گفتگو با نوام چامسکی درباره چشم‌انداز تحولات سیاسی ایالات متحده را از نظر می‌گذرانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اغتشاشات و بحران‌های داخلی در ایالات متحده وارد مرحله تازه‌ای شده است. احتمال شورش مسلحانه در ۵۰ ایالت آمریکا، منجر به استقرار گسترده پلیس فدرال، گارد ملی و نیرو‌های ویژه این کشور در واشنگتن و دیگر شهر‌ها و مناطق شده است. بسیاری از تحلیلگران پیش‌بینی کرده‌اند که بحران‌های داخلی آمریکا، در۲۰ ژانویه امسال و پس از حضور رسمی بایدن در کاخ سفید پایان نمی‌یابد و منازعات اساسی و بنیادینی که در این کشور شکل گرفته همچنان ادامه خواهد داشت. در این خصوص، روزنامه جام‌جم گفت‌و‌گویی با پروفسور نوام چامسکی فیلسوف، زبان‌شناس و نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی صورت داده است. چامسکی، استاد بازنشسته دپارتمان فلسفه و زبان‌شناسی مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) آمریکاست.


بیشتربخوانید


همان گونه که مستحضرید حمله طرفداران ترامپ به کنگره آمریکا و احتمال تکرار این حمله در آینده‌ای نزدیک، وضعیت فوق‌العاده‌ای را به لحاظ امنیتی، سیاسی و اجتماعی در ایالات متحده حاکم ساخته است. نظرشما در این خصوص چیست؟
بحران‌هایی که از مدت‌ها قبل در آمریکا آغاز شده و امروز به این نقطه رسیده است، برگرفته از ساختار نئولیبرالیستی حاکم بر این کشور است. همگان می‌دانند که قدرت در آمریکا در اختیار ثروتمندان است. در مبارزات انتخاباتی آمریکا، چه در دور مقدماتی و درون‌حزبی و چه در دور نهایی، ثروت حرف اول و آخر را می‌زند. ترامپ و امثال او در دل همین ساختار خلق می‌شوند و در مسند قدرت می‌نشینند. ترامپ یک تاجرمسلک و فردی است که به فکر منافع خود و معدود همراهانش بود. ساختار نئولیبرالیستی در آمریکا به افزایش قدرت مانور ثروتمندان و قدرتمندان و در مقابل، خشم دیگر اقشار جامعه منجر شده است.

به مخاطرات سیطره نئولیبرالیسم در آمریکا، از جمله بحران‌های امنیتی اخیر در این کشور اشاره کردید. نسبت مقولات نئولیبرالیسم آمریکایی و دموکراسی، خصوصا در شرایط فعلی چگونه قابل تعریف و تفسیر است؟
رابطه این دو کاملا معکوس است. نئولیبرالیسم آمریکایی اساسا قرابتی با دموکراسی و رای مردم ندارد. حاکمیت نئولیبرالیسم در آمریکا، دموکراسی را در ایالات متحده شدیدا تضعیف کرده و در مواردی نیز از بین برده است. نئولیبرالیسم منجر به ایجاد نظمی شد که تمرکز تصمیم‌گیری و قدرت را در اختیار نهاد‌های قدرتمند و ثروتمند قرار داد. در واقع از رهگذر نئولیبرالیسم، نهاد‌ها و سازمان‌هایی به وجود آمد که قدرت را در اختیار خود قرار دادند و باعث تمرکز ثروت در دست معدودی از افراد و سازمان‌ها شدند. همان سازمان‌ها و نهاد‌هایی که امروز دیگر شهروندان آمریکایی برای آن‌ها اصالت و قداستی قائل نیستند. این رویکرد نئولیبرالیستی را به طور مشخص بعد از جنگ جهانی دوم و طی دهه‌های اخیر شاهد هستیم. از این رهگذر، شاهد نظارت و کنترل بیشتر آمریکا بر داخل این کشور و حتی دیگر کشور‌های جهان هستیم. سران آمریکا با شبکه‌ها و افرادی که قدرت و ثروت را در دیگر کشور‌های دنیا در اختیار دارند نیز وارد تعامل می‌شوند و البته تحمل ظهور قدرت‌های جدید در نظام بین‌الملل را نیز ندارند.

طی روز‌های اخیر، دموکرات‌ها یا حتی برخی جمهوریخواهان سعی دارند مرز میان خود و ترامپ را پررنگ‌تر کرده و حتی از طریق مجلس نمایندگان و سنا برای همیشه مسیر بازگشت او به قدرت را مسدود کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
باید بدانیم ترامپ نمادی از جامعه آمریکا و مناسبات سیاست و قدرتی است که در این کشور تعبیه و تعریف شده است. به عبارت بهتر، ترامپ از همین ساختار برخاسته و همین سیاستمدارانی که امروز سعی دارند از او فاصله بگیرند، وی را به قدرت رسانده‌اند. بسیاری از دموکرات‌ها و جمهوریخواهانی که امروز و در روز‌های آخر حضور ترامپ در کاخ سفید علیه وی موضعگیری می‌کنند، خود نیز معتقدند که قدرت باید در دست بخش خصوصی و سرمایه‌داران متمرکز شود. آن‌ها با ساختار نئولیبرالیستی حاکم در آمریکا هماهنگ بوده و نقدی بر این ساختار بحران‌ساز ندارند. در شرایطی که گروه‌های سیاسی حاکم بر آمریکا، درصدد نظارت و کنترل بیشتر خود و صاحبان ثروت بر ایالات متحده و جهان هستند، شاهد ظهور جنبش‌های جدیدی در ایالات متحده هستیم.

ترامپ هرگز تغییری نکرده است! او همان فردی است که سال ۲۰۱۶ بر سر کار آمد. همه مشاهده کردند که در جریان شیوع ویروس کرونا در آمریکا، جان شهروندان این کشور کمترین اهمیتی برای رئیس جمهوری آمریکا نداشت. دیدگاه‌های ضد علمی ترامپ و همراهانش، شمار زیادی از شهروندان آمریکایی را به کشتن داد. اما فراتر از اقداماتی که در داخل آمریکا شاهد آن بودیم، جنایات و اقدامات ترامپ جان انسان‌ها را در همه دنیا به خطر انداخته است. در واقع جنایات زیاد و گسترده‌ای از سوی ترامپ در سرتاسر دنیا صورت گرفت و کل دنیا را تحت تاثیر قرار داد.
به ظهور جنبش‌های جدید در آمریکا اشاره کردید. ویژگی جنبش‌های ضد سرمایه‌داری یا ضدنئولیبرالیستی در این کشور و دیگر نقاط جهان چیست؟
ویژگی مهم جنبش‌های ضد نئولیبرالیستی در آمریکا، هدف قراردادن بنیان قدرت در این کشور است. باید بگویم که بر اساس اعتبار کاذبی که نظام نئولیبرالیستی آمریکا به مقوله ثروت و قدرت بخشیده است، بسیاری از شهروندان تصمیم گرفته‌اند در مقابل این ساختار بایستند. ما شاهد شکل‌گیری نوعی مبارزه اجتماعی و طبقاتی در آمریکا و حتی دیگر کشور‌های طرفدار نظام سرمایه‌داری هستیم.
اکنون در داخل آمریکا شاهد اقبال بسیاری از شهروندان نسبت به اندیشه‌های ضد سرمایه‌داری برنی سندرز هستیم، هر چند ساختار (ساختار مبتنی بر نئولیبرالیسم آمریکایی) مانع از قدرت‌گرفتن وی و هوادارانش می‌شود. شاید هیچ کس ۱۰ سال قبل تصور نمی‌کرد که برنی سندرز و نگاه ضد لیبرالیستی وی به محبوب‌ترین نوع نگاه در آمریکا تبدیل شود. اما این اتفاق در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ رخ داد. در حال حاضر نیز سندرز و کسانی که منتقدان داخلی نظام سیاسی- اقتصادی حاکم بر آمریکا هستند، پایگاه اجتماعی گسترده‌ای پیدا کرده‌اند.
قرار است در تاریخ ۲۰ ژانویه (اول بهمن)، جو بایدن رسما به عنوان رئیس جمهوری آمریکا معرفی و مراسم تحلیف وی برگزار شود. نظر شما در خصوص جابه جایی قدرت در کاخ سفید چیست؟
باید بگویم علاقه چندانی نسبت به شخصیت بایدن و اساسا در مورد او نظری ندارم. همان گونه که اشاره کردم، منتقد ساختار قدرت در آمریکا هستم و کاری به جابه‌جایی قدرت ندارم. بیشترین تمرکز من بر تحولات زیربنایی و الگوواره‌های نوین اجتماعی و سیاسی در آمریکاست. در هر حال، نمی‌دانم بایدن چه طرحی برای اداره کشور در سر دارد، اما او ناچار است بسیاری از هزینه‌های سنگینی که ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود ایجاد کرده را پرداخت کرده و آثار آن‌ها را برطرف کند. ترامپ از توافق آب و هوایی پاریس خارج شد و حتی ضمن خروج از توافق هسته‌ای با ایران، سعی کرد تحریم‌های سازمان ملل را علیه این کشور بازگرداند؛ هر چند هیچ حمایتی نتوانست دریافت کند. برای ترامپ حقوق بین‌الملل و نهاد‌های بین‌المللی ارزش و اهمیتی نداشتند. ترامپ حتی رژیم کنترل تسلیحات را در جهان از بین برد. او در دوران ریاست جمهوری خود، زندگی همه مردم دنیا را به خطر انداخت.
آیا به نظر شما با خروج ترامپ از کاخ سفید، ترامپیسم نیز از بین خواهد رفت؟ خطر این تفکر را برای بشریت چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من نام این پدیده (ترامپیسم) را بیشتر نظام بین‌الملل ترامپی می‌گذارم. این نظام بین‌المللی ارتجاعی بوده و بر اساس تقویت بی‌حد و حصر مقولات قدرت و ثروت در دنیا و بر اساس پس‌زدن اقشار فقیر و حتی متوسط شکل گرفته است. خطرات ناشی ظهور پدیده ترامپ، صرفا محدود به داخل آمریکا نیست. ما در ساختار بین‌المللی ارتجاعی مدنظر ترامپ، شاهد ظهور گروه‌های ملی‌گرای افراطی و ضد مهاجرت و نژادپرستان هستیم. در همین ساختار، ما شاهد ظهور شبه‌دیکتاتور‌هایی مانند بولسونارو رئیس جمهوری برزیل هستیم که نسخه‌ای بدلی از ترامپ می‌باشد. دیکتاتور‌هایی که امروز در خاورمیانه و کشور‌های حاشیه خلیج فارس رشد کرده‌اند، از همین تبار هستند.

منبع: 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.