به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آدین که به دنیا آمد، خانواده ایمانی گل از گلشان شکفت. دومین فرزندشان پس از مدتها چشم انتظاری چشم باز کرده بود و تولد او یعنی خانواده آنها حالاچهار نفره شده است.
اما این خوشحالی زیاد دوام نداشت و پزشکان اعلام کردند از همان بدو تولد آدین دچار کمبود اکسیژن است و شرایط جسمانی خوبی ندارد. به این ترتیب آدین از بیمارستان آبدانان به بیمارستان امام خمینی (ره) ایلام منتقل شد تا تحت درمان قرار بگیرد. اما ماجرا پایان دیگری پیدا کرد، پایانی عجیب و غریب و تلخ.
پدر آدین که این روزها هنوز در شوک ماجرای نگران کنندهای که برای او رخ داده است باقی مانده اینطور میگوید: از همان روز اول که آدین به دنیا آمد تا چند روز تحت نظر بود تا اینکه اورا مرخص کردند. اما بعد از حدود ۴۵ روز وقتی متوجه شدیم آدین حالش بد شده دوباره او را به بیمارستان دیگری در آبدانان منتقل کردیم.
پزشکان و پرستاران گفتند که وضعیت خوبی ندارد و شاید زنده نماند. اما با این حال امیدوار بودیم او برایمان بماند. بالاخره ماهها چشم انتظار بودیم که تا دومین فرزندمان به دنیا بیاید وزندگی امان شادتر از قبل شود.
او ادامه میدهد: از همان روز اول اعلام کرده بودند که آدین دچار کمبود اکسیژن است، اما هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که چه پایان تلخی برای فرزندم قرار است که رقم بخورد. چند روز به فرزندم دستگاه اکسیژن وصل بود، اما بعد از دو روز گفتن دیگر به اکسیژن احتیاج ندارد. اما دوباره اعلام کردند عصب بلع آدین خوب کار نمیکند و او نمیتواند شیر بخورد، اما نگران نباشید با گفتار درمانی و رفتار درمانی درست میشود.
انتقال از آبدانان به ایلام
به هرحال همه چیز برای خانواده ایمانی خوب پیش میرفت و آنها فکر میکردندخطر از بیخ گوششان گذشته، اما ناگهان آدین حالش بد شد و نوزاد را آبدانان به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل کردیم.
اولین تجربه مرگ آدین
پدر آدین میگوید: من خودم بالا سر فرزندم بودم که به کما رفت. پسرم به اکسیژن احتیاج داشت، اما نمیدانم چرا دستگاه اکسیژن را از بالای سرش برداشته بودند. خودم رفتم پرستار را صدا زدم. شاید باورتان نشود، اما او خواب بود. از این طرف به آن طرف دوید تا دستگاه اکسیژن بیاورد. آخر سر هم از بالای سر یک بیمار که احتیاج اکسیژن نداشت دستگاه را برداشت. اما چه فایده دیگر تلاشهای او به درد نمیخورد و فرزندم به کما رفت. تیم احیاء هم که از راه رسید تلاششان بی نتیجه بود.
تحویل جسد
به این ترتیب بود که مرگ آدین توسط پزشکان بیمارستان امام خمینی (ره) اعلام شد. اما این پایان ماجرا نبود و روند تحویل جسد آدین به خانواده اش نیز درجای خود قابل تأمل است.
پدر آدین میگوید: وقتی قرار شد جسد را از سردخانه تحویل بگیرم گفتند باید صبر کنم تا تعطیلات آخر هفته تمام شود. اما اصرار کردم تا جسد فرزندم را بدهند و ما زودتر او را دفن کنیم. وقتی اصرار مرا دیدند یک برگه مقابلم گذاشتند و گفتند که باید امضاء کنم و متعهد شوم از کادر درمان بیمارستان هیچ شکایتی ندارم.
وقتی آدین دوباره زنده شد
اما این ماجرای زنده شدن آدین در غسالخانه بود که سر از خبرها درآورد و حتی پای این ماجرا به فضای مجازی نیز باز شود. اما هیچ کس به اندازه پدر آدین نمیتواند ماجرای زنده شدن فرزندش را بازگو کند.
او اینطور میگوید: بدن بی جان پسرم را از سردخانه بیمارستان تحویل گرفتم و با خودروی برادرم از ایلام به سمت آبدانان حرکت کردیم. سه ساعت مسیر است تا از آبدانان به ایلام برسیم. فکرش را بکنید در این سه ساعت بدن بی جان فرزندم در آغوشم بود. گریه میکردم، ناله میزدم. هیچ کاری جزء زل زدن به جسد فرزندم نداشتم. بارها او را در آغوش گرفتم. اما شاید باورکردنش سخت باشد حتی یک بار وقتی آدین را در آغوشم فشردم احساس کردم او سرفه کرد. حتی به برادرم هم گفتم او گفت احساس کردی و حدسم اشتباه است.
وی در ادامه اضافه کرد: وقتی جسد را به مسئول غسالخانه شهرمان تحویل دادیم نگاهی به فرزندم کرد و گفت: این نوزاد انگار زنده است، گفتن بدنش یخ زده، ولیای کاش زنده بود. ناگهان در همین زمان بود که برادرم فریاد زنان گفت شکم آدین تکان خورد. نمیتوانستیم اتفاقی که درحال رخ دادن بود را باور کنیم. واقعا شکم آدین تکان میخورد. همان لحظه بود که مسئول غسالخانه شهرمان شروع کرد به احیاء آدین. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و تکنسینهای اورژانس که در محل حاضر شدند تأیید کردند که فرزندم زنده شده است.
پدر آدین میگوید: قرار بود دوباره آدین را به بیمارستان ایلام منتقل کنند، اما من با این کار به شدت مخالفت کردم. یک بار فرزندم را که هنوز زنده بود به جای یک فرد جان باخته راهی قبرستان کرده بودند. اگر این اتفاق نمیافتاد فرزندم را که زنده بود با دست خودم داخل قبر میگذاشتم و رویش خاک میریختم.
بیشتر بخوانید
انتقال به اهواز
وقتی آدین دوباره به زندگی بازگشت با هماهنگی خانوادهاش به بیمارستان ابوذر اهواز منتقل شد. پدر آدین میگوید: وقتی آدین را به بیمارستان منتقل کردیم پزشکان گفتند شرایط او اصلا خوب نیست و احتمال زنده ماندش هم بسیار کم است.
مرگ دوباره آدین
سرانجام آدین جان باخت و عمرش به این دنیا باقی نماند. حالا پدر آدین که عزادار فرزندش است اینطور میگوید:
فرزندم را از دست دادم، وضعیت روحی همسرم و فرزند دیگرم خوب نیست. حالا فقط منتظر هستیم تا مشخص شود چه کسی مسئول این اتفاق ناخوشاید است و پاسخ ما را چه کسی خواهد داد.
حواشی بعد از مرگ آدین
بعد از مرگ آدین و زنده شدن و حالا که برای همیشه جان باخته است ماجرای او حواشی زیادی به همراه دارد از مهلت ۴۸ ساعته دادستانی به علوم پزشکی برای روشن شدن ماجرای نوزاد آبدانان تا ورود وزارت بهداشت به فوت نوزاد آبدانانی به این پرونده. حتی ماجرا تا جایی پیش رفته است که دکتر جان بابایی معاون درمان وزیر بهداشت گفت: وزارت بهداشت جداگانه موضوع را بررسی میکند و در این راستا یک تیم به استان ایلام اعزام شده است.
یک نامه برای اعتراف
حالا با گذشت چند روز از مرگ آدین، تصویر یک نامه از سرپرستار بیمارستان امام خمینی (ره) با این مضمون که پرستار بخش مقصر است و در امر خدمت رسانی به بیماری که نیازمند اکسیژن بوده کوتاهی کرده منتشر شده است.
منبع: رکنا
انتهای پیام/
بیاین تو بیمارستان های شهرستان ها ببینین چه خبره...
حالا 50 تا مدعی العموم پیدا میشه... واقعیت تلخه...
در اثر یاوه گویی پزشک زنان بیمارستان 17 شهریور تامین اجتماعی مشهد از دست دادم .
حال خانمم بد بود ولی پزشک می گفت که خانمت الکی ناله می کند .
تو بیمارستان پرمدعای تامین اجتماعی 17 شهریور مشهد ، یک دستگاه سونوگرافی داشتند که می گفتند خراب است و خانمم را مجبور کردند راه برود و برود مرکز سونوگرافی شاهد در 100 قدمی این بیمارستان .
بنده به خدا شکایتم را می برم .
عصر همان روز بردم بیمارستان امام رضا مشهد و مجبور شدند فرزند پسرم را زنده زنده سقط کردند .
خدایا از این پزشک بی معرفت تامین اجتماعی به تو شکایت می کنم و نفرینش می کنم تا همیشه گره در زندگی اش بیفتد .
و تشخیص اشتباه میدهند ضربه به شکم میزنند تا بچه بمیرد
بچه را کیست معرفی میکنند
از همه خنده دار تر اینکه
مرد را میگویند حامله است مدارک پزشکی زیر سوال است
یاد فیلم شب های برره می افتم که تست اعتیاد شیر فرهاد مثبت بود ان هم با نوار تست بارداری
سهل انگاران جواب خدا را چه می دهند جان نوزاد بیگناه ومعصومی را به کام مرگ کشیدند.
اگر فرزند خوشان بود ههم همینطوری مراقبت می کردند؟؟
2. طبق این نامه فلومتر اکسیژن بر بالین بیمار قرار داشته و این بیمار قطعا همراه دایمی داشته است. در این شرایط معمولا همراه باید بخشی از کار را برعهده گرفته و در صورتی که اکسیژن خون بیمار از سطحی پایینتر باشد نسبت به نصب فلومتر یا اطلاع رسانی به پرستار اقدام کند. (بیمارستان ها مجهز به سیستمی نیستند که وضعیت بیمار در اتاق پرستار مانیتورینگ شود) حال این همراه بیمار است که باید بگوید فلومتری که از ابتدا در بالای سر بیمارش نصب شده چه زمانی و توسط چه کسی و با چه مجوزی برداشته شده. همانطور که فلومتر یک بیمار دیگر، برای این بچه آورده می شود و اگر آن بیمار به هر دلیل دچار مشکل میشد این پرستار باید پاسخگو می بود. ولی چرا همراه بیمار به برداشتن این تجهیز ضروری برای بیمارش اعتراض نکرده است؟
بچه ک خدا ب انسان میدهد.
باید از اول ازش خواست ک سالم باشد.
ناشکری نیست بچه مریض هم خود ش. زجر میکشد هم اطرافیانش
آیا قراردادن بیمار در تنگنا درست است