به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تصمیم آمریکا برای تحریم «جبران باسیل» رئیس جریان آزاد ملی لبنان از اقدام واشنگتن برای تحمیل محاصره مالی لبنان که به تشدید بحرانهای این کشور و انفجار اوضاع آن در اکتبر ۲۰۱۹ منجر شد ناشی میشود.
همه این اقدامات در چارچوب یک پروژه آمریکایی که توسط «جفری فلتمن» سفیر پیشین ایالات متحده در لبنان تهیه شده بود، است.
جفری فلتمن این برنامه را به کمیته فرعی امور خاورمیانه در کنگره آمریکا تحویل داده بود و واشنگتن با تکیه بر آن در راستای سوءاستفاده از اعتراضات مردمی لبنان در اکتبر ۲۰۱۹ و موجسواری بر آن جهت ایجاد یک کودتای سیاسی در لبنان گام برداشت. هدف این کودتا حذف حزبالله و همپیمانان آن از قدرت اجرایی لبنان و نیز تشکیل دولت تکنوکرات که بتوانند اهداف آمریکا را در لبنان تحقق بخشد، بود.
از جمله این اهداف واشنگتن بعد از حذف حزبالله از صحنه سیاسی لبنان، برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی با هدف تسلیم کردن لبنانیها در برابر شروط صندوق بینالمللی پول و تحمیل پروژه «فردریک هوک» دیپلمات سابق آمریکایی در تعیین مرزهای دریایی میان لبنان و فلسطین اشغالی است که به دشمن صهیونیستی این امکان را میدهد تا منطقه مهم آبی لبنان با منابع غنی گاز طبیعی را اشغال کند.
هدف مهم واشنگتن از همه این اقدامات محاصره کامل مقاومت لبنان و خلع سلاح آن بهویژه در رابطه با موشکهای دقیقی که دشمن صهیونیستی را بهشدت نگران کرده و مانع تجاوزات و طمعورزیهای آن در خاک لبنان میشود، است.
اما نکته اصلی در برنامه آمریکا برای ایجاد کودتا در لبنان، در هدف قرار دادن متحدان حزبالله نهفته است؛ طرفهایی که در سطح رسمی و ملی حامی حزبالله هستند، از جبران باسیل تا سایر متحدان حزبالله که مهمترین آنها نبیه بری رئیس پارلمان لبنان است.
اساس پروژه آمریکا برای کودتای سیاسی در لبنان متمرکز موارد زیر است:
ــ استفاده از اعتراضات مردمی لبنان: در این مرحله جفری فلتمن احساس کرد که این تظاهراتها میتواند نقشی سازنده در تضعیف مشارکت حزبالله و جریان آزاد ملی در صحنه سیاسی لبنان داشته باشد، در این میان جبران باسیل بهعنوان مهمترین همپیمان حزبالله از گروه مسیحیان حمایت بالای مسیحی را برای حزبالله در لبنان به وجود آورده است و بنابراین قدرت مقاومت در دولت این کشور تنها منحصر به گروههای شیعه نیست و از حمایت مسیحیان نیز برخوردار است، بنابراین اقدام علیه جبران باسیل مستقیماً در راستای تضعیف حزبالله است.
ــ این دیپلمات آمریکایی بهطور مستقیم درباره رئیس جریان آزاد ملی لبنان مدعی شد که باسیل همواره از نگرانی صادقانهای که ایالات متحده و سایر کشورها نسبت به وضعیت مسیحیان در خاورمیانه دارند برای انحراف افکار عمومی از فساد خود و مسئله حزبالله سوء استفاده کرده است. وی در ادامه ادعاهای خود گفت که اعتراضات مردم لبنان نشان میدهد که اقدامات باسیل خشم آنها را برانگیخته است و در حالی که جریان آزاد ملی تا کنون اتحاد خود را با حزبالله حفظ کرده، ارزش این اتحاد بهمیزان قابلتوجهی کاهش یافته است.
ــ در ادامه موجسواریهای آمریکا بر تظاهرات مردمی لبنان در اکتبر ۲۰۱۹ برای اجرای توطئههای واشنگتن در این کشور جفری فلتمن گفت: ممکن است در زمان حاضر رأیدهندگان لبنانی نتوانند حزبالله را از زرادخانههای موشکی آن محروم کنند، اما میتوانند با استفاده از فرصت انتخابات بعدی (انتخابات زودهنگام پارلمانی) برای تحمیل اراده سیاسی خود و کنار زدن حزبالله از دولت استفاده کنند.
این موارد مبنای طرح کودتای سیاسی آمریکا در لبنان بود که همه آنها نشان میدهد این پروژه واشنگتن مبتنی بر مورد هدف قرار دادن همپیمانان حزبالله در سطح سیاسی بهویژه جریان آزاد ملی است، این همان برنامهای است که جریان ۱۴ مارس لبنان و همپیمانان آن در جریان اعتراضات مردمی علیه بحران اقتصادی و اجتماعی، برای تحریف مسیر تظاهراتها جهت تحت فشار قرار دادن حزبالله پیاده کردند. مهمترین ابزار این جریان غربگرا تمرکز بر شعارها ضد «میشل عون» رئیس جمهور لبنان، جبران باسیل و نبیه بری با هدف تشکیل یک دولت تکنوکرات بدون حضور حزبالله و متحدان آن بود.
بیشتر بخوانید
اما چرا آمریکا در این بازه زمانی علیه رئیس جریان آزاد ملی اقدام کرده است؟ این موضوع میتواند چند علت داشته باشد:
ــ دولت آمریکا به مرحلهای رسیده که از حساب کردن روی تسلیم شدن جبران باسیل و جریان آزاد ملی دربرابر دیکتهها و شروط ایالات متحده ناامید شده است؛ شروطی که جبران باسیل آنها را ۴ مورد برشمرد که یکی از آنها پایان دادن به اتحاد با حزبالله است، در این میان سیاست سنتی چماق و هویج واشنگتن نیز نتوانست در تحریک رئیس جریان آزاد ملی جهت قطع ارتباطش با حزبالله کمکی به آمریکاییها بکند.
ــ آمریکا این تصمیم را قبل از تحویل دادن دولت به «جو بایدن» رئیس جمهور منتخب ایالات متحده اتخاذ کرد تا امکان تغییر آن وجود نداشته باشد.
ــ واشنگتن تلاش دارد با این اقدام از روند تشکیل دولت جدید لبنان که مراحل مهم خود را طی کرده است جلوگیری کند و با تحمیل حق وتوی آمریکایی بر مشارکت جریان آزاد ملی در دولت لبنان و یا معرفی وزرای مسیحی توسط آن، نیروهای لبنانی را برای تشکیل دولتی که وزرای آن توسط «سعد حریری» نخستوزیر مکلف و بدون حضور حزبالله و متحدان آن معرفی میشود تحت فشار قرار دهند، البته همین موضوع در مواضع اخیر سعد حریری نیز منعکس شد که در زمان حاضر موجب شده است همه چیز در پرونده تشکیل دولت تقریباً به نقطه صفر برگردد.
ــ ایالات متحده قصد دارد رئیس جمهور لبنان را برای تغییر موضع وی در مذاکرات غیرمستقیم ترسیم مرزها با رژیم صهیونیستی بهویژه پس از سختگیری تیم مذاکرهکننده لبنانی با ارائه نقشه جدید مبنی بر اینکه حق لبنان در منطقه مورد مناقشه هزار و ۴۵۰ کیلومترمربع است و نهتنها ۸۵۰ کیلومتر، تحت فشار قرار دهد.
اما این تحریمهای آمریکا چه پیامدهایی دارد و آیا واشنگتن از این طریق به اهداف خود میرسد یا اینکه نتیجهای خلاف خواستههای آن رقم خواهد خورد؟
در این زمینه میتوان چهار احتمال را مورد بررسی قرار داد:
ــ تحریم آمریکا علیه جبران باسیل موجب افزایش وفاداری وی به موضع استقلال ملی ــ چه در زمینه امتناع از تسلیم شدن در برابر فشارهای آمریکا و چه پایبندی به اتحاد با حزبالله خواهد شد ــ همانطور که رئیس جریان آزاد ملی در واکنش به این اقدام آمریکا قاطعانه تأکید کرد که نه تحریمها او را ترسانده است و نه وعدهها او را فریب میدهد. او همچنین اعلام کرد که خائنان و جریانهایی که در اقدام علیه جریان آزاد ملی با واشنگتن همکاری میکنند مجازات خواهند شد.
ــ حمایت پایگاههای جریان آزاد ملی از جبران باسیل و در نتیجه قاطعتر شدن موضع این جریان در برابر فشارهای ایالات متحده و مداخلات آن در امور داخلی لبنان.
ــ تقویت روابط و اتحاد میان جریان آزاد ملی و حزبالله و سایر احزاب و نیروهای ملی در برابر سیاست فشارها، تحریمها و مداخلات آمریکا.
ــ تحریم رئیس جریان آزاد ملی از جانب وزارت خزانهداری آمریکا تأثیرات منفی بر نفوذ این کشور در لبنان خواهد داشت؛ زیرا واشنگتن این موضع خصمانه را در برابر جریانی اتخاذ کرده است که دارای حمایت بالای مردمی، نمایندگی عالی و حضور قدرتمندانه در معادلات سیاسی است، بنابراین لبنانیها متوجه میشوند که سیاست آمریکا در کشورشان بهشکل کاملاً مغرضانه در همسویی با سیاستهای دشمن صهیونیستی است؛ همانطور که تحلیلگران معتقدند سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه درواقع سیاست صهیونیستی است که واشنگتن آن را اجرا میکند، بنابراین در سایه دشمنی لبنان و اشغالگران صهیونیست، آمریکا چگونه میتواند سیاستی را در لبنان دنبال کند که در راستای منافع این کشور باشد؟!
ایالات متحده ثابت کرده است همه اهدافی که در لبنان دنبال میکند در خدمت منافع رژیم صهیونیستی است، چه از نظر تعریف مرزهای دریایی و چه موضع آن در برابر مقاومت لبنان که مقابل تجاوزات و طمعورزیهای رژیم اشغالگر صهیونیستی ایستاده است.
این سیاست آمریکایی همان چیزی است که جبران باسیل را در نقطه درگیری با واشنگتن قرار داده است؛ زیرا آمریکا میخواهد او را به صف هم پیمانان خود بکشاند تا در نهایت پروژههای واشنگتن در لبنان با هزینه و بهدست خود لبنانیها اجرا شود.
اما جبران باسیل با آگاهی از این نقشه آمریکاییها قاطعانه آن را رد کرد و تأکید کرد: بحث جاسوسی و دوستی کاملاً با یکدیگر متفاوت است و من بهدنبال دوستی با کشور و مردمم هستم؛ بنابراین هرگونه جاسوسی و خیانت به کشور را رد میکنم و تأکید میکنم که هرگز در برابر هیچ لبنانی نمیایستم و کشورم را فدای خودم نمیکنم.
بهطور کلی همه این موارد نشان میدهد که آمریکا بهدنبال ایجاد روابط مبتنی بر دوستی با لبنانیها نیست؛ بلکه میخواهد وابستگان و مزدوران آن دستورالعملهای واشنگتن را بدون هیچ گونه بحث و اعتراضی در لبنان اجرا کنند، در واقع این بنیان سیاست استعماری ایالات متحده است و جبران باسیل با اظهارات شجاعانه خود ماهیت واقعی سیاستهای آمریکا در قبال لبنان و ساختگی بودن ادعای دوستی با لبنانیها را فاش کرد.
منبع: النشره
انتهای پیام/