به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، آیا شما با این گفته عامیانه موافق هستید که ازدواج هندوانه سر بسته است؟ یا به نظر شما این امکان وجود دارد که قبل از ازدواج شواهد بیشتری برای خوشبختی و ازدواج موفق پیدا کرده و با اطمینان بیشتری ازدواج کرد؟
نجمه ودیعی کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس و گردآورنده این مطلب اظهار کرد: امروزه خیلی از جوانان معتقدند که نمیخواهند با چشم بسته ازدواج کنند و یکی از دغدغههای آنان پیدا کردن عواملی است که آنها را در پیش بینی یک ازدواج موفق یاری میکند.
او ادامه داد: اکثر صاحب نظران امروزی معتقدند که با این همه دستاورد علمی که در زمینه فرایندهای ارتباطی زوج و عوامل مؤثر در سلامت یا عدم سلامت رابطه زوجین وجود دارد؛ تا حد زیادی میتوان یک ازدواج موفق یا ناموفق را پیش بینی کرد.
نجمه ودیعی با بیان اینکه یک شاخص ارزشمند، که میتوان بر اساس آن آینده یک ازدواج را پیش بینی کرد، کیفیت ارتباط پیش از ازدواج است، گفت: به زبان ساده تر، رفتار دو نفر پیش از ازدواج، شاخص خوبی است که پیش بینی کنیم، بعد از ازدواج این دو چگونه با هم برخورد میکنند.
او تصریح کرد: یک سؤال اساسی که این دو نفر میتوانند از خودشان بپرسند این است که در این مدت که همدیگر را میشناسیم چه نسبتی از زمان با هم بودن را صرف رابطة مثبت و آرامش بخش و چه مدت را صرف رابطه منفی و تنش زا کرده ایم.
کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس بیان کرد: خانواده به عنوان مهمترین نهاد موجود در جامعه همواره در طول تاریخ با آسیبهای مختلفی مواجه بوده که مسئله طلاق بزرگترین معضل این نهاد اجتماعی محسوب میشود. طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است.
نجمه ودیعی تصریح کرد: قطع روابط بین انسانها در همه اعصار وجود داشته است، هرجا رابطهای هست امکان قطع آن نیز وجود دارد.
او اظهار کرد: طلاق شیوههای نهادی شده در پایان دادن به پیوند زناشویی است. به باور «ویلیام گود» هر نظام خانوادگی در خود سازوکارمکانیسم فرار از آن را نیز جای داده و این بدین جهت است که افراد بتوانند از فشارهای نظام جان سالم به در برند.
کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس اضافه کرد: یکی از این راه ها، طلاق واقعه نیست بلکه فرآیندی است که طی سال یا سالیان متمادی بین زن و شوهر شکل میگیرد و با رسیدن به مرحله حاد ظاهر میشود.
نجمه ودیعی گفت: زندگی زوج به وجود میآید و موجب از هم پاشیدگی عاطفی خانواده میشود. در این نوع خانوادهها زن و مرد در زیر یک سقف زندگی میکنند ولی هیچ رابطه احساسی میان آنها وجود ندارد. شناخت نداشتن زوجین از یکدیگر تفاوتهای فرهنگی موجود میان خانواده ها، دخالت دیگران و بسیاری مسائل دیگر، سردی روابط زوجین را فراهم میآورد.
او ادامه داد: اما شاید بتوان گفت مشکلات جنسی و تفاوت سلیقهای در این امر از مهمترین مشکلاتی است که برای یک زن و شوهر پدید میآید ولی در مطالعات جامعه شناسی کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس اضافه کرد: پدیده طلاق عاطفی پدیدهای چندعاملی است بدین سان که هرگز یک عامل به تنهایی نمیتواند موجبات پیدایش آن را فراهم کند.
نجمه ودیعی بیان کرد: در عرف میگویند، فلان خانواده فقط به خاطر فلان علت از هم پاشید، در اصل این افراد جرقهها را از عوامل باز نمیشناسد.
او افزود: هر طلاق عاطفی، از دیدگاه علی در نوع خود بی نظیر است، زیرا یک زن و شوهر با توجه به شخصیت خاص هر یک از آنان، خانواده منشأ، نوع همسرگزینی، منش و خلق و خوی هر یک، رابطه خاص منحصر به فرد و بی نظیر فراهم میآورد که قطع این رابطه نیز با پیوند عوامل خاص و شبکهای منحصر به فرد از عوامل صورت پذیر است.
کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس اظهار کرد: نظریه پردازی به نام پل هانان طلاق عاطفی را اولین مرحله در فرایند طلاق و بیانگر رابطه زناشویی رو به زوالی میداند که احساس بیگانگی جایگزین آن میشود.
نجمه ودیعی گفت: به عقیده او زن و شوهر اگر چه ممکن است با هم بودن را مانند یک گروه اجتماعی ادامه دهند، اما جاذبه و اعتماد آنها نسبت به یکدیگر از بین رفته است.
او اضافه کرد: بنیانگذار رفتارشناسی در ایران معتقد است این نوع از طلاق عوامل متعددی دارد که چشم و هم چشمی میتواند یکی از مهم ترین عوامل آن باشد. پروفسور «باهر» میگوید: طلاق عاطفی که نامهای دیگری از جمله طلاق ذهنی، باطنی و زبانی نیز دارد، نوعی از طلاق و جدایی میان زن و شوهر است که در آن افراد به اجبار و برای حفظ آبرو یا فرزندانشان به زندگی در کنار یکدیگر ادامه میدهند.
تلاشی است که برای خلاص کردن خود از رابطه فرساینده و نامطلوب و غیر قابل تحمل که نتیجه آن خرد شدن عزت نفس و ازبین رفتن عاطفه است.
کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس ادامه داد: طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن خانواده قبیلهای تن در دهد.
او افزود: طلاق عاطفی به عنوان انتخابی نفرت انگیز بین تسلیم و نفرت از خود است که زن و شوهر هر کدام آن را تجربه میکنند که درآنها هر یک از زن و شوهر به دلیل غمگینی و ناامیدی دیگری را آزار میدهد.
نجمه ودیعی اظهار کرد: طلاق عاطفی متضمن فقدان اعتماد، احترام و محبت به یکدیگر است. همسران بجای حمایت از همدیگر در جهت آزار و ناکامی وتنزل عزت نفس یکدیگر عمل میکنند و هر کدام به دنبال یافتن دلیلی برای اثبات عیب و کوتاهی و طرد دیگری است.
کارشناس ارشد روانشناسی پلیس فارس اضافه کرد: طلاق عاطفی، فاصله عاطفی و مشخص و آشکار میان همسرانی است که هر دو ناپخته هستند، هر چند یکی از آنها ممکن است این ناپختگی را تایید کند و دیگری با ابراز اعمال مسئولانه مفرط چنین چیزی را انکار کند.
نجمه ودیعی بیان کرد: طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم و صحیح بین زن و شوهر است. این مشکل ارتباطی در سطح خانواده میتواند در جامعه نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل کند.
او تصریح کرد: طلاق عاطفی پدیدهای دقیقا اجتماعی است؛ از این رو هرگز نه با یک عامل پدید میآید و نه با یک عامل از بین میرود. از سویی پدیدهای چند بعدی است. به ظاهر پس از یک اختلاف ساده و یا بگو مگوی دو طرف روابط دچار انفجار شده و باعث از هم پاشیدگی پیوندهای عاطفی میان هر دو خواهد شد.
او گفت: در صورتی که گرد آمدن مجموعهای از عوامل نیاز به کبریتی برای احتراق داشته و همان اختلاف به ظاهر پیش پا افتاده باعث حریق می شود.
محمد اکبری آسیب شناس اجتماعی در این باره میگوید: طلاق عاطفی پدیدهای فراگیر در کشور است، مسالهای که به دلیل محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، مشکلات مالی، اجبار خانوادهها و عوامل دیگری که اجازه جدایی زن و شوهر را نمیدهد، خانوادههای زیادی را وادار میکند در شرایطی که زن و مرد از نظر روانی علاقهای به ادامه زندگی مشترک ندارند، پس از یک دوره طولانی دعوا و کشمکش، از مرحله دشمنی و تنفر عبور کنند و به وضعیت «بی تفاوتی» برسند.
به اعتقاد او بی تفاوتی آخرین مرحله روابط بین زن و شوهر است که در آن اصل «بود و نبود» همسر فرقی برای زوجین نمیکند بلکه مسائل جنبی دیگر زندگی ازجمله مسائل مالی و امنیت اجتماعی زن است که احساس نیاز به همسر را شکل میدهد.
در چنین شرایطی میزان ناهنجاریهای اجتماعی افزایش پیدا میکند و موجب به وجود آمدن ارتباطات خارج از چارچوب خانواده میشود. ضمن آن که به گفته اکبری در مرحله طلاق عاطفی اگرچه زوجین در زیر یک سقف زندگی میکنند، ولی به لحاظ عاطفی و اجتماعی جدا هستند و در همین زمان اغلب انحرافات و آسیبهای اجتماعی رخ میدهد.
اصولاً خانوادهای را نمیتوان سراغ گرفت که در آن به هیچ وجه اختلاف فکر و سلیقه وجود نداشته باشد، هر انسانی ذوق و سلیقهای مخصوص به خود دارد. اما برای دستیابی به آرامش باید این ذوق و سلیقه را به هم نزدیک کرد، زیرا انسانها تنها در سایه توافقها میتوانند در کنار هم زندگی کنند نه اختلاف ها.
از سوی دیگر، در زندگی مشترک بی اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهیها و تنگ نظری ها، بی حوصلگی و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم رعایت وظایف فرد است که «طلاق» را میآفریند و این پایان مشکلات نیست، بلکه سرآغاز ویرانی است و معضلات جدید را به وجود میآورد.
با توجه به مطالب ذکرشده باید به خاطر سپرد که ارتباط، موضوعی دوسویه و جادهای دوطرفه است. نمیتوان و نباید انتظار داشت که یکی از زوجین تحقیر و تهدید کند و در عوض، انتظار لطف و محبت داشته باشد.
زن و مرد با هم تفاوتهایی دارند و مطلع بودن از کم و کیف این تفاوتها راهگشای تفاهم آنها است. به گفته یک متخصص روانپزشکی فشارهای اجتماعی و قبح طلاق در جامعه باعث میشود که زن و مرد به اجبار زندگی مشترک خود را ادامه دهند.
این متخصص میگوید: طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که همسران عملاً قصد جدایی از یکدیگر را دارند؛ اما به دلیل مشکلات فراوان ناشی از آن تصمیم به طلاق نمیگیرند و روابط بین خود را در حد یک همخانه محدود میکنند.
انتهای پیام/