به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تجملگرایی در حد لاکچریبازی را اولینبار ناصرالدین قاجار به زندگیاش آورد. هر بار فرنگ میرفت یا با سفرای خارجی دیدار میکرد، سوغاتی فرنگی نصیبش میشد؛ از لباس تا وسایل شخصی و وسایل زندگی و حتی کالاهای مصرفی.
بعدها مظفرالدین قاجار و فرزندانش نیز این لاکچریبازیها را ادامه دادند و تجملگرایی خیلی زود سبک زندگی شاهزادگان قاجار شد. مردم عادی، اما به این سبکزندگی نه عادت داشتند نه علاقه. اصلا به اجناس خارجی و تولیدات اجنبی روی خوش هم نشان نمیدادند.
تا اینکه اوایل قرن چهاردهم شمسی با یکهتازی و بعد سلطنت رضاخان تجملگرایی خیلی سریع وارد زندگی مردم عادی هم شد. مشکل اینجا بود که مدرنسازی ایران در دوره پهلوی با الگوهای غربی انجام میشد نه بر اساس سبکزندگی و فرهنگ و عادات روزمره ایرانیها و با استفاده از کالای ایرانی و بومی. از همان روزگار پهلوی اول مصرف کالای خارجی نشانه تمدن و شخصیت شد و رقابتی شکل گرفت برای هر چه بیشتر خارجیشدن!
جاسیگاری، فندک، ساعت و حتی سیگار در اوایل دوره پهلوی اول کالاهایی لوکس بودند و نمادی از تجددگرایی رو به رشد!
روشنفکران و رجال؛ پیشگامان تجمل غربی!
در جامعه ایران، نخستینبار طبقه بهاصطلاح روشنفکر و رجال و دولتیها تجملگرایی را آغاز کردند و تبلیغ هم کردند و کار به جایی رسید که حتی دولتمردان و مسئولان هم کالای ایرانی را قبول نداشتند و سادهترین کالاها نیز به جای اینکه در داخل تولید شوند از خارج حاضر و آماده وارد میشدند.
در دوره پهلوی اول حتی پوشاک مدرن ایرانیان نیز به سبک و سیاق غربی طراحی شد و استفاده از آن هم اجباری شد! در آن روزگار آلمان، فرانسه و روسیه، مهمترین واردکنندگان کالا به ایران بودند و البته انگلیس هم بود که ایرانیها دل خوشی از روحیه استعماری و حیله و نیرنگهای تاریخیاش در ایران نداشتند و در مقابل، مصرف کالاهایش میان مردم عادی مقاومتی نانوشته وجود داشت.
همانموقع برخی روشنفکران آگاه و دلسوز و همچنین روحانیون برجسته در مقابل این موج غربیسازی و هجوم کالاهای خارجی به ایران موضعگیری کردند، ولی گوش پهلوی و پهلویپرستان بدهکار نبود. این روند تجددگرایی و تقلید مخرب از سبکزندگی غربی تا پایان دوره پهلوی دوم نیز ادامه داشت و متاسفانه در همه ابعاد تشدید هم شد. اما بازگردیم به لایحه منع ورود اشیاء تجملی در سال ۱۳۰۵.
در آغاز قرن حاضر اتومبیل از تجمل فراتر بود؛ «لاکچری» کامل و مخصوص اعیان و اشراف و رجال سیاسی بود
ورشکستگی دولت و ملت
در میان برخی نمایندگان مجلس این نگرانی وجود داشت که با تسری فرهنگ تجملیگرایی به زندگی ایرانیها دخل و خرج مملکت جور در نیاید. زنگ خطر به صدا درآمد، ولی نتیجه نداشت. درباره لایحهای هم که به مجلس برده شد بحث و بررسی صورت گرفت، ولی جلوی موج تغییر را نگرفت. نگرانی اصلی، ورشکستگی مملکت به دلیل واردات زیاد بود و ورشکستگی خیلی از کسبه و تجار و مردم عادی به دلیل چشم و همچشمی ناشی از تجملگرایی.
رواج تجمل در ایران که توازن دخل و خرج کشور را تغییر داد، نمایندگان مجلس را به واکنش واداشت
بازخوانی صحبت یکی از نمایندگان در مجلس آن روزگار میتواند تصویری روشنتر از نفوذ تجملگرایی در فرهنگ ساده و بیآلایش ایرانی بدهد: «چند سال است در این مملکت این فکر پیدا شده است که بالاخره این زندگى تجملى، ملت ایران را یقیناً سوق خواهد داد به بدبختى... زندگى تجملى که از چندین سال قبل باب شده است (و بالاخره تشکیلات حکومتى و مأمورین دولت این زندگى را باب کردهاند) موجب بدبختى ملت ایران شده است. این را از هرجا جلوگیرى بکنیم به منفعت ایران است و اگر جلوگیرى نکنیم، هرچه عایدى زیاد شود، صادرات زیاد شود بالاخره تکافو نخواهد کرد.
بالاخره دخل و خرج ملت را باید یک نظارت کاملى کرد، بودجه دخل و خرج دولت را ما باید در تحتنظر بگذاریم و دولت و حکومت هم باید مراقب باشد و احصائیههاى گمرکى را تحت نظر و مطالعه درآورد و بودجه دخل و خرج ملت را تشخیص بدهد که ببینیم آیا موازنه و تناسبى دارد یا نه؟ در سابق این زندگى تجملى معمول نبود.
یک عوایدى مردم به فراخور زندگى خودشان و اقدامات خودشان داشتند، فلان مالک، زارع، تاجر، کاسب، یک عواید محدودى داشت و با قناعت به یک ترتیب خاصى زندگى میکرد و دخل و خرجش هم تا اندازه تکافو میکرد. ولى از چندى به این طرف که اشیاء لوکس و تجملى از اروپا به سمت ایران متوجه شده است این موازنه دخل و خرج مردم را به هم زده است و حس تقلید و رقابت و چشم و همچشمى مردم را وادار به این قسم زندگى کرده است و بالاخره این نوع زندگى را براى خود اتخاذ کردهاند.
از چند سال به این طرف این قضیه (بنده خوب مطالعه کردهام) در تهران زندگى تجملى معمول شده بود و خرده خرده مامورین دولتى این وضع زندگى را به عنوان سوغات به ولایات بردهاند و در آنجاها معمول شده است و بالاخره این وضع به دهات هم میرسد و اگر دهقان با زندگانى تجملى آشنا شد تصدیق نمایید که دیگر معلوم نیست از چه ترتیبى و چه راهى میشود جلوگیرى کرد. وقتى کسى زندگانى تجملى را براى خودش انتخاب کرد و انس گرفت تصدیق میفرمایید که رها کردنش هم مشکل است.
بنده خوب در نظر دارم فلان تاجر در یزد یک عمر به یک ترتیبى زندگى میکرد و بالاخره یک قباى قدکى [کرباسی]تهیه میکرد و میپوشید. پول هم داشت و کارشان هم خوب بود ولى از وقتی که قباى قدک به قباى فاستونى و چیزهاى دیگر تبدیل شده است هر روز صداى ورشکستگى از همان طبقه بلند است، همین طور مالکین. بالاخره این مالک وقتى قناعتش مخروبه شد و عوائد آن ملک را در سال قبل به مصرف زندگى تجملى رسانده، دیگر هیچچیز پسانداز نکرده، ذخیره نکرده براى روز مبادایش. در تمام طبقات مختلفه این مملکت اگر دقیق بشوید خواهید دید بهواسطه آشناشدن به زندگى تجملى همه دارند ورشکست میشوند...»
مدرنسازی رضاخانی که نوعی تقلید ناشیانه و بدون برنامه از غرب بود با رواج تجمل، توازن اقتصاد دولت و مردم ایران را به هم ریخت
بیشتر بخوانید
امروز در تاریخ مناسبتهای دیگری هم هست
امروز ۱۶ آذر مصادف با ۶ دسامبر میلادی و ۲۰ ربیعالثانی هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد.
ـ زادروز «حاج لطفعلی بیگ آذر بیگدلی» شاعر و ادیب مشهور ایران در سال ۱۱۳۴ قمری
ـ رحلت آیتالله «شیخ هاشم قزوینی» مدرس برجسته حوزه علمیه مشهد در سال ۱۳۸۱ قمری
ـ روز ملی و استقلال فنلاند از روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی
ـ روز استقلال ایرلند از انگلستان در سال ۱۹۲۱ میلادی
ـ شهادت دانشجویان دانشگاه تهران هنگام اعتراض به سفر «ریچارد نیکسون» به ایران در سال ۱۳۳۲ شمسی
ـ روز دانشجو در ایران
منبع: فارس
انتهای پیام/