به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم ،متن یادداشت آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید به مناسبت رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) به شرح زیر است:
وجود با برکت و مقدّس رسول اعظم(ص) جامع همه عظمتهای انسانی و بزرگواریهای یک انسان بیمانند بود که شرح همه آن عظمتها در یک جلسه و مقاله و کتاب امکان ندارد.
اگر لقب «قهرمان»، مناسب مقام رفیع و بلند انبیاء باشد، باید آن حضرت را همانطور که دانشمند شهیر «توماس کارلایل» گفته: در بین تمام پیامبران، یگانه قهرمان خواند.
اساس عظمت دعوت پیامبر عالی قدر اسلام، دعوت به توحید و یکتاپرستی است که در کلمه طیبه «لا اله الّا الله» خلاصه میشود؛ کلمهای که در آن تمام برابریها و برادریها و الغای امتیازات پوچ و موهوم نهفته است، کلمهای که به گفته گوستاولوبون دانشمند مشهور فرانسوی در کتاب «تمدّن اسلام و عرب»: «در بین ادیان، تاج افتخاری است که فقط بر سر اسلام قرار دارد».
او پیامبر مهربانیها و خوبیهاست، او الگوی بزرگ شرافت و انسانیت است و اوست که مردم را به صفا و صمیمیت و برادری و مساوات و عمل صالح دعوت میکند.
او پیامبر رحمت برای جهانیان است و افسوس و هزاران افسوس که این چهره نورانی را امروز تعدادی جاهل و مغرض که فرسنگها با پیامبر رحمت فاصله دارند، چهرهای خشن و بداخلاق نشان داده اند و به اسلام و قرآن و پیامبر عالیقدر ظلم و جفا میکنند.
در مقابل، وظیفه ما سنگین است، مسلمانان باید دنیا را به آیین نجاتبخش اسلام توجه دهند که قرآن میفرماید: «الصُّلْحُ خَیرٌ». اسلام دین صلح است، خیرخواه همه جهانیان و راهبر صحیح برای همه انسانهای در جستجوی راه مطمئن و زلال و شفاف است.
رفتار خوش و نیکوی پیامبر خودی و بیگانه را دلباخته و عاشق او کرده بود. خیر و سعادت خلق خدا را میخواست، و برای هدایت آنها به خیر و سعادت، بیشتر از یک پدر مهربان، کوشش میکرد.
رفتارش با خویشاوندان، و افراد خانواده، با جوانان، با سالمندان، با کودکان و زن و مرد، در نهایت صداقت و تواضع و خوش برخوردی بود.
تبسّم از لبهایش نمیافتاد، و نرمی و مدارای فوق العاده او به حدّی بود که پارهای را در گفت و گوی با ایشان گستاخ میکرد.
با کسانی که با او فاصله میگرفتند، و قطع رابطه کرده بودند پیوند مینمود، و کسانی که به او ستم کرده بودند عفو میفرمود.
سخنان تلخی را که گاهی میشنید و رفتارهای زشت و بیادبانهای را که میدید، نشنیده و ندیده میگرفت. بدی را به نیکی پاداش میداد.
در تاریخ رهبران انقلاب های بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد. منفلوطی میگوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمیدانیم با چه زبانی از شما تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّتهای بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غلها و زنجیرهایی که خود را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت سالهاش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمیکنم وقتی میخواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم، دامنم را گرفته بود و التماس میکرد، و میگفت: پدر چرا با من این گونه رفتار میکنی؟
اما هرچه گفت و التماس و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت سالهام را زنده به گور کردم. توای پیغمبر! بر ما منّتها داری که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.»
تولستوی میگوید: «شک نیست که محمّد(ص) از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ کردند. همین قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسانها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»
پیغمبر از دنیا نرفته بود که آیین بتپرستی در شبه جزیرهی عربستان از بین رفت و از بتها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامههای اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری که بسیار رواج داشت به محض نزول آیه تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطرهای از آن یافت نمیشد.
در روز اعلام تحریم خَمر تمام خُمرههای شراب را خود مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، معاملات و بازرگانیها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بیعفتیها و ناپاکیها و زنا و رفیق گرفتنهای زنها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و ... اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمیشد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاقهای مکرر و نامحدود و رجوعهای پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند.
پیامبر گرامی اسلام، نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانههای زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادّی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را میدوخت و لباس خود را وصله میکرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت.
بسیار اتفاق میافتاد که روزها و بلکه ماه میگذشت و در خانه آن حضرت غذایی طبخ نمیشد و فقرا و مستمندان را بر خودش و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدّم میداشت.
غذایش از غذای غلامان خوردنیتر و لذیذتر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها مینشست. پول و درهم ذخیره نمیفرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته بود.
پیغمبر عظیم الشأن اسلام، یگانه معلّم مساوات و برابری بود؛ علاوه بر آن که به وسیله وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسانها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.
مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمیشد تا کسی بگوید آنکه مقدّم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.
در یکی از غزوات و جنگها میخواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهدهدار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم هیزم جمع میکنم.» گفتند: «ما شما را از کار بینیاز میسازیم.» فرمود: «نمیخواهم بر شما امتیاز داشته باشم.»
شاعر دانشمند مسیحی در قصیدهای که در مدح پیغمبر اسلام سروده است، میگوید: من مسیـحی هستم و محمّد را تجلیل میکنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندی مقام میدانم.»
واضح است که مسلمانان باید چقدر حق شناس زحمات و هدایتها و راهنماییهای آن حضرت باشند و در این عصر، پیام صلح و عدالت و خیرخواهی و سعادتطلبی اسلام را به گوش جهانیان برسانند و تمام نقاط دنیا را به انوار هدایت آن متّصل سازند.
انتهای پیام/ش