معاون فرهنگی مجموعه فرهنگی سرچشمه گفت: باید برای روایت تاریخ کشورمان از زبان و ابزار هنر استفاده کنیم.

به گزارش خبرنگار حوزه سینما  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از سریال‌های خبرسازی که در هفته‌های اخیر مورد توجه اهالی رسانه در ایران قرار گرفته، سریال ضد ایرانی «تهران» محصول رژیم صهیونیستی است؛ پخش این سریال چند هفته‌ پیش از یکی از کانال‌های تلویزیون اسرائیل آغاز شد.

سریال «تهران» که درونمایه‌ای جاسوسی دارد، به حضور یک جاسوس تعلیم دیده موساد در تهران اشاره می‌کند که برای دخالت در پدافند هوایی ایران به کشورمان آمده و قرار است با غیرفعال کردن پدافند، شرایط را برای بمباران قسمت مهمی از تاسیسات هسته‌ای ایران فراهم کند؛ اما عملیات آن طور که باید پیش نمی‌رود و این زن جاسوس در ایران می‌ماند.

سریال «تهران» هرچند یک داستان تخیلی را روایت می‌کند، اما به وضوح درباره جنگ‌های نیابتی ایران و رژیم صهیونیستی است و از این منظر نشان دهنده تصمیم جدی سازندگان برای ورود به افکار عمومی ایران است.

سریال «تهران» البته در بازسازی شرایط مختلف فرهنگی اجتماعی ایران عملکرد بسیار ضعیفی داشته است. از بازی بسیار ضعیف بازیگران که تقریباً هیچکدام نتوانسته اند لحن و لهجه‌ای حتی نزدیک به فارسی را جلوی دوربین ببرند، تا نمایش‌هایی عجیب و غریب از اتفاقاتی که در تهرانِ اسرائیلی‌ها می‌افتد و در تهرانِ واقعی ما دیده نمی‌شود. مثلاً سکانسی در همان قسمت‌های اول سریال هست که جاسوس اسرائیل سوار بر تاکسی، تجمعی را می‌بیند که متوجه می‌شود صحنه اعدام در ملأعام یک مجرم است. یا مثلاً سطح تجمعات و اعتراضات دانشجویی سریال محدود و متمرکز بر انحرافات جنسی است و آدم‌های سریال بعضاً سادیستیک انحراف جنسی و اخلاقی دارند. تصویری همین قدر کاریکاتوری، موهن و غیر واقعی از ایران.

«تهران» در کارگردانی و فیلمنامه هم مشکلاتی جدی‌ دارد و نتوانسته به عنوان یک سریال معمایی جاسوسی خودی نشان دهد. حتی در موسیقی هم ترکیبی می‌شنویم از موسیقی عربی و شرقی که فاصله‌های جدی‌ با فضای روایت فیلم و کشور ایران دارد.

هرچند سریال ضدایرانی «تهران»، بیشتر به کاریکاتوری دست چندم از ایران شبیه است، اما اهمیت آن در چیز دیگری است. این سریال می‌تواند یادآوری خوبی باشد بر عدم ورود جدی هنر‌های تصویری ایران به حوزه آثار استراتژیکی از این دست. به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم با شرایطی روبرو هستیم که اختلافات مبنایی میان ایران و رژیم صهیونیستی و آمریکا باعث تولید آثار مختلف سینمایی در این رابطه شده، از فیلم‌هایی مانند آرگو و سنگسار ثریا تا همین سریال تهران که نمونه متأخر این موضوع است. حال آنکه داستان‌های بسیار جذابی در تاریخ انقلاب وجود دارد که به شدت ظرفیت تصویری شدن دارند، ولی تا به حال نه به آن‌ها توجه شده و نه برای عموم مردم روایت شده اند.

به همین بهانه گفت و گوی کوتاهی کرده ایم با مرتضی باغبان‌ها، معاون فرهنگی مجموعه فرهنگی سرچشمه، محل وقوع حادثه هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یارانش.

باغبان‌ها درباره بار محتوایی و ارزشی حوادث تاریخی کشورمان برای فیلمسازی، به خبرنگار ما گفت: در تاریخ معاصر ایران از زمان مشروطه تا کنون و به خصوص ۴۱ سال بعد از پیروزی انقلاب، کشور ما حوادث و ماجرا‌هایی را تجربه کرده که هر کدام می‌تواند دستمایه آثار هنری جدی و قابل عرضه‌ای باشد. مردم ما هم نشان داده اند که نسبت به تاریخ معاصر خودشان دغدغه دارند و اگر اثر قابل قبولی به لخاظ فنی و هنری تولید شود، مردم با کمال میل به تماشای آن می‌نشینند و همراه آن می‌شوند. شما ملاحظه کنید سریال «شوق پرواز» که درباره شهید بابایی ساخته شد، یا فیلم «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» که درباره حوادث و شخصیت‌های مهم دفاع مقدس تولید شدند، چطور توانستند مخاطب عمومی را همراه کنند. آن هم نه با داستان‌هایی تخیلی، بلکه با روایت‌هایی از رخداد‌های واقعی تاریخ معاصر کشورمان.

باغبان‌ها اضافه کرد: شما تصور کنید در همین مجموعه سرچشمه چه اتفاقی رخ داد؟ یکی از مهم‌ترین چهره‌های انقلاب اسلامی با آن شخصیت خاص و منحصر به فرد مانند شهید بهشتی که هم مجتهد بود و هم دکترا داشت و هم سال‌ها در اروپا زندگی کرده بود، در کنار بیش از ۷۰ تن از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی انقلاب اسلامی که برخی وزیر بودند، بر اثر انفجار به شهادت می‌رسند و شخصی مسبب این انفجار و این فاجعه عظیم بوده که در همان ساعات ابتدایی از کشور می‌گریزد و تا سال‌ها در اروپا زندگی می‌کند. یا مثلاً ماجرای کشمیری و انفجار هشتم شهریور و آن همه اتفاق ریز و درشتی که در کشورمان رخ داد. هر کدام از این‌ها می‌تواند دستمایه یک اثر جدی هنری باشد، ولی تا به حال این اتفاق نیفتاده و غبار سنگین غفلت بر تاریخ معاصر ما باقی مانده است.

معاون فرهنگی مجموعه سرچشمه در پایان گفت: اگر قرار است تاریخمان را به نسل‌های جوان انقلاب معرفی کنیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه با زبان هنر با آنها گفت و گو کنیم. نسل سوم و چهارم انقلاب ذائقه‌ها و سلایق خاص خود را دارند و نمی‌شود توقع داشت همگی پای کتاب یا سخنرانی بنشینند و تاریخشان را بفهمند. این نسل، با اینترنت نسل چهارم دارد رشد می‌کند و از کودکی با تکنولوژی‌های جدید از گوشی و رایانه تا بازی‌های مختلف رایانه‌ای و فیلم‌های سینمایی روبرو بوده است. پس ما هم برای گفت و گو با این نسل باید با زبان خودشان صحبت کنیم و بهترین زبان هم هنر است.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.