به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان،خبر غیرقابل باور بود، هنور منتظر شنیدن خبری موثق بودیم تا اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای، آن را تأیید و اعلام کرد فرمانده نام آشنای ایرانی که یک تنه بار رهبری و هدایت سپاه قدس ایران را در مبارزه با جریانهای تکفیری و تروریستی به دوش کشیده بود، در عراق به شهادت رسیده است.
شکه شده بودم حتی شنیدنش هم برایم سخت بود چه برسد که آن را باور کنم. روز شهادت سردارم روز شیفت سردبیریم بود و نا خواسته باید خبرها و پیامهای تسلیت را بر روی سایت خبرگزاری بارگذاری میکردم. با هر خبری بی اختیار اشک چشمانم جاری میشد. هنگامی که خبر شهادتش را باور کردم نا خواسته یاد خاطرهای از ایشان افتادم. سالگرد شهید همدانی بود و سردار عزیزمان برای مراسم به شهر دارالمومنین حضور یافته بود. ورودش و قدمش به دیار الوند افتخاری بود برای همدانیها. مراسم در حسینیه امام خمینی همدان برپا شده بود. هنگامی که آخر مراسم رسیدیم برای مصاحبه به جلو رفتم با ایشان هم صحبت شدم.
حاج آقا خوش اومدین / خسته نباشید / سلام دخترم/ ممنونم شما هم خسته نباشید/ دوباره تکرار کردم حاج آقا اگه میشهی مصاحبه ازتون بگیرم؟ با رویی گشاده و تبسمی بر لب گفت: دخترم مصاحبه نه! اصرار کردم و این بار فقط یک جمله وبا حالت شوخی گفت: دخترم دیروقته خانواده منتظرت هستن؟! هنوز صدایش در گوشم میپیچد آن لحظه جوابی نداشتم و بی اختیار قبول کردم. درصدایش آرامش و متانت خا صی وجود داشت. لحظهای سکوت کردم، وتنها جملهای که گفتم. چشم سردارخسته اید و مزاحمتون نمیشم، پس برامون دعا کنید؟ گفت: عاقبت بخیر بشی کار شما هم سخته.
سردار دلها فرماندهای بود که کوشش بی بدیل او در مبارزه با داعش در عراق و سوریه حتی پای او را به آخرین مقر داعش در سوریه باز کرد تا ثابت شود سردار ایرانی در نبرد با جریانهای تروریستی، رو در رو جنگیده است.
حالا در آستانه نخستین سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، سردار سفرکرده و امیر فراموشنشدنی فرا رسید، فرمانده دلها دیگر تو در میان ما نیستی و همجوار همرزمانت و در جوار الله، ماندگار شدی و تا این لحظه هم هرگز دست از یاری ما بر نداشتی.
با خبر شهادتت همه جهان ناراحت و سوگ وار شدند همه در غم از دست دادنت اشکها ریختند و حالا که سالگردت رسید باز هم دلها بی قرار توست باز هم تا نام تو را میشنوند بی اختیار اشک از چشماهایشان جاری میشود.
خبر رفتنت آنقدر جانکاه و غیرقابل باور بود که هنوز هم بعد از یک سال نمیتوانیم باور کنیم که نیستی و دیگر لبخندهای زیبایت را نخواهیم دید.
یادمان نمیرود روزهایی که خیالمان راحت بود، چون مالک اشتر در کنارمان بودی. بعد از رفتنت انگار دنیا هم به هم ریخت، مناسبتها هم عوض شد.
برای تشییع پیکر مطهرت همهی مردم از زن و مرد و پیر و جوان در ایران و عراق حضور یافتند و بدن مطهرت را بر روی دستهایمان بلند کردیم و یک صدا و همنوا میگفتیم باید انتقام رفتنت را بگیریم، آن هم سخت.
تو رفتی ودر کنار یاران شهیدت که آرام گرفتی، تازه شدی مأمن و مأوای دلهای عاشق.
آری شهادت بی گمان تنها چیزی بود که لایق و شایسته سردار حاج قاسم سلیمانی بود. کسی که حتی نامش هم لرزه به جان دشمن میانداخت تا اینکه امروز مظلومانه او را فرسنگها دور از وطن در غربت با پهباد به درجه رفیع شهادت رسید.
تاریخ همواره شاهد انسانهای وارسته، مخلص و اثرگذار بوده است که بدون شک یکی از این شخصیتهای ماندگار سردار رشید اسلام و جبهه مقاومت اسلامی شهید حاج قاسم سلیمانی است، شهیدی که خود پرورش یافته مکتب امام خمینی (ره) و جمهوری اسلامی است و چنان شخصیت ممتازی پیدا کرد که تبدیل به یک مکتب شد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب مکتب سلیمانی شد و این موضوع مهمی است.
کلام آخر؛ دعایم کن سردار. دوباره دعایم کن عاقبت بخیر بشوم.
انتهای پیام/ج
دلنوشته از زهرا جعفرپور ایروانی