خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همه مرگ را از نزدیک احساس میکنند، اما انگار مرگ به آنها نزدیکتر است. نه راحتی زندگی کردن را میفهمند نه امنیتی که برایش از خواب و خوراک افتاده اند را احساس میکنند. زندگی عجیب و غریب ماموران امنیتی همین قدر جذاب و پرخطر است؛ مامورانی که نمیتوانند میان زندگی شخصی و کاریشان تفکیک قائل شوند.
دوری از خانواده، شب بیداری ها، مشقتهای دیوانه وار مبارزهای بی انتها، طعم تلخ از دست دادن بهترین همکاران و دوستان نزدیک و تمامی اتفاقات زندگی نیروهای امنیتی معمولا به گوشها نمیرسد. کمتر کسی میداند تک تک کسانی که جانشان را برای کسب امنیت میگذارند، چگونه لحظات زندگیشان را میگذرانند و چه چیز انگیزه اصلیشان برای ادامه دادن این راه است. سختی و نفس گیر بودن فقط توصیف یک لحظه از زندگی این افراد است.
میگوید مادرش دلیل اصلی دست به قلم شدن او بوده. او بوده که به تک پسرش یاد داد چگونه آنچه را که با گفتار روایت میکند، به روی کاغذ بیاورد. مادرش بوده که هشت سال، جرات نوشتن یک مطلب و امضاء زدن پای آن را به او یاد داده است. البته شاید این مادر دلسوز تصورش را نمیکرد که روزی فرزندش طلبه شود و رمان بنویسد؛ آن هم چه رمانی؟! امنیتی!
محمد رضا حدادپور جهرمی از همان سالهای نوجوانی نشان داده که به خوبی میتواند با زبان نوشتار مفهوم را منتقل کند. زمانی که کلاس دوم راهنمایی بود در دفتر ۴۰ برگ، داستانی را نوشت که خواهرش با همان داستان در یک مسابقه داستان نویسی در مدرسه نفر اول شد. همین داستان در مسابقات داستان نویسی جهرم، محل تولد حدادپور به عنوان اثر برتر انتخاب شد و همه را حیرت زده کرد.
علاقه به نویسندگی در حداد پور ادامه پیدا کرد تا جایی که حالا این نویسنده صاحب کتابهایی شده که با داستانهای جذاب و پر التهابش، حسابی طرفدار پیدا کرده و پر فروش شده است. محمدرضا حدادپور جهرمی نویسنده رمانهای امنیتی با رمان «حیفا» سرزبانها افتاد. اگر نگوییم او تنها نویسنده رمانهای امنیتی در ایران است، با قطعیت جزو معدود نویسندگان این حوزه است. شاید آنچه بیشتر مخاطبان را با آثار این نویسنده همراه کرده است، واقعی بودن داستان هاست. او هم مانند شخصیتهای اصلی داستانش جسور است و سراغ سوژههای پردردسر میرود. سوژههایی که به گفته خودش، به سختی مجوز میگیرد و همیشه با برو و بیاهای زیاد منتشر میشود.
حداد پور در کتابهایش، پروندههای امنیتی را در قالب داستان بیان میکند. حجت الاسلام و المسلمین حدادپور جهرمی در گفت و گویی مفصل درباره فعالیت هایش، ورودش به حوزه امنیت و همچنین ارتباطاتش با دستگاههای امنیتی میگوید که در ادامه میتوانید مشروح این گفتگو را مشاهده کنید.
آقای حدادپور نویسندگی داستان را از کجا آغاز کردید؟
مادرم همیشه تشویقم میکرد که در حوزههای مختلف مانند انسان، دین و حتی پول مطلب بنویسم. آن زمان خیلی کوچک بودم و داستان نمینوشتم.
داستان نویسی و رمان نویسی از چه زمانی آغاز شد؟
سال دوم یا سوم راهنمایی بودم که در دفتری چهل برگ یک داستان نوشتم. خواهرم با همان داستان در مسابقه داستان نویسی مدرسه و استان جهرم برنده شد. جالب اینجاست که اسم خودش را هم به عنوان نویسنده این داستان معرفی کرد. وقتی موضوع را فهمیدم به خواهرم گفتم، از خجالت شما در خواهم آمد. (می خندد) آن زمان فهمیدم که میتوانم داستان بنویسم.
بنابراین جرقه ورود شما به عرصه رمان نویسی از همین جا آغاز شد؟
دو نقطه عطف در زندگی من اتفاق افتاد که تعیین کننده آینده و خط مشی من بود. اواخر دوران دبیرستان با طلبهای در مسجد محل آشنا شدم که انسان بسیار با اخلاقی بود. وی دوره ۷ جلدی جهان بینی شهید مطهری را با زبانی ساده برای من و دوستم بیان کرد. با آموزههای این طلبه درکی از دین، تکالیف شرعی و اصول زندگی در ذهنم شکل گرفت. حتی در دورانی که خودم طلبه شدم به این دانستهها رجوع میکردم و فراگیری علم دینی را ادامه میدادم.
دیگر اتفاق مهم زندگی من آشنایی با آثار دکتر شریعتی بود. در کتاب هبوط، فاطمه، ابوذر و چند اثر دیگر دیدم نویسنده به همان شیوهای که انسانها مطالب را بیان میکنند، نوشته است. یعنی مخاطب با خواندن این آثار تصور میکند که نویسنده مقابلش نشسته و برای او مطالب را توضیح میدهد. شیوه نگارش امروز را از همین آثار فراگرفتم. البته هیچ وقت گاردم در مقابل آموزش بسته نیست. یعنی در عین حال که کتاب مینویسم آموزش را رها نکرده ام. سبکی را در میان مردم باب میکردم که آن سبک روایت بود. معتقدم که جنگِ امروز جنگ روایت هاست. در این جنگ روایتی غالباست که جزو نخستین ها، متقنترینها و کاملترینها باشد. روایت باید یک انگاره و دید مثبت را به مخاطب دهد.
حالا طلبه بودن شما در کنار نویسنده بودنتان چگونه اتفاق افتاد. آیا همپوشانی در این دو موضوع وجود دارد؟
هر طلبهای که بخواهد به راه، لباس و میثاق طلبگی پایبند باشد و به اعتقاداتش پشت نکند، باید به دو نکته مهم تکلیفی توجه کند؛ یک انقلاب؛ دوم اسلام است. اگر این دو دغدغه در یک طلبه نباشد، این شخص در نهایت به منزلگاه خوبی نمیرسد. شاید این شخص خطیبی مشهور شود، اما عاقبت به خیر نشود. به دلیل درون مایه طلبگی، عِرق و حساسیت ویژهای که به انقلاب و اسلام داشتم، فکر کردم که در لباس داستان و روایت بهتر میتوانم بین خودم و مخاطب ارتباط برقرار کنم. بعضی وقتها به شوخی میگویم، گشتم و دیدم در چه موردی ما آخوندها وارد نشدیم که تکلیفش را روشن کنیم، دیدم عرصه رمان خالی از دوستان ماست. (می خندد) البته با ورود به این عرصه متوجه شدم که چه بزرگانی از روحانیت پیش از من رمان نوشتند و صاحب آثار بسیار پر فروشی هستند. خیلی از این نویسندگان همچنان گمنام هستند. البته هنوز این عرصه جای کار دارد.
گفته بودید که میخواهید، ۵۰ رمان بنویسید. تا الان چقدر به این هدفتان نزدیک شدید؟
البته این تعداد تغییر کرده است. قرار بود ۵۰ رمان بنویسم، اما الان این عدد به ۶۹ رسیده است. سوژههای جدیدی به دستم رسیده است. با وجود تلفیق چند سوژه به این تعداد رسیده ام. تا امروز ۱۴ مورد از این رمانها نگارش شده است.
گفتید سوژه های جدیدی به دستتان رسیده است. این سوژه ها از کجا به دست شما می رسد. بسیاری از مخاطبان رمان های شما می گویند، نویسنده این کتاب با نهادهای امنیتی در ارتباط است که به این راحتی داستان های واقعیِ امنیتی را روایت می کند در حالی که از این کار و عواقبش هراسی ندارد.
اتفاقا موضوع خوبی را بیان کردید. خیلیها پیش از شما این جملات را به من گفته اند. این رمانها حاصل مدتها تحقیقات است. تحقیقاتی که برای همه در دسترس است.
یعنی من هم به عنوان یک خبرنگار میتوانم به اطلاعاتی که شما دسترسی دارید، دسترسی پیدا کنم؟
بیش از ۹۹ درصد اطلاعات داخل آثار من در منابع آشکار وجود دارد.
آن یک درصد باقی مانده را از کجا دریافت میکنید؟
حالا شما همان ۹۹ درصد را جست و جو کنید، آن یک درصد پیشکش. اسمهایی مانند ابو محمد العدنانی، ابوبکر البغدادی که شخصیتهای داستان من بوده اند، برای مردم شناخته شده هستند و آنهایی هم که شناخته شده نیستند، در اینترنت مطالبی از آنها وجود دارد.
بله در اینترنت مطالبی درباره شخصیتهایی که نام بردید مطلب وجود دارد، اما تحلیلی که از روابط پشت پرده این افراد وجود دارد چگونه به دست شما میرسد؟
ببینید؛ من برای نگارش این رمانها با کارشناسان مختلفی گفتوگو میکنم.
به جای این که در مواجهه با کارشناسان بخواهیم درباره تورم، گرانی و مسائلی از این دست صحبت کنیم میتوان وقت مصاحبه مان را مدیریت کنیم و درباره موضوعات مهمتر صحبت کنیم. کمتر کارشناسی هست که درباره شرایط ایران و منطقه، تحلیلی نداشته باشد. هر صحبت، تحلیل، مصاحبه و مصاحبتی، اطلاعاتی را به ذهن منتقل میکند که میتواند به آن شخص ایده بدهد. میدانستم این اطلاعات را نباید به راحتی از دست داد. اتفاقا از همین مصاحبتها من انگیزه نگارش این رمانها را فهمیدم.
ورود به عرصه امنیت و نوشتن رمانهایی در این سبک، دشوار نیست؟ حتی کسب مجوز برای این آثار هم سخت به نظر میرسد.
بله با شما موافق هستم. هر تولید در این زمینه ریسک بردار است. حتی مجوز گرفتن برای این آثار راحت نیست. اما سه موضوع باعث شد که به این عرصه وارد شوم؛ کمبود آثاری با این مضمون وجود دارد. دیگر اینکه هیچ موجی برای این قبیل موضوعات وجود ندارد. با خودم گفتم باید من در این زمینه موج آفرینی کنم. کجا برای موج آفرینی از فضای مجازی بهتر است. به همین دلیل همه آثارم را ابتدا در فضای مجازی منتشر میکنم. نویسندهای که عاقل باشد قبل از چاپ اثرش را در فضای مجازی منتشر نمیکند. همه رمان هایم را صفحه به صفحه در فضای مجازی منتشر کردم. همین موضوع باعث شد آثارم موج آفرین شود و بازخوردهای خوبی هم از مخاطبان دریافت کند. دیگر نکته اهمیت موضوع امنیت است. امنیت برای موضوعی است که از نان شب واجبتر است. به نظرم باید ضریب هوشی مردم را در این زمینه افزایش دهیم.
شما فرمودید کمبودهای فراوانی در زمینه تولیدات با موضوع امنیتی وجود دارد. این کمبود در سینما هم دیده میشود. فکر میکنید علت اینکه هنرمندان نیز به این عرصه وارد نمیشوند، چیست؟
هنوز اغلب سینماگران تفاوت میان فیلم معمایی، پلیسی، دفاع مقدسی و امنیتی را نمیدانند. اغلب فیلمهایی که با این موضوع پخش شده است، نهایتا به دست بخشهای حفاظتی ارگانی مانند ناجا کنترل شده و برای هیجان بیشتر گفتند این آثار از سوی فلان نهاد امنیتی ساخته شده است. اینها اصلا موضوعشان امنیتی نیست. الان به این نتیجه رسیده ام که باید پا را از این فراتر گذاشت و سراغ حوزه دیگری رفت.
منظورتان کدام حوزه است؟
من احساس میکنم دیگر نوشتن در حوزه امنیت کافی است. باید مسیر را به سمتی که همیشه دوست داشتم و احساس تکلیف بیشتری در آن زمینه میکردم و میکنم ببرم؛ آن هم ادبیات جاسوسی است. موضوع امنیت پر طمطراق و جذاب است. اما موضوع جاسوسی طولانی، معما گونه و حاوی جابه جایی اطلاعات و نفوذ اطلاعاتی است. رمان «شربه» و «دوبل» که تالیفاتش در مراحل پایانی است به موضوع جاسوسی میپردازیم.
نام شخصیت اصلی داستانهای شما محمد است. او یک مامور امنیتی در وزارت اطلاعات است که پروندهها با محوریت او جلو میرود. آیا این شخصیت هم مانند داستانها واقعی است؟
شخصیتهایی مانند محمد هستند. یعنی ما محمدهای فراوانی داریم که با چالشهایی که در داستانها بیان شده است، مواجه میشوند. شاید جالب باشد، اما برخی از کارشناسان امنیتی که برای انتشار رمانها به ما کمک میکنند، به من میگویند، ما برخی اوقات با مشکلات محمد اشک میریزیم.
شنیده اید که برخی از نهادهای امنیتی رمانهای شما را حتی به صورت چاپ اختصاصی برای افزایش هوش امنیتی در اختیار کارکنان این نهادها قرار داده اند؟
بله من این موضوع را شنیده ام. خدا از آنها نگذرد. (میخندد). ولی کار خوبی نیست. بالاخره باید حقوق معنوی کار رعایت شود. اما این باعث افتخار من است که نهادهای امنیتی آثار من را بین برخی کارکنان پخش میکنند. خیلی خوب است که برای ساماندهی درست ذهن کارکنان امنیتی آثارم میان کارکنان دست به دست شود.
صحبتهای حجت الاسلام حدادپور جهرمی درباره ارتباطش با نهادهای امنیتی و انتشار آثارش در این نهادها و علت امنیتی بودن کشور را میتوانید در ویدیو پایین مشاهده کنید.
از نویسندگان دعوت میکنم که در حوزه امنیت بنویسند. مقام معظم رهبری بارها به اهمیت امنیت تاکید کردند. استکبار جهانی برای تک تک فعالیتهای اعتراضی در کشور برنامه ریزی و تقسیم کار کرده است. باید بدانیم که چه کشور مهمی هستیم. کشوری هستیم که بایدن و ترامپ لحظهای در شعارهای انتخاباتیشان از ما غافل نمیشوند. این نشان میدهد که چکهای محکمی به کشورهای مستکبر زده ایم.
خودتان کتابهای امنیتی مطالعه میکنید و فیلم امنیتی جاسوسی میبینید؟
شب و روزی نیست که با مسائل امنیتی و آثاری از این دست غافل بمانم. خاستگاه این آثار انگلستان است. الان مکتب امنیتی نویسی فرانسه روی بورس است. تمامی اسامی که روی جلد این آثار میآید، نامهای مستعار است. دهه آینده در موضوعات امنیتی دوران شکوه آلمان است. ما با رمانهای کوخ مواجه هستیم. در آلمان در سال جاری میلادی بالغ بر ۱۳۲ عنوان کار شده است. جالب اینجاست که آمریکا حضور فعالی در زمینه رمانها امنیتی ندارد. در حوزه فیلم آثار فراوانی مانند هوملند، آمریکایی ها، ۲۴ و ... در زمینه امنیتی وجود دارد. البته که در این آثار سمت و سوی جانبگرایانه برای سران سلطه وجود دارد.
برخی از منتقدان کتابهای شما میگویند در رمانهای آقای جهرمی، بی پروایی در بیان رابطه جنسی و موضوعات اِروتیک وجود دارد. شما در داستان هایتان در برخی مواقع این روابط را با جزئیات بیان میکنید. علت چیست؟
این که بیان این مباحث چقدر ضرورت دارد قابل بررسی است. عرض کردم که این رمانها همگی کارشناسی شده است. بارها سر کتاب هایم بحث و بررسی شده است. ما هیچ چارهای نداریم که تلخی وقتها تخلی و خواب آور بودن یک دارو را برای درمان یک بیماری تحمل کنیم. بیان این مسائل طبیعت ماجراهای امنیتی است. نمیشود منکر مفاسد اجتماعی شویم. انقدر این قبیل مسائل را انکار کردیم که آمار مفاسد اجتماعی تا این اندازه بالا رفته است. خیلی از مشکلات بر اثر عدم آگاهی است. خدا را گواه میگیرم که برخی از نوجوانان و جوانان بعد از انتشار این کارها از من تشکر کردند و گفتند کاش این آثار را زودتر مینوشتید. در برنامه تلویزیونی لاک جیغ تا خدا برخی از بانوانی که در زندگیشان متحول شدند، دست روی آثاری مانند «حجره پریا» و «تب مژگان» گذاشتند، چراکه داستان این پروندهها به خوبی مشکلات این چنینی را تبیین میکند. من پدر و برادر هستم. میدانم که باید برای آگاهی جامعه و جوانان و نوجوانان درباره این موضوعات صحبت کنیم. در رمانهای «نه»، «حیفا» و «تب مژگان» به این تذکرات اشاره کردیم. هر جایی که روند داستان به این موضوع مرتبط باشد، حتما ورود خواهم کرد.
با این وجود چرا موضوعات اِروتیک در رمانهای اخیرتان دیده نمیشود؟
به این دلیل که در روند داستان مسائل اِروتیک مطرح نیست. در موضوع بهائیت و صهیونیسم و گروههای مرتبط با این دو تفکر، موضوعات اِروتیک مطرح میشود. از سال ۹۸ تا الان در داستان «پسر نوح»، «دوبل»، «کارتابل»، «شربه»، «تقسیم» و از این قبیل داستانها موضوع اِروتیک وجود ندارد؛ چراکه در روند پرونده نبوده است. البته تلاش کردم برای اینکه جلوی برخی حرف و حدیثها را بگیرم و بسیاری از کسانی که نسبت به این موضوعات زاویه دارند، کل داستان را از دست ندهند، اخیرا سراغ پروندههایی رفتم که این موضوع را بیان نکرده باشد. یک موضوع را هم بدون تعارف بگویم؛ اگر من این موضوعات را نگویم چه تغییری در مشکلات اجتماعی ما ایجاد میشود. علاوه بر این در فضای امروز از راههای گوناگون دسترسی به گناه فراهم شده است. وقتی کسی سراغ آثار امنیتی آمده است، میداند که بیان این موضوعات برای جاذبه در نوشتن نیست. خدا لعنت کند کسی که برای جذب مخاطب از موضوعات اِروتیک بهره بگیرد.
درباره شیوه نگارشتان کمی توضیح میدهید.
یک زمان مجبور هستم از نگاه یکی از عناصر داستان ماجرا را روایت میکنم. در کتابهای اخیر، روایت به صورت دانای کل است.
در برخی قسمتهای رمانهای شما، زبان حال خودتان را هم بیان میکنید. مثلا در قسمتی که یکی از شخصیتها به شهادت رسید، با صراحت بیان کردید که تحت تاثیر داستان قرار دارید.
بله در بخشهایی از رمان واقعا گریه کردم. وقتی مظلومیتی مطرح شود یا شهادتی اتفاق افتاده است یا خیانتی شکل گرفته، ماجرا برایم حکم روضه را پیدا میکند و من را خورد میکند.
کدام یک از آثارتان را بیشتر دوست دارید؟
تا سال گذشته عاشق رمان «همه نوکرها» بودم، اما با نگارش کتاب «چرا تو؟» نظرم عوض شد. با وجود اینکه از انتشار این کتاب گذشته، اما بعضی اوقات برخی صفحاتش را ورق میزنم و مطالعه میکنم.
چرا شما را با حیفا میشناسند؟
در آن روزگار که تازه داعش آمده بود، اولین کسی که با این زاویه داعش را بررسی کرد، من بودم. به همین دلیل بازخورد فراوانی داشت. البته الان رمان «کف خیابان» بیش از «حیفا» تجدید چاپ شده است.
علت اینکه روز به روز طرفداران رمان شما بیشتر شد، چیست؟
بخشی از این اقبال، به دلیل موضوع امنیتی رمانم بود. علت دیگر این بود که رمانهای من در فضای مجازی منتشر شد. تبِ این موضوعات را میان مخاطبانم انداختم.ولی یکی از بزرگترین دلایلی که نمیتوان از زحماتشان گذشت و بسیار در روند جذب مخاطب به من کمک کردند، منتقدانم بودند. مخصوصا هرچه منتقد تندتر و بی ملاحظه تر باشد، توجهات زیادتری را به طرف شما جلب می کند که الحمدالله بنده از این نعمت بی بهره نبودم.
ظاهرا آثار شما به زبانهای دیگر ترجمه شود؟ علاوه بر این چند کتاب در دست چاپ دارید؟
بله در ماههای آینده ان شاءالله چند رمانم به زبانهای دیگر ترجمه میشود. پیش ازاین برخی از فارسی زبانان خارجی کتابم را خوانده بودند و از آنها بازخوردهایی دریافت کردم. علاوه بر این کتاب «کف خیابان ۲»، «اردیبهشت»، «مثبت کرونا» که جنبه طنز دارد و «سفرنامه کربلا» که سفرنامه است، مجوز چاپ گرفته و به زودی منتشر میشود.
کلام پایانی؟
من هیچ وقت فکر نمیکردم یک روز این کتابها را بنویسم. همه چیز تقدیر الهی بوده است. امیدوارم در آینده نیز هر چه خواست خدا باشد اتفاق بیفتد.
انتهای پیام/
خیلی زیباست
می خواستم ببینم چگونه میشه در ایتا بهتون پیام داد
منتظر کتاب های زیباتون هستیم
یه سری چیزایی از چار تا مامور اطلاعات میشنوی، میای هزارتا سیب پیاز بهش اضافه میکنی. حسابی پول در میاری...
ولی اولین آدمی هستی که دست گذاشتی رمان به حساب امنیتی بنویسی که اونم حسابی با هزار تا دروغ و داستان دور از واقعیت احساس مخاطب رو جریحه دار کنی...
مردم همیشه در صحنه ایران هم که زود باور!
کلا دمت گرم خلاصش هوش و ذکاوت بالایی داری!
احسنت
ایشون اپلیکیشن هم دارن که بانصبش میتونید به تمام آثارش دسترسی داشته باشین
و تمام رمانهاشم فقط تو کانالش میذاره
از خوندن کتاب هاشون خییلی لذت میبرم
حاجی رمان مینویسه
حاجی رمان مینویسه
من اصلا اهل مطالعه رمان نیستم اما از خواندن آثار ایشان بسیار لذت می برم، البته همراه با هیجان و کلی حرص خوردن!
واقعا دمت گرم
خیلی خیلی عالی بودن رمان هات
رمان هاشون تو فضای مجازی هست؟
کانال تلگرامی (دلنوشته های یک طلبه)را سرچ کن