به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هفتهها است که شایعاتی درباره وضعیت سلامتی ولادیمیر پوتین در روسیه به گوش میرسد. سخنگوی کاخ کرملین این شایعات را تکذیب کرده است. گفته میشود که پوتین مبتلا به بیماری پارکینسون و سرطان شده و از افسردگی رنج میبرد.
در هر حال، بازار گمانهزنیها در روسیه بر سر احتمال کنارهگیری ولادیمیر پوتین از قدرت این روزها در مسکو داغ شده است. شایعه شده است که رئیس جمهوری روسیه به شدت بیمار است و برنامهای جامع برای انتقال قدرت پیشبینی کرده است. در همین راستا؛ سرویس خبری شبکه اول تلویزیون آلمان روز دوشنبه ۳۰ نوامبر (۱۰ آذر) با انتشار گزارشی به شایعات پیرامون وضعیت سلامتی پوتین پرداخته است. والری سولووی، پروفسور پیشین آکادمی تربیت دیپلمات مسکو و یکی از منتقدان پوتین درباره انتقال قدرت از سوی او در ماه ژانویه سال ۲۰۲۱ تردیدی ندارد. سولووی مدعی شده است که در ژانویه سال آینده روسیه شاهد تغییرات سیاسی گستردهای خواهد بود. او بر این باور است که رئیس بانک مرکزی روسیه تغییر میکند و حتی بسی بیشاز آن، ولادیمیر پوتین نیز کنارهگیری خواهد کرد.
بیشتربخوانید
سولووی گفته است که اطلاعات خود را از منابع نزدیک به پوتین کسب کرده است. شایعه شده که پوتین سرطان دارد و افزون بر آن به بیماری پارکینسون مبتلا شده است. حتی گفته میشود که رئیس جمهوری روسیه از داروهای ضد افسردگی نیز استفاده میکند. به باور والری سولووی تصمیم پوتین به کنارهگیری از قدرت سیاسی برخاسته از توصیه کسانی است که بر او نفوذ دارند. سولووی دختر پوتین، آلینا کابایوآ را یکی از افراد بانفوذ در کاخ کرملین میداند. این در حالی است که دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین شایعات مربوط به بیماری پوتین و برنامه او برای کنارهگیری را تکذیب کرده و خبر از سلامت کامل رئیس جمهوری روسیه داده است. برخی دیگر از کارشناسان، از جمله استانیسلاو بلکووسکی، کارشناس علوم سیاسی، چنین ادعاهایی را بیاساس دانسته و مدعی شدهاند که این ادعاها برای مصرف در خارج از مرزهای روسیه تولید و پخش میشوند. باید یادآور شد که پخش ویدیوهایی درباره سرفههای شدید پوتین و یا لرزش دست و پای او به چنین گمانهزنیهای دامن زده است.
از یک نبرد رسانهای فراتر است
دکتر بصیری برداشت خود از بحثهای رسانهای پیرامون پوتین را اینگونه عنوان میدارد: مسائلی که از رسانههای داخلی و خارجی روسیه و یا موافقین و مخالفین آقای پوتین رسانهای میشود و سپس استمرار پیدا میکند حتما واقعیتی است که این مسئله اینقدر ادامه دار میشود و روی آن مانور داده میشود؛ بنابراین اصل بیماری و ضعف ناشی از سن واقعیت دارد. اما فرع این مسئله که پارکینسون است یا افسردگی یا سرطان صحت آن قابل اثبات نیست و خود آقای پوتین با سکوتش این مسئله را انکار نکرده است. چون رهبران جهان وقتی شایعهای در موردشان بیان میشود با بیانیه رسمی یا سخنرانی آن را رد میکنند. ایشان چنین رفتاری نسبت به این تهدیدات و شایعات یا اخبار از خود نشان نداده است. فلذا او حتما بیماری دارد که از عهده این مسئولیت برنمیآید و کنار خواهد کشید. کما اینکه دو دوره ایشان سکان ریاست جمهوری را بر عهده دارد و به احتمال بسیار زیاد و غیر قابل انکار، پوتین از سمت خود کنارهگیری خواهد کرد.
پوتین مرموز است
این استاد روابط بینالملل ضمن تایید مرموز بودن آقای پوتین میافزاید: آقای پوتین یک افسر اطلاعاتی KGB است. یعنی تربیت شده در سیستم شوروی سابق که در دنیا، کا. گ. ب هم چنان چه در شوروی و چه در روسیه جدید یکی از پیشرفتهترین سازمانهای اطلاعاتی امنیتی جاسوسی بود.
حالا در این سازمان افسر ارشدی که دورهای نبض این سازمان را داشته طبیعتا اگر خصوصیات ذاتی ایشان با این شرایط هم خوانی داشته کمک میکرده است که یک شخصیت بسیار پیچیده و مرموز شود. بصیری تاکید میکند: معتقدم هر دو این ـ مرموز بودن و باهوشی ـ بوده و خروجی آن این است که در اوج فروپاشی شوروی که یک رهبر کارآمد نیاز داشت تا بتواند اوضاع را سر و سامان دهد و میراث رو به فروپاشی و ضعف شوروی را جلوگیری کند که از بین نرود ایشان در این شرایط بالا آمد و هم مورد استقبال دوما بود (نهادهایی که در ریاست جمهوری تعیینکننده اند) و هم در افکار عمومی مردم اقبال داشت. در آن حدی که انتخابات در روسیه آزاد است و برای مردم محترم شمرده میشود توانست انتخاب شود و با همین پیچیدگی و مرموزیتی که در زندگی شخصی شغلی سیاسی و اطلاعاتیاش بود عملا توانست روسیه را از بسیاری از بحرانهای داخلی و منطقهای نجات دهد به همین دلیل ایشان را «نوتزار» یا دوره ایشان را نئوتزاریسم جدید روسیه میدانند و این موفقیتها متاثر از این شخصیت بود و با اینکه اجازه نداشت در دور اول رئیس جمهور شود در دوران ریاست جمهوری مدودف که روزگاری نخست وزیرش بود بازهم موثر واقع شد که یک دوره در میان ـ تقریبا ـ خود و شاگرد خودش در صحنه بوده است یک دوره او را بالا میآورد و در دور دوم با واسطه آمد و عملا شخصیتی است که رمز و رموز که جزء ساختار تاریخ روسیه و تزار است توانسته بر این بنیانهای فرهنگی تاریخی اجتماعی روسیه سوار شود و بتواند وضعیت روسیه را بازسازی کند و قدرتش را احیا کند کما اینکه هم کارشناسان داخلی روسیه و هم خارجی عمدتا آقای پوتین را موفق میدانند و تمجید میکنند.
علی رغم این نقطه ضعفها و پیچیدگیهایی که به آن نقد وارد میکنند ـ رسانه ستیزی و نرمش نداشتن با مخالفان ـ، اما عملکرد کلی او در بهبود اوضاع سیاسی اقتصادی اجتماعی روسیه چه در داخل چه در منطقه یعنی از نزدیک روسیه قفقاز آسیای میانه و اروپای شرقی و چه در حوزههای دیگر. از جمله مهمترین آن در بحث بحران سوریه و عراق در مبارزه با داعش بود که آقای پوتین سنگ تمام گذاشت و این جزء همان ابتکاراتی بود که جایگاه روسیه را احیا کرد و جزء موفقیتهای ایشان باید نام ببریم.
پوتین هم انقلاب دیده هم فروپاشی!
این کارشناس مسائل بینالمللی میافزاید: معتقدم چندین عامل وجود دارد که مسائل اخیر را تحت الشعاع قرار میدهد:
ـ یکی اینکه سیستم سیاسی حکومتی روسیه همچنان سیستم اقتدارگرا و متمرکز است. اگرچه غربیها بسیار تلاش کردند از جمله بعد از فروپاشی شوروی یک دموکراسی واقعی از مدل اروپایی آمریکایی پیاده شود که اصلا نه این سیستم زیرساختهای داخلی دارد نه تحولات تاریخی اجتماعی تجربه کرده و نه افکار عمومی و اراده عمومی مردم و احزاب در روسیه به این سمت گرایش دارد
در واقع اینها بیشتر دموکراسی تمرکزگرا یا نخبه گرا را میپسندند که اوج این مسئله در زمان تزارها بود که در شوروی هم آمدند با یک ایدئولوژی جدید همان ساختار را پیاده کردند. امروز با فروپاشی هم در این دو سه دهه همین وضعیت است یعنی این خواست و میل و اراده آقای پوتین نیست که این وضعیت را درست کرده این خواست عمومی و فرهنگ عمومی روسیه است که اینگونه چند دهه دوام پیدا کرده و نتیجه چنین تمرکزی به دلیل اینکه سرزمین بزرگی است و اداره این سرزمین پهناور دولت این گونهای میخواهد و این گونه اگر نباشد زمینه فروپاشی و تزلزل و تجزیه آن راحت رخ میدهد.
عمر مفید رهبران سیاسی ۱۰ سال است نه بیشتر!
بصیری ادامه میدهد: در این ساختار آقای پوتین موفق و خوش شانس بوده است که بالا میآید، ولی از بعد دیگر هم باید نگاه کرد که شخصیتی که خصوصیات منطبق بر این ساختار را دارد و تا حدودی کارآمدی هم داشته یک عمر مفید مدیریت کلان دارد معمولا در نظامهای دموکراتیک میگویند یک عمر مفید برای یک رئیس جمهور حداقل ۴ سال و حداکثر ۸ سال است. در بعضی کشورها، چون فرانسه دو تا شش سال داریم و در مستعمراتش دو تا هفت سال. اما نُرم آن در کشورها دو تا ۴ سال است، چون ادعا بر این است که اوج مدیریت شکوفایی و ابتکار یک مدیریت کلان همین ۴ تا ۸ و یا ۱۰ سال است بعد از آن حرف نو توان نو و ایده نو وجود ندارد و این همان خصوصیت چرخش نخبه یا دموکراسی است. این همان وضعیتی است که روسیه با آن روبه رو است.
کنارهگیری، انتخاب پوتین است نه تحمیل شرایط بر او
این استاد روابط بینالملل خاطرنشان میکند: علی رغم آن ساختار متمرکز یا دموکراسی خاص روسیه که به آن دموکراسی اقتدارگرا یا نخبه یا شرقی میگویند، اما شخصیت ایشان تا حدی کشش داشته و این باعث شده است که امروز هم خودشان به این جمعبندی رسیدند هم اطرافیان و هم کل ساختار که برای آینده روسیه ایشان کارآمدی ابتکارات جدید در مدیریت کلان را ندارد. یا باید منتظر کنارهگیری ایشان بود یا مدل ممکن است دوباره رخ دهد، چون سیستم بسته است نمیشود مثل نظامهای دموکراتیک غربی تحلیل کرد و یا اینکه تحول کلانتری شود که از بدنه دورتر از آقای پوتین یا احزاب دیگر شخصیتی بالا آید. ولی در کل هم سیستم هم اطرافیان آقای پوتین و هم خودشان به این جمعبندی رسیدهاند که بیش از این ایشان نمیتواند دوام آورد و بهتر است جایگزینی جدیدی به جای ایشان انتخاب شود.
روسیهی بعد از پوتین این گونه است
در پایان دکتر بصیری روسیه بعد از پوتین را اینگونه ترسیم میکند: این ادامه همان سنت دولتهای اقتدارگرا است که از دوره تزارها بعد کمونیستها تا الان استمرار پیدا کرده. به هر حال دوره رومانوفها را هم که نگاه کنیم تزارها که میآیند یک تزار که تاثیرگذارتر است تزار کبیر میشود، ولی قبل و بعد از آن ما تزارهای دیگری داریم که افت و خیز دارند این حالت را در مورد آقای پوتین باید بگوییم که بعد از شوروی شاید اگر ایشان را با مدل رئیس جمهوری خاص که در این کشور بر روی کار آمده مثل آقای گورباچف یا برژنف مقایسه کنیم یک سرو گردن موفقتر و تاثیرگذارتر است و به همین دلیل تمجید هم میشود اگر این را حمل بر تملق و چاپلوسی اطرافیان ایشان نکنیم که من هم نمیکنم تحلیلهای کارشناسان هم میگوید نسبت به آن دو نفر موفقتر بوده است. بصیری در واکنش به این پرسش که آیا روسیه بدون پوتین افت میکند یا نه میگوید این مسئله که روسیه دچار افول میشود صحت دارد چه بسا اگر ایشان برود و فرد دیگر بیاید افتی در ریاست جمهوری جایگزین میشود و تنزلی در موقعیت روسیه و کارآمدی دولتش رخ میدهد در این مسئله نباید شک کرد و قبلا هم این گونه بوده مثلا در رهبران شوروی سابق جایگاهی که استالین دارد خروشف ندارد یا برژنف ندارد یا گورباچف ندارد.
استالین در تاریخ روسیه یک استثنا است همانطور که مرکل در آلمان!
استالین اوج جنگ سرد و پیشرفتهای موشکی اتمی را برای شوروی سابق رقم میزند. احتمالا این مسئله در مورد آقای پوتین رخ میدهد و همین گونه هم است که جایگزین هم وزن خودش وجود ندارد. به همین دلیل میگویند اگر ایشان برود روسیه، روسیه قبل نخواهد بود و اصلا به راحتی قابل تصور برای طرفداران نئوتزاریسم آقای پوتین نیست. کما اینکه خانم مرکل هم در صدر اعظمهای آلمان بعد از جنگ جهانی دوم یک صدراعظم بسیار موفق و کارآمد بوده که همین قضاوت هم در مورد ایشان میشود. معتقدم از این بعد است که این نظر داده میشود.
درخواست مصونیت یعنی تصمیم به کنارهگیری بیدردسر
بصیری این مسئله که شاید پوتین میخواهد خلاوجودی او مردم را متقاعد به بازگشت او کند را رد کرده تاکید میکند: این را بعید میدانم مسائل دیگری که در دوما مطرح شد با پیشنهاد خود ایشان است و لایحهای را به دوما برده است که برای شخص خودش مصوبهای بگیرد که در صورتی که از قدرت کنار رود مادامالعمر مصونیت سیاسی داشته باشد و احتمالا هم این تصویب خواهد شد این خودش یک سیگنال یا علامتی است که آقای پوتین به این جمعبندی رسیده است که جایگزینش کسی باشد که کاملا شاید در اختیارش نباشد مثل آقای مدودف رئیس جمهور سابق و احیانا اگر مصونیت مادام العمر نداشته باشد ممکن است او را اذیت کنند و او را به محاکمه کشند این خود موید این مسئله است که تغییر پایهای در روسیه در حال وقوع است و آقای پوتین هم به طور کلی به آن رضایت دارد.
مشروط به اینکه این شرایط را درست کند که بعد برای خودش و اطرافیانش دردسر درست نکنند و این ضمانت را از این طریق میخواهد بگیرد و اینکه بخواهد بماند و رضایت ایجاد کند بعید است و اگر نه این لایحه به دوما داده نمیشد و این مسائل به خارج از کرملین درز پیدا نمیکرد که ایشان مشکلاتی دارد و احیانا برای کنارگیری آماده میشود. اینها همه نشان میدهد ایشان کنار خواهد رفت و اصراری برای ماندن نخواهد داشت، اما اینکه جایگزین چگونه است حدسم این است که متفاوتتر از آقای مدودف است و برای تضمین آینده خودش و اطرافیانش این لایحه را به دوما برده و احتمالا هم تصویب میشود تا این تغییر مسالمت آمیز و بدون درد سر در روسیه رخ دهد.
منبع: آفتاب یزد
انتهای پیام/