مبارزه با طاغوت و طاغوتیان بزرگترین درس مکتب «امام حسین (ع)»است، ما از مکتب حسینی می‌آموزیم برای دین خدا باید جان فشانی کرد، باید با طاغوت و یزید زمان جنگید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سال ۶۰ هجری قمری از راه رسید، در این سال معاویه بن ابوسفیان پنجمین خلیفه امت اسلامی از دنیا رفت و فرزند خود را به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد. معاویه در اولین حرکت خود به والی مدینه می‌نویسد که از ۳ نفر برای یزید بیعت بگیر: حضرت «اباعبدالله الحسین (ع)»، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر.

عبدالله بن عمر تحت فشار معاویه بیعت می‌کند، عبدالله بن زبیر نیز به مکه می‌رود، لذا در مدینه تنها شخصیت مورد توجه حضرت «اباعبدالله الحسین (ع)»است که باید بیعت کند؛ لذا همان شبی که معاویه از دنیا رفت، یزید نامه‌ای برای والی مدینه می‌نویسد و از او می‌خواهد یا از «امام حسین (ع)» بیعت بگیرد یا او را بکشد، او نیز شبانه حضرت را فرا می‌خواند و از حضرت بیعت می‌خواهد، «امام حسین (ع)» نیز با هوشمندی تمام به او پاسخ نمی‌دهد و می‌فرماید تا صبح به من وقت بده، همان شب حضرت مدینه را ترک کرده و به سمت مکه حرکت می‌کند.

چهره یزید با پدرش بسیار متفاوت است، معاویه در ظاهر همه دستورات اسلامی را رعایت می‌کرد و به خال المومنین (دایی مومنین) معروف شد. اما یزید همین مقدار را هم بر نمی‌تابد، ظواهر را نیز حفظ نمی‌کند، او مردی سگ‌باز، میمون‌باز، شراب‌خور، بسیار شهوت‌ران و... بود که اصلا به دین و شریعت اهمیتی نمی‌داد، پس با وجود او و خلافتش، حتی ظواهر دین و اسلام در خطر عظیمی قرار می‌گرفت؛ به همین خاطر است که حضرت، بعد از این‌که یزید به خلافت رسید فرمود: «وَ عَلَى الاِسْلَامِ السّلَامُ اِذْ قَدْ بَلِیَتِ الْاُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْل یَزِید: آن‌گاه که امت، گرفتار حاکمی، چون یزید گردد، باید فاتحه اسلام را خواند».


بیشتر بخوانید


بیعت «امام حسین (ع)»برای یزید بسیار حیاتی و مهم بود، زیرا او خامس آل عبا و فرزند «پیامبراکرم (ص)» است، همه نگاه‌ها به ایشان است، بیعت کردن یا بیعت نکردن حضرت، بازتاب بسیار زیادی در بین جامعه اسلامی داشت، لذا به هر طریقی باید از ایشان بیعت گرفت یا از میان برداشته شود. اما حضرت در حرکتی هوشمندانه از مدینه خارج و به مکه رفت، چون موسم حج نزدیک بود و مردم از بلاد دور و نزدیک به زیارت خانه خدا می‌آمدند و در آن‌جا حضرت می‌توانست صدای خود را به گوش تمام مسلمین برساند.

یزید نیز، چون از این مساله آگاه است دستور می‌دهد مردانی مسلح با لباس احرام به میان حاجیان بیایند و هنگام طواف خانه خدا امام را به شهادت برسانند. اما حضرت به اذن الهی از نقشه شوم آنان مطلع می‌گردد، لذا در روز عرفه حج خود را تمام می‌کند و به سوی کوفه می‌رود و حرکت خود را آغاز می‌کند؛ تا این‌جا گفته می‌شد حضرت «اباعبد الله الحسین (ع)» بیعت نکرده، اما از این به بعد سخن از قیام حضرت و خروج بر یزید و خلیفه مسلمین است.

حضرت نه از تهدید یزید ترسید و نه فریب وعده‌های او را خورد؛ بدون شک اگر «امام حسین (ع)» حکومت هر منطقه از جهان اسلام را می‌خواست، یزید به راحتی قبول می‌کرد، اگر مال و ثروت و زمین و املاک می‌خواست، یزید با دیده منت به حضرت می‌داد تا بیعت بستاند. اما دغدغه حضرت چیز دیگری بود، دین در خطر نابودی بود، لذا باید جان و مال و هستی خود را فدای دین اسلام می‌کرد تا اسلام بماند؛ لذا حضرت نه اهل مذاکره با یزید بود و نه فریب وعده‌های او را خورد، هدفش نابودی طاغوت و کفر و یزیدیان بود و هیچ نرمشی در این مسیر نداشت.

افرادی به امام حسین (علیه‌السلام) را از جنگ با یزید بر حذر داشتند، گاهی از روی دل‌سوزی و گاهی به نیت فریب، پیش آمده و به حضرت پیشنهاد بیعت و صلح می‌دادند؛ اما حضرت فرمود: «إنی لا أری الموت إلاّ سعادةً ولا الحیاةَ مع الظالمین إلا برما: به تحقیق من نمی‌بینم مرگ را، مگر سعادت و نمی‌بینم زندگی در کنار ستمگران را، مگر عار و ننگ».

«امام حسین (ع)» می‌توانست با خود بگوید: با یزید بیعت می‌کنم و منطقه‌ای وسیع را در اختیار می‌گیرم تا به آموزش دین و قرآن بپردازم، اما حضرت قیام و جنگ و شهادت را انتخاب کرد تا در طول تاریخ صدای حضرت و راه حضرت بماند و الگویی برای آزادمردان عالم باشد. ما نیز پیرو «امام حسین (ع)»هستیم.

مبارزه با طاغوت و طاغوتیان بزرگترین درس مکتب «امام حسین (ع)»است، ما از مکتب حسینی می‌آموزیم برای دین خدا باید جان فشانی کرد، باید با طاغوت و یزید زمان جنگید، یاد می‌گیریم از مرگ نهراسیم، یاد می‌گیریم دین خدا از همه چیز برایمان مهم‌تر باشد، ما فرزندان حسینیم، ما وارثان خون سیدالشهدا هستیم، ما انقلابی هستیم.

منبع: میزان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.