به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در محرم و صفر امسال، باشگاه خبرنگاران جوان برنامهای گفتوگومحور با نام «تنهای تنها» را تدارک دیده است که در حدود ۳۰ دقیقه به زندگی افرادی میپردازد که کارشان به گونهای متفاوت با محرم و امام حسین (ع) گره خورده است.
برنامه «تنهای تنها» که در این ایام از سایت باشگاه خبرنگاران جوان تقدیم شما میشود، در هفدهمین قسمت خود میزبان مرتضی رجایی متخصص ارتوپدی بوده است.
آقای رجایی؛ دوران کودکیتان چطور گذشت؟
دوران کودکی من پر فراز و نشیب بود. کلاس اول دبستان بودم که پدرم فوت کرد. پس از آن با چهار خواهرم دوران کودکی را گذراندیم. در آن دوران مادر حمایتهای زیادی از ما کرد و تمام تلاشش در جهت ارتقای بچههایش بود. او تأکید زیادی روی درس ما داشت و همزمان به بعد اعتقادی و معنوی زندگی ما نیز توجه می کرد. مادرم، ما را از کودکی در فضای مسجد و بسیج بزرگ کرد. من بعدها یعنی در سال اول پس از اخذ دیپلم، در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شدم.
دلیل خاصی داشت که پزشک شدید؟
من از کودکی علاقه زیادی به پزشکی داشتم. از طرف دیگر، وقتی پدرم آسیب دید و به بیمارستان ارجاع داده شد، میگفتند پزشکان خوب به او رسیدگی نکردند و این امر باعث مرگش شد. این ادعا همواره در ذهن من بود و انگیزه بزرگی برای پزشک شدنم به حساب میآید.
همواره تلاش کردم پزشکی شوم که نگذارم به دلیل رسیدگی ناکافی به بیمار، اتفاق ناگواری برایش بیفتد. تلاش کردم مسیری را طی کنم که در پایان آن بتوانم با تمام وجود به مردم خدمت کنم.
چه سالی متخصص شدید؟
من در سال ۱۳۸۶ وارد دانشگاه شدم و بخشی از دوران تحصیل خود را در بیمارستان شهید چمران شیراز و دانشگاه شهید بهشتی گذراندم. سپس در سال ۱۳۹۰ فارغالتحصیل شدم. دورههای فلوشیپی (دورههای تکمیلی تخصصی) را در هلند و سوئیس گذراندم. هماکنون جراح و متخصص ارتوپدی هستم.
اولین بار چه شد به کربلا رفتید؟
مادر من علاقه زیادی به زیارت داشت و من همیشه در سفر و زیارت بودم. اولین بار برای برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا همراه با مادرم به کربلا رفتم. در جریان این سفر زمانی که اتفاقی از کنار چادر نیروهای هلال احمر رد شدیم، یکی از دوستان و همکارانم را در این چادر دیدم و به او گفتم به عنوان زائر راهی کربلا شده ام و کار چندانی ندارم. اگر کمک میخواهید، میتوانم به شما کمک کنم. این اتفاق در شب عاشورا رخ داد. دوست و همکارم به من گفت: ما به شما نیاز داریم و فردا حتماً به چادر هلال احمر بیایید. من گفتم:کاری ندارم و حتما میآیم.
من بعد از نماز صبح روز عاشورا برای کمک به همکارانم به چادر هلال احمر رفتم و متوجه شدم که در آن زمان نیاز زیادی به پزشکان و جراحان است. نزدیک نماز ظهر بود که مسئول گروه هلال احمر آمد و به من گفت: شما که هستید؟ من نیز خودم را به او معرفی کردم.
او به من گفت: یک جایزه پیش ما دارید. ما از شما دعوت میکنیم که در اربعین برای خدمت به زائران کربلا همراهمان باشید. از آن روز به بعد من هر سال با نیروهای هلال احمر برای خدمترسانی به زائران کربلا همراه شدم و تقریباً ۹ سال است این افتخار را داشتهام.
حال و هوای اربعین حال و هوای متفاوتتری از بقیه ایام زیارتی کربلا است. در این ایام همه مردم از نقاط مختلف جهان برای زیارت مرقد امام حسین (ع) و یارانش به کربلا میروند و در این مسیر شور و اشتیاق دارند. آیا شما نیز در پیادهروی اربعین شرکت میکردید؟
بارها آن مسیر را پیاده میرفتم و سپس به دوستانم ملحق میشدم. برخی مواقع زمان کافی برای شرکت در پیادهروی اربعین را نداشتم و همراه با همکارانم مستقیم به کربلا میرفتم تا هر چه زودتر در محل اسکانمان مستقر شوم.
وقتی با زائران سیدالشهدا در مسیر پیادهروی اربعین همقدم میشدید، چه حال و هوایی داشتید؟
کربلا دنیای دیگری است و آدم در مسیر پیادهروی اربعین حس میکند، در این دنیا نیست. شاید نتوان دنیای پیادهروی اربعین و کربلا را تعریف و توصیف کرد. میتوانم بگویم دنیا کربلا پر از عشق، ذوق، انرژی و نور است.
از حال و هوای مسیر پیادهروی نجف تا کربلا چه خاطرهای دارید؟
خاطرات زیادی از حال و هوای این مسیر دارم. به نظر میرسد هر کس که در این مسیر پای میگذارد، دنبال بهانهای برای کمک و خدمترسانی به دیگران است و از آن خدمترسانی لذت میبرد.
در سالهایی که خدمت به مردم و نوکری زوار سیدالشهدا نصیبتان شد، چه اتفاقی افتاد که آن را خیلی دوست داشتید؟
یک پیرمرد عرب با آرتروز شدید و تاولهای بسیار زیاد پا به یکی از چادرهای محل استقرار ما مراجعه کرد و من مسئول رسیدگی به وضعیت او بودم. خودم حس میکردم که این کار را با عشق انجام میدادم و بیمار حس من را متوجه شد. او دعای زیادی برایم کرد و من را در آغوش گرفت.
مردم چه کشورهایی در مسیر پیادهروی اربعین بیشتر به شما مراجعه میکردند و چه دیدی به شما داشتند؟
زائران همه کشورها به ما مراجعه میکردند و دید خوبی نسبت به پزشکان ایرانی داشتند. اهالی کشورهای عرب زبان پزشکان ایرانی را پزشکانی حاذق میدانند و در مسیر پیادهروی حتی اگر برای درمان به پزشکان عربزبان نیز مراجعه کرده بودند، مجدداً وضعیت سلامتیشان و داروهای تجویز شده را با ما چک میکردند.
آیا افرادی به شما مراجعه میکردند که در ابتدا اعتماد چندانی به پزشکان ایرانی نداشتند، اما بعد از درمان به این پزشکان اعتماد میکردند؟
چنین مراجعاتی داشتیم؛ به خاطر دارم زائری از لبنان در مسیر پیادهروی اربعین بود و به ما گفت: تصور میکردم که شما چندان در سیستم رسیدگی به وضعیت سلامتی زائران کربلا فعال نیستید، اما با دیدنتان نظرم تا اندازه زیادی درباره پزشکان ایرانی تغییر کرد. حتی مردم کشور خودمان نیز تصور نمیکردند پزشکان متخصص ایرانی برای رسیدگی به وضعیت زائران کربلا در مسیر پیادهروی اربعین مستقر شده باشند؛ بنابراین از وجود پزشکان متخصص در چادرهای هلال احمر دایر شده در این مسیر، تعجب میکردند.
در طول سالهای خدمت به زائران کربلا داد و ستدی با سیدالشهدا (ع) داشتید؟
همواره از چند هفته قبل از ایام زیارت کربلا از امام حسین (ع) میخواستم من را بطلبد. به نظرم افتخار بزرگی است که امام سوم شیعیان از میان پزشکان متعدد یک نفر را برای خدمترسانی به زائرانش انتخاب کرده و بطلبد. از نظر من دعای مادرم باعث شد که با گروه هلال احمر آشنا شوم و برای چند سال در کربلا با آنها همراه باشم. معمولاً زیر قبه حرم امام حسین (ع) شفای بیماران را می خواهم.
در مدت زمان طبابت خود خارج از زمان اربعین بیماری را بدون دریافت هزینه پذیرفتهاید؟
این اتفاق در مواقع بسیاری رخ داده است؛ من و همکارانم تلاش میکنیم حال و احوال بیمارانمان را درک کنیم.
در شرایط فعلی چه برنامهای را جایگزین خدمترسانی به زائران مرقد امام حسین (ع) کردید؟
در این ایام به همراه همکارانم تلاش میکنم، به وضعیت سلامتی مردم نقاط مختلف کشورمان رسیدگی کنم.
انتهای پیام/