به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از خبرگزاری قدسنا، رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه علیه لبنان در سال ۲۰۰۶ که این روزها در ایام چهاردهمین سالگرد آن قرار داریم آسیبهای فراوانی متحمل شد، که در اینفوگرافی زیر به آن اشاره شده است:
یک میلیون شهرک نشین صهیونیست آواره و بی خانمان شدند
انهدام ۹۶ دستگاه خودروی زرهی
اصابت ۴ تا ۵ هزار فروند موشک به شهرکهای صهیونیستنشین
انهدام تانکهای مرکاوا از سوی حزبالله که نماد ارتش به اصطلاح شکستناپذیر اسرائیل تا آن زمان بودند
ضعف بنیه دفاعی در عمق اسرائیل
ناتوانی سیستمهای جاسوسی و اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی
انهدام ناو پیشرفته ساعر ۵
اثبات ناتوانی یگانهای نخبه ارتش رژیم صهیونیستی در نبردهای چریکی از جمله تیپ گولانی و تیپ ناحال
اثبات ضعف بنیه ساختاری ارتش رژیم صهیونیستی و ضعف رهبری سیاسی
عدم آزادسازی دو اسیر اسرائیلی در جریان جنگ
تخریب ۲۰۰۰ واحد صهیونیستنشین در شهرکها
۳.۵ میلیون دلار آسیب مالی به اقتصاد رژیم صهیونیستی
آسیب ۱.۴ میلیارد دلاری به درآمدهای اتاق بازرگانی اسرائیل
کاهش ۳۷ درصدی بخش گردشگری اسرائیل
در روز دوازدهم جولای سال ۲۰۰۶ میلادی تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی علیه لبنان آغاز شد. این جنگ که ۳۳ روز به طول انجامید بعدها به جنگ ۳۳ روزه (حرب تموز) موسوم شد. رژیم صهیونیستی در این جنگ با ارتکاب جنایات متعدد و با وجود حمایتهای گسترده آمریکا و غرب نتوانست به هدف از پیش تعیین شده خود یعنی نابودی مقاومت اسلامی حزبالله لبنان دست یابد و در نهایت مجبور به پایان جنگ بدون هیچ دستاورد قابل ذکری شد.
در عوض نیروهای مقاومت در این جنگ تجربیات مهمی را بدست آورده و درسهای بزرگی به ارتش پرطمطراق و پرادعای رژیم صهیونیستی دادند. در این جنگ ابهت نظامی رژیم صهیونیستی شکسته شد و پس از آن تاکنون صهیونیستها نتوانسته اند در هیچ جنگی در برابر نیروهای مقاومت از فلسطین گرفته تا لبنان و سوریه و ... به موفقیتی قابل ذکر برسند.
جنگ ۳۳ روزه چرا آغاز شد؟
این جنگ در شرایطی رخ داد که دو ماه پیش از آن ارتش رژیم صهیونیستی در مانوری گسترده، حمله به لبنان و سپس گسترش آن به سوریه را تمرین کرده بود. در واقع صهیونیستها در نظر داشتند جنگی را با هدف پایان دادن به حضور مقاومت لبنان در مرزهای فلسطین اشغالی به اجرا بگذارند و با گسترش آن به مرزهای سوریه دستاوردهای ارضی و توسعه طلبانه جدیدی را محقق کنند.
اما حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه پیش از آغاز این جنگ موجب شد، مقاومت اسلامی حزب الله لبنان در اقدامی پیشدستانه عملیاتی جسورانه را در جنوب لبنان به اجرا بگذارد که طی آن چند نظامی صهیونیست کشته و دو نفر دیگر به اسارت گرفته شدند. این اقدام موفق عملیاتی خشم رژیم صهیونیستی را برانگیخت و باعث شد آنها دست به اقدام نظامی همه جانبه علیه لبنان بزنند. البته حزبالله لبنان در اجرای تاکتیک خود بسیار موفق بود و توانست فشارها را از روی مردم مقاوم غزه در فلسطین کاهش دهد. البته پس از پایان جنگ ۳۳ روزه هم مشخص شد که صهیونیستها هیچ دستاورد مشخص و قابل ذکری نداشتهاند و دست از پا درازتر مجبور به پایان این نبرد نظامی شدند.
پشت پرده آغاز جنگ ۳۳ روزه
در چهاردهمین سالگرد جنگ ۳۳ روزه باید به این مساله تاکید نمود که رژیم صهیونیستی و آمریکا با آغاز این جنگ اهداف راهبردی و بلندمدت خود را دنبال میکردند. هدفی که از زبان وزیر خارجه وقت آمریکا «کاندولیزا رایس» نیز مطرح شد. آمریکا در نظر داشت با پیروزی در این جنگ «خاورمیانه جدید» را شکل دهد که بهتر است به جای این اصطلاح از عبارت «خاورمیانه مستعمره آمریکا» استفاده کنیم.
آغاز جنگ به انتقام شکست سال ۲۰۰۰
ارتش رژیم صهیونیستی این جنگ را در پی به اسارت گرفته شدن دو نظامیاش در روز ۱۲ جولای آغاز کرد. البته ارتش رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۰ در پی فرار مفتضحانه از جنوب لبنان در پی بازگرداندن اعتبار و ابهت از دست رفته خودش بود و این رخداد را فرصتی برای انتقام گرفتن از حزب الله لبنان یافت.
جبران ناتوانی سیاسی آمریکا با اقدام نظامی
اما یکی از واقعیتهای اساسی که موجب اجرای تصمیم جنگ از سوی رژیم صهیونیستی شد این مساله بود که واشنگتن در آن سالها با وجود تلاشهای فراوان و انجام توطئههای گوناگون نتوانست لبنان را از محور مقاومت جدا سازد و به جرگه کشورهایی عربی وابسته به خودش بیفزاید. در سالهای قبل از جنگ ۳۳ روزه آمریکا تلاش داشت با اشغال عراق (سال ۲۰۰۳) سیطره خود را بر کل کشورهای منطقه بگستراند، اما در اجرای این راهبرد به سه مانع اساسی برخورد کرد:
۱) ایران با کنار گذاشتن برنامه اتمی خود موافقت نکرد و از طرفی مانعی جدی برای ادامه اشغال عراق از سوی آمریکا محسوب میشد.
۲) سوریه با خلع سلاح مقاومت اسلامی حزب الله لبنان مخالفت کرد و همچنین از همراهی با واشنگتن در روند تحکیم سیطره بر عراق خوددای ورزید. دمشق همچنین با تقاضای آمریکا در زمینه اخراج نمایندگان مقاومت فلسطین از اراضی سوریه مخالفت کرد.
۳) حزبالله لبنان که در سال ۲۰۰۰ شکست دردناک را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده بود، به تدریج بر توانمندیهای نظامی خود به عنوان یک ارتش غیر کلاسیک افزود و در نهایت به تهدیدی جدی برای تل آویو تبدیل شد. تهدیدی که میتوانست سیاست آمریکا برای تاثیرگذاری حداکثری بر خاورمیانه از طریق اسرائیل را به طور کامل فلج کند.
کاخ سفید برای مواجهه با ناتوانیهای خود در منطقه و عدم پیروی ایران، سوریه و حزبالله از اوامرش، تصمیم به استفاده از ابزار قطعنامههای شورای امنیت علیه محور مقاومت گرفت. مهمترین این اقدامات قطعنامه ۱۵۵۹ از سوی شورای امنیت بود که هدف از صدور آن در موارد زیر خلاصه میشد:
۱. تغییر نظام سیاسی در لبنان با حذف حزب الله از ساختار سیاسی این کشور
۲. انزوای سوریه و تلاش برای قطع حمایتهای این کشور از محور مقاومت
۳. خلع سلاح حزب الله لبنان و رفع خطر آن از سر رژیم صهیونیستی
آمریکا با وجود تلاش چندین ساله برای تحقق این سه هدف، حتی در اجرای یک مورد از آنها نیز موفق عمل نکرد. همچنین در داخل لبنان هیچ جریان تاثیرگذاری برای اجرای پروژه آمریکا توانایی لازم را نداشت، در نهایت ماموریت اجرای این پروژه را به اسرائیل سپرد.
اسرائیل نیز با هدایت واشنگتن در انتظار فرصتی مناسب برای آغاز جنگ علیه لبنان بود تا اهداف معطل مانده آمریکا را به ثمر بنشاند.
در همین راستا صهیونیستها از عملیات حزبالله که در آن دو نظامی به اسارت گرفته شد، به عنوان بهانهای برای آغاز جنگی فراگیر استفاده کردند.
اهداف علنی اسرائیل از آغاز جنگ
رژیم صهیونیستی اهداف علنی خود را از آغاز جنگ علیه لبنان در دوازدهم جولای ۲۰۰۶ مسائل زیر عنوان نمود:
۱) از بین بردن حزبالله و خلع سلاح آن؛ تحقق این هدف باعث میشد که اسرائیل از خطر پرتاب موشکهای حزبالله رهایی یابد. در مرحله بعدی از بین بردن حزب الله باعث قرار گرفتن لبنان در مشت آمریکاییها میشد، هدفی که سالها برای تحقق آن تلاش کرده بودند.
۲) آزادی نظامیان صهیونیست اسیر از دست حزبالله لبنان
۳) اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ با هدف انتقال نیروهای ارتش لبنان به مرزهای فلسطین اشغالی و رهایی از خطر مقاومت
اهداف پشت پرده و پنهان
البته رژیم صهیونیستی از آغاز جنگ ۳۳ روزه اهدافی را به طور اساسی دنبال میکرد که هرگز آنها را علنی نکرد. این اهداف را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱) بازگرداندن قدرت بازدارندگی به ارتش اسرائیل پس از شکست سال ۲۰۰۰
۲) ارائه فرصت و امکان نقش آفرینی به آمریکا برای ایجاد خاورمیانه جدید
با نگاهی به اهداف از پیش تعیین شده آمریکا و رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ علیه لبنان در سال ۲۰۰۶، میتوان به این نتیجه رسید که حزبالله لبنان به همراه دیگر ارکان محور مقاومت توانستند با ۳۳ روز مقاومت از اجرای پروژههای خطرناک آمریکایی صهیونیستی در منطقه و لبنان جلوگیری کرده تا پس از آن ناکامیهای سریالی رژیم صهیونیستی در جنگهای سهگانه علیه غزه و همچنین افول نقش منطقهای آمریکا و تاثیرگذاری واشنگتن بر خاورمیانه آغاز شود. همچنین حزبالله لبنان در این جنگ یادگاریهای متعددی را برای رژیم صهیونیستی به جای گذاشت که باعث شکسته شدن ابهت پوشالی ارتش رژیم صهیونیستی در منطقه برای نخستین بار شد. زدن ناوچه ساعر ارتش رژیم صهیونیستی و منهدم نمودن تانکهای پیشرفته مرکاوا تنها دو نمونه از این رخدادهای راهبردی و مهم در جریان جنگ ۳۳ روزه بود، جنگی که باعث شده رژیم صهیونیستی جرات تفکر دوباره به آغاز تجاوزی جدید علیه مقاومت لبنان پس از گذشت ۱۴ سال را نداشته باشد.
انتهای پیام/
صهیونیسم هروقت دلش خواست بمباران هوایی کرد.
و راحتی برای شما !