حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، چند وقتی است که ادعای کشور ترکیه مبنی بر ثبت خوشنویسی اسلامی به نام خود، جنجال بزرگی بین کشورهای اسلامی به راه انداخته و جامعه خوشنویسی ایران را هم تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داده است.
خوشنویسی اسلامی شاید یکی از میراثی باشد که در معرض تصاحب قرار گرفته و تاکنون موارد بسیاری در غفلت مسئولان به نام کشورهای دیگر ثبت شده است. ابری سازی یا همان ساخت کاغذ ابر و باد که به گفته حمیدرضا قلیچ خانی پژوهشگر و منتقد خوشنویسی هنر ابداعی ایران و هندوستان بوده است، در سایه غفلت مدیران فرهنگ و هنر ایران در سال ۲۰۱۴ میلادی و با نام «اِبرو» به نام کشور ترکیه به ثبت رسید.
اهمیت این سهم خواهی و همچنین موج جدید ایجاد شده در پی ادعای کشور ترکیه، ما را برآن داشت تا طی گفتگوی تفصیلی با قلیچ خانی، راههای پیشگیری از تکرار چنین اتفاقاتی را از این کارشناس هنری جویا شویم. متن گفتگو به شرح زیر است:
لطفا درباره ثبت میراث کشورها کمی توضیح دهید. آیا زمان ارائه یک پرونده از سوی یک کشور به یونسکو در ثبت آن تاثیر دارد؟
کل این ماجرا از دو سه دهه گذشته که یونسکو تصمیم گرفت همراه با برخی از نهادهای دیگر، میراث کشورها را برای معرفی بهتر آنان در دنیا ثبت جهانی کند، آغاز شد. اما برخی از کشورها این موقعیت را از یک منظر منفی دیدند و گمان کردند که باید یک میراث را به نام خود ثبت و دیگر کشورها را از مالکیت آن محروم کنند و به گونهای دنبال سهم خواهی بروند. به دنبال این تصمیم یونسکو، در بیشتر کشورها شوراهایی تشکیل شد، زیرا شرط ثبت جهانی یک اثر یا میراث ناملموس این است که اول ثبت ملی شود. یعنی پروندهای توسط صاحب نظران و خبرگان آن میراث تشکیل و بعد به آن شوراها معرفی شود تا بررسیهای بین المللی روی آنها انجام شود و در نتیجه به ثبت جهانی برسند. اما اساس این ساز وکار اینطور نبوده که اگر یک کشوری پرونده میراثی را سریعتر از یک کشور دیگر ارسال و یا به نام خود ثبت کرد پس آن میراث مال آن کشور است. بلکه هدف از این طرح، معرفی، توسعه صنعت گردشگری، اقتصاد هنر، ارتقاء فرهنگ و بده و بستانهای فرهنگی بوده است.
آیا سرعت اقدام و عملکرد ما برای دفاع از میراث فرهنگی کشور رضایت بخش بوده است؟
در برخی از زمینهها از جمله صنعت مهر و حکاکی و همچنین آداب و رسوم ایرانی خیلی خوب و فوق العاده عمل کردیم و زودتر از کشورهای دیگر جنبیدیم و در نتیجه این هنرها ثبت ملی شدند. اما طبیعی است که کشورهای همسایه از غفلت ایران که بیشتر درگیریهای سیاسی و برون مرزی دارد و انقلاب و جنگی را پشت سر گذاشته و الان هم در دوره تحریم و درگیری با قدرتهای بزرگ جهان به سر میبرد استفاده کرده و میراثهای مشترک مثل هنر تذهیب، تشعیر و برخی از بازیها مانند چوگان را به نام خود ثبت کردند.
لطفا درباره ماهیت خوشنویسی اسلامی کمی توضیح دهید.
از صدر اسلام خوشنویسی با قرآنهای خطی که غالبا با خط کوفی روی پوست نوشته شده اند شروع شده است؛ بنابراین باید به سبک، محل و زبان کتابت این آثار کهن دقت کنیم. همچنین توجه داشته باشیم که زبان عامل مهمی در این جریان است، زیرا وقتی یک متن به زبان عربی است، خود به خود تمام کشورهای عربی در آن سهم پیدا میکنند. در نتیجه، چون قدیمیترین متونی که ما از آن نمونه خوشنویسی داریم به زبان عربی و قرآن است، پس یک میراث مشترک بین دیگر کشورها و اعراب محسوب میشود. در کنار آن، چون متن یک متن اسلامی و کلام الهی است، خود به خود تمام مسلمانها و کسانی که حکومت اسلامی دارند در آن حوزه شرکت پیدا میکنند. این اتفاق در سدههای نخستین هجری در بسیاری از مناطق از جمله بغداد، کوفه، دمشق، ایران و... افتاده است. در نتیجه طبق جغرافیایی که در سدههای اول داریم، میتوانیم بگوییم که خوشنویسی چهار پنج سده آغاز دوره اسلامی، یک اشتراکی بین چند کشور دارد. اصطلاح خوشنویسی اسلامی هم اصطلاح جدیدی است که در برابر خوشنویسی چینی یا خوشنویسی لاتین ایجاد شده است.
پس به نظر شما ثبت این میراث مشترک به اسم یک کشور اشتباه است؟
ما خیلی راحت اصطلاح خوشنویسی اسلامی را ترجمه و از آن استفاده میکنیم. از طرفی این اصطلاح خیلی پرت و نادقیق نیست. زیرا خوشنویسی که هنر زیبانوشتن است از زیبا نوشتن کلام الهی و قرآن شروع شده و سرمنشا اسلامی دارد، بعد به کشورهایی راه یافته که حتی زبانشان عربی نیست مثل ایران، شبه قاره هند، عثمانی و ... اگر از این منظر نگاه کنیم، متوجه میشویم که خاستگاه این خط نه عثمانی است و نه هند و نه ایران؛ بلکه سرمنشا آن از کوفه و یا بغداد که قطب حکومت اسلامی در همان سدههای نخستین بوده، شکل گرفته است. از آنجایی که ایرانیها در کوفه زیاد بودند، خوشنویسانی مثل ابن مقله و... در مسیر تاریخی خوشنویسی خیلی دقیق عمل کرده اند. خوشنویسی اسلامی در مقایسه با خوشنویسی چینی، شرق دور و خوشنویسی لاتین یک هنر بسیار بزرگ و کلانی است که شامل خط کوفی، خطوط شش گانه، نسخ، ثلث، محقق، توقیع و ریحان و دیگر خطوط حتی خطوط تفننی است که مجموعه این خطها میراث مشترک هستند و مستندها نشان می دهند که اگر خوشنویسی اسلامی را در معنای کلانش به یک کشور منسوب کنیم، کار اشتباهی است.
نظرتان درباره ثبت این میراث مشترک چیست؟ آیا ادعای کشور ترکیه قابل دفاع است؟
درباره خطوطی مانند تعلیق، نستعلیق و یا شکسته، نباید اجازه دهیم کشور دیگری دست به کار شود، زیرا ابداع این خطوط در ایران بوده است. اما خوشنویسی اسلامی میراث چندین کشوری است که در صدر اسلام جهان اسلام نامیده می شدند. در نتیجه عربستان، عراق، سوریه، ایران، هند، ترکیه و بسیاری از جمهوریهایی که در شمال ایران قرار دارند در این میراث مشترک هستند بنابراین درباره خوشنویسی اسلامی اجازه داده اند که تا دو سال دیگر همه کشورهایی که مدعی خوشنویسی اسلامی هستند اسناد و مدارکشان را ارائه کنند.
به نظر شما اولویت بندی ما در ثبت میراث ملموس و ناملموس کشورمان باید چطور باشد؟
به نظر من میتوان دو بخش کرد. در بخشی که فرهنگ و هنرمان را با دیگر کشورها مشترک هستیم غفلت نکنیم و وظیفه مان را انجام دهیم، اما مهمتر از آن بخشی است که میراث خاص ایرانیان است. یعنی بیش از اینکه ثبت مشترک خوشنویسی اسلامی با کشورهای دیگر برایمان مهم باشد، باید دغدغه ثبت خطوط کاملا ایرانی مثل تعلیق، نستعلیق و شکسته را داشته باشیم، زیرا از دست دادن آنها ضرر بیشتری برای ما دارد. باید آگاه باشیم که در دل خوشنویسی کلان اسلامی، عناصری موجود است که ملیت دارند در نتیجه در این بخش سهم خواهی بیشتر است. باید درباره کلیت خوشنویسی اسلامی مانند هنر اسلامی مصالحه کنیم و آن را به عنوان میراث مشترک بپذیریم.
درباره هنر ساخت کاغذ ابر و باد ایران که به نام ترکیه ثبت شد، توضیح دهید.
این موضوع حساستر از ثبت خوشنویسی اسلامی است، زیرا ترکیه در دو سه دهه اخیر سه یا چهار کتاب با عنوان «اِبرو» که ریشه آن ابری فارسی است به زبان ترکی و انگلیسی منتشر کرده است. انصافا هم باید بپذیریم که از لحاظ تکنیکهای اجرایی در دوره معاصر در کاغذ ابری از همه کشورهای اسلامی جلوتر هستند. دورههای تخصصی برگزار میکنند و ماهها و سالها روی این موضوع کارکرده اند. امروزه هم کلاسها و تولیداتی که در حوزه ابری دارند شاید در تمام دنیا جذابتر و مقبولتر از چیزی باشد که ما در دوره معاصر تولید میکنیم. اما بحث ثبت جهانی مربوط به کارکرد و کنش دوره معاصر نیست، به طور مثال اگر میخواهیم آیین نوروز یا جشن تیرگان و مهرگان را ثبت جهانی کنیم، وضعیت فعلی آنها مهم نیست بلکه پیشینه، خاستگاه و ریشه این میراث مورد توجه قرار میگیرد.
درباره ریشه تاریخی ابر و باد در ایران را برایمان بگویید.
اگر ما به تاریخ دوره تیموری و اوایل صفوی رجوع کنیم، از نامههایی که بین نگارگران، کاغذسازان و نقاشان رد و بدل میشده متوجه میشویم که ابری سازی که در رسالههای خوشنویسی هم روشهای تهیه آن را توضیح داده اند، هنری بوده که در اواخر دوره تیموری و اوایل صفوی بین هنرمندان ایران و هند به صورت میراث مشترک تولید میشد که اگر ایران بخواهد در زمینه این هنر سهم خواهی کند و بگوید که مال ماست قابل اثبات است. به هرحال این هنر بین ایران و هند رواج پیدا می کند در صورتی که آن زمان هیچ ردپایی از این هنر در آثار عثمانی نمیبینیم. شاید با فاصله ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال بعد از این کم کم در آثار خوشنویسی عثمانی کاغذ ابری دیده میشود و تقریبا باز تا دوره معاصر این هنر یک هنر فراموش شده در بیشتر کشورها بوده است. متاسفانه در سال ۲۰۱۴ با غفلت ایران و خیلی از کشورها از جمله هند، کاغذ ابری به نام ترکیه ثبت شد. در این مورد کوتاهی کردیم، زیرا این هنر را خیلی جدی و رسمی نگرفتیم. هنرمندان این حوزه در نقاشی و خوشنویسی به صورت تفننی کار کردند. غفلت دیگرمان هم این بوده که مقالات و کتابهای خوب با این موضوع در دوره معاصر منتشر نکردیم. اسناد ما در حوزه ابر و باد مربوط به دوره صفوی است و در حال حاضر کتابی که یک ایرانی درباره هنر ابری سازی نوشته و به زبان انگلیسی ترجمه شده باشد نداریم؛ بنابراین طبیعی است که یونسکو با پروندهای که ترکیه درباره ابر و باد درست کرد و از طرفی ایران و بقیه کشورها هم اعتراضی نکردند به راحتی آن ادعا را پذیرفته و در سال ۲۰۱۴ این هنر را به نام کشور ترکیه ثبت کرد.
آیا میتوان کاری برای هنر ابر و بادی ایران انجام داد؟
بله من دوست دارم با این گفتگو انگیزهای برای مدیران میراث فرهنگی ایجاد کنیم تا همین ثبت را هم جدی بگیرند. یعنی طی یک اقدام، پروندهای برای کاغذ ابری تشکیل و به یونسکو ارسال شود. بخواهیم که یونسکو این هنر را هم به عنوان میراث مشترک بین ترکیه، ایران، هند و حتی افغانستان که در دوره تیموری شهرهایی مثل هرات مرکز این هنر بودند، تقسیم و ثبت کند. در راستای پیگیری این جریان و صحبتهایی که با پژوهشگران غیرایرانی داشتم، خوشبختانه به یک سندی رسیدیم که میتواند در ثبت این هنر به نام ایران بسیار موثر باشد.
درباره این سند هم توضیح میدهید؟
در مجموعه یکی از مجموعه داران ایرانی قطعه خطی که چند صد سال سابقه دارد پیدا شده است. زمینه این اثر با اینکه لطمه دیده ابری است. به ویژه ابری که امروزه عثمانی یا ترکیه مدعی هستند این نوع ابری که حالت قلب دارد ابداع آنهاست. اما این قطعه، اثر یک خوشنویسی ایرانی به نام جمال کاتب شیرازی است و خوشبختانه تاریخ ۹۲۰ روی آن حک شده است. یعنی تاریخی که با قدیمیترین کاغذهای ابری که در پرونده ترکیه به آن استناد شده است بسیار فاصله دارد؛ بنابراین به نظر میرسد با یک پرونده ساده و استناد به همین اثر که قدیمیترین کاغذ ابری ایران است، ضمن اینکه خوشنویس هم شیرازی و متعلق به جغرافیای فعلی ایران است می توانیم درخواستی ارائه دهیم. مطمئن هستم که اگر مستندات ما بررسی شود حتما این هنر را از ثبت خاص ترکیه خارج و به عنوان میراث مشترک بین ایران و ترکیه و حتی افغانستان و پاکستان ثبت میکنند. این اسناد مسئله مهمی هستند، زیرا ما در خوشنویسی سابقه دیرینه داریم، این هنر وارد فضای دانشگاه شده و انجمنی دارد که سالانه تعداد زیادی از آنجا فارغ التحصیل میشوند در نتیجه اثبات اینکه خوشنویسی اسلامی سهم ما هم است کار راحتی است. اما در حوزه کاغذهای ابری و دیگر میراثهای ایران باید حواسمان را بیشتر جمع کرده و از هنرهایی که تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته و یا نادیده انگاشته شده اند بیشتر دفاع کنیم.
پیشنهاد شما برای پررنگ کردن جایگاه هنرهای ایرانی به ویژه هنری مانند خوشنویسی در جهان چیست؟
در کوتاه مدت اینکه هنرهای وابسته به خوشنویسی مانند کاشی سازی، قلم تراش سازی، مرکب سازی و کاغذ سازی را رصد و در زمینههایی که ایران جایگاهی داشته اقدام به ثبت ملی و جهانی کنیم. صنعت چاقو سازی یا قلم تراش سازی ایران از استاد ابوالفضل نظم پرور تا علی دشتی و شاگردانشان این ظرفیت را دارند که پرونده هایشان را آماده کنیم. ممکن است کشورهای دیگری هم در برخی از این هنرها مثل مرکب سازی بخواهند به عنوان میراث مشترک شرکت کنند که ایرادی ندارد و سبب بهتر دیده شدن آن هنر هم میشود. اما به نظر من ریشه حواشی که در ثبت هنرها به وجود میآید این است که ما از کلیت این هنرها هم غافل شده ایم.
به طور مثال بعد از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی، هنوز دانشنامه هنر اسلامی نداریم و این یعنی ما از مقوله هنر اسلامی غفلت کرده ایم. هنوز دانشنامه خوشنویسی نداریم. اگر بعضا کارهای تحقیقی هم انجام شده، معمولا به صورت انفرادی و شخصی بوده است. به طور مثال استاد فضائلی که اطلس خط را تدوین یا دکتر بیانی که در احوال آثار خوشنویسان کار کردند. همچنین کاری که بنده در حوزه فرهنگ و اصطلاحات خوشنویسی انجام دادم را بنا به دلایلی اولین کار در این حوزه در جهان اسلام دانستند. یعنی بعد از آن اثر، کتابهایی به زبان عربی و ترکی منتشر شد و همچنین خود آن کتاب هم به زبان انگلیسی ترجمه شده است. یا کتابی که اخیرا از بنده منتشر شده اولین کتاب به زبان روسی است که عبارت خوشنویسی ایرانی در عنوانش قید شده است. یعنی ما تاکنون برای چنین اقداماتی بسترسازی نکرده ایم. به نظرم همانطور که دانشنامه تشیع و دایره المعارف بزرگ اسلامی را داشتیم باید برای پرداخت به این هنرها هم چنین مراکزی راه اندازی میشد. یا دست کم با کلی تاخیر راه اندازی شود تا ما بتوانیم آثار علمی و مستند را اول به زبان فارسی تولید و بعد آنها را به زبانهای مختلف ترجمه کنیم. بعد از آن با ارجاع به این آثار میتوانیم از هنرهای خودمان دفاع کنیم. اگر الان اعلام کنیم که خط تعلیق برای ایران است هنگام آماده سازی پرونده اش مستندات داریم، اما یکباره متوجه میشویم که تعداد مقالات و کتابهایی که باید پیش از این در این حوزه کار میشد کم است و در این بخش دچار یک ضعفی هستیم؛ موارد و آیتمهایی که دقیقا کشورهای همسایه از آنها برای تثبیت یک میراث به نام خودشان استفاده کردند.
به نظر شما وضعیت اقتصادی در تولید این مستندها و آثار چقدر نقش دارد؟
اقتصاد یک موضوع دو طرفه است به این صورت که اگر وضعیت اقتصادی خوب باشد، پژوهشها و آثار هنری فاخر تولید میشود. زمانی که آثار نفیس و فاخر تولید میشود هم اقتصاد رونق مییابد. زمانی که نتوانستیم بازاری برای فروش کاغذ ابری در دوره معاصر پیدا کنیم گردش اقتصادی برای هنرمندانی که ابری ساز هستند ایجاد نشد و از طرفی، چون اقتصاد این اساتید ضعیف بود نتوانستند آثار فاخر تولید کنند و به نمایش بگذارند. جامعه باید بستری برای تولید آثار هنری داشته باشد و در حوزه پژوهش هم باید حمایتهایی از سمت نهادهای مربوطه صورت بگیرد. زیرا محققی که درباره کاغذ ابری چندین سال کار و در نهایت کتاب منتشر میکند، نهایتا حق تالیف ۴ میلیون تومانی دریافت میکند. درصورتیکه هیچکس نمی تواند با ۴ میلیون، ۴ سال در موزهها دنبال پژوهش باشد. در نتیجه باید این فعالیتها تحت عنوان طرحهای پژوهشی با صدها میلیون بودجه به گروههایی سپرده شوند که هم حرفهای هستند و هم نتیجه کار آنها با یک سوبسیت توسط ناشران منتشر شود.
پیش بینی شما از آینده پژوهشهای هنری در ایران چگونه است؟
خوشبختانه با ورود بسیاری از دانشجویان کارشناسی ارشد یا دکتری که موضوعاتی را به عنوان پایان نامه انتخاب میکنند و یا مقالات علمی و پژوهشی که مینویسند، در این ۱۵ سال اخیر تحولات زیادی در این بخش رخ داده است. اگر نگاهی به سی سال قبل داشته باشیم میبینیم تعداد کتابهای مرجع در خوشنویسی به ۱۰ تا هم نمیرسید. امروزه کتاب ها، مقالات، پایان نامه و... نوید بخش این است که اگر مدیریت قوی پشت هنر اسلامی به ویژه در هنرهای تجسمی ایران باشد، در دو دهه آینده یک شکوفایی فوق العادهای در حوزه پژوهش که بتواند در تولید آثار هنری تاثیر داشته باشد مشاهده خواهیم کرد. اما در صورت عدم حمایت دانشگاهها و وزارت خانهها سرعت این جهش بسیار کند خواهد بود؛ بنابراین رمز پیروزی ایران و پیشی گرفتنش از کشورهای دیگر همین تعامل دو سویه است. مسئولان باید این موضوع را اولویت قرار دهند، زیرا هنر اسلامی باید در کشوری که جمهوری اسلامی است در اولویت قرار داشته باشد. خوشنویسی هم تاج سر هنرهای اسلامی است؛ بنابراین اگر چنین شرایطی فراهم شود، ایران در یکی دو دهه آینده از کشورهای عربی و حتی ترکیه جلوتر خواهد بود.
انتهای پیام/
چگونه طرح ابر و باد بسازیم ،
یک ظرف که سطح بزرگی داشته باشد از آب و مقداری آب رنگ و یا ترجیحا رنگ روغن روی آن ، رنگ را روی آب به هر شکلی که بخواهیم ایجاد می کنیم ،
تفاوت ایجاد طرح ابر و باد با نقاشی معمولی ،
این روش برای ساخت طرح به دفعات زیاد و با یک شکل است .