاوه بر اینکه چنین وضعی به معنای افزایش مسابقه تسلیحاتی و تشدید تنش بین دو رقیب است.

استقرار نظامی «ترکیبی»:
سیاست امپراتوری آمریکا به شبکه‌ای از پایگاه‌های نظامی در سراسر جهان (حدود ۶۰۰ پایگاه نظامی بزرگ) متکی است که هیچ امپراتوری دیگری در تاریخ معاصر این تعداد پایگاه و نیز اشکال دیگر حضور نظامی در ده‌ها کشور را ندارد.

آمریکا بر اساس توافقنامه‌هایی در این ده‌ها کشور حضور دارد و به واشنگتن با عنوان همکاری یا حمایت، تسهیلات داده می‌شود. بیشتر این پایگاه‌ها در طول جنگ سرد احداث شده‌اند، اما اشکال دیگر استقرار نظامی در بحبوحه جنگ موسوم به جنگ با تروریسم گسترش یافت و بخش زیادی از آن نیز اعلام نشده است.

اما رشد فراوان توانایی‌های نظامی و موشکی و مشخصا موشک‌های نقطه‌زن و هدایت‌شونده قدرت‌های بزرگ و متوسط رقیب آمریکا به یک تهدید جدی برای پایگاه‌های سنتی آمریکا تبدیل شده است.

با توجه به اینکه هدف رقبا نیز دور کردن حضور نظامی آمریکا در حد توان از همسایگی شان در زمین یا دریاست یا به عبارت روشن‌تر گسترش حریم حیاتی دفاعی شان است از همین روی نهاد نظامی آمریکا و مراکز مطالعاتی مرتبط با آن برای ارائه طرح‌ها و نقشه‌هایی به منظور بازنگری در فرمول استقرار نظام جهانی که با واقعیت‌های جدید همگونی داشته باشد تلاش می‌کنند.

رینا نا مایلز از مؤسسه فناوری ماساچوست و برایان بلانکیچیپ، استاد علوم سیاسی از دانشگاه میامی، مقاله‌ای را در پایگاه اینترنتی «وار آن دی راکس» با عنوان «آینده استقرار نظامی آمریکا در جهانی که بر سر آن منازعه می‌شود» منتشر کردند.

این دو کارشناس معتقدند دشمنان آمریکا علاوه بر تهدید نظامی مستقیم که پایگاه‌های این کشور‌ها با آن مواجهند از ابزار‌هایی مانند فشار‌های اقتصادی و سیاسی به کشور‌هایی که میزبان این پایگاه‌ها هستند استفاده می‌کنند تا آنان را وادار کنند این پایگاه‌ها را ببندند یا آنکه نگذارند از این پایگاه‌ها علیه آن‌ها در صورت وقوع جنگ بین آنان و آمریکا استفاده شود.

مثلا چین به حکم روابط اقتصادی تأثیرگذاری که با شماری از کشور‌های دور و نزدیک دارد می‌تواند به این کشورها، فشار‌های تأثیرگذاری بیاورد و آنان را مجبور کند در طرح‌های آمریکایی ضد پکن وارد نشوند.

حقیقت دیگر آن است که حضور پایگاه‌های آمریکایی -که برای اهداف خصمانه استفاده می‌شود- در خاک بسیاری از کشور‌های آسیایی و حتی اروپایی، در گذشته با مخالفت گسترده ملت‌های این کشور‌ها مواجه شده است و احتمال می‌رود این مخالفت‌ها در صورت تشدید تنش بین آمریکا و دیگر قدرت‌های بین‌المللی به خاطر خطراتی که بر امنیت و زندگی ساکنان این کشور‌ها دارد افزایش یابد.

این دو کارشناس توصیه کرده‌اند از تعداد پایگاه‌های متعارف کاسته شود، اما توان دفاعی آمریکا در مقابله با تهدیداتی که اساساً تهدیدات موشکی است تقویت شود و شکل‌های استقرار نظامی «ترکیبی» و غیر علنی در بسیاری از موارد افزایش و دامنه این استقرار از طریق برخی مشوق‌های اقتصادی و نظامی و سیاسی سخاوتمندانه به کشور‌های آماده پذیرش حضور آمریکا گسترش یابد.

آمادگی برای رویارویی‌های هسته‌ای و بازآرایی استقرار نظامی جهانی و گسترش دامنه آن در چارچوب گزینه‌هایی قرار دارد که نهاد نظامی آمریکا برای حفظ جایگاه تسلط این کشور به هر بهایی که باشد، بررسی می‌کند.

در انتهای این مطلب آمده است: پذیرش چنین گزینه‌هایی لزوماً به تشدید تنش‌ها و منازعات و گسترش آن به عرصه‌ها و مناطق جدیدی منجر خواهد شد و در‌ها را به روی سناریو‌های جنگ‌هایی که جهان در تاریخ معاصر به خودش ندیده است باز خواهد کرد.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۸ ۱۹ بهمن ۱۳۹۹
درود
Netherlands
reza
۱۱:۵۱ ۱۹ بهمن ۱۳۹۹
اینجاست که با تمام مواردی که در این مقاله به آن اشاره شده اتحاد و وحدت حوزه کشورهای محورمقاومت بیش از بیش روشن میشود فرض کنیم قدرت بازدارندگی کشورهای محورمقاومت از نقاط صفر مرزی تمام این کشورها با پوشش حلقه های تودرتوی امنیتی به برد2500کیلومتری یا حتی بیشتر برسد این یعنی بودن پایگاه های اشغالی و غصب شده ارتش سنتکام آمریکا یعنی هزینه های گزاف بیهوده چراکه چنان این پایگاه های ارتش سنتکام آمریکا آسیب پذیرخواهند شد که جرءات هیچ عکس العملی را نخواهند داشت و بود ونبودشان در منطقه هیچ فایده ای برای ایالات منفرده آمریکا نخواهد داشت الا باینکه خاک منطقه را ترک کنند و نیروهای خودشان را از منطقه کشورهای محورمقاومت خارج سازند و یا بسیار تقلیل بدهند یعنی همان تکرار سخنان رئیس جمهور مستعفی سابق احمق درجه یک آمریکا که با اعلام رسانه ای اذعان کرد که::""با اینکه در منطقه 750تریلیون دلار هزینه کرده ایم حتی یک دلارآمریکا سود نکرده ایم.....""و تمام این فرضیه و تصور بستگی به این دارد که کشورهای حوزه محورمقاومت تا چه اندازه از انسجام و اتحاد و وحدت الرویه در پوشش های امنیتی حلقه های تودرتوی 2500کیلومتری از نقاط صفر مرزی با یکدیگر بهره برداری کنند و به همدیگر پوشش امنیتی بدهند و تجاوز به حریم هر کدام تجاوز به حریم تمام کشورهای محورمقاومت تلقی شود.........
آخرین اخبار