رسوا شدن داماد خیانت کار وسط مجلس عروسی
مردی که هنگام ازدواج خود با زن و بچه اش روبرو شد در فضای مجازی خبر ساز شده است.
به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، در ویدئویی که روز قبل در صفحات مجازی پخش شد اتفاقی جالب و عجیب به وقوع پیوست که همه را متعجب ساخت. این ویدئو در کشور زامبیا ضبط شده است. این ویدئو زن و مردی را نشان می‌دهد که در کلیسا حضور دارند تا به وسیله کشیش به عقد هم در بیایند. در این محفل مهمانان و حاضران زیادی حاضر بودند که برای جشن و شادی کنار یکدیگر جمع شده بودند.
در آن هنگام که کشیشی میخواست این زن و مرد را به عقد یکدیگر درآورد، ناگهان صدای زنی توجه همه را به خود جلب کرد. این زن که در حال، داد و بیداد بود به سمت عروس و داماد آمد. همه حاضرین متعجب به او و فرزندی که همراهش بود نگاه میکردند. بعد که به صحبت‌های وی گوش دادند متوجه شدند که این زن، همسر داماد است و بچه‌ای که همراه او است بچه‌ی آن‌ها است. همه‌ی حاضران به خصوص عروس و خانواده‌ی او به شدت متعجب شدند و از داماد پاسخ می‌خواستند. داماد که خود می‌دانست گناه‌کار است سکوت کرد. عروس و خانواده‌اش با این سکوت او متوجه شدند که داماد مقصر است و همه حرف‌های آن زن حقیقت دارد. آن‌ها از این موضوع عصبانی شدند و ضمن برهم‌زدن مجلس عروسی، محل عروسی را ترک کردند.
در ادامه ویدئوی منتشر شده از این داماد خیانت کار را مشاهده می‌کنید:
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/
در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛
«سوجان»، یادآور سریال «پس از باران» است
روایت‌هایی دردناک از خشونت علیه کادر درمان؛
خشونت علیه کادر درمان، ریشه‌ها و دلایل
بیچاره بچه ، واقعا بعضی از مرد های امروزی نا مردند
اینجا میگن قدیمیا ،مرد بودن ، الاا نا خیلیشون نامردند
انتخاب همسر دوم برای مرد شد خیانت به تعریف بعضی از افراد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
انا لله و انا الیه راجعون و استغفرالله ربی واتوب الیه من کل ذنب عظیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعدشا در صورتی میتونه چندتا زن داشته باشه که زن اولشو ول نکنه به امان خدا باید هوای هر دوتارو داشته باشع این مرد هوس بازه از زن اولش خسته شد ولش کرد به امان خدا رفته سراغ دومی چند وقت دیگع هم میرع سراغ سومی
سیاه پوستان هم این کاره اند... خوبه حالا قیافه آنچنانی هم ندارند .... امان از دست مردان
تو محل ما هم یکی بود که بعنوان کار به شهر دیگه ای رفت و آمد میکرد . اونجا ازدواج کرد و دوتا بچه هم داشت . بجز خودش هیچکس هم خبر نداشت .
پدر و مادرش براش رفتن خواستگاری . ازدواج هم کرد . بعد از دوسال زن دومش تازه فهمید که شوهرش زن و بچه داره .
هیچی دیگه زن دوم طلاق گرفت ، یارو هم رفت زن و بچه اش رو آورد شهر خودش . الان هم مادر پسره محلشون نمیذاره و حاضر نیست عروس و‌نوه هاشو ببینه