به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، شهید «فتحی شقاقی» موسس و نخستین دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ۲۶ اکتبر سال ۱۹۹۵ در جزیره مالت از سوی موساد ترور شد. او در کتاب خودش با عنوان «امام خمینی، راه حل جایگزین» با الهام از انقلاب اسلامی، بازگشت به اسلام و عمل به تکالیف دینی را راه حل مشکلات جهان اسلام به ویژه مساله فلسطین معرفی کرده است. فتحی شقاقی با تاسیس جنبش جهاد اسلامی روند مبارزات فلسطین را از فاز تفکرات چپگرایانه به آموزههای اسلامی تغییر داد که همین تغییر رویکرد نقشی اساسی در دستاوردهای مردم مسلمان فلسطین در چهار دهه اخیر داشته است.
در همین رابطه سید جعفر رضوی، کارشناس مسائل فلسطین در گفتوگو با خبرگزاری قدسنا، نقش بیبدیل شهید فتحی شقاقی در تحول مبارزات فلسطینیها علیه دشمن صهیونیستی را تشریح کرده. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
شرایط جامعه فلسطینی و در واقع مبارزان فلسطینی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این شکل بود که آنها هیچ حامی مشخصی نداشتند. در آن زمان جریانها و گروهها به دلیل دیدگاههای ملی گرایانه یا بر اساس برخی دیدگاههای حزبی مثل دیدگاههای چپ گرایانه داعیه حمایت از فلسطین را داشتند و به این مساله میپرداختند. نتیجه این نوع نگاهها این بود که هیچ موفقیتی برای مبارزان فلسطینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حاصل نشد. در آن دوره مبارزان فلسطینی هیچ مأمن دینی نداشتند و این نگاهها عمدتاً ملیگرایانه، چپگرایانه و سوسیالیستی بود.
دوم این که آنها هیچ حامی مشخصی را نداشتند به همین خاطر مقاومت فلسطین تقریباً یک مقاومت جسته و گریخته بود. با به وجود آمدن نگاههای جدید رویکردهای جدید و حوادث نو که در عرصه فلسطین اتفاق افتاد، این گروهها دچار تغییر رویکرد میشدند و بعضاً گروههای جدید در عرصه فلسطین شکل میگرفت. در آن دوره اولین مبارزان فلسطینی از جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین بودند، به مرور ما شاهد تشکیل جنبشهای جدیدی نظیر جنبش سپتامبر سیاه بودیم که آنها بر اثر همین رویکردهایی که در حوادث تاریخی رخ داد (سپتامبر سیاه در اردن) به وجود آمدند. پس میتوان گفت مبارزه فلسطینیها در آن دوره دارای رویکرد مشخص نبود و عمدتاً جسته و گریخته و به نوعی بر اساس حوادث اتفاق میافتاد.
در دوره پیش از انقلاب اسلامی خواسته فلسطینیها آزادی سرزمینشان بود، اما آزادی فلسطین عمدتاً آرمانی بود که در میدان عمل خودشان هم به آن چندان اعتقادی نداشتند. اینکه اعتقاد به آزادی فلسطین نداشتند از نوع عملکرد آنها در میدان مشخص میشود. در واقع آنها در عرصه عملی به ضربه زدن به رژیم صهیونیستی اعتقاد داشتند، اما این موضوع را با نگاه آزادسازی فلسطین دنبال نمیکردند. به عنوان نمونه برخی از گروههای فلسطینی مانند سپتامبر سیاه تلاش کردند که در مسابقات المپیک به تیم رژیم صهیونیستی در آنجا ضربه بزنند یا اینکه عملیات ربایش هواپیما انجام داده و تلاش کردند از آن طریق به رژیمصهیونیستی ضربه بزنند. در حقیقت پشت اقدامات میدانی که انجام میدادند نگاه آزادی فلسطین وجود داشت، اما امید واقعی به آزادی فلسطین و برنامه عملی در راستای آن وجود نداشت.
بیشتر بخوانید
رویکرد مبارزاتی در زمینه فلسطین میان شخصیتهای مختلف در آن دوره تفاوت پیدا میکرد، شخصیتهایی مثل ابوجهاد (خلیل الوزیر) از رهبران و موسسان جنبش فتح که توسط صهیونیستها در تونس ترور شد، به رویکرد آزادی فلسطین بر اساس مبارزه و جهاد کاملاً مسلحانه اعتقاد داشتند، اما شخصیتهای دیگری مثل محمود عباس از همان ابتدا نگاه مذاکره و سازش را دنبال میکردند. پس این امر را نمیتوان به همه مبارزان فلسطینی تعمیم داد، بلکه باید جنبش محور و شخصیت محور به ارزیابی آن پرداخت و ثانیاً به طور کلی اگر بخواهیم نگاه کنیم در رویکرد آنها آزادی فلسطین وجود داشت، اما امید برای آزادی فلسطین وجود نداشت که نتیجه آن اقدامات میدانی جسته و گریخته آنها بود.
شهید فتحی شقاقی برای نخستین بار آزادی فلسطین را به عنوان یک تکلیف دینی مطرح کرد و آن را وارد عرصه عملی مبارزات کرد و در واقع مبارزه را بر اساس تکلیف دینی تعریف کرد، به این معنا که آزادی فلسطین را یک تکلیف دینی دانسته و بر اساس آن میگوید، چون آزاد کردن فلسطین یک تکلیف دینی است پس هر کسی با هر وسیلهای که میتواند باید برای آزادی فلسطین اقدام کند و وارد میدان عمل شود. این مساله برای نخستین بار از سوی فتحی شقاقی مطرح میشود. پیش از آن به صورت کم و بیش نگاه آزادی فلسطین وجود داشت، اما به عنوان یک تکلیف دینی مطرح نشده بود. پس میتوانیم فتحی شقاقی را به عنوان مبدع و مخترع این نگاه بدانیم. البته خود ایشان در کتابش تاکید میکند که این نگاه را از امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی الهام گرفته که در سالهای بعد به خوبی آن را در جهاد اسلامی اجرایی کرده است.
جنبش جهاد اسلامی از همان ابتدای تشکیل همانطور که در سند آن آمده فلسطین را از نهر تا بحر دانسته و کل فلسطین تاریخی را به حساب میآورد و جهاد اسلامی به این تفکر جامه عمل پوشاند. جنبش جهاد اسلامی هرگز وارد عرصه سیاسی نشده است، آنها مبارزه و مقاومت را در میثاقنامه شان به عنوان روش آزادی فلسطین انتخاب کرده و هیچ وقت از این اصل تخطی نکردهاند. جنبش حماس و سایر گروههای مقاومتی وارد مذاکرات در عرصه سیاسی با رژیم صهیونیستی شدند، اما جهاد، چون روش مبارزاتیاش را به عنوان تکلیف دینی برای آزادی فلسطین و به عنوان یک اولویت تعریف کرده بود هیچ زمانی حاضر نشده که این اولویت را کنار بگذارد و حتی وارد عرصه سیاسی شود؛ البته این اتفاق ممکن است در سالهای آینده رخ دهد و به عنوان مثال جهاد ورود به عرصه سیاسی را در ادامه تکلیف دینی تعریف کند، اما چون تاکنون مبارزه را به عنوان اولویت انتخاب کردهاند، وارد روش سیاسی نشدهاند.
در وجه دوم آنها هیچگاه حاضر نشدند حتی اگر مسئله آزادی فلسطین با عناوینی غیر از فلسطین تاریخی یا مرزهای ۱۹۶۷ تعریف میشد در نشست یا کنفرانس مذکور شرکت کنند؛ به عنوان مثال ما در مذاکرات آشتی فلسطین شاهد بودیم هر زمان در این مذاکرات مرزهای ۱۹۶۷ مطرح شده که کل فلسطین تاریخی را در بر نمیگیرد توافقنامهای را امضا نکردند و حاضر نشدند در مجامع و کنفرانسهایی که با طرح مرزهای ۱۹۶۷ تعریف میشود حضور پیدا کنند، آنها همواره بر آشتی ملی فلسطین تاکید داشتهاند، اما حاضر نشدهاند از فلسطین تاریخی ذرهای عقبنشینی کنند این همان نگاه جامع جهاد اسلامی است که در سند آنها نیز مشخص و مطرح شده است.
در عرصه مبارزاتی، مبارزان جنبش جهاد اسلامی هیچگاه عقبنشینی نکردند و با ورود مقوله تکلیف دینی در عرصه مبارزات فلسطینی، موفقیتهای قابل توجهی به دست آمد. اول اینکه ویژگی دینی شدن مبارزه برای جهاد اسلامی و طرح آن در فلسطین موجب شد ذرهای عقب نشینی از آرمانها رخ ندهد. پیش از آن گروههای فلسطینی همچون ساف، چون آزادی فلسطین را تکلیف دینی نمیدانستند به مناسبتهای مختلف مثلاً در عرصه مذاکره و وارد شدن به عرصه سازش عقبنشینی داشتند، اما در عرصه مبارزاتی که جهاد ساختارهای آن را تعریف کرد، تکلیف دینی به عنوان یک اصل تغییر ناپذیر مطرح شد که نمیتوان از آن عدول کرد. به همین دلیل هرگز از آرمانهای فلسطین عقبنشینی نکردند و این یکی از ویژگیهای تعریفی بود که جهاد ارائه کرد.
موفقیت دیگری که جهادیها در این مسیر به دست آوردند این بود که هر روز فلسطینیها به خودشان بیشتر متکی شدند، چون در عرصه تکلیف دینی موظف هستید که به همه تکالیف عمل کنید حتی اگر هیچ کس در آن عرصه وارد نشود و عمل نکند، از این رو از زمانی که آزادی فلسطین به عنوان یک تکلیف دینی مطرح شد، فلسطینیها به خودشان متکی شدند. پیش از این، آنها منتظر بودند کشورهای عربی، خارجی و یا سازمان ملل و یا حتی قدرتهای بزرگ در شرق و غرب وارد عرصه فلسطین شوند، حتی هنوز هم این نگاه در رویکرد سازشکاران فلسطینی وجود دارد، اما از زمانی که بحث تکلیف دینی مطرح شد همه گروههای فلسطینی بدون توجه به رویکرد دیگران، خود وارد عرصه عملی مبارزات شدند، در واقع این رخدادها ثمره نگاه جهاد اسلامی بود. نکته دیگر که میتوان به آن اشاره کرد این است که گروههای فلسطینی پس از این رخدادها به استقلال رسیدند و این استقلال در عرصه عملی موجب عقب نشینی دشمن شد.
تحولاتی که جهاد اسلامی ایجاد کرد در همان انتفاضه اول به چشم دیده شد و موجب شد صهیونیستها از ترس پیروزی انتفاضه اول به سمت مذاکره با بخشی از فلسطینیهای سازشکار به ویژه سازمان آزادیبخش فلسطین بروند و اصلاً مذاکرات اوسلو و توافقنامه اوسلو نتیجه فرار رژیم صهیونیستی از انتفاضه و پناه بردن به مذاکرات بود. در انتفاضه دوم هم شاهد پیروزیهای میدانی جهاد اسلامی و حماس بودیم که به شدت به رژیم صهیونیستی خسارت وارد کرد، بعد از آن امریکاییها به فکر تغییر ساختار امنیتی تشکیلات خودگردان افتادند چرا که فلسطینیهایی که در این تشکیلات حضور داشتند تحت تاثیر اقدامات جهاد و دیگر جریانهای اسلامی قرار گرفتند.
انتهای پیام/