به گزارش گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، انقلاب اسلامی با خون شهدا آبیاری شده است و اگر ایثار و شهادت جوانان غیور نبود، انقلاب در مقابل دشمنان دوام نمیآورد. دهه فجر فرصتی است تا یادی از شهدا کنیم که همه چیز انقلاب به برکت آنان است.
هوشنگ کمالی زاده برادر شهید علی کمالی زاده بختیاری گفت: ما ۵ برادر و یک خواهر هستیم و بنده برادر بزرگتر شهید هستم. پدر و مادرمان مانند تمام پدر و مادرانی که منتظر خبری از فرزندشان هستند سالها چشم انتظار برگشت یا خبری از برادرم بودند.
او بیان داشت: برادرم علی آن سالها فقط ۲۰ سال داشت و در حال گذراندن خدمت سربازی بود ما با هم به جبهه رفتیم. من به عنوان بسیجی و علی به عنوان سرباز نظام وظیفه. هر دو سال ۶۲ در عملیات خیبر حضور داشتیم که بنده در عملیات خیبر مجروح و شیمیایی شدم.
کمالی زاده بیان داشت: پس از آن، شهید در عملیات بدر سال ۶۳ در سمت آرپی جی زن در جبهه حضور داشت. آن زمان افراد قدبلند را برای آرپی جی زنی انتخاب میکردند تا تسلط کامل داشته باشد، علی برادرم نیز به دلیل جثه درشت و قد بلندی که داشت این وظیفه را عهده دار شد و در همان عملیات جاویدالاثر شد.
برادر شهید کمالی زاده ادامه داد: در عملیات بدر در یک مرخصی ده روزه که شهید به خانه آمده بود برخی دوستان و اطرافیان علی سعی داشتند او را از رفتن به جبهه منع کنند، ولی خوب یادم است علی در جوابشان گفت: در این اوضاع نامردی است من به جبهه نروم و در پیشگاه خدای خود شرمنده شوم باید بروم و خود را به خدا می سپارم.
او با اشاره به سالهای فراق و بی خبری از شهید بیان داشت: پس از جنگ ما از طریق رادیو و تلویزیون صدا و تصویرش را در بین اسرا دیدیم و بیش از ۵۰ بار از طریق دوستان و بستگانی که صدا و تصویر شهید را در رسانهها دیده بودند باخبر شدیم که زنده است.
این برادر شهید گفت: پای برادرم زخمی بوده و چفیه دور پاهایش بسته بود. حتی یادم است آن سالها راننده مینی بوسی از اهالی شوش که در خط شوشتر-دزفول مشغول بود زمانی که تصویر علی برادرم را در تلویزیون دیده بود و آدرس را از زبانش شنیده بود پرسان پرسان آدرس ما را پیدا کرد و به ما خبر داد برادرتان زنده است و اسیر عراقیها شده است. البته در آن سالها هیچ گونه نامهای از طریق سازمان صلیب سرخ از شهید به دست ما نرسید.
کمالی زاده ادامه داد: در ۲۵ مرداد سال ۶۹ زمانی که اسرای ایرانی آزاد شدند اسم برادرم در لیست آزادگان بود و ما خوشحال از این خبر و پایان فراق چندساله و دیدار روی برادرم با همکاری سپاه شوشتر تمام کوچه را آذین بستیم، ولی متاسفانه علی برادرم در بین آزادگان نبود و باز هم نیامد.
این برادر شهید اظهار داشت: ۳۷ سال بی خبری از برادرم برایمان خیلی سنگین بود دوری و انتظار برای آمدنش یا خبری از او بر پدر و مادرم سخت گذشت. مادرم چندی است به دلیل سکته مغزی ناتوان شده و قادر به حرکت کردن نیست.
این جانباز دوران دفاع مقدس گفت: پس از سالها امید داشتن به برگشتن فرزندشان سرانجام چهارشنبه ۸ بهمن ماه سردار باقرزاده مسئول گروه تفحص شهدا با هیئت همراه به منزل پدرم آمدند و خبر پیدا شدن پیکر شهید را در اطراف شهر العماره عراق دادند. آن لحظه برای بنده، پدر ومادر و برادران و خواهرم لحظهای سخت بود همه در اندوه پایان این فراق گریستیم و واپسین روزهای دیدار شهید برایمان تازه شد و از طرفی انتظارمان هم تمام شد.
او ادامه داد: موردی که بعد از خبر پیداشدن پیکر شهید از سوی گروه تفحص به ما گفته شد این بود: روز پیداشدن پیکر شهید ۶ بهمن ماه بوده و این تاریخ دقیقا روز تولد شهید است یعنی پیکر شهید در روزی که متولد شد همان روز تفحص شد و به انتظار ما در فراقش پایان داد.
کمالی زاده با اشاره به آخرین خوابی که بستگان از شهید دیده بودند اظهار داشت: خوابهای متفاوتی در این چندسال از شهید دیده شد. در آخرین خواب برادرزاده ام که هیچ وقت شهید را ندیده بود، علی را در عالم خواب دید که گفته بود: من بین عراق و ایران هستم در نزدیکی مرز ایرانم و یک روزی برمی گردم.
این مقام مسئول ادامه داد: یکی از شهروندان شهید را خواب دیده بود و شهید میگوید به زودی شهیدی به شوشتر میآورند و من در مراسم تشییع خود حضور دارم.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/م