به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یادداشت محسن جوهری، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی رحمهاللهعلیه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام را از نظر میگذرانید.
«تحول»، کلیدواژه است که اخیراً بیشازپیش در ادبیات رهبر معظم انقلاب مورد استفاده واقع میشود. این کلیدواژه ابتدا در بیانات معظمله به مناسبت سی و یکمین سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینیرحمهاللهعلیه بهصورت بسیار برجسته مطرح شد و سپس در ارتباط تصویری با همایش سراسری با قوه قضائیه امتداد پیدا کرد.
نگارنده معتقد است که بر اساس دیدگاه رهبر انقلاب، یکی از مهمترین ارکان تحول در بخشهای گوناگون کشور، توجهی دوباره به امر فرهنگی است و این دیدگاه کلان در مورد تحول در نهاد قضایی کشور نیز صادق است. برای تبیین موضوع مذکور ابتدا لازم است مقدمهای در باب اصل موضوعِ «تحول» و نسبت آن با مفهوم «انقلاب» بیان شود و سپس با محوریت بیانات اخیر رهبری، ارتباط این موضوع با «امر فرهنگی» و نهاد «قوه قضائیه» مورد بررسی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید
به نظر میرسد که فهم بهتر مقوله تحول در اندیشه رهبر انقلاب بهتبع این حاصل میشود که به معنای کلیدواژه مهم دیگری در ادبیات ایشان، یعنی مفهوم «انقلاب» توجه شود. از نگاه آیتالله خامنهای مدظله انقلاب به معنای تحولی عمیق و بنیادین است. ایشان در بیانات خود بارها تأکید کردهاند که انقلاب اسلامی پدیده نبوده است که در بهمن ۱۳۵۷ محقق شده و در همان زمان به پایان رسیده باشد؛ بلکه انقلاب حقیقت زندهای است که بهصورت مستمر در جریان است.
از سوی دیگر ایشان در خلال بیانات اخیر خود در گفتگو با مسئولان قضایی کشور و ذیل بحث پیرامون موانع تحقق تحول در قوه قضائیه، به کلیدواژه «تغییرات بنیادین» اشاره کردند. با کنار هم قرار دادن این گزارهها، میتوان نتیجه گرفت که در ادبیات حضرت آیتالله خامنهایمدظله مقوله «تحول» عبارهاخری استمرار پدیده «انقلاب» در شرایط کنونی است.
بدین ترتیب میتوان گفت که رهبر معظم انقلاب در گام دوم انقلاب اسلامی و با ظاهر شدن نشانههایی از زمینه مستعد سیاسی و اجتماعی برای سرعت گرفتن حرکت انقلاب به سمت اهداف خود، ادبیات «استمرار انقلاب» را با کلیدواژه «تحول» احیا کردهاند.
وجود نوعی «اینهمانی مفهومی» بین دو کلیدواژه «تحول» و «انقلاب» زمینه آن را فراهم میآورد که از ظرفیتهای گفتمانی ادبیات «انقلاب» که به دلیل کاربرد بیشتر، توسعه بیشتری یافته است در ادبیاتسازی با محوریت مفهوم تحول بهره برد. بر این اساس میتوان به موضوعاتی مانند ضرورت همراستایی «ظاهرِ» تحولات (صورت انقلاب) با «باطنِ» معارف انقلاب اسلامی (سیرت انقلاب)، توجه به ابعاد و مراحل گوناگون تحول که در ایده مراحل پنجگانه تحقق انقلاب (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی) مطرح شده، گونهشناسی اقشار اجتماعی با محوریت نقش آنان در پیشبَرَندگی انقلاب (خواص و عوام) و… توجه کرد.
افزون بر این، اینهمانیِ دو مقوله تحول و انقلاب از یکسو و جایگاه زیربنایی امر فرهنگی در ادبیات پیشبٌرد انقلاب از سوی دیگر میتواند برای ما روشن کند که موضوع فرهنگ از چه جایگاه مهمی در تحقق تحول بهصورت عام و تحول قوه قضائیه بهصورت خاص برخوردار است. ادعای مذکور با بررسی متن بیانات اخیر رهبری در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه قابل اثبات است؛ به همین دلیل در ادامه این نوشتار، در حد فهم قاصر نویسنده، به فرازهایی از این بیانات که در ارتباط با جایگاه امر فرهنگی در تحول قضایی است پرداخته میشود.
یکی از موضوعاتی که در بیانات اخیر رهبر انقلاب پیرامون قوه قضائیه بارها مورد اشاره واقع شد، موضوع شناسایی زمینههای تولید جرم است. به نظر میرسد که مبتنی بر اندیشه فرهنگی رهبر انقلاب و «اصالت امر فرهنگی» در این دیدگاه، یکی از اصلیترین زمینههای وقوع جرم و بروز و ظهور ناهنجاریهای اجتماعی، زمینههای نهادینه شده فرهنگی است.
بر این اساس قوه قضائیه وظیفه خطیر «مقابله فرهنگی با وقوع جرم» را بر عهده دارد و در این راستا گریزی از این ندارد که جامعه ایرانی را از زاویه نقاط جرم خیز فرهنگی مورد مطالعه قرار داده و در هماهنگی با سایر نهادها، برای بهسازی نقاط مذکور تلاش کند تا از این طریق نسبت به «پیشگیری فرهنگی از وقوع جرم» مبادرت ورزد.
بر این اساس، «استحکام ساخت درون» بهمثابه یک راهبرد کلان در مسیر حرکت انقلاب اسلامی، با تجلی در ساحت فرهنگ، متوجه شناسایی نقاط آسیبپذیر فرهنگی و برنامهریزی برای بهسازی وضعیت آنها در جامعه ایرانی میشود.
موضوع دیگری که در بیانات اخیر رهبر انقلاب به آن پرداخته شد ضرورت توجه به دانشهای مختلف و عدم بسندگی به دانش قضایی بود. این بیان رهبر انقلاب را باید در امتداد تأکید بر راهبرد «مقابله فرهنگی با وقوع جرم» فهمید. بدیهی است که چنانچه دامنه مقابله با جرم از حیطه تنگ و محدود امر قضایی به گسترده موسعی، چون فرهنگ توسعه یابد، دانش فرهنگی نیز باید به کمک مدیران قوه قضائیه بیاید. بر این اساس از سویی نخبگان فرهنگی باید به موضوع بسترهای فرهنگی- اجتماعی وقوع جرم بهعنوان یک پرسش فکری توجه کرده و از سوی دیگر، قوه قضائیه نیز تمنّای بهره بردن از دانش فرهنگی را داشته باشد.
بر اساس بیانات اخیر رهبر انقلاب، چنانچه یک ضلع مسیر تحولی پیش روی قوه قضائیه از حیث ارتباط با مقوله فرهنگ «مقابله فرهنگی با وقوع جرم» محسوب شود، ضلع دیگر آن «تحول فرهنگی قوه بهمثابه یک سازمان» است. بر اساس این راهبرد، تحقق یک تحول عمیق و پایا در نهاد قضایی جمهوری اسلامی در گروی آن است که روحیه تحولخواهی بهعنوان یک رویکرد فرهنگی در اجزاء مختلف قوه قضائیه، بهخصوص در لایه کارشناسی و مدیران میانی نهادینه شود که تحقق این مهم نیز در گروی اتخاذ رویکردی فرهنگی در مدیریت و راهبری سازمان قوه قضائیه است. ظاهراً در ساختاری کنونی قوه، ذیل معاونت «منابع انسانی و امور فرهنگی»، اداره کلی با عنوان «مدیریت توسعه فرهنگ سازمانی» وجود دارد که متولی اصلی تحقق این مأموریت بسیار مهم در سازمان قوه قضائیه است.
محور دیگری که در بیانات اخیر رهبری مورد توجه واقع شد، ضرورت ارتقاء سطح اطلاعات حقوقی مردم است که در این نوشتار با نوعی توسعه مفهومی از آن به «ارتقاء فرهنگ حقوقی مردم» تعبیر شده است. بر اساس این راهبرد، قوه قضائیه این وظیفه را بر عهده دارد که نوعی سیاست فرهنگی را در قبال افزایش سطح سواد حقوقی مردم و در مقیاس کلانتر، ارتقاء وضعیت فرهنگی جامعه در ساحت فرهنگ حقوقی اتخاذ نماید.
مسلماً اجرایی شدن این سیاست فرهنگی در گروی استفاده از تمامی ظرفیتهای فرهنگی و تربیتی جامعه، بهخصوص «نهاد آموزش و پرورش» است. به بیان دیگر قوه قضائیه باید متناسب با گروههای سنی مختلف و نیز اقشار متفاوت جامعه، تدابیر خاصی را در راستای ارتقاء سطح «تربیت حقوقی» مردم در پیش بگیرد.
آخرین محوری که این نوشتار به بررسی آن میپردازد تأکید آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله بر موضوع استفاده از ظرفیت هنر و رسانه در مسیر تحول در دستگاه قضا است. اهمیت تأکید رهبر معظم انقلاب بر اتخاذ رویکردی زیباییشناسانه در مدیریت تصویر قوه قضائیه زمانی بهتر فهم میشود که به تهی بودن فعلی قوه از ظرفیت این عرصه بهصورت مضاعف توجه شود.
به بیان دیگر، قوه قضائیه نهتنها از ابزار هنر در راستای اهداف فرهنگی و نمادین خود استفاده نمیکند بلکه ضربات قابلتوجهی نیز از این ناحیه بر پیکرش وارد میآید؛ بهعنوانمثال در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر، یک اثر سینمایی با عنوان «قصیده گاو شیرده» بهراحتی مقوله قصاص را قانونی بدوی تلقی میکند.
بر اساس این راهبرد، قوه، اگرچه این وظیفه را بر عهده دارد که در راستای تصویرسازی از نهاد قضا در اذهان مردم از ظرفیت هنر و رسانه بهره ببرد، ولی این به معنای خروج از دامنه بیان حقایق و فروافتادن به گرداب پروپاگاندا بهمثابه ابزاری برای تحریف واقعیت نیست.
در نهایت و بر اساس آنچه گفته شد به نظر میرسد که یکی از ضرورتهای تدبیر رویکرد تحولی قوه قضائیه، نسبتیابی مجدد این نهاد با امر فرهنگی است.
بدیهی است که در صورت عدم برقراری نسبت مذکور، تحول در این نهاد امری موسمی و گذرا خواهد بود. توجه به این نکته نیز ضروری است که انتظار برقرار شدن نسبت مورد بحث در این نوشتار توسط یکی از معاونتهای قوه قضائیه، یعنی معاونت «منابع انسانی و امور فرهنگی»، چیزی جز سادهسازیِ سادهلوحانه موضوع نیست چراکه تحول نهاد قضایی کشور و تجدید عهد آن نسبت به مقوله فرهنگ، اساساً یک وظیفه بخشی نیست بلکه وظیفهای بینبخشی است که بنای جدید قوه باید با در نظر گرفتن آن شکل بگیرد.
منبع: مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)
انتهای پیام/