یکی از پرسش‌هایی که به تناوبی بیش از انتظار در چند سال اخیر با آن روبه‌رو شده‌ام بحث در باب معادل فارسی واژه evolution است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، گرچه «تکامل» معادل نسبتا جا افتاده‌ای است و فرهنگستان، علاوه بر تکامل، واژه «فرگشت» را نیز به عنوان معادل evolution پیشنهاد می‌کند، اما بحث بر سر معادل درست این واژه انگلیسی به نظر به اتمام نرسیده و برخی حتی واژه‌هایی، چون تطور و «دِگَرگشت» نیز معادل صحیح evolution می‌پندارند. بحث در باب معادل واژه‌ای علمی، عموما به معنای واژه می‌پردازد؛ در باب واژه evolution، پسندیدن معادلی به جای تکامل نقد اصلی ظاهرا بر معنای نادرست تکامل است. زیرا این واژه نوعی کامل‌شدن را در ذهن مخاطبی که آشنایی چندان با نظریه تکامل زیستی ندارد به تصویر می‌کشد.


بیشتربخوانید


استدلال‌های عجیب
در مقدمه ترجمه کتاب چگونه داروین بخوانیم (نشر نی، ۱۳۹۷)، با استدلال عجیبی در باب رجحان فرگشت بر تکامل برخوردم که ارزش نقل قول را دارد: «کاربرد این واژه [فرگشت]از دو جنبه بر کلمه تکامل ارجحیت دارد؛ نخست آن‌که این واژه کاملا فارسی است و از دو زیر واحد فر به معنای شکوه و قدرت و پسوند گشت به معنی گردیدن و تغییریافتن ساخته شده‌است. دوم این‌که مفهوم فرگشت مطابقت بیشتری با مفهوم علمی evolution دارد، زیرا قدرتمندشدن، باشکوه‌شدن و فرهمندشدن (که معانی تحت‌اللفظی فرگشت هستند) هیچ‌کدام به معانی تعالی و پیچیده‌ترشدن نیستند.»

من چند مرتبه این جملات را مرور کرده‌ام و هنوز از استدلال نویسنده این مقدمه در عجبم؛ اگر فرگشت حقیقتا به معنای شکوه‌یافتن یا قدرتمندشدن باشد، آنگاه مغاکی ژرف بین معنای این معادل و معنای evolution در زیست‌شناسی مدرن وجود دارد (با توجه به بحث‌هایی که با دوستانم در فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشته‌ام، محتمل‌تر به نظر می‌رسد که «فر» در فرگشت در معنای جلو، بالا، پیش، در امتداد، و امثالهم به کاررفته باشد).

این قسم بحث‌ها در باب معنای واژه‌های علمی و معادل آن واژه‌ها در زبان فارسی به نظرم عجیب می‌آمد. خوشبختانه مدتی پیش با کتاب بسیار جالبی به قلم اِرول موریس (Errol Mark Morris) برخوردم که به بحث دقیق در باب زبان علم و معنای آن می‌پردازد. موریس از مستندسازان شهیر است ـ مستند «مرز باریک آبی» از مشهورترین مستند‌های معاصر قلمداد می‌شود ـ و از این‌رو یافت کتاب فلسفی به قلم او شاید عجیب به نظر رسید. اما جالب این است که موریس زمانی تحت نظر تامس کوهن (Thomas Kuhn) مشغول گذراندن دوره دکتری در دانشگاه پرینستون بود؛ دوره‌ای که با شکرآب‌شدن رابطه کوهن و موریس پیش از موعد به پایان رسید. عنوان کتاب موریس «زیرسیگاری (یا مردی که واقعیت را انکار کرد)» به زیرسیگاری‌ای اشاره دارد که کوهن از شدت خشم به سوی موریس پرتاب کرد.

موضوع کتاب موریس، نقد مفهوم قیاس‌ناپذیری (Incommensurability) یعنی ستون خیمه کوهن است؛ قیاس‌ناپذیری نسبت‌دادن معنایی یکسان به واژه‌ها و مفاهیم هم‌نام در دو پارادایم مختلف علمی را ناممکن می‌کند. برای مثال، از نظر کوهن، جِرم (mass) در پارادایم نیوتنی معنایی متفاوت از پاردایم اینشتینی داشت. تصور داروین از evolution نیز با تصور مورد اجماع عصر ما در باب تکامل زیستی تفاوت‌های اساسی داشت (مثلا، ساز و کار رانش ژنی در دیدگاه داروین جایی نداشت). پیامد اصلی مفهوم قیاس‌ناپذیری، زدودن مفهوم «پیشرفت» از علم است: اگر مفاهیم دو پارادایم علمی متفاوت قابل مقایسه نیستند، چگونه می‌توان پارادایم جدید را گامی رو به جلو در جهت شناخت هرچه بهتر پدیده‌ای از منظر علم دانست؟ (البته کوهن پیشرفت علم در عمل را انکار نمی‌کرد، اما پیش‌فرض پیشرفت در علم را غیرمنطقی می‌انگاشت). راه حل موریس، پذیرش نظریه سائول کریپکه (Saul Kripke) در باب معناست؛ جداکردن معنا از واژه. بر این اساس، اگر واژه را صرفا ارجاعی به یک اُبژه بدانیم - فرضی در زبان علم صادق است- آنگاه واژه‌های علمی در اعصار مختلف و در چارچوب پارادایم‌های متفاوت را می‌توان به آسانی با یکدیگر قیاس کرد؛ مراد داروین و من از evolution یکسان است. زیرا هر دو به یک پدیده اشاره می‌کنیم، گرچه تعاریف ما از سازوکار‌ها و ویژگی‌های این پدیده لزوما یکسان نیست.

هدف از این بحث در باب قیاس‌ناپذیری و نظریه معنای کریپکه، که مطمئنا از منظر فلاسفه بیش از حد موجز و سرسری بود، توصیف ایرادی است که به بحث در باب معادل فارسی evolution، یا هر واژه علمی دیگر، وارد می‌دانم: تصور این‌که با استفاده از فرگشت یا تطور یا دگرگشت و هر واژه دیگر به جای تکامل، تصویری کامل و صحیح از تکامل زیستی در ذهن خواننده یا شنونده ترسیم می‌شود، انتظاری نابجاست. تا جایی که تکامل به evolution ارجاع می‌دهد کفایت می‌کند و فهم معنای علمی این واژه به غور‌و‌غوص در باب معنای علمی این واژه نیازمند است. حتی اگر معادل فارسی evolution رابطه یک به یک با واژه انگلیسی، از نظر ریشه، تاریخچه، و معانی آن، داشت، با مشاهده واژه فارسی لزوما تصویری مشابه تصور مورد اجماع تکامل‌دانان در باب این واژه در ذهن خواننده فارسی‌زبان نقش نمی‌بست.

دن‌کیشوت جدید و دن‌کیشوت سِروانتِس
یکی از داستان‌های خواندنی بورخس (Jorge Luis Borges) تحت‌عنوان پی‌یر مِنارد (Pierre Menard، autor del Quijote)، نویسنده دُن‌کیشوت این نکته آخر را روشن‌تر می‌کند. موریس نیز به این داستان اشاره می‌کند: مِنارد، شخصیجامع‌الاطراف که تصمیم گرفت تا «خود اثر کیشوت» را بنویسد. هدف نوشتن نسخه‌ای دیگر از دن‌کیشوت نبود، بلکه بازتولید این اثر به گونه‌ای که این دن‌کیشوت جدید با دن‌کیشوت سِروانتِس هیچ‌تفاوتی نداشته باشد، اما تألیف مِنارد باشد و زاده قرن بیستم و نه‌ابتدای قرن هفدهم بود. در ابتدا، مِنارد تنها راه را در بدل‌شدن به میگل دِ سِروانتِس (Miguel de Cervantes Saavedra)‌دید: «نخستین راهی که به ذهنش خطور کرد نسبتا ساده بود: اسپانیایی را به خوبی فرابگیر، به کلیسای کاتولیک بازگرد، در جنگ با مور‌ها یا ترک‌ها شرکت‌جو، تاریخ اروپا بین سال‌های ۱۶۰۲ و ۱۹۱۸ را به فراموشی سپار، میگل دِ سِروانتس شو.»، اما مِنارد این راه را بیش‌از اندازه آسان یافت و به این نتیجه رسید که باید با پی‌یر مِنارد ماندن به دن‌کیشوت برسد.

مقایسه متن دن‌کیشوت سروانتس با دن‌کیشوت مِنارد بسیار جالب است سروانتس می‌نویسد: «… حقیقت، که مادرش تاریخ است، رقیبش زمان، امانت‌دار اعمال، شاهد گذشته، سرمشق و راهنمای حال، و رایزن آینده است.». مِنارد، اما می‌نویسد: «… حقیقت، که مادرش تاریخ است، رقیبش زمان، امانت‌دار اعمال، شاهد گذشته، سرمشق و راهنمای حال، و رایزن آینده است». از نظر بورخس، جمله منارد، گرچه با جمله سِروانتس ظاهرا مو نمی‌زند، اما معنای بسیار متفاوتی دارد: «منارد، از معاصران ویلیام جِیمز (فیلسوف و روان‌شناس شهیر آمریکایی)، تاریخ را به مثابه کاوشی در پی حقیقت تعریف نمی‌کند، بلکه آن را منشأ حقیقت می‌داند. از نظر او، حقیقت تاریخی آنچه که رخ داده نیست؛ بلکه چیزی است که حدس می‌زنیم به وقوع پیوسته‌باشد.»

منبع: جام جم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
شروین خالویی
۰۶:۳۴ ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۱
با سلام خدمت دوستان
چگونه میتوان با نویسنده یک مطلب در سایت تماس گرفت