به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان، محمدرضا یزدانی خرم از مدیران ورزشی و رئیس اسبق فدراسیون کشتی امشب مهمان یکی از برنامه های زنده تلویزیونی بود.
صحبت های مجری برنامه و یزدانی خرم را می خوانید:
*سلام و خیلی خوش آمدید.
در خدمت شما هستم.
*چه خبر؟ الان چه میکنید؟
الان مطالعه میکنم، به گروههای ورزشی مشورت میدهم، با کمیته ملی المپیک خاطرات را جمع آوری میکنیم تا به صورت جزوه و کتاب و آرشیوی در آنجا باشد. خیلی اطلاعات مفیدی را مدیران ما دارند که اگر مدیران جدید استفاده کنند، خیلی جلوتر میافتند. به علاوه اینکه دانستن این اطلاعات هم مفید است.
*با صالحی امیری ارتباط دارید؟
بله، در این ۲۸ سالی که در کار اجرایی ورزش فعالیت دارم رئیس کمیته المپیکی ندیدم که اینقدر علاقهمند به کار خودش باشد.
*در جایی گفته بودید به مدیریت سلطانیفر امیدوار هستید. چطور ارزیابی میکنید؟ یک سال دیگر بیشتر از مدیریت او نمانده است و عملکرد او را در این مدت چطور دیده اید؟ تیم ورزشی دولت را چطور ارزیابی میکنید؟
من چند رئیس سازمان و وزیر دیده ام که برای ورزش کار کرده اند، چون متاسفانه وقتی کابینه یک رئیس جمهور تکمیل میشود، یکی دو نفر اضافه میآید. این دو نفری که اضافه میآید را معمولاً برای تربیت بدنی تعارف میکنند. در صورتی که ابتدا باید تربیت بدنی را انتخاب کنند، چون جای مهمی است.
اقشار جوان جامعه ما، چه خانم و چه آقا، زیر پوشش این نهاد و وزارتخانه هستند. ورزش در دو یا سه دولت خیلی بد بوده؛ غفوری فرد وقتی آمد، حکومت ورزش دست بچههای آموزش و پرورش بود. تز او این بود که بزرگانی که توانائی اداره هر فدراسیون را دارند، میآوریم و مخارجش را هم خود آنها تامین کنند.
*یعنی پول بیاورند؟
بله و سازندگی داشته باشد. مسئله تدین و دینداری و آشتی با علما را در دستور کارش قرار داد. افرادی چون ما را دعوت کرد، چون من در دخانیات ورزش را در سراسر کشور گسترش داده بودم و او شاهد بود. از من دعوت کرد و چند رشته را پیشنهاد داد که متقی برنامهریز آنها بود. من والیبال را انتخاب کردم و گفتند به کس دیگری قول داده ام و من گفتم، مبارکش باشد و رفتم.
بعد از دو ماه دعوت و برنامه ریزی کرد و گفت باید خرجش را خودتان تامین کنید، من هم پذیرفتم. من آن زمان به رفیقدوست در بنیاد گفتم و او گفت دست شما به توپ خورده است؟ گفتم بله و گفت برو قبول کن. گفتم این طور نمیشود و اگر بروم باید پشتیبانی مالی شوم. او هم آدم علاقهمندی است، گفت باشه.
دو اتاقی را که در استادیوم شیرودی به ما داده بودند، گرفتیم و ۳۰۰-۲۰۰ میلیون تومان آن زمان هزینه کردیم و خوابگاه، غذاخوری، مسجد و اتاقهای مختلف اداری و ... را احداث کردیم. وقتی ژاپنیها آمدند، تعجب کردند. بعد از او هاشمی طباء آمد که در سازندگی بسیار فعالیت کرد. استانداردهای لازم را در تیمها رعایت کردند.
بعد مهرعلیزاده آمد و همان تز را دنبال کرد و استاندار خراسان در ۳-۲ دوره بود و بسیار هم موفق ظاهر شد. وقتی به تهران آمد، قرار بود وزیر صنعت بشود، جهانگیری پرید و این پست را گرفت. او مجبور شد تربیت بدنی را بگیرد، در صورتی که در این زمینه کار نکرده بود. یک حُسن داشت که حرف گوش میکرد. بعد از او رها شد و هر کسی آمد آشناهای خودش را میآورد. تا الان این وضعیت ادامه دارد.
سلطانی فر مدتی استاندار گیلان بود و او علاقه برای توسعه داشت و نشد! الان اکثر مدیرکلهای تربیت بدنی رئیس فدراسیون شدهاند. آن تزی که غفوری فرد داشت تا سازمان را بزرگ کند برعکس شد. کسانی هستند که مدیرکل هستند و شاید در اداره کل خود خیلی موفق نبودند و الان رئیس فدراسیون شده اند.
*چقدر در این وضع فعلی ورزش، شرایط اقتصادی کشور را موثر میدانید؟ چند درصد به مدیریت برمیگردد؟
همهاش به مدیریت برمیگردد. خدمت مقام معظم رهبری که بودیم هاشمی طباء درباره بودجه صحبت کرد که بودجه ما کم است و ایشان فرمودند بودجه مربوط به رئیس جمهور میشود، ولی به شما بگویم تعداد فدراسیونها را افزایش ندهید. مثلاً در انگلستان ۱۶-۱۵ فدراسیون دارند، ما الان ۲۰ تا داریم! ما باید کم کنیم و اینها تبدیل به انجمن شوند، ولی فدراسیونهای موجود را تقویت کنید که بودجه برسد، ولی متاسفانه رها شد و الان ۵۰ و خردهای فدراسیون داریم! بودجه هم به اندازهای که تعداد فدراسیونها افزایش یافته، زیاد نشده است.
*سه رشته اصلی یعنی فوتبال، والیبال و کشتی هستند و طرفداران والیبال بعد از پیشرفتهایی که شاهد بودیم زیاد شده، امروز وضع فوتبال ما از منظر شما چگونه است.
فدراسیون فوتبال را خیلی بزرگ کردیم در صورتی که نباید این میزان بزرگ باشد. خود صداوسیما از جمله کسانی است که آنقدر بها به فوتبال میدهد به رشتههای دیگر نمیدهد.
*قبول کنید که مردم نسبت به فوتبال حس دیگری دارند.
بله؛ درست است. در دنیا یک رنکینگ داریم که تعریف رشتههای ورزشی را کرده است. ژیمناستیک اول دنیاست یعنی بهترین رشته و موفقترین و تاثیرگذارترین است و حتی میتوان گفت سازنده انسان است؛ بنابراین این نشان میدهد اگر میخواهیم مثل دنیا حرکت کنیم باید به ورزش پایه توجه کنیم. آن زمان که ما محصل بودیم تمام مدارس ژیمناستیک کار میکردند.
من والیبال را از روسها یاد گرفتم و از یک متر و ۹۸ سانتی متر یا یک متر و ۷۱ سانتی متر به پایین به هیچ وجه قبول نمی کردند، چون والیبال قد بلند میخواهد. معدل قدی ما در ایران ۶۸/۱ بود و من به ۹۸/۱ رساندم؛ روسها ۲/۲ هستند.
*سکه میدادید هر کسی قد بلند پیدا می کرد؟
بله. چون نداشتیم. تشویق کردیم قد بلندها به این رشته بیایند. افرادی آمدند با قد ۱۵/۲ و ۱۶/۲ که کفش آنها را در ایران نداشتیم. یکی برای تبریز بود و برای او باید کفش سفارش میدادیم.
اصل کار علمی کردن ورزش، یعنی بدنسازی، استعدادیابی و تغذیه است. وقتی صابرپور و بچههای والیبال جمع شدند، هدف را بیان و کار را شروع کردیم، دیدیم کسانی را انتخاب کردهایم که قد بلندی دارند، اما خنگ هستند و وقتی میخواهد یک سوم بزند به تخته بسکتبال میزنند. صابرپور گفت یک آیتم دیگری به این گزینش اضافه کنیم که ضریب هوشی بود.
با روسها صحبت کردیم که در هر روز چند جلسه تمرین میکنید؟ گفتند دو جلسه تمرین میکنیم. به مربیان وقتی گفتیم دو جلسه باید تمرین کنید قدری ناراحت شدند که بدن بچهها نمیکشد. دفعه بعد که با روسها جلسه گذاشتیم گفتند ما سه جلسه کردهایم. من هم به اینها گفتم باید سه جلسه تمرین کنید. قبول نکردند و گفتم باید بشود.
تغذیه و بدنسازی درجه یک بود. همه امکانات درجه یک بود و باید مثل آنها عمل میکردیم. سه جلسه در روز تمرین میکردیم و خیلی هم موفق بودیم. جلسه بعد با روسها خواستم پز بدهم و بگویم ما سه جلسه در روز تمرین میکنیم، آنها گفتند ما ۴ جلسه کردهایم!
با توجه به این که استادیوم، خوابگاه، غذاخوری در اختیار خودمان و آشپز هم مخصوص ما بود و غذاهای متنوع طبق دستور دکتر تغذیه پخته میشد پیش گائینی در کمیته المپیک رفتم گفتم ما همه چیز را از اروپائیها یاد گرفتیم، اما تغذیه کار ما نیست و غذای ایرانی است. با قورمه سبزی نمیتوان قهرمان شد. باید فرمول اصلی تغذیه را داشته باشیم. صحبت را به حاشیه بردم، ولی میخواهم بگویم روسای سازمان که آمدند برخی مانند هاشمی طباء، غفوری فرد به رشته والیبال علاقه داشتند. حتی هاشمیطبا سهشنبهها در سالن ما با پیشکسوتان بازی میکرد.
کار بزرگی هاشمی کرد که برای یادگاری من و او بماند، این بود که استادیوم دوازده هزار نفری آزادی میله والیبال نداشت. چون کف آنجا پاتیناژ است و اسکی روی یخ انجام میدادند، بر آن اساس ساخته شده بود؛ بنابراین اگر مسابقهای انجام میشد با کابل میبستند که فدراسیون جهانی این را قبول نکرد و گفت هیچ مسابقهای را به شما نمیدهیم.
من به هاشمی طباء گفتم و چراغ قوهای برداشتیم و در زیر زمین آنجا یک ماه کار کردیم تا جایی پیدا کردیم و کارخانههایی که آشنا بودند با مادون قرمز سوراخ کردند و جای دو میله والیبال در سالن ۱۲ هزار نفری پیدا کردیم و میله والیبال را کار گذاشتیم.
بعد از آن آقایانی که آمدند اتوبوسی و مینیبوسی آدمهایی را در رأس فدراسیونها گذاشتند و ورزش خیلی تضعیف شد. الان روسای فدراسیونها را ببینید و شغلها را بررسی کنید، تناسبی با کارشان ندارد و پشتیبانی مالی هم ندارند.
*به عنوان آخرین نمونه آقای تاج را چطور دیدید؟
تاج از همکاران خیلی خوب فدراسیون فوتبال بود و برخی مواقع کسی نیست و مجبور هستند یک کسی را انتخاب کنند؛ کفاشیان هم همین طور بود.کفاشیان فوتبالی نبود، او در دومیدانی آن سالن را مخصوصاً ساخته بود، چون بانک مرکزی هم بود دست او باز بود و فرد خوب و متدینی است.
او به فوتبال آمد و اصلا سنخیتی نداشت. از روز اول برای کمک آمد. این که آقای X و Y را میگذارند کسی نیست. الان در والیبال داورزنی کنار برود کسی را نداریم؛ کسی را تربیت نکردهایم. تاج نبود میخواستند چکار کنند؟ کس دیگری بود که جای او را بگیرد؟ کار بسیار سنگین است و او هم فداکاری کرد.
مربیهای خارجی در زمان جنگ که به ایران نمیآمدند. بعد از جنگ هم من بهترین مربیان خارجی را برای والیبال دعوت کردم، به اینجا آمد و به من میگفت خانم من اجازه نمیدهد به ایران بیایم و میگویند آنجا بمباران میشود! بعد از آن که مربیان به ایران آمدند آدمی را میخواهند که بتواند همراهشان مدیریت کند.
مربی خارجی وارد میشود نمیداند کجا میرود، با چه کسانی برخورد دارد، چه استقبالی از او میشود. همان ابتدا حواس او پرت میشود. میخواهد ارباب شود، در صورتی که کارمند ما میشود. در گوش او میخوانند که هتل نروید و خانه شخصی از آنها بخواهید.
ممکن است برخی با او رفاقت کنند و او را بیرون ببرند. اطلاعات غلط هم به او بدهند که رئیس فدراسیون این اخلاق را دارد و شما اینطور برخورد کنید. بگوئید این موارد را باید برای شما تهیه کنند، در صورتی که ما اعتقاد داریم وقتی مربی خارجی میآید و گران است، در کنار او ۴-۳ ایرانی قرار دهیم که رشد کنند.
*درباره قرارداد ویلموتس میبینیم که قابل دفاع نیست.
آخر نباید آنها قرارداد ببندند؛ باید افراد حقوقی قوی این کاره داشته باشیم.
*بالاخره آنها باید تیم حقوقی را انتخاب کنند.
نداریم! آنها چرچیل هستند. کسانی باید بیایند که الان شاهد هستید مرتب ما را سرکیسه میکنند. از یک اشتباه کوچک ما در قرارداد سواستفاده کرده و شکایت تنظیم میکنند و پولشان را به دلار میگیرند و بعد هم یکی از مشکلات ما که کفاشیان و تاج هم درگیر آن بودند، این است که فدراسیون جهانی باید پولی به ما بدهد که میدهد، نمیتوانیم منتقل کنیم.
مثلا در دُبی کفاشیان آشنا پیدا میکند تا پول را به واسطهای به فدارسیون میآورند که به مربیها بدهند؛ این، پرونده تخلف شده است. توکل که بزرگ کشتی ایران بود و الان هم خدا او را شفا دهد، آنجا حضور داشتند و بعد از او جایش خالی است. مثلا ما کاپیتان میر روشن را معرفی کردیم که زبان او تکمیل بود، الان آنجا حتی فنونی را که ایرانیها موفق هستند، عوض میکنند.
*آقای داورزنی را موفق میبینید؟
داورزنی را موقعی که انتخاب کردم هیچ کسی را نداشتیم. مثل الان کهداورزنی کنار برود هیچ کسی را نداریم؛ بنابراین روی افراد و توانائی افراد حساب میکنیم تا این رشتهای که شما زحمت کشیده اید، دست کسی بدهید که ادامه دهد.
در دنیا، صنعت دارد ورزش را میچرخاند؛ بانکها و بیمهها. دولتها دخالتی در اداره ورزش ندارند. قبل از انقلاب هم صنعت بود؛ مثلاً دخانیات، بانک ملی، راه آهن و ... باشگاه دارند و هر کدام چند رشته تیم داشتند. حالا رئیس جمهور قبل شاهکار کرد. ۱۶ تیم تهران را بین استانها تقسیم کردند، همه آنها هم از بین رفت.
*به داورزنی مشورت میدهید؟ با شما مشورتی میکنند؟
نه، متاسفانه او هیچ ارتباطی با ما ندارد.
*کلاکوویچ رفت؟
بله.
*در جایی گفته بودید کلاکوویچ مربی نیست و در واقع در زمین تیم والیبال ارنج میکنند.
این فرهنگی است که پاسورهای تیم کاپیتان تیم باشند اداره میکنند. پاسور است که یار عوض میکند، پاسور است که کسی را در زمین نمیآورد. پاسور است که یکی یکی اعضای تیم را حمایت میکند؛ از ابتدا اینطور بوده است. الان هم از داخل زمین حمایت میشوند و مربی کارهای نیست، ولی اگر سرپرست تیم قوی باشد و سرمربی قوی باشد این کار را نمیکند. هر کسی را بیرون و تو نمیکند. این بوده و هست.
*الان توصیه این است که سرمربی خارجی بیاورند یا ایرانی باشد؟
اگر بخواهیم خارج برویم و با تیمهای بزرگ دنیا دست و پنجه نرم کنیم مربیهایی نیاز داریم که توانائی اداره ما را در این شرایط داشته باشند.
*دبیر را برای کشتی چطور ارزیابی میکنید؟
دبیر کشتی گیر خوبی در زمان خودش بود و الان هم این سمت را گرفته من توقع داشتم که بیاید هماهنگی کند و کارهایی که در ۶-۵ سال یاد گرفتیم را به او بگوییم، ولی او ادعا دارد میتوانم و افرادی هم که گذاشته بچههای خیلی خوبی هسند، ولی آنطور که باید قوی باشند نیست. همان خادم همین طور بود و به او گفتم بزرگان کشتی را بیاورید.
زمانی که من رئیس فدراسیون شدم ۴ تا ۶ رئیس فدراسیوون را هماهنگ کردیم و به منزل طالقانی رفتیم و گفتم از شما میپرسم چه کسی را مربی تیم ملی بگذارم. من را نگاه کرد و گفت من بگویم چه کسی را بگذارید؟ گفتم بله. شما چند سال رئیس فدارسیون بودید و کنار رفتید و الان من آمده ام، شما کمک کنید. گفت کاوه و ... را بیاورید که قبلاً هم بوده اند. من هم همان افراد را آوردم، موفق هم بودیم. با آدمهای بزرگ کار کنیم که بزرگ شویم. با آدمهای کوچک کار نکنیم که کوچک شویم. برخی کوچک انتخاب میکنند تا خودشان مدیر بمانند.
*در جایی گفته بودید برای فدارسیون کشتی باید ۵۰ میلیارد تومان کنار بگذارند و باید این قانون شود.
ما با دنیا خیلی فاصله داریم. وقتی به المپیک میرویم یکی از حریفهای قوی ما روسها هستند. کوباییها تا فینال میآیند و پولی میگیرند و میبازند. آن پولی که آنها میگیرند اگر ۵ هزار دلار باشد، در کوبا برای یک کشتی گیر خیلی زیاد است؛ بنابراین پوتین اعلام کرده، هر کسی مدال طلا در المپیک بگیرد یک میلیون دلار به او میپردازم. ما چقدر پرداخت میکنیم؟ ما ۱۰۰ تا سکه میدهیم.
مقایسه اینکه میخواهیم در فینال روس را زمین بزنیم، داشته باشید. او ما را ببرد یک میلیون دلار میگیرد، اگر ببازد هیچ چیزی نمیگیرد و شاید کمتر بدهند؛ بنابراین با روسها مبارزه کردن سخت است. عوامل آنها، آدمها و دلالان آنها فعالیت میکنند تا ما نتوانیم روی سکو برویم. یک رسمی را قرار داده اند که به هر فدراسیونی اجازه نمیدهند بیش از یکی دو مدال بگیرد. میگویند باید این مدال بین کشورها تقسیم شود.
*روس ها؟
فدراسیون جهانی این تصمیم را گرفته است. میگویند اگر قرار باشد فدراسیونی ۷-۶ تا مدال را بگیرد انگیزه کشورهای دیگر پائین میآید.
*یعنی به تیمها میگویند ببازید؟
بله. به تیمها نمیگویند، به داورشان میگویند این تیم را بازنده کنید تا یک مدال بیشتر نگیرند. شما خودتان را کنار تشک بزنید و کشتیگیر خودش را بزند او را بازنده میکنند.
*این واقعاً اتفاق افتاده است؟
همیشه هست و خواهد بود. اولیا، سرپرست تیم ما بسیار قوی بود و با رئیس فدراسیون صمیمی شده بود. میگفت اینجا بنشینید و هر جایی داور حق شما را میخورد به من بگویید تا من جلوی او را بگیرم و این کار را میکردند و میکردیم. به علاوه این که مسئله مبارزه ما با اسرائیل یک امر داغی شده بود که چند وقت پیش، به مجلس کشیده بودند و مطرح شد.
این فتوای حضرت امام (ره) است که فرمودند اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و هیچ کاری با اسرائیل نداریم. این یعنی چه؟ ما در حدود ۴۰ سال سعی کردهایم به عناوین مختلف و راههای مختلف، جلوی اسرائیل قرار نگیریم.
*در یکی از این مسابقات بود گفتید اسرائیلیها با شما صحبت کردند؟
چون میزی که ما در فدراسیون جهانی داریم ایرلند، هندوستان و ایران و اسرائیل است؛ چون هر ۴ کشور ابتدای اسم آنها I است. من خواستم داخل بروم دو اسرائیلی بودند و بلند شدند، من رفتم سرجای خودم نشستم. بعدازظهر خواستم بنشینم گفتند حاج آقا بفرمائید! دیدم فارسی بلد هستند. گفتم فارسی بلد هستید؟ گفت ما دو مهندس کشاورزی در دشت قزوین بودیم. بعد اعراب آنقدر اینها را ماچ کردند که من تعجب کردم.
*پیشنهاد داده بودید یک منزل، یک ماشین و ۲۰۰ سکه و یک شغل برای المپیکیها در مجلس تصویب شود. شد؟
نه نشد. سر همین ما را برداشتند، چون مصاحبهای کردم و گفتم این یکی از برنامههای من است و اگر میخواهید ورزش ما پیشرفت کند با توجه به اینکه پوتین یک میلیون دلار میدهد، من این موارد را جمع زدم شاید ۵۰۰ هزار دلار میشود. یک جوانی که میخواهد به المپیک برود این ۶-۵ سال خودش را کشته تا به این جا رسیده است. تمام زندگی و سلامت خود را گذاشته تا به اینجا برسد.
یک مورد این بود که اجازه دهید بدون کنکور به دانشگاه بروند که شد، اما در مورد موارد دیگر... قبل از انقلاب به المپیکیها خانه میدادند. هر ورزشکاری که در المپیک مدال میگرفت قبل از انقلاب به آنها خانه میدادند، ماشین که چیزی نبود. بعد از انقلاب به هم خورد و ما پیشنهاد دادیم یک آپارتمان بدهند، چون اکثر این ورزشکاران شهرستانی هستند.
در شهرستانها استانداران اختیار دارند بدهند و درس هم گفتیم چطور شود و یک جایی هم استخدام شود. هیچ مانعی برای استخدام نداشته باشند. دولت هم قبول کرده بود و شرکت نفت پذیرفته بود. این چیز مهمی نبود، ولی تامین کردن یک ورزشکار المپیکی ما بود که بعد اختلاف پیدا شد و این کار را نکردند.
*سازمان تربیت بدنی که وزارت شد خوب شد؟
نه. برای اینکه زمانی که سازمان بود کمکهای غیرسازمانی را میتوانست دریافت کند، ولی الان که وزارتخانه شده، از وزارتخانه دیگر حق دریافت کمک ندارد و در اینجا حبس شدهایم. اگر جایی بخواهیم کمک بگیریم برای آنها ممنوع است که به وزارتخانه دیگری کمک کنند. وقتی سازمان بودیم راحت کمکها را میگرفتیم.
*یعنی وزارتخانه با توجه به اینکه مجلس باید نظر بدهد سخت است.
قالیباف شم ورزشکاری خوبی دارد، آقایان دیگری هم بودند، ولی مجلس خیلی باید برای ورزش کار کند. الان کمیته ورزش که در مجلس تشکیل میشود، خروجی از آن نمیبینیم. در ۴۰ سالی که گذشت یک آماری داریم، آقا دستور دادهاند در آمار ۴۰ سال را دربیاوریم، خب اگر جوانان سوال کنند در ۴۰ سال گذشته چه کار کرده اید ما آمار را داشته باشیم.
کسانی که برای ورزش کار کرده بودند را دعوت کردیم، خاطرات آنها را نوشتیم. اگر کارنامه ۴۰ ساله را به شما ارائه بدهم باور نمیکنید این میزان کار شده است. چقدر زمین چمن، استادیوم، سالن ورزشی، امکانات ورزشی و ... داریم! اکثر اینها را نمایندگان مجلس درست کردند.
حالا درد ما این است که ما آمار داریم، امکانات داریم، ولی مربی به اندازه کافی نداریم که آنجا فعالیت کند. سالن همین طور بلاتکلیف مانده است، یا انباری میکنند یا اجاره میدهند. اجاره دادن به معنای بالا بردن خرج در سطح بالا است. طبق قانون اساسی ورزش باید برای مردم مجانی باشد. ما چکار کردهایم؟ آب، برق، گاز، تلفن و ... را افزایش دادهایم و استادیومها نمیتوانند از پس این هزینهها برآیند.
یکی از مصوبات کمیته ما در موتلفه، این است که برای دولت مینویسیم که آب، برق و گاز استادیومها و مکانهای ورزشی را مانند مساجد رایگان کند. الان یکی میخواهد در باشگاهی شنا کند ۵۰ هزار تومان میگیرند. پائین آوردن هزینهها کمک میکند که مردم استفاده کنند.
اهل چه ورزشی هستید؟
با دستگاههای ورزشی که در خانه دارم ورزش میکنم، هم دوچرخه سواری و هم تردمیل دارم.
من زمان نوجوانی در باشگاه دخانیات کشتی میگرفتم. آنجا مرحوم تختی چهارشنبهها میآمد و تمرین میکرد. مربی کشتی ما خیلی علاقه به تختی داشت. ژیمناستیک یکی دو سال در باشگاه دخانیات کار کردم. بعد دوچرخهسواری کار کردم.
*شرایط فرهنگی کشور را چطور میبینید؟
شرایط فرهنگی از نظر من خوب است، ولی با توجه به تهاجم ماهوارهها و ضدانقلاب، صداوسیما خوب کار کرده است؛ وقت گذاشته اند و کار کردهاند. مقام معظم رهبری و مسئولین کشور درباره مسائل فرهنگی خوب کار میکنند با توجه به اینکه کار سختی دارند. همیشه دعاگوی این عزیزان هستیم. یکی از اهرمهایی که قبلاً هم اشاره کردم، ورزش است.
شما اگر بخواهید از اعتیاد پیشگیری کنید باید ورزش را تقویت کنید. این همه خرج مبارزه با اعتیاد میشود خیلی اثر کمتری دارد تا این که در ورزش هزینه کنید. باید در هر محلهای یک استادیوم کوچک داشته باشیم. آلمان، اروپا و کشورهای اروپایی همه این را دارند. زمینهای ورزش و استادیومهای کوچک باید باشد. این هزینه نیاز دارد، ولی همان هزینه مبارزه را با اعتیاد است.
تعریف کردید که غفوری فرد شما را دعوت کرد و گفتید والیبال را به وزیر دیگری پیشنهاد دادند. آن وزیر چه کسی بود که قبول نکرد؟
وزیر بهداشت بود؛ او هم قدبلند بود.
*آن زمان آقای فاضل بودند؟
بله.
*والیبال را تحویل گرفتید.
ناقابل ۱۷ سال آنجا بودیم.
*شما بوگانیکف را آوردید.
بله. افشارزاده برای ورزش مملکت ما خیلی زحمت کشیده است...
*آقای بهرام افشارزاده؟
بله. او از کوبا مربیهای زیادی آورد که با قیمت ۲۰۰ یا ۱۵۰ دلار در ماه بودند. فدراسیونها استقبال نکردند، چون بلد نبودند کار کنند. این بار از روسیه آوردند و برای هر فدراسیونی دو نفر را معرفی کردند که یکی ایوان بوگانیکف بود و یک نفر دیگر هم بود.
جمالی آنجا بودد و از او سوال کردم و گفت او تختی روسیه است. خیلی معروف است و همه او را دوست دارند که ما او را انتخاب کردیم و میخواست مربی تیم بزرگسالان شود. هاشمی طباء میگفت آنالیزش کنید و برای نوجوانان خوب است. به ایشان گفتیم و گریه کرد و قبول نکرد.
*چرا گریه کرد؟
میگفت من میخواهم مربی بزرگسالان شوم. من را برای نوجوانان آورده اید؟ برای من افت دارد. گفتیم از شما این را میخواهیم؛ ماهی ۳۰۰ دلار میگرفت. آنقدر نفوذ داشت که یک تلفن به رئیس فدراسیون میزد و میگفت تیم ملی نوجوانان را به ایران بفرستید. شما هیچگاه ندیدید نوجوانان و جوانان روسیه به کشور دیگری برود. تیم نوجوانان به ایران میآمد و ۵ روز اینجا بود. بچههای ما وقتی با روسها بازی کردند، ترسشان از ژاپن و کره و چین ریخت.
*تا چه زمانی او را در ایران نگه داشتید؟
من نگه داشتم، داورزنی او را رد کرد.
*در پایه نوجوانان؟
بله؛ ما تمام شهرستانها رفتیم، تمام شهرستانها کلاس داشتیم. روسها مدرسه والیبال، مدرسه کشتی، مدرسه فوتبال دارند. ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم. با آموزش و پرورش صحبت کردیم و گفتند ما این امکان را نداریم. ما مجبور شدیم کلاسها را خودمان راه اندازی کنیم. شمال و جنوب، شرق و غرب تهران را حساب کردیم.
وارد مدرسهها شدیم و ایوان را با خودمان بردیم که آموزش و پرورش ما را راه نداد و گفت خارجی راه نمیدهیم. کلی دوندگی کردیم تا مجوز ورود ایوان را گرفتیم و وارد مدارس شدیم. در مدرسهها که میرفتیم مدیران استقبال میکردند. هر ساعتی بود زنگ را میزدند و بچهها میآمدند و ایوان هم بین بچهها قدبلندها را انتخاب میکرد و به کانون آموزش و پرورش میفرستاد و اینها را انتخاب میکرد. آنالیز میکردیم و در نهایت این بچهها را بکار میگرفتیم.
تیم ملی نوجوانان ما از این ۴ کلاس بود و بعد سراغ شهرستانها رفتیم؛ تمام ایران را رفتیم. ۳۰ استان و ۳۰ تیم و همه لباسها یکدست بود. مربیهای آموزش و پرورش کنار آنها بودند. توپ و تور و میله والیبال و حقوقشان را پرداخت کردیم.
*اشارهای به مربیهای کوبایی کردید و یاد یکی از حرفهای شما افتادم که خاطرهای تعریف کرده اید که غفوری فرد پیش کاسترو میرود و از او میخواهد در قضیه والیبال به ما کمک کند.
آنجا رفته بودند و کاسترو به غفوری فرد گفته بود پیشنهادی به فدراسیون جهانی والیبال کنید که برای قدکوتاهها یک دوره برگزار کنند. غفوری فرد گفته بود برای چه؟ گفته بود، چون شما الان قدکوتاه هستید و والیبال ندارید. اتفاقاً بعد از چند سال که کار کردیم، به کوبا رفتیم و کوبا را زدیم. اینها ادعاهای زیادی داشتند.
درانی که از پیشکسوتان والیبال بود گفت در استادیوم ۷ تیر جمعیت زیادی آمد که برای بازی ژاپن و ایران بود. گیم اول ۱۵ به هیچ باختیم، گیم دوم هم ۱۵ به هیچ باختیم. گیم سوم ۱۵ به یک باختیم. آن یک امتیازی که گرفتیم باعث شد ملت بسیار خوشحال شوند. خب ژاپنیها کار میکردند. بعد از چند سال به ژاپن رفتیم و سه هیچ ژاپن را شکست دادیم.
*برای این که در ابتدای راه روحیه بدهید یکسری از افراد که میگرفتید دست در شناسنامه میبردید و صغر سن میگرفتید.
نه. این مُد در تمام رشتهها بود. دو جنبه دارد؛ یک اینکه برخیها شش ماه کم دارند که وارد تیم ملی شوند. دادگستری میروند و عرض حال میدهند و قاضی تشخیص میدهد کلاس میگذارد و تشخیص میدهد و در نهایت میگوید کم و زیاد شود تا این فرد از مزایای مربوطه استفاده کند. الان هم هست و همیشه هم بوده است. این در تمام دنیا وجود دارد، اما اینکه یکی را بیاوریم و این کار را انجام دهیم، من نکردم.
*گفته بودید ۱۷ سال در والیبال بودم و یکبار نگفتم پول ندارم.
بله، همه کمک میکردند. کارخانه ها، موسسات، رفقای ما کمک میکردند. خودرفیقدوست بیشترین نقش را برای ما در کم پولی داشت. سازمان هم وقتی میدیدند موفقیت هست، کمک میکردند.
*زمان هاشمی در چشم بودید و یکبار خبرنگاران به آقای هاشمی میگویند آقای یزدانی خرم را مسئول ورزش بگذارید. آقای هاشمی چه میگویند؟
هاشمی گفت یزدانی خرم را مطبوعات بزرگش کرده است و همینطور هم بود. ما با مطبوعات و رسانهها بسیار رفیق بودیم. نه اینکه باج بدهیم، بلکه یک تیم بودیم. اعتقاد ما این است که رسانهها آئینه تمامنمای فدراسیونها هستند. یعنی زشت و زیبا را نشان میدهند و موفقیت ما در همین بود.
*شما در دو دولت بودید؛ سومین دولت را هم دیدید. دولت هاشمی را چطور دیدید؟
هاشمی بسیار به ورزش کمک میکرد، به طوری که آخرش خسته شد. به وزیر مربوطه گفت طرح جامع ارائه دهید که بفهمیم کجا هستید و چه چیزی میخواهید. همش بودجه طلب میکنید. بعد آقای مهرعلیزاده شروع بکار کرد و طرح جامع را برای ورزش ارائه داد. متخصصین این کار را کردند.
*زمان آقای خاتمی.
بله.
*یعنی به زمان هاشمی نرسید.
در زمان هاشمی قدری از کار بود. بعد طرح جامع را طراحی کردند که بسیار جالب بود. منتهی وقتی تمام شد گفتند طرح جامع را بخواهیم پیاده کنیم این میزان بودجه نیاز داریم؛ دولت گفت نداریم. آنها هم اقدامی نکردند، چون دولت طرح جامع خواسته بود. الان هم یکسری اطلاع ندارند و میگویند طرح جامع خاک میخورد. اینطور نیست بلکه منتظر پول است.
*گفته بودید به علی آبادی گفته ام اگر بخواهم به کشتی بروم باید ۵ میلیارد اضافه بدهید. دو میلیارد سال اول داد و بقیه را نداد. درست است؟
نه. کشتی احتیاج به کار فنی و علمی دارد. ما کشتی را علمی کردیم. به علاوه اینکه در کشتی باید دستمزد و حقوق به مربی خوب بدهیم. عوامل فنی داشته باشد به علاوه اینکه دیدارهای تدارکاتی برای کشتی مهم است.
*سجادی که قرار بود وزیر ورزش شود، به او گفتید به شرطی وزیر ورزش میشوید که در مجلس علیه جریان انحرافی صحبت کنید و نکرد.
او در چارتی که بودند و بهش اعتقاد داشتند، الان هم هستند و از آن راهی که ما دوست داشتیم، نیامدند، مجلس هم رای نداد. مجلس ایشان را خواست و گفت این اشتباه را کردید و گفتید من طرفدار این گروهها هستم. اگر طرفدار هستید الان بگویید نیستم، ما همین جا به شما رای میدهیم. قبول نکرد و گفت من به عقیده خودم پایبند هستم، هر چند شما رای ندهید و به او رای هم ندادند.
*گفته بودید من حاضر هستم با رئیس جمهور سابق، آقای احمدی نژاد، مصاحبه کنم که ده سال ورزش را به عقب برگرداند.
بله.
*چرا؟
بخشهایی را گفتم دیگر؛ او ادعا دارند که خیلی خوب کار کردند و او هم مانند برادر ما است. همانطور که ایشان ایرادهای ما را میگیرد ما هم ایرادات ایشان را میگیریم و میگوییم اینجاها موفق نیستید. وقتی برای مردم میگویید من موفق بودم، ما میگوییم شما در ورزش موفق نبودید.
برخی از وزیران و روسای سازمان وارد استادیوم آزادی میشویم و ۱۰۰ هزار نفر را میبینم، زیر گوش آنها میگویم این ۱۰۰ هزار نفر اگر انتخابات شود یک نفر هم به شما رای نمیدهد. خیال نکنید در اجتماع ورزشی میآیید بخواهید سوءاستفاده کنید.
*گفته بودید سیاست، پدر ورزش را درآورده است
بله. همین طور است. الان سیاست ورزش را لوله کرده است.
*چطور؟
هر کسی میآید آدمهای خودش را برای تربیت بدنی میگذارد. چیزهایی میشنوم که کسی را صدا میکنند و میگویند استعفا بدهید و بروید. تعجب میکنم. چرا به کار این افراد کار دارید، اجازه دهید کار خود را انجام دهد. یکی از فدراسیونهایی که واقعاً متاسف هستیم ژیمناستیک است. ژیمناستیک ورزش اول دنیا است؛ قبلیها را برکنار کردهاند و یک خانم را گذاشتهاند. این خانم شرعاً و عرفاً نمیتواند جاهایی که این بچهها لخت هستند برود.
ما تعجب کردیم. این همه آدمهای قوی در ژیمناستیک داریم چرا باید این طور شود که الان مراجع هم ناراحت هستند. او ۶۰ نفر را از بچههای پرسنل ژیمناستیک اخراج کرده است، در صورتی که در ژیمناستیک خیلی میتوانیم کار کنیم.
انتهای پیام/