به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حکایت اختلافشان اگر چه مربوط به امروز و دیروز نیست؛ اما نزدیکی به انتخابات سال آینده و برخی اظهارات باعث شده که آتش اختلافشان بالا بگیرد؛ آن هم اختلاف بر سر پدرخواندگی.
چندی پیش بود که فائزه هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در مصاحبهای گفت: اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می کند درست نیست؛ جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیکترین جریان به سید محمد خاتمی است.
موضوعی که البته آذر منصوری عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت هم اینگونه به آن واکنش نشان داد: تصمیمات اصلاح طلبان حداقل بعد از انتخابات ۹۲وجه جمعی و ائتلافی به خود گرفته است، همه احزاب و گروه ها و شخصیت ها دیدگاه های خود را مطرح می کنند و تصمیمات به صورت جمعی گرفته می شود؛ نه آقای خاتمی و نه هیچ تشکل دیگری خود را پدر سالار اصلاح طلبان نمی دانند.
حسین نقاشی دیگر عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت هم در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در واکنش به این صحبت با تاکید بر اینکه برخی از احزاب بدنه تشکیلاتی و برتری گفتمانی دارند گفت: این دو عامل در کنار یکدیگر باعث میشود تاثیرگذاری یک حزب در سطح جامعه و پایگاه رای آنها بالا برود و متاسفانه گروههایی که امکان رقابت با چنین مجموعههایی را نداشته و احساس میکنند سطح تاثیرگذاری برخی احزاب بیشتر از آنها شده دنبال برچسب زنی هستند؛ بنابراین من این موضوع را بیشتر یک نوع برچسب زنی میدانم تا یک حقیقت.
حالا اما شاید این سوال ایجاد شود که واقعا چه کسی پدرخوانده اصلاحطلبان است؟ حسین کنعانی مقدم فعال اصولگرا هم در این باره گفته بود: معتقدم که سنگ بنای اصلاحات توسط کارگزاران بنا شد و کسانی که بحث سازندگی را در کشور راه انداختند عملا فضا را برای اصلاحات و بر سر کار آمدن رئیس دولت اصلاحات فراهم کردند؛ اصلاحات فرزند خوانده کارگزاران است و معتقدم دولت در سایهای که دارد دولت روحانی را هدایت میکند همان حزب کارگزاران سازندگی است.
با این حال اما غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی گفته است که ما از پدرخواندگی استعفا دادهایم، اما گویا این فرزندخواندهها هستند که این استعفا را نمیپذیرند. من خودم را ممکن است پدر بدانم ولی پدرخوانده نمیدانم، اما به هر حال پدرخوانده هم بد نیست، اینها که مساله کشور و شهروندان نیست.
محمد زارع فومنی فعال اصلاح طلب هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان آب پاکی را روی دست هر دو حزب ریخته و گفته است: اینکه در نهایت چه کسی نقش پدرخوانده جریان اصلاحات را بازی میکند چندان مهم نیست، زیرا عملکرد حزب اتحاد ملت و کارگزاران شبیه به هم است و تفاوتی با هم ندارند، زیرا هر دوی این احزاب با سیاستهای کلی نظام زاویه دارند؛ اینها افرادی هستند که با نظام زاویه داشته و همواره سیاستهای کلی نظام را زیر سوال میبرند و افرادی هستند که خیلی پایبند به اصول انقلاب نیستند.
حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که اختلافات جریان اصلاحات بر سر چیست بیان کرد: اختلافات بنیادی اینها در اصل اختلافات حزب کارگزاران یعنی طرفداران آیتالله هاشمی رفسنجانی با جریان دوم خرداد یعنی اصلاح طلبانِ حامی سید محمد خاتمی است، تا جایی که حتی بخشی از حامیان جریان اصلاحات از آقای هاشمی عبور کردند و حتی او را عالی جناب خاکستری پوش میخواندند و اینها همه نشان دهنده این است که این دو جریان در درون اصلاح طلبان اگر چه در برخی موارد برای منافع جناحی با هم متحد شدند، اما در ریشه و بنیان با هم کاملا متفاوتند.
او در ادامه گفت: اختلافات به نحوی است که یک گروه به دنبال تفکرات لیبرالی و تکنوکراتی است و یکی به دنبال این است که با خط امام پیوند بخورد و بگوید که ما مخالف این روشهای رِفُرمیسم در اصول انقلاب هستیم؛ زیرا معتقدیم که اصول انقلاب ثابت است و در مشی و شیوه اجرایی اصلاحات (یا رِفُرمیسم) امکان دارد.
موضوعی که مصداق آن صحبتهای چندی پیش دبیرکل حزب کارگزاران مبنی بر اینکه سیاست جای رودربایستی نیست، بود و او خواست که رئیس دولت اصلاحات نیز از رهبری جبهه اصلاحات کنار برود و شخص دیگری جایگزین او شود. او در بخشی از همان گفتوگو در پاسخ به این سوال که «آیا منظور شما از بقیه بزرگان آقای خاتمی است»، گفت: «حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیتهای بزرگوار و خصلتهای قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمیتوانند به هیچکسی نه بگویند، نباید تعارف داشته باشیم.» اظهارات کرباسچی مبنی بر لزوم گذار از خاتمی البته تازگی ندارد. دبیرکل کارگزاران سازندگی سال گذشته نیز در اظهاراتی، تردیدهایی را نسبت به رهبری تشکیلاتی و جایگاه معنوی سید محمد خاتمی ایجاد کرده بود؛ اظهاراتی که باعث شد برخی مانند صادق زیباکلام کنشگر اصلاحطلب صراحتا اعلام کنند که کارگزاران از جبهه اصلاحات خروج کرده است.
جلال جلالیزاده عضو حزب اتحاد ملت و نماینده مجلس ششم در گفتوگویی با دفاع از لیدری خاتمی در جبهه اصلاحات، گفت: «بدون شک اصلاحات بدون رئیسجمهورش، هویتی ندارد و با آقای خاتمی است که این جنبش معنا و مفهوم پیدا میکند؛ بنابراین اظهاراتی که بیان میشود درباره کنار گذاشتن ایشان، غیرقابل قبول است، زیرا این افراد نیز هویت خود را از اصلاح طلبی گرفتهاند، اما مطالبی را بیان میکنند که مورد قبول اکثریت جریان اطلاح طلب نیست.»
محمد قوچانی سردبیر روزنامه سازندگی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران روز گذشته دوشنبه در یادداشتی با عنوان «عبور از خاتمی یا دعوت از خاتمی» به نقد اندیشه رقبا که اصلاحطلبی را منحصر به خاتمی میدانند نوشت: «کارگزاران سازندگی ایران به شهادت تاریخ، اولین تشکیلاتی بود که به آقای سیدمحمد خاتمی پیشنهاد بازگشت به سیاست [پس از استعفا از وزارت و برای نامزدی در مجلس پنجم] را داد تا بر یأس و ناامیدی اجتماعی در جناح چپ غلبه کند و باز به شهادت تاریخ [که بخشی از آن در خاطرات آقای هاشمی از سالهای ۷۵ و ۷۶ و نیز روایتهای آقای خاتمی از آن دوران آمده است] بدون حمایت کارگزاران امکان پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد حداقل در سپهر سیاسی کشور وجود نداشت.»
قوچانی در بخش دیگری از این یاددشت با انتقاد از مشی نژادپرستانه رقبای کارگزاران سازندگی که اصلاحطلبی را امری ذاتی و جوهری میدانند، نوشت: «اگر به آرشیو روزنامههای سال ۱۳۷۶ رجوع کنید، نام بوروکراتهایی مانند محمدرضا عارف را به راحتی میتوانید در گمانهزنی روزنامهنگاران از کابینههای آقایان خاتمی و ناطقنوری ببینید؛ اما همان زمان رجالی سیاسی مانند حسن روحانی و حسن حبیبی با وجود فاصله داشتن از جناح چپ با خودداری از نامزدی و عدم حمایت از رقیب سید محمد خاتمی نقش محوری در پیروزی اصلاحات داشتند و در مبانی تئوریک اصلاحات [در توسعه، دیپلماسی، دموکراسی و…] به اصلاح طلبان نزدیکتر بودند تا اصولرایان. اصلاح طلبی ربطی به ژنتیک ندارد. اصلاح طلبی انتخابی استراتژیک در سیاستها، اندیشهها و کارکردهاست.»
اخیرا هم مصطفی تاجزاده در توئیتی در واکنش به اظهارات غلامحسین کرباسچی، نوشت: «حق آقای کرباسچی است که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم شرکت کند، حتی به تبلیغ آقای لاریجانی! اما به اسم کارگزاران و نه به اسم اصلاحطلبان.» این اظهارات با واکنش روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران مواجه شد. این روزنامه نوشت: «تاجزاده این سخنان کرباسچی را به معنای حمایت او از علی لاریجانی تلقی کرد، بیآنکه بگوید چه کسی او را در مقامی قرار داده که برای اصلاحطلبان تصمیم بگیرد.».
در پایان اما شاید اینکه چه کسی پدر خوانده واقعی این جریان است مهم نباشد. بنا بر گفته صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان جریان اصلاحات به آسیب شناسی جدی نیاز دارد. اصلاحات باید خود را از یکسری پدرخواندهها رها کند. تا زمانی که این پدرخواندهها هستند نمیتوان خیلی دل بست و خوش بین بود. همین وضع را ما در بین اصولگرایان هم میبینیم که پدرخواندهها باعث ریزش آنها شدند. عدم موفقیت مجامع موجودی که امروز در جریان اصلاح طلبی هست، به دلیل وجود و نقش همین افراد است.
فاطمه تورانلو
انتهای پیام/
یا نابود کنن//از طریق اصلاح طلبی وارد میشه// کلا اصلاحطلب ریشه در نفاق داره
گریزان باشد وبه ناچار مسئولیتی را قبول کند این حزبها همه به نوعی سهم خواهی است چه راحت مسئولیت میخواهند بگیرند که وا مصیبتها این دنیا فانی است حق الناس این جمعیت را چگونه میخواهند جواب بدهند آنکه علی(ع)بود حق ولایت داشت از ترس خدا شبها سر به درون چاه و گریان بود از حق الناس اینها که دیگر جای خود دارند
در جامعه ای که حکومت رهبر دارد ، آنهم رهبری خبره چه نیاز به این بازی هاست.
اینها که هر کدام کار خودشان را میکنند و تبعاتش را هم مردم پس میدهند ،
یه سری آقا زاده هم این وسطا دنبال سهم پدریشان هستن ،
ما اینجا هیچ کسی را نمیشناسیم ، جز کسی که به مردم خدمت کند ، مثال ، حاج قاسم سلیمانی .وسلام.
نه اصلاح طلب
فقط انقلابی پیروی رهبر
تمام
نه اصلاح طلب
فقط انقلابی پیروی رهبر
تمام
اصلاح طلب و اصولگرا
فقط به دنبال پست و مقام و ثروت و منافع حزبی
ایران شده دستمایه رقابت
الان هم وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور اینه
كاررو امثال شهيد باكره ها،همت ها ،سليماني ها وديگر شهداي عزيز براي مردم انجام دادند.
ضمنا طبق اعتراف یکی از چهره های اصلاح طلب (فکر کنم تاجزاده بود) اصلاحطلبها موقعی که از خاتمی بعنوان کاندیدا استفاده کردن اصلا فکر پیروزی رو نداشتن و صرفا میخواستن ببین چقدر رای بین مردم دارن، منتها قضایای هاشمی و ناطق نوری باعث رای آوردن خاتمی شد. در واقع میشه گفت خاتمی که کاره ای در بین اصلاح طلبها نبود یکباره شد رئیس جمهور!
بنابراین اونقدری که باید در بین این جماعت طرفداری نداره و اگر هم کسی ازش حرفی میزنه صرفا ظاهرسازی هست.
در مورد ارادت خاتمی به اصلاح طلبها هم ارجاع میدم به خاطرات فرمانده ی نیروی انتظامی از فتنه ی 88 که چطور میرحسین رو قال گذاشته :))
حتی قبل از روی کار اومدن دولت روحانی
فقط جنازشو بزک میکنن تا وانمود کنن میت هنوز حیات داره
تیر اخر حیات اصلاحات جمع شدن بقایای محتضر احزاب اصلاح طلب در سال 92 و حمایت از هاشمی و بعد روحانی برای انتخابات بود که حتی خودشونم بهش رحم اجاره ای گفتن
چون میدونستن اصلاحات مرده میخواستن زایمانی دوباره تجربه کنن که شد این ناقص الخلقه تدبیر و امید