به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،خون آشامها هیولاهای مشهوری هستندکه تاریخچه آنها در سینما به فیلم ترسناک آلمانی Nosferatu در سال ۱۹۲۲ باز میگردد. چیزی در مورد این مخلوقات مرموز، شنل پوش و دوستدار خفاش وجود دارد که مخاطبان این گونه فیلمها را مجذوب خود میسازد. خون آشامها یا ومپایرها در واقع به گونهای پاسخ به سوالات تاریک ما و امیال بحث برانگیز و سریمان نسبت به خشونت هستند ک هیچ هیولایی غیر از این موجودات نمیتوانند آن را چنین زیبا و تاثیرگذار به نمایش بگذارند. از هیولاهایی شرور و مصمم در تندراهای قطب شمال تا عاشقان رمانتیک و کتاب دوستی که در خیابانهای دیترویت پرسته میزنند، خون آشامها در اندازه ها، شکلها و شخصیتهای متفاوتی در دنیای سینما خلق شده اند. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ فیلم ترسناک برتر تاریخ سینما با موضوع خون آشامها آشنا کنیم.
بیشتر بخوانید
برای تنوع، تنها یک فیلم با عنوان Dracula در این فهرست گنجانده شده که ساخته ترنس فیشر در سال ۱۹۵۸ است. اقتباسهای کلاسیک بسیاری از رمان گوتیک برام استروکر وجود دارد و این نماد وحشت خود توسط بازیگران بزرگی از بلا لوگوسی گرفته تا گری اولدمن در قالب شخصیتهای سینمایی زنده شده است. اما وقتی پای فیلمهایی با عنوان Dracula به میان میآید باید برنده نقش دراکولا را کریستوفر لی دانست. دراکولای کریستوفر لی در کنار پیتر کاشینگ که نقش ون هلسینک شکارچی خون آشام را بازی میکرد حال و هوای متفاوتی داشت. این دراکولا همان جذابیت و شیک پوشی که از این شخصیت سراغ داشتیم را به نمایش میگذاشت، اما همزمان بسیار خطرناک بود و میشد تهدیدی که در عمق رفتارش نهفته است را حس کرد. علیرغم بازی ترسناک و خیره کننده کریستوفر لی، او مدعی شده که هیچگاه نتوانسته به تمامی شخصیت دراکولای به تصویر کشیده شده در رمان برام استروکر را بازی کند که به نظر او به خاطر ضعف فیلمنامه بوده است.
فیلم The Lost Boys در مورد دنیای دهه ۸۰ است، اما بهترین گزینه خون آشام دوستان برای تماشا در ایام هالووین ۲۰۲۰ خواهد بود. این فیلم کلیشههای مربوط به ومپایرمآبی را از طریق دار و دستهای موتورسوار نوجوان زنده خواهد کرد. رهبر گروه، کیفر ساثرلند است که دستکم به خاطر بازی زیبای او تماشای این فیلم را به شما توصیه میکنیم. عنوان فیلم به پسران گمشده داستان پیتر پن اشاره دارد، کودکانی که دوست نداشتند بزرگ شوند. بدین ترتیب خون آشامهای این فیلم را میتوان نماد نوعی جریان ضدفرهنگی در جوانان دهه ۸۰ دانست. لباسهای پانک، رفتارهای بی پروایانه و قتلهای خون آشامی روش نوجوانان برای شورش علیه جامعه است، علیه یکنواختی که در اثر زندگی در شهر سرد و بیروح کالیفرنیا ایجاد شده است.
فیلم مستقل بریتانیایی Byzantium با بازی جما آرترتون و سیرشا رونان داستان یک مادر و دختر خون آشام را روایت میکند که زندگی جدید خود را در یک شهر ساحلی آغاز میکنند. خون آشامها همیشه در فیلمهای مستقل به عنوان موضوع دنبال شده اند، زیرا این موضوع نه تنها امکان ترسهای سطحی را فراهم میکند بلکه بررسی درونی و عمیق شخصیتی این موجودات را ممکن میسازد. در اینجا فیلم هم ترسناک است و هم شیرین، زیرا زندگی خون آشامی را از طریق دختری که شانسی برای زندگی کردن نیافته به تصویر میکشد. یکی از جذابترین چیزها در مورد این فیلم روش استفاده شده برای تبدیل یک فرد به خون آشام است. معمولاً انسانها وقتی توسط یک ومپایر گاز گرفته میشوند به ومپایر تبدیل میشوند، اما روشهای خلاقانه تری در این فیلم و دیگر تولیدات سینمایی این ژانر وجود دارد، مانند انتقال خون ومپایر به انسان یا صحبتهای کفر آمیز در کلیسا. در فیلم Byzantium برای تبدیل شدن به خون آشام باید به غاری در یک جزیره دوردست رفته و خودکشی کرد و بدین ترتیب فرد طی فعل و انفعالاتی که تنها در جزیره ممکن است به خون آشام تبدیل میشود.
فیلم ترسناک ۳۰ Days of Night ساخته دیوید اسلید یکی دیگر از فیلمهای با ایده ومپایری متفاوت در میان فیلمهای ترسناک آمریکایی است. داستان این فیلم حول یک سوال شکل میگیرد و آن اینکه اگر بزرگترین نقطه ضعف خون آشامها از بین برود چه خواهد شد؟ در طی یک شب طولانی ۳۰ روزه در قطب، شهر قطبی بارو پاسخ این سوال را مییابد در حالی که توسط گروهی خون آشام مورد حمله قرار میگیرند، خون آشامهایی که اکنون دیگر نگران طلوع و حضور خورشید نیستند. این فیلم دقیقاً در مقابل روایت عاشقانه ومپایری است که معمولاً در فیلمهای قرن بیستمی این ژانر دیده میشود. در اینجا با مخلوقاتی هیولایی مواجه هستیم که تنها یک چیز در ذهن آنهاست و آن خون است. رهبر این گروه مارلو نام دارد که دنی هیوستون به شکلی ترسناک و متفاوت نقش او را ایفا میکند. چشمهای سیاه و شبیه کوسه اش، پوستی به سفیدی برف و دندانهای بلند دو اینچی او از همان لحظه اول انسان را از هیبتش به وحشت میاندازد و همانند یک گرگ انسانها را تعقیب و شکار میکند. اگر به فیلمهای خون آشامی علاقه دارید این فیلم را از دست ندهید.
گاهی اوقات مانند این است که این فیلم از بعدی دیگر به دنیای ما وارد شده است: تام کروز و برد پیت در این فیلم نقش ومپایرها را بازی میکنند، در تراژدی پرخشونت، شکننده و شکنجه واری که بسیار متفاوت به نظر میرسد. فیلم Interview with the Vampire بر اساس رمانی به همین نام نوشته آن رایس ساخته شده و یکی از اولین فیلمهای بزرگ سینمایی بود که خون آشامها را در نقش شخصیتهای اصلی محبوب و نه شخصیتهای شرور به نمایش گذاشت. سبک زندگی رمانتیک و جذاب، اما تراژیک ومپایرها در این فیلم با استقبال مشتاقانه مخاطبان همراه شد که خواهان داستانهای بیشتری در این حال و هوا بودند. این فیلم که در چندین دوره زمانی روایت میشود، داستان لوییس است که یاد میگیرد چگونه به عنوان یک ومپایر زندگی کند. اگر چه ومپایرهای این فیلم همان کلیشههای خون آشامی معمول را رعایت میکنند، اما یک قانون جدید به آن اضافه میشود و آن اگر قبل از تبدیل شدن به خون آشام موهایتان را بد کوتاه کنید باقی عمر با آن چهره باقی خواهید ماند.
این یکی از آن فیلمهای عجیب و غریب است و برای فیلمی که رابرت رودریگز آن را کارگردانی کرده و نویسنده و بازیگر آن کوئنتین تارانتینو است نیز نباید انتظار دیگری داشته باشید. در نیمه ابتدایی فیلم From Dusk till Dawn، در حال تماشای یک داستان جنایی بسیار خوش ساخت هستید که برادران سث و ریچی (جورج کلونی و تارانتینو) خانوادهای را به گروگان میگیرند تا از آنها برای عبور از مرز مکزیک استفاده کنند. اما وقتی گروه از مرز عبور کرده و وارد یک کافه مرموز در دل بیابان میشوند شرایط تغییر میکند. با فرا رسیدن شب مشخص میشود که کافه به طور کامل در تصرف خون آشامهایی است که انتشار شکار را میکشند. اگر چه نیمه ابتدایی فیلم بسیار جذاب است تغییر خون آشامی نیز تجربه متفاوتی را برای مخاطب رقم میزند.
وقتی پای عشق ومپایری رمانتیک و زیبا به میان میآید باید جایزه را به فیلم Only Lovers Left Alive داد. این فیلم که توسط جیم جارموش ساخته شده به رابطه دو خون آشام به نامهای آدم و حوا میپردازد که تام هیدلستون و تیلدا سوینتون نقشهای آنها را بازی میکنند. برخلاف مخلوقات خونخواری که تاکنون در فیلمهای این فهرست معرفی شده اند، در فیلم جارموش عناصر هیولایی بسیاری در مورد دو شخصیت اصلی وجود ندارد و غیر از علاقه شان به نوشیدن خون و آروغهای سریعشان تقریباً تفاوتی با انسانها ندارند. این موضوع بدان دلیل است که بسیاری از تمهای مورد بررسی قرار گرفته در فیلم Only Lovers Left Alive به انسان و بشریت مرتبط هستند و مانند هر فیلم دیگری در ژانری متفاوت، ومپایرها را میتوان برای انتقال یک ایده و باور به کار گرفت. اگر چه آدم تنفر خود از انسانها را به زبان میآورد، اما همچنان خود بخشی از فرهنگ انسانی است. اگر به دنبال خون آشامهایی متفاوت از آنچه تاکنون دیده اید هستید این فیلم را از دست ندهید.
فیلم Thirst از محصولات سینمای کره جنوبی توسط پارک چان ووک ساخته شده که مغز متفکر ساخت فیلم ماندگار Oldboy است و اگر فیلم را تماشا کنید در مییابید که بین این دو فیلم چه ارتباطی وجود دارد. این فیلم متفاوت پیچیدگیهای اخلاقی دنیای ومپایرها را از طریق لنز یک کشیش کاتولیک معتقد به تصویر میکشد، مردی که بعد از کار داوطلبانه در یک بیمارستان بیمار شده و به خون آشام تبدیل میشود و در ادامه رابطه عاشقانه او با زنی که به زودی او نیز ومپایر خواهد شد به تصویر کشیده میشود. خون آشامهای این فیلم نسخههای جهش یافته از خود انسانی شان هستند. همچنین فیلم Thirst از رابطه عاشقانه یک خون آشام خشن برای نشان دادن ماهیت روابط دنیای واقعی انسانی استفاده میکند: عشق پرشور اول، خشم و پشیمانی و در نهایت مرگ عشق.
کمدی و ومپایرها همیشه با هم بوده اند، اما به ندرت پیش میآید که به اندازه این مستند هجوآمیز نیوزیلندی موفق از آب در بیایند. موفقیت فیلم What We Do in the Shadows به کارگردانی تایکا وایتیتی چنان زیاد بود که یک سریال آمریکایی محبوب نیز از روی آن ساخته شده است. اگر چه ۵ خون آشام این فیلم کاریکاتورهایی از کلیشههای ومپایری کلاسیک هستند، اما به شکل باورنکردنی با مخاطب ارتباط برقرار میکنند. هر کدام از آنها خواستهها و امیال خاص و البته نقاط ضعف خود را دارند. این موجودات بامزه، رمانتیک و نامیرایی که در فیلم میبینید بیشتر شبیه آن چیزی است که از آنها در فیلمهای ومپایری انسان نما میبینیم که در آن خون آشامها زندگی کاملاً انسانی دارند. سادگی و خلوت پیشگی زندگی آنها چیزی است که مخاطب را به خود جلب میکند. در این فیلم طنز ماجرا در سیاستهای شخصیتهای نهفته است، که شکل یک دلخوری طولانی بین خون آشامها و گرگینههای ولینگتون را به خود میگیرد.
۱- Let the Right One In
فیلم Let the Right One In یک فیلم سوئدی ساخته شده در سال ۲۰۰۸ است که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده و یک قانون ومپایری بسیار جذاب را به کلیشههای این ژانر اضافه میکند: تا زمانی که از خون آشامها دعوت نکنید نمیتوانند وارد خانه شما شوند. این فیلم در مورد دو کودک به نامهای الی و اسکار است که یک رابطه دوستانه بین آنها شکل میگیرد. اسکار متوجه چیزهایی عجیب در مورد الی میشود و در نهایت در مییابد که او یک خون آشام است. همانند فیلم ۳۰ Days of Night، منظره یخی و سرد داستان خود را در اختیار یک ومپایر خونسرد و بیرحم قرار میدهد و یک تاریکی در این فضا وجود دارد که هرگونه حس زیبا در مورد فضای خون آشامی را از بین میبرد. همچنین اگر چه فیلم حال و هوایی رمانتیک به ومپایرها میبخشد، اما زندگی الی به هیچ عنوان خوشایند و جذاب نیست. او در فقر، در یک آپارتمان افسرده کننده زندگی میکند و تمام وقت خود را صرف انتظار کشیدن در زیر یک پل برای تغذیه از یک انسان از همه جا بی خبر میگذراند. علیرغم حال و هوای ومپایری، فیلم Let the Right One In به بررسی وحشتهای کودکی میپردازد: جدایی والدین، اذیت و آزار در مدرسه و جنازههایی که در جاهای متروکه پیدا میشوند.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
فیلم های خوناشام حالا دیگه خوب شد؟
جدیدا فیلم های دنیای شرق مثل کره دارد به پای آمریکا و حتی بهتر از آن می رسد.
من شخصا فیلم های داستانی زیبا همراه با اکشن بودن رو ترجیح میدم مثل فیلم لئون 1994 که فیلمی بسیار عالی با همکاری بازیگران آمریکایی و فرانسوی است