روح الله شمسی زاده مجسمه ساز نام آشنای کشور درباره پیشینه این هنر به خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،گفت: جریان مجسمه سازی در ایران وامدار آکادمی است، یعنی دانشگاه تهران و دانشگاه هنر دو قطب تربیت نسل مجسمه سازان به شمار میآیند. به خصوص بعد از اینکه دانشگاه تهران تاسیس میشود، با حضور ابوالحسن صدیقی رشته مجسمه سازی در این دانشگاه راه میافتد.
وی افزود: جریان مجسمه سازی قبل و بعد از انقلاب داریم. من در دانشگاه هنر تهران مجسمه سازی را شروع کردم، هرچند که این دانشگاه از سال ۱۳۷۸ دانشجو گرفت و ما هم اولین دانشجوهایش بودیم و از اساتیدی همچون حمید شانس، سعید شهلاپور، ایرج اسکندری، ایرج زند و ... درس آموختیم.
این استاد دانشگاه درخصوص فعالیتهای خود توضیح داد: بعد از فارغ التحصیلی، اولین حضور جدی من در عرصه مجسمه سازی در چهارمین بینال مجسمه سازی تهران که سال ۸۴ برگزار شد اتفاق افتاد. اثری که در آن بینال ارائه کردم، توسط سازمان زیباسازی شهر تهران برای جانمایی واجرای شهری انتخاب شد و اولین اثر شهری من بود که در منطقه ۲۱ نصب شد. سه سال اثر آنجا بود اما متاسفانه در سرقت مجسمهها دزدیده شد.
وی ادامه داد: مجسمه سازی دامنه گستردهای از فعالیتها را شامل میشود که بخشی از آن هنر فیگوراتیو و هنر نئوکلاسیسم یعنی مجسمه سازی متاثر از غرب در ایران است. در این بخش به شخصیت پردازی قهرمانان ملی یا شخصیتهای ادبی میپردازیم. اولین پرترهای که من کار کردم پرتره خواجوی کرمانی شاعر ایرانی بود که سال ۸۶ در دروازه غار نصب شد.
شمسی زاده تصریح کرد: وقتی درباره مجسمه سازی به شکل عام صحبت میکنیم اولین چیزی که به ذهنمان میآید این است که یک مجسمه ساز کارش فقط صرفا ساختن فیگوراتیو میدانی مربوط به یکسری از شخصیتهای مشخص است، در حالی که گستره و دامنه واقعی این هنر چیزی است که مغفول مانده است.
وی افزود: یکی از کارکردهای مهم مجسمهها در شهر این است که بتواند اسطورههایی را که برای مردم مهم هستند به تصویر بکشد. چه بسا اینکه در تمام دنیا این اتفاق میافتد یعنی شخصیتهای ادبی، هنری و انسانهایی که توان دیده شدن دارند باید در فضای شهر به عنوان اسطوره سازها نشان داده شوند. البته باید توجه داشت که برای ورود یک اثر فاخر در شهر باید فرآیند فاخری هم طی شود. چه از منظر انتخاب مکان و چه انتخاب هنرمندی که قرار است این پرتره را بسازد.
دبیر سابق انجمن مجسمه سازان با بیان اینکه مجسمه سازی فیگوراتیو یک کار کاملا تخصصی حتی بین مجسمه سازان است گفت: برای ساخت پرترهها باید سراغ کسانی برویم که تبحر لازم را دارند. متاسفانه در چند سال اخیر متریالهایی که به لحاظ ارزش ماهیتی امکان دیده شدن داشتند جدا شده وسراغ فایبرگلاس و کامپوزیت رفتیم که سنخیتی بین سوژه و این آثار وجود ندارد. این پرترهها از شخصیتهای اسطورهای هستند که باید با متریال خیلی خوب ساخته شوند، وقتی با فایبرگلاس یا متریال کم ارزش ساخته میشوند مطمئنا نتیجه فاخر نخواهد بود.
وی افزود: در حوزه قهرمانان ملی و انقلابی کارهای خیلی فاخری انجام شده است مانند پرتره شهید همت و...، اما باید بپذیریم برای اینکه کار فاخری شکل بگیرد اول باید سراغ کسانی برویم که میتوانند این کار را درست انجام دهند یعنی مناسبات و مقدمات را فراهم کنیم و عجولانه کار نکنیم. مثلا سمپوزیوم پرتره برگزار میکنیم و انتظار داریم در ۱۰ روز یک پرتره فاخر خلق شود؛ در صورتی که زمان، هزینه و فرصت اندیشیدن مجسمه ساز است که المان قدرتمندی را خلق میکند و بعد آن المان میتواند سرجای خودش قرار بگیرد.
شمسی زاده عنوان کرد: مهمترین مسئله سفارشهای امروزی، عدم شناخت از دانش مجسمه سازی است، یعنی ما و حتی مسئولین و دانشمندان هم هنوز مجسمه سازی را به عنوان یک دانش نپذیرفته اند. شهر ماحصل تفکر مهندسان و هنرمندان است، اما شهرهای امروزه ما صرفا ماحصل کار مهندسان شده اند. در نهایت اول میدان ساخته میشود بعد سراغ هنرمند میروند که برای یک میدان اثری را طراحی کند. این رویه بسیار غلط است، خروجی حذف هنرمندان از طراحی شهر آثار ضعیفی هستند که به عنوان المان و تندیس در مناطق مختلف نصب می شوند.
وی افزود: مجسمه مثل یک کتاب است؛ محصول و فیلمی که همواره وسط یک شهر و یا میدان در حال منتشر شدن است و در سلیقه بصری مردم نقش دارد. اما نهاد ناظری که بتواند این هنر را کارشناسانه اجرا کند وجود ندارد. ما از طرف شورای انقلاب فرهنگی آیین نامه برای نصب مجسمه داریم، اما هیچوقت اجرایی نشده است. یعنی وقتی یک مجسمه در شهر دورافتاده بدون نظارت و فقط با تصمیم شهردار و شورای شهر نصب میشود همین خروجی را خواهد داشت.
انتهای پیام/