به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی ابی صادق نیشابوری، پزشک و کالبدشناس و شارح آثار بقراط و جالینوس در قرن پنجم هجری قمری است.
ابن ابی صادق، به سبب آثار و تألیفاتش، به «بقراط دوم» ملقب شده است. در پزشکی و کالبدشناسی مطالعات بسیاری کرد و به همین علت کنیه او را ابوالقاسمالطبیب نامیدند.
تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست؛ اما در سال ۴۶۰ق زنده بوده است. طبق برخی منابع، وی بیش از ۸۰ سال زندگی کرده است. تاریخ وفات او را برخی سال ۴۷۰ق و برخی دیگر ۴۶۰ق گفتهاند. بنابراین، با توجه به طول عمر وی و سال وفاتش، میتوان حدس زد که در حدود سال ۳۸۰ق تا ۳۹۰ق متولد شده است. ابن ابی صادق تحصیلات خود را در زادگاهش نیشابور آغاز کرد و در فنونِ حکمت، به خصوص طب، بسیار ماهر شد. شاید یکی از علل تبحر وی در طب شاگردی نزدِ ابن سینا بوده باشد. قناعتپیشگی، خوشگفتاری، هوشمندی، خوشرو بودن از صفات بارز او بود و به همین سبب زندگی آسودهای را سپری کرد. وی در بیان مطالب علمی و فلسفی نیز بسیار فصیح و شیوا سخن میگفته است.
ابن ابی صادق، پس از یادگیری حکمت و پزشکی، در نیشابور به طبابت پرداخت و در همان احوال نهایت تلاش خود را در حل مشکلات کتاب جالینوس نیز به کار گرفت. ابن ابی اُصیبعه درباره او گفته است: آنچه را او از کتب جالینوس تفسیر یا شرح کرده است در نهایت درستی و نشانهای از استواری رأی و اندیشه اوست. وی با جسارت به حذف مطالبی پرداخته که با حقیقت سازگاری نداشته است؛ از جمله در مورد تعداد عضلات که همواره کالبدشناسان عرب درباره آن تردید داشتهاند. جالینوس در آثار خود تعداد عضلات را به چند شکل ذکر کرده بود. پزشکانِ پس از او نیز از همین آرای متفاوت استفاده کرده بودند؛ اما ابن ابیصادق در تفسیر معروفی که بر آثار جالینوس نوشته، صریحاً به این مسئله اشاره کرده و چنین آورده است: من شخصاً نمیتوانم مطالبی را که جالینوس درباره تعداد عضلات در هر یک از کتابهای خود اظهار داشته با هم منطبق کنم.
ابن ابی صادق از نظر رعایت اصول اخلاقی نیز زبانزد بود و خود درباره این موضوع چنین گفته است: «پزشک حقیقی کسی است که زیان خود را در رذیلتها بداند و نخست خود را به انواع فضیلتها درمان کند، سپس به معالجه بدنها روی آورد؛ زیرا کسی که بدون درمان اخلاقی خود به معالجه بدنها مشغول گردد در پستترین مرتبه است».
وی در کتابهایش درباب تشخیص ماهیت بیماریها و استخراج قوانین طبی از راه استقرای علمی و تجربه پزشکی و همچنین درباره اهمیت پرهیز و گرسنگی در کاهش وزن بدن و درمان چاقی، همان که امروزه به علم تغذیه معروف است، نکاتی را بیان کرده است. ابن ابی صادق مناعت طبع داشت و به مال دنیا بسیار بیتوجه بود. به نوشته مؤلف تاریخ نیشابور، عبدالغافرین اسماعیل فارسی، شاه ابراهیم غزنوی یکی از ملازمان خود را با هدایا و پول فراوان نزد او فرستاد تا از وی درخواست کند که به غزنین برود و جزء ملازمان و نزدیکان او باشد؛ اما او این دعوت را نپذیرفت و پاسخ داد: شاه میخواهد ثروت خود را به من بدهد تا از دانش من بهره گیرد، اما دانایی خریدنی و فروختنی نیست. من نیز نیازی به ثروت ندارم؛ بنابراین همشهریان من سزاوارترند که از دانش من بهرهمند شوند.
ابن ابی صادق شاگردان بسیاری در پزشکی تربیت کرد که سرآمد آنان اسماعیل بن حسن بن محمد الحسینی ملقب به «شرفالدین» یا «زینالدین» و معروف به «سید اسماعیل جُجرجانی» مؤلفه ذخیره خوارزمشاهی است. همچنین شرحهای او بر آثار پیشینیان بسیار درخور توجه است.
وی در سالهای آخر عمرش در روستایی در ۱۲ فرسخی نیشابور به نام اَنْبَروذِستانه مقیم شد و گوشهگیری اختیار کرد. در همین ایام بود که عمیدالملک کندری، وزیر طغرل بیمار شد و از ابن ابی صادق، معروفترین پزشک نیشابور دعوت کرد تا از او عیادت کند؛ اما او به بهانه کهولت سن از رفتن نزد وزیر امتناع ورزید و وزیر به ناچار به یکی از شاگردان او بسنده کرد. بسیاری از مورخان علت مرگ وی را چنین ذکر کردهاند که یکی از وزیران خراسان به بیماری قولنج دچار شد. پزشکان خراسان از معالجه او درماندند و از ابن ابی صادق دعوت کردند تا او را درمان کند؛ اما شدت گرما و مسائل دیگر سبب شد تا در این سفر به ابن ابی صادق بسیار سخت بگذرد. او در این سفر به یکی از شاگردان همراهش گفت: «وزیر خراسان نجات مییابد، اما در برابر، من هلاک خواهم شد».
آثار به جا مانده از ابن ابی صادق بدین قرارند:
۱. شرح فصول بقراط، از مهمترین آثار او و بهترین شرح بر کتاب فصول بقراط است. این کتاب هفت مقاله بسیار مفید دارد.
۲. شرح تَقدِمة المعرفة بقراط، درباره مبادی پزشکی است. نسخه خطی این اثر در کتابخانه ملی پاریس محفوظ است.
۳. شرح منافع الاعضا اثر جالینوس، در مورد کالبدشناسی است و تألیف آن در سال ۴۵۹ق/۱۰۶۷م به اتمام رسیده است. این اثر سالها پس از ابن ابی صادق کتاب درسی در زمینه تشریح بوده است. ابن ابی صادق در مقدمه کتاب آورده است: «معانی کتاب جالینوس را از قید و بند بیرون آورده و اضافات آن را حذف و مطالبی را که از سایر کتابهای جالینوس یا دیگران لازم بود در آن اضافه نمودهایم و تشریح هر عضو را جزءبهت جزءبیان کردهایم؛ به صورتی که منافع آن عضو بر پزشک و خواننده روشن گردد». این کتاب از بهترین شرحها بر کتاب منافع الاعضاء است.
۴. شرح مسائل حُنین، اصل مسائل تألیف حنین بن اسحاق بودهت که ابن ابی صادق بر آن دو شرح نوشته است؛ یکی شرح کبیر و دیگری شرح صغیر.
۵. جواب ایرادهای محمد زکریای رازی بر جالینوس، که با عنوان اجویة اوردها زکریا الرازی علی جالینوس منتشر شده است. ابن ابی اصیبعه نام این کتاب را حل الشکوک الرازی علی کتب جالینوس ذکر کرده است.
۶. کتاب تاریخ کبیر.
۷. نخبة العلاج، برخی احتمال دادهاند که این کتاب با کتاب رسالةالادویة و الاطعمة یکی باشد.
۸. رسالة الادویة و الاطعمة المقسّبة من الاحاغدیث المکرّمة، فهرست دواها و غذاهایی که از احادیث شریف گرفته شده در این کتاب آمده است. نسخه خطی این اثر در کتابخانه ملی الجزایر محفوظ است.
بیشتر بخوانید
منبع: آنا
انتهای پیام/