به گزارش حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، ابراهیم متقی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در نشست علمی آنلاین «از مقاومت تا حاج قاسم» که به همت معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی تهران با محمد مهدی شریعتمدار رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار کرد: نقش توسعه گرایانه کشورها مربوط به شرایطی است که یک کشور جهت گیری توسعه آنها با حوزه جغرافیایی، فرهنگ، تاریخ، پیشینه و شکل گیری ژئوپلتیک بیگانه باشد.
او با اشاره به بحث اسرائیل مبنی بر گسترش سلطه این رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات گفت: این منطقه (از نیل تا فرات) منطقه اسلامی است و اسرائیل قصد دارد در مناطقی ایفای نقش کند که با آنها پیوندی ندارد.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه این ایفای نقش اسرائیل برای همکاری موازنه و ایجاد ثبات نیست، افزود: رژیم بعث عراق هم می خواست بر منطقه مسلط شود حال آنکه ایران قصد داشت با نقش موازنه ای از امنیت منطقه و ثبات سیاسی حمایت کند تا بدین ترتیب تعادل در مرزها برقرار شود.
متقی با بیان اینکه سردار سلیمانی هم توانست طی این سالها از ساز و کارها و الگویی با نگاهی معطوف به موازنه منطقه بهره بگیرد، در ادامه بیان کرد: سردار سلیمانی از طریق موازنه نرم به تعادل نرم و پیگیری کنش تاکتیکی به امنیت منطقه رسید.
متقی در ادامه افزود: شهادت سردار سلیمانی از این جهت برای کشور، نظام سیاسی و امنیت منطقه ای اهمیت دارد که ایشان نقش ویژه و منحصر به فردی را در عرصه مبارزه با تروریسم جهانی عهده دار شد.
او با بیان اینکه محیط امنیت منطقه ای در یکصد سال گذشته همواره مبتنی بر نشانه هایی از بحران، جنگ، تهدید و بی ثباتی در خاورمیانه بوده است، گفت: کودتاهای نظامی، آشوب های اجتماعی، نظام های دیکتاتوری همگی اجتناب ناپذیر بودند، در سال ۱۹۹۱ ساختار دو قطبی کارکرد خود را از دست داد. در دوران ساختار دو قطبی امنیت منطقه ای کنترل شده بود و به اعتقاد یک نظریه پرداز، ساختار دو قطبی میزان stability بالایی را دارد چون شمار بازیگران محدود است ثانیاً قالب های ادراکی و رفتاری بازیگران مبتنی بر نشانه هایی از راشینالیتی(عقلانیت راهبردی) هستند.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران در تعریف مفهوم استراتژی راشینالیتی گفت: این بدان معناست که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در ارتباط با جنگ ایران و عراق یک نوع توافق عملی داشتند از نخستین روزهای جنگ بین ایران و عراق ادموند ماسکی وزیر امور خارجه آمریکا و ادوارد شوارتز نادزه وزیر امور خارجه شوروی رویکردهای همگونی را در پیش گرفتند. در دوران پس از جنگ سرد آمریکایی ها احساس کردند که در فضای هژمونی منطقه ای و قدرت بی بدیل جهانی قرار دارند.
متقی ادامه داد: به این دلیل آمریکاییها عملیات و اقدامات نظامی را در منطقه انجام دادند و در سال ۱۹۹۱ جنگ علیه عراق شکل گرفت و در سال ۲۰۰۳ نشانههایی از ستیزش ایجاد شد و جورج بوش اقداماتی را در ارتباط با امنیت عراق انجام داد و از سال ۲۰۰۳ با اقدام نظامی علیه عراق آمریکاییها امنیت منطقه را رها کردند.
او افزود: آمریکایی ها شرایطی را ایجاد کردند که نشانه هایی از فضای امنیت آشوب زده در آن شکل گرفت حال آنکه در فضای امنیتی آشوب زده هیچ ساختار و بازیگر منطقه ای بین المللی وجود ندارد. در فضای امنیت آشوب زده ما شاهد این هستیم که نشانه هایی از بحران پیاپی، بحران دائمی و تکرارشونده وجود دارد.
این استاد دانشگاه تهران در ادامه تصریح کرد: سردار سلیمانی در این دوران بود که وارد عرصه کنش امنیت منطقه ای شد اما مسأله این است که وقتی محیط منطقه ای در فضای بحران، تهدید و عدم امنیت قرار می گیرد چه بازیگری می تواند با نقش آفرینی خود کنترل و مدیریت امنیت را داشته باشد اگر بازیگری وارد محیط آشوب زده نشود به طور اجتناب ناپذیر شرایط برای بحران، آشوب، تروریسم و اعاده نشانه های تهدید دائمی فراهم می شود اینجاست که ایران نقش مسئولانه خود را در ارتباط با امنیت منطقه ای ایفا کرد.
متقی ادامه داد: ایران کوشید زمینه هایی ایجاد شود تا براساس آن نشانه هایی از همکاری های متقابل در فضای امنیت منطقه ای شکل بگیرد. کارکرد سردار سلیمانی را هم می توانیم در ارتباط با نقش ایشان برای امنیت سازی منطقه ای مورد توجه قرار دهیم.
او با بیان اینکه نقشی که سردار سلیمانی داشت توانست در فضای آشوب که تروریسم گسترش می یافت از ساز و کار امنیت ساز استفاده کند، در ادامه تصریح کرد: بدین ترتیب ایران گام نخست را برای امنیت سازی منطقه ای برداشت البته ممکن است ادراک آمریکا، عربستان و کشورهای منطقه ای در این ارتباط با ایران متفاوت باشد اما در هر حال رویکرد ایران امنیت سازی منطقه ای در محیط آشوب زده و ستیزش بود نقش ایران مسئولانه بود و نه اینکه تحرک برای گسترش قدرت.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه همواره قدرتهای بزرگ در شکل گیری آشوب های منطقه ای بر اساس ساز و کارهایی، مدیریت بحران را انجام و آشوب را گسترش می دادند، در ادامه بیان کرد: از اینرو با شدت گرفتن بحران امنیت منطقه دچار اختلال می شد.
متقی افزود: باید این سئوال پرسیده شود ایران در چه دوران تاریخی وارد بحران امنیت منطقه ای سوریه شد و روسیه چه زمانی؟ حتی الگویی که جورج مادلسکی ارائه می دهد با نشانه ها و قالب های رفتاری قدرت های بزرگ و در ارتباط با بازیگران منطقه ای و محیط بحران زده سوریه ، عراق و ظهور داعش هماهنگی دارد.
او گفت: نخستین نقش سردار سلیمانی ایفای رویکرد مدیریت بحران از طریق مقابله مستقیم با بازیگران بحران ساز در راستای گسترش ثبات و موازنه و امنیت منطقه ای بود. البته برخی معتقدند که ایران قدرتش را تا مدیترانه گسترش داده است، ژئوپلتیک ایران این را می گوید قدرت ایران در دوران های تاریخی گذشته تا مدیترانه و کانال سوئز گسترش یافته است اما رویکرد جهت گیری ایران در دنیا، امنیت ملی و منطقه ای است که معطوف به موازنه ثبات، تعادل و همکاری است که براساس چند جانبه گرایی از آن یاد می شود.
این استاد دانشگاه تهران افزود: چندین بار ایران منطقه عاری از سلاح های هسته ای و کشتار جمعی در خاورمیانه را مطرح کرد همچنین در چندین مرحله ایران بر ضرورت موازنه قدرت تأکید داشت الگوی سردار سلیمانی در فضای منطقه بحران زده خاورمیانه و غرب آسیا مقابله با بی ثباتی آشوب، ناامنی و بازیگران آشوب زده بوده است.
متقی گفت: امنیت منطقه ای عموماً تحت تاثیر شکل خاصی از موازنه قدرت به وجود می آید وقتی این موازنه از میان برود نشانه هایی از ناامنی شکل می گیرد.
او با بیان اینکه نگاه بازیگرانی که رویکرد توسعه گرا دارند توسعه قدرت است و آن ها در صدد برهم زدن موازنه قدرت هستند، در ادامه تصریح کرد: راهبرد ایران در سالهای ۲۰۰۱ به بعد نه معطوف به توسعه قدرت بلکه معطوف به موازنه سازی بود.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران افزود: برخی تحلیلگران معتقدند وقتی ایران در عراق، سوریه و یا لبنان حضور دارد و نقش آفرینی میکند این مسأله را به معنای مداخله یا توسعه قدرت است در حالی که خیلی از بازیگران و قدرتهای منطقه و بین المللی در یک دوران تاریخی نقش آفرین بودند که البته نقش آنها برای موازنه بود به عنوان مثال نقشی که آمریکا در سال ۱۹۴۶ ایفا کرد و یا نقش آمریکا در سال ۱۹۱۹ که به موازنه منطقهای منجر شد اگر مشاور الممالک در سال ۱۹۲۱ قرارداد مربوطه را با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کرد و شوروی به ایران امتیازاتی داد معطوف به این بود.
متقی با بیان اینکه نخستین نقش سردار سلیمانی تولید قدرت و بهره گیری از این قدرت بود، در ادامه با اشاره به کتاب تراژدی سیاست قدرت های بزرگ گفت: در این کتاب آمده است اگر در یک معادله امنیت منطقه ای از قدرت خود استفاده نکنید و با سازش کردن به طرف مقابل امتیاز بدهید، مماشات کنید و تهدید را احساس نکنید طرف مقابل شما را بابت بازیگر منطقی بودن، عاقل و موثر بودن تحسین نخواهد کرد بلکه معتقد است شما ترسیده اید و به این دلیل سازش انعطاف نشان داده اید.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه سردار سلیمانی در شرایط تهدید که داعش و بازیگران بحران ساز و آشوب ساز امنیت منطقه ای را از میان بردند از ساز و کار انفعالی استفاده نکرد، افزود: یک ضرب المثل انگلیسی می گوید اگر خانه همسایه آتش گرفت و برای خاموشی آن تلاش نکردی خانه تو هم آتش خواهد گرفت.
متقی با بیان اینکه در آن سالها بازیگران نقش موازنه کننده داشتند، ادامه داد: اگر شوروی در سالهای ۴۶ و ۴۷ مجبور شد از ایران نیروی نظامی خود را خارج کند، چون نقشی که آمریکا در ایران ایفا کرد نقشی موازنه دهنده بود.
او با بیان اینکه اگر آمریکا در سالهای ۱۹۱۹، ۱۹۲۰، ۱۹۴۶ و ۱۹۴۷ نقشی توسعه گرایانه داشت برای امنیت ملی ایران چه وضعی پیش میآمد؟ افزود: در حوزه روابط بین الملل و امنیت منطقهای اگر شما اقدامی انجام ندهید چه رخ خواهد داد؟ نباید نقش منفعل و بی طرفی داشته باشید کشوری که میخواهد موازنه ایجاد کند باید صاحب قدرت باشد و آنرا (قدرت) بکار گیرد.
این استاد دانشگاه تهران گفت: نخستین اصلی که در روابط بین الملل در ارتباط با کشورها وجود دارد این است که تولید قدرت کند، چون میتواند در برابر تهدیدات آن را بکار بگیرد ارتش ایران در سال ۱۳۱۹ خوب رژه میرفت، اما در سال ۱۳۲۰ ایران اشغال شد همچنین ارتش ایران در سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ پوشالی و کاذب بود و نتوانست کاری را انجام دهد.
متقی با بیان اینکه سردار سلیمانی به درجه نظامی خود دلخوش نبود و به آیه وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ عمل کرد، گفت: ایشان در برابر تهدید نمی هراسید چون معتقد بود کسی که یکبار بمیرد مرده است اما کسی که زنده است هر لحظه در معرض خطر مرگ و آسیبهای مختلفی قرار میگیرد.
او افزود: وقتی سردار سلیمانی وارد فضای امنیتی منطقه شد از قاعده مورفی معکوس استفاده کرد طبق قانون مورفی از هر آنچه که می ترسی بر سرت می آید او مرگ را برای خود حل شده تلقی کرده بود از اینرو علاوه بر اینکه در خط مقدم حاضر می شد در فضای کنش تاکتیکی هم قرار میگرفت و در جهت موازنه امنیت منطقه ای هم تلاش می کرد.
این استاد دانشگاه تهران افزود: الگویی که سردار سلیمانی در پیش گرفت معطوف به قدرت سازی، نهراسیدن از قدرت تهدیدکننده بازیگران رقیب و در نهایت ائتلاف سازی بود که برای کشور امنیت ساز بود.
متقی تصریح کرد: در روابط بین الملل یکی از ابعاد power خودیاری یعنی متکی به خود بودن است سردار سلیمانی هم در جهت تأمین قدرت حوزه اتحاد و ائتلاف را شکل داد(علاوه بر خوداتکایی) که یکی بخش nation stage و دیگری subnation stage است اتحادی که سلیمانی با روسیه برقرار کرد اتحاد تاکتیکی عملگرایانه بود.
او با بیان اینکه سردار سلیمانی ائتلاف را در دو سطح انجام داد، گفت: کار سلیمانی ایجاد موازنه امنیت بود موازنه نرم افزاری برای ایجاد تعادل در محیط منطقه ای.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه سردار سلیمانی سه ضرورت امنیت ملی ایران و منطقه ای را در دستور کار خود قرار داده بود، افزود: همچنین برنامه و نقشه راه آن کاملاً مشخص بود و می دانست چه الگویی را باید در پیش بگیرد و از آن الگو برای تحقق چه اهداف مشخصی استفاده کند. گام اول وی معطوف به قدرت سازی و گام دوم در راستای کنش مقابله با تهدید بود و در این راستا عقب نشینی نکرد چون می دانست با عقب نشینی بار دیگر موازنه بهم می خورد و تهدیدات در منطقه افزایش می یابد.
متقی گام سوم سردار سلیمانی را ائتلاف سازی دانست و گفت: در مفهوم بعدی power باید دیگران را برای مقابله توسعه دهند یک قالب اندیشه ای وجود دارد با عنوان نقطه ثقل ژئوپلیتیکی مربوط به شرایطی است که تو بتوانی متحدان خودت را افزایش دهی.
او با تأکید مجدد بر اینکه ائتلاف سازی سلیمانی در دو سطح بود، در ادامه اظهار کرد: او واقف بود روس ها تهدید مشترکی را با ایران در سوریه و عراق احساس می کنند می دانست روس ها ابزار مقابله با این تهدید را دارند اما در این باره انگیزه و کنشگری نداشتند کاری که سردار سلیمانی انجام داد فضا را برای یک نوع مشارکت تاکتیکی روسیه برای مقابله با تهدیدات امنیت منطقه ای غرب آسیا، شرق مدیترانه و خاورمیانه عربی بسیج کرد.
این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه بدین ترتیب برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توانست ائتلاف تاکتیکی را با یک قدرت بزرگ جهانی تشکیل دهد، در ادامه توضیح داد: بعد دوم ائتلاف سردار سلیمانی مربوط به ایجاد یک ارتش چند ملیتی بود تاکنون هیچ ژنرال غربی و یا خاورمیانه ای نتوانسته بود یک ارتش چند ملیتی ایجاد کند ارتشی که سردار سلیمانی ایجاد کرد مبتنی بر جنگهای نیابتی نبود این در حالی است که آمریکاییها و عربستان جنگهای نیابتی را در پیش می گرفتند که ویژگی این جنگها آن است که افرادی را به عنوان مزدور و کارگزار در اختیار می گیرند.
متقی با بیان اینکه سردار سلیمانی با ائتلاف توانست زمینه های لازم را برای مقابله با تهدیدات براساس همکاری های دو یا چند جانبه و در قالبهای عاطفی فراهم کند، در ادامه خاطرنشان کرد: نامه او به حسین پورجعفری بسیار آموزنده بود حس او حس پدر و فرزندی بود او خود را حامیان آنها می دانست این در حالی است که برخی از فرماندهان ممکن است به این موضوع توجهی نداشته باشند و به نیروهای مسلح برای روز مبادا بنگرند.
او با بیان اینکه حس انسان در ایجاد یک نوع ارتش چند ملیتی نشان می دهد تا چه حد این قابلیت می تواند ادامه پیدا کند، گفت: جنگهای نیابتی انسجام نیابتی، فرماندهی و یک تاکتیک و محیط عملیاتی می خواهد اما جنگهایی که ماهیت هویتی دارند و جنگهایی که مبتنی بر انسجام ارگانیک هستند در آن شرایط یک ارتش شکل میگیرد و ماهیت چند ملیتی می گیرند و این چنین است که در ارتش چند ملیتی سردار سلیمانی یمنی، افغانستانی، پاکستانی، لبنانی و ایرانی همگی حضور داشتند.
این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران افزود: در ارتش های چند ملیتی افراد در کنشگری از آزادی عمل و فرماندهی مربوط به خود برخوردارند و سلسله مراتب مکانیکی، تحکمی و دستوری وجود ندارد چیزی که باید در جامعه شناسی امنیت به آن توجه شود مسأله درونی سازی است چطور می توان قالبهای آرمانی تاکتیکی و رفتاری را در ارتباط با دیگران درونی کرد؟ چطور می توان شرایطی را ایجاد کرد که فضا برای همکاری چند جانبه و داوطلبانه فراهم شود(بحث بسیار اساسی که در فضای امنیت سازی منطقه ای مورد توجه سردار سلیمانی بود) بنابراین این ائتلافی نبود که صرفاً مربوط به یک فضای جنگی یا نظامی باشد این ائتلاف مربوط به شرایطی بود که توانست عاطفه، حس امنیت متقابل، حس همکاری مشترک و حس ادغام این کشورها را بوجود آورد.
متقی ادامه داد: به اعتقاد من فاطمیون پیش قراول این موضوع بودند و برای افغانی ها در ایران آزادی عمل در ارتباط با حضور وجود داشت حتی تسهیلاتی هم فراهم و مشارکت ایجاد شد و حتی قانون تغییر کرد؛ ایران نخستین کشور در خاورمیانه بود که براساس وصلت زن تابع یک کشور با یک تابعیت بیرونی توانست یک نوع حق تابعیت اعطا کند این مسأله نشان می دهد این وضعیت فضایی را ایجاد کرد که باعث تغییر در قالب های قانونی کشور شد از کودکان افغانی در مدارس ثبت نام شد و به دانشجویان افغانستانی بورس تحصیلی تعلق گرفت.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/