ما هراندازه که از فضایل علی بگوییم، اما در پایان این پرسش برجاست و رخ می‌نماید. گویی کارِ ما با امیرالمؤمنین با بر شمردن مناقبِ او پایان نمی‌یابد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، امام موسی صدر در جایگاه عالِم و مصلح دینی به زندگی و سیرۀ ائمه پرداخته است. برای عالمانی چونان امام صدر تاریخ و زندگی و سیرۀ ائمه یکی از منابع دین‌شناسی است. به بیان دیگر، کسانی مانند امام موسی صدر که درصدد حلِ مسائلِ انسانِ امروز با مراجعه به متنِ دین هستند، ناگزیر در این آمدوشد باید به سیرۀ ائمه (ع) هم توجه کنند و از این منبع و از این رهگذر نیز راهی برای انسانِ جهانِ معاصر بیابند.

در همین رابطه مهدی فرخیان، کارشناس ارشد فلسفه دین ضمن تحلیل کتاب «انسان آسمان» که در آن مجموعه جستار‌ها و گفتار‌های امام موسی صدر پیرامون امام علی (ع) منتشر شده است، می‌گوید: «امام موسی صدر در جایگاه عالِم و مصلح دینی به زندگی و سیرۀ ائمه پرداخته است. برای عالمانی چونان امام صدر تاریخ و زندگی و سیرۀ ائمه یکی از منابع دین‌شناسی است. به بیان دیگر، کسانی مانند امام موسی صدر که درصدد حلِ مسائلِ انسانِ امروز با مراجعه به متنِ دین هستند، ناگزیر در این آمدوشد باید به سیرۀ ائمه علیهم‌السلام هم توجه کنند و از این منبع و از این رهگذر نیز راهی برای انسانِ جهانِ معاصر بیابند.

نسبت شیعیان با امیرالمؤمنین چیست؟

شاید مهم‌ترین تلاش امام صدر در مجموعۀ سخنانش دربارۀ امیرالمؤمنین بازخوانی نسبتی است که عموم شیعیان با امیرالمؤمنین برقرار می‌سازند. او درجه اهمیت این امر را در دین‌ورزیِ مؤمنان می‌داند و آگاه به لوازم و نتایج این نسبت است. از این رو، خود می‌پرسد: «ما چه سنخیتی با امیرالمؤمنین داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سؤال باقی است که ما را چه به حضرت؟» این عبارت را امام صدر پس از برشمردن فضایل فرزند ابوطالب بیان کرده است.

ما هراندازه که از فضایل علی بگوییم، اما در پایان این پرسش برجاست و رخ می‌نماید. گویی کارِ ما با امیرالمؤمنین با بر شمردن مناقبِ او پایان نمی‌یابد. پاسخ این پرسش دو راه پیش‌رویمان می‌گشاید: آغاز راهی نو و البته دشوار یا آسودگی خیال و پایان! امام موسی صدر در ادامۀ عبارت بالا، پرسش را با بیان دیگری ادامه می‌دهد: «همین که او را دوست داریم، کافی است؟» او میان محبت به امام و تبعیت از امام تمایز معنادار قائل می‌شود و در جای دیگر می‌گوید: «وقتی در عمل با امام رابطه نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. هیچ حسب و نسبی به درد نمی‌خورد. آنچه مهم است، عمل و تقوا و کار و تلاش است.»

امامت و ولایت علی (ع) چگونه است؟

نقطۀ آغازِ تحلیلِ نسبتی که امام صدر بر آن است، تعریف وی از دو مفهوم «امام» و «ولیّ» است. امام صدر در چندجا تعاریفی از این دو مفهوم به دست داده است: «امام یعنی چه؟ امام یعنی پیشوا. نماز جماعت خوانده‌اید. نماز جماعت که می‌خوانند، امام وقتی که می‌گوید: «الله اکبر»، مأموم هم می‌گوید: «الله اکبر». رکوع که می‌کند مأمومین رکوع می‌کنند. سجود هم می‌کند، سجود می‌کنند؛ یعنی پیروی کردن»؛ «امام یعنی کسی که باید از او تبعیت کنیم»؛ «امام در لغت یعنی تراز. یعنی ابزاری که راستی و کجی دیوار را نشان می‌دهد»؛ «امامت علی یعنی پیروی ما از ایشان. زمانی امامت علی برای ما محقق است که به ایشان اقتدا کنیم.»

دربارۀ ولایت نیز می‌گوید: «ولایت یعنی پذیرفتن اینکه اطاعت از ولیّ واجب است و باید به او کمک کرد تا جامعه‌ای تشکیل دهد و محیطی فراهم آورد که انسان به شیوه‌ای سازگار با روح و جان خود، در آن زندگی کند و رشد یابد»؛ «ولایت یعنی پذیرفتن اینکه ارادۀ امام بر ارادۀ ما مقدم است؛ یعنی در رفتار پیرو او باشیم و خود را با او هماهنگ سازیم و از این راه، رسالت و دین را تقویت کنیم»؛ «ولایت یعنی اینکه امت به پیشوای خود قدرت دهد تا جامعه‌ای شایسته برپا کند»؛ «ولایت علی تنها به معنای دوست داشتن نیست... دوست داشتنِ تنها و پیروی نکردن امری بی‌معناست؛ عاطفه و احساس گذراست که ممکن است در مورد هر پدید‌های بروز کند.»

همۀ این عبارات نشان‌دهندۀ آن است که امام صدر در تعریف و توصیف خود از «امام» و «ولیّ» اصل امکان الگوگیری و پیروی عملی مأموم را مفروض می‌گیرد و فهمش از واژگان «امام» و «ولیّ» و نیز تحلیل لغوی این کلمات با فهمِ کلامی او از این مفاهیم در هم می‌آمیزد، اما هرگز از اصل «تبعیت عملی مأموم» تهی نمی‌شود.

امام علی باید در عمل «امام» ما باشد

وی با فهم خود از امام و ولیّ و مفروض گرفتن اصلِ تبعیت در جای‌جای سخنانِ خود با نگاهی آسیب‌شناسانه به نسبت ما و امیرالمؤمنین می‌پردازد و تلاش می‌کند که نگاه ما را به امیرالمؤمنین تصحیح کند. او مرتب تکرار می‌کند که امام علی باید در عمل «امام» ما باشد. از این رو، نمی‌پذیرد که راهِ ما غیر از طریقی باشد که علی (ع) پیموده است.

در این عبارات امام صدر لختی درنگ کنیم: «باید بررسی کنیم که ما چگونه مأمومین این امامیم؟ علی شجاع، ما ترسو؛ علی کریم، ما بخیل؛ علی خوش اخلاق، ما بداخلاق؛ علی توانا، ما ترسو و طماع»؛ «ما که شیعۀ علی هستیم و باید از او پیروی کنیم، چه کرده‌ایم؟ بعضی‌هامان، نمی‌گویم همه‌مان، صادقانه پیروی نکرده‌ایم»؛ «کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را با عظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالا‌های لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار کنیم»؛ «دوست داشتنِ تنها و پیروی نکردن امری بی‌معناست»؛ «برادران عزیز، علی بسیار بسیار بزرگ است. اما علی مرواریدی نیست که در ویترین بگذارند یا فضیلت‌های وی را روی لوح‌ها بنویسند و ما به آن افتخار کنیم»؛ «باید به این باور برسیم که وضعی که به آن خو گرفته‌ام و آن را زندگی می‌نامیم، از نظر امام زندگی نیست.»

قاتلان واقعی امام علی چه کسانی هستند؟

امام صدر حتی تا آنجا پیش می‌رود که قاتلان واقعی امام را کسانی قلمداد می‌کند که تأثیر امام علی را در راهنما بودن نادیده می‌گیرند. امام موسی صدر می‌گوید: «قاتلان واقعی امام [علی]آن‌هایی نیستند که او را به‌ظاهر به قتل رساندند، بلکه قاتلان واقعی او کسانی هستند که رسالتش را کشتند و از بین بردند و تأثیر او را در راهنما بودن نادیده گرفتند. چرا این راه روشن را که پیش روی ما قرار دارد، دنبال نمی‌کنیم؟ آیا همین کافی است که در شناسنامه منتسب به او و شیعۀ او باشیم؟»

اکنون که امام صدر تعریفِ امام و، ولی را ناظر به پیروی و عمل ما می‌داند و نیز به تلقی مسلمانان نگاهی نقادانه دارد، جای درنگ و تأمل است که خود چه ویژگی‌هایی از امیرالمؤمنین را در متن توجه قرار می‌دهد. مراجعۀ ما به سیرۀ امیرالمؤمنین برخاسته از نگرش و رویکرد ما به مسئلۀ امامت خواهد بود. برای هرکدام از ما وجهی از زندگی امام برجسته و حائز اهمیت است و ما بر اساس نگرش خود آن را در متن توجه قرار می‌دهیم.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.