کارآگاه محمدرضا جعفری در خاطراتش ماجرای دسیسه شیطانی یک زن برای اعدام شوهرش را بازگو می کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی قطعات پازل آن جنایت هولناک کنار هم قرار گرفت، تازه مشخص شد که زن جوان چگونه با یک نقشه شوم و پیچیده ماجرای قتلی را طراحی کرده است که ...

زمستان سال ۸۹، زمانی که در سمت ریاست آگاهی چناران مشغول انجام وظیفه بودم با دریافت خبر کشف جسد سوخته یک مرد در اطراف پروژه‌های مسکن مهر شهر جدید گلبهار، به همراه چند تن از همکارانم عازم محل شدیم. جسد که داخل دو چادر شب و پتو قرار داشت، به طور کامل سوخته بود، به طوری که حتی امکان انگشت نگاری وجود نداشت.

پس از جست و جو در اطراف جسد، یک دسته کلید، سیم کارت شکسته و تکه کاغذی سوخته که شماره کدپستی داشت جمع آوری و ضمیمه پرونده شد. با همکاری صمیمانه اداره اطلاعات جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، ساعاتی بعد مشخصات مالک سیم کارت و کدپستی به دست آمد و مشخص شد که یک شماره تلفن ثابت در سیم کارت وجود دارد که با مشخصات مالک کدپستی و سیم کارت مطابقت می‌کند. تماس با آن شماره تلفن سرنخ مهم این پرونده جنایی شد. مردی که از آن سوی خط خود را از اهالی یکی از روستا‌های نزدیک شیروان معرفی می‌کرد، در پاسخ گفت: پسرم از سه روز قبل و با خودروی پرایدش به سمت گلبهار حرکت کرد، ولی دیگر از او خبری نداریم. به همین دلیل ماجرای گم شدنش را به پلیس شهرستان شیروان گزارش دادیم. وقتی خانواده جوان پرایدسوار جسد سوخته را در پزشکی قانونی دیدند، او را نشناختند، اما عموی جوان گمشده از چند دندان پروتز متحرک در دهان برادرزاده اش سخن گفت که گره گشای شناسایی هویت جسد شد.


بیشتر بخوانید

علاوه بر آن، کلید مشترک حیاط منزل که در صحنه جنایت پیدا شده بود با کلید دیگر اعضای خانواده مطابقت داشت و مشخص شد که جسد سوخته مربوط به جوان پرایدسوار است. در این هنگام یکی از بستگان مقتول مرا به آرامی کناری کشید و در حالی که شماره تلفنی را به دستم می‌داد، گفت: جوان پرایدسوار این شماره را به من داد و گفت، اگر من بازنگشتم سراغ مرا از این شماره تلفن بگیرید. وقتی به آن شماره زنگ زدم مرد جوانی که خود را ساکن گلبهار معرفی می‌کرد بدون هیچ نگرانی گفت: قرار بود «صابر» نزد من بیاید، اما نیامد! خلاصه، با دستور قضایی آن جوان که خودش را به آگاهی شیروان معرفی کرده بود، به چناران احضار کردیم و مورد بازجویی‌های تخصصی قرار دادیم.

مرد جوان که بدون هیچ استرسی سخن می‌گفت، دوستی خودش و جوان پرایدسوار را به چند ماه قبل ارتباط داد، ولی ادعا کرد که از نیامدن دوستش به گلبهار نگران نشده است. این موضوع که او حتی تماسی هم برای جویا شدن از علت نیامدن دوستش با او نگرفته بود، ظن مرا برانگیخت. دقایقی بعد منزل او را با دستور قضایی در گلبهار مورد بازرسی قرار دادیم تا این که در جست و جو‌های دقیق، عین چادر شب‌ها و پتویی که جسد درون آن قرار داشت از منزل وی کشف شد و مرد جوان به عنوان متهم در حالی مورد بازجویی قرار گرفت که خودروی پراید مقتول نیز در یکی از خیابان‌های چناران پیدا شد. در همین حال، همسر «صمد» نیز برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی احضار شد. اما این زوج جوان مهارت رانندگی نداشتند و بدین ترتیب معمای دیگری مقابل پلیس گشوده شد. در همین حال مرد جوان در بازجویی‌ها اعتراف کرد، جوان پرایدسوار (صابر) به همسرش نظر سوء داشت، به همین دلیل او را با ترفندی خاص به منزلش کشیده و به قتل رسانده است. با وجود این، هنوز قطعه پازل حمل جسد جوان پرایدسوار که اندامی درشت داشت و همچنین انتقال خودرو به چناران با داستان «صمد» مطابقت نداشت، به همین دلیل فرضیه ردپای نفر سوم در این جنایت مطرح شد. تحقیقات غیرمحسوس درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی همسر صمد آغاز و مشخص شد او دارای روابط غیراخلاقی با جوان دیگری به نام «کریم» است.

همسر صمد وقتی دوباره به اتاق بازجویی هدایت شد و در برابر سوالات فنی قرار گرفت. ناگهان راز عجیب و یک نقشه شوم شیطانی را فاش کرد و گفت: ابتدا مدتی با جوان پرایدسوار رابطه داشتم، اما بعد از آن به کریم دل باختم سپس با نقشه من، کریم با همسرم آشنا شد و به او گفت صابر به همسرت نظر سوء دارد، او هم صابر را با نقشه کریم به منزلمان کشید و او را دو نفری به قتل رساندند، اما من به همسرم گفتم کریم برای دفاع از ناموس تو دست به این جنایت زده است و باید خودت این قتل را به گردن بگیری! فکر می‌کردم این گونه همسرم اعدام می‌شود و من هم به کریم می‌رسم، اما ...
ماجرای واقعی براساس خاطرات سرهنگ کارآگاه محمدرضا جعفری

منبع: خراسان

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار حوادث ، قتل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
اصغر
۰۸:۵۴ ۳۰ تير ۱۳۹۹
تو اکثر جنایتها پای خیانت یک زن وسط است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۶:۲۸ ۳۰ تير ۱۳۹۹
واقعاکارپلیس خیلی سخته
هوش ودرایت وپشتکارزیادی می خواهد
خداقوت می گوییم به پلیس های عزیزکشورمان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۴:۰۳ ۳۰ تير ۱۳۹۹
من وکیلم باید بگم وقتی آدم یه پرونده کیفری رو مطالعه می‌کنه انگار که یه داستان جنایی رو میخونه حس عجیبی داره.... کلا همه جای وکالت قشنگه جز یه قسمتش قسمت موکلای ناجور و عوضی که در واقع نودونه درصد موکلا هستند نه پول میدن نه میگذارن روال پرونده درست پیش بره وقتی که میتونی براشون رای بگیری طمع میکنن بعد که کار خراب شد راضی میشن ده برابرشو بدن ولی دیگه کار از کار گذشته و نمیشه کاری کرد...
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۵۰ ۳۰ تير ۱۳۹۹
ای خاک تو سرش زنیکه همه رو بدبخت کردی طلاق میدادی خلاص این چکاری بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۴۹ ۳۰ تير ۱۳۹۹
جسارتا اینجا باید مرد و زن توافقی از هم جدا میشدن

تا زن به هوسرانی خود ادامه دهد و مرد (شوهر زن) هم شخص مناسب زندگی جدیدخود را پیدا کند

البته این یک را ه حل درست نیست

اما کم خطر ترین راه هست چون کسی که در منجلاب شهوت و هوس قرار گرفته
سالها طول میکشد اصلاح شود (باید سرش به سنگ زمانه بخورد اصطلاحا)

ودر این بین زندگی های زیادی مثل زنگی فرزندان و پدرومادر و خویشان دخیل دررابطه دچار مشکل میشود
به نظر من باید خیلی راحت از شخص هوسران و شهوتران جدا شدن یعنی اگر علاقه ای به زندگی ندارد
اورا وادار به زندگی با خودمان نکیم

دوست دارم تحلیل و نظرات دوستان رو در این باره بدونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۱۰ ۳۰ تير ۱۳۹۹
زندگی ۳ مرد پاشید!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۴۷ ۲۹ تير ۱۳۹۹
انگار شیطان نشسته بود نقشه میکشید ://
الان شوهره هنگه هنگه