به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، مارکار آقاجانیان، مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران در گفت و گویی درباره دوران حضور در این تیم، وضعیت تیم ملی پس از خداحافظی کارلوس کی روش و شرایط حال حاضر تیم آرارات صحبت کرد.
ابتدا باید به مهدی و هادی مهدوی کیا که در غم از دست دادن برادرشان هستند، تسلیت بگویم. برای همه مردم ایران آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم هرچه سریعتر ویروس کرونا از بین برود.
من خاطرات خوبی از دوران همکاری با کارلوس کی روش در تیم ملی دارم، اما به صورت مشخص میتوانم از برتری مقابل مراکش در جام جهانی ۲۰۱۸ و همچنین دیدار با اسپانیا و پرتغال یاد کنم. همچنان اعتقاد دارم گل سعید عزت اللهی به اسپانیا، آفساید نبود چراکه ما دست کم با ۲۰ دوربین آن صحنه را تماشا کردیم و آن گل به اشتباه مردود شد. در بازی با پرتغال هم که به عنوان قهرمان اروپا مقابل ایران قرار گرفته بود، بازی فوق العاده خوبی انجام دادیم. اگر پیش از جام جهانی بازیهای تدارکاتی بیشتری انجام میدادیم، شرایط مان در جام جهانی خیلی بهتر بود و میتوانم بگویم از این گروه سخت بالا میآمدیم.
نمیتوانم ویژگیهای مثبت کی روش را در یک نکته خلاصه کنم. او در کنار اینکه سرمربی بزرگی برای تیم ملی بود، معلم خوبی هم بود. کی روش یک فرد فوق العاده جنتلمن، فرماندهای کامل بود که قدرت رهبری مثال زدنیای داشت. او همیشه برای منافع تیم ملی و بازیکنان این تیم میجنگید. قبل از هر بازی به بازیکنان تاکید میکرد باید عملکردشان به شکلی باشد که در پایان آن دیدار، ارزش پیراهن تیم ملی بالا و بالاتر باشد.
من خودم مربی تیم ملی بوده ام و به همین دلیل به ویلموتس احترام میگذارم. درست نیست درباره این سرمربی صحبت کنم. مردم و کارشناسان درباره عملکرد او به اندازه کافی صحبت کرده اند و نتایج تیم ملی در دوران ویلموتس هم مشخص است.
به هر حال اسکوچیچ اکنون سرمربی تیم ملی شده و باید به او احترام بگذاریم و از این مربی حمایت کنیم. ضمن اینکه من انتخاب وحید هاشمیان و کریم باقری به عنوان دستیاران اسکوچیچ را خوب و مثبت میدانم. آنها میتوانند به تیم ملی و سرمربی اش کمک کنند و برای کادرفنی جدید تیم ملی آرزوی موفقیت دارم.
میلاد جزء بازیکنان جوان و خوب تیم ملی است که در بازیهای مقدماتی جام جهانی، بسیاری از دیدارها را ثابت بازی کرد. البته باید گفت تمام بازیکنان اصلی و آنهایی که کمتر بازی کردند، کیفیت فوق العادهای داشتند و ثابت بازی کردن هیچ بازیکنی در تیم ملی دوران کی روش تضمین شده نبود. ترکیب تیم را براساس تاکتیک مدنظر کادرفنی انتخاب میکردیم و این را خود بازیکنان هم میدانند.
۹۰ درصد بازیکنان مصدوم تیم ملی در تیمهای باشگاهی شان دچار آسیب دیدگی میشدند. در زمان ما کادرفنی حمایت کاملی از بازیکنان آسیب دیده داشت. به صورت مثال ، وقتی مجید حسینی در بازی استقلال با العین در لیگ قهرمانان آسیا مصدوم شد، مجید را به اردوی تیم آوردیم تا در کنار کادر پزشکی، فیزیوتراپی و بدنسازی ۲ ،۳ ماه کار کند. در نهایت به مرور پس از انجام دادن چند بازی برای استقلال او را وارد فهرست نفرات اعزامی به جام جهانی کردیم. حتی فیزیوتراپ تیم ملی به کشورهای خارجی میرفت تا با امثال مرتضی پورعلی گنجی و علیرضا جهانبخش کار کند. با توجه به امکانات خوبی که در ساختمان پک وجود داشت، بازیکنان را طبق یک پروتکل در روزهایی مشخص به این ساختمان میآوردیم تا زیر نظر کادرفنی تمرین کنند. نفرات مصدوم هم به اردو آمده و با تیم پزشکی کار میکردند.
ابتدا ۱۰ تا ۱۵ بازی یک بازیکن را در طول فصل ارزیابی کرده و سپس او را به تیم ملی دعوت میکردیم. به صورت مثال، مهدی ترابی را زمانی که در سایپا، جزء بازیکنان تعویضی این تیم بود، زیر نظر داشتیم و چند ماه پس از اینکه به بازیکن ثابت سایپا تبدیل شد، تصمیم گرفتیم او را به تیم ملی دعوت کنیم. درباره میلاد محمدی هم این رویه دنبال شد. پیام نیازمند را از زمان حضورش در پیکان بررسی کردیم و وقتی به سپاهان رفت و در این تیم هم عملکرد خوبی داشت، به تیم ملی دعوت شد. دفتر کار کادرفنی تیم ملی در طبقه بالایی ساختمان پک قرار داشت. از ساعت ۹ صبح به این دفتر میرفتیم و برخی مواقع تا ۱۲:۳۰ شب در این محل میماندیم تا عملکرد بازیکنان را بررسی کنیم. تمام بازیها را به دقت آنالیز کرده و نقاط ضعف و قوت تمام بازیکنان را زیر نظر داشتیم تا در نهایت بهترینها دعوت شوند.
در سال ۲۰۱۴ تیم باتجربه تری داشتیم که بازیکنانش هم خیلی خوب بودند. زمانی که اردوی آماده سازی خود برای جام جهانی برزیل را در آفریقای جنوبی شروع کردیم، بازیکنان تیمهای سپاهان و استقلال به دلیل حضور این تیمها در لیگ قهرمانان آسیا با تاخیر به تیم ملی اضافه شدند و به همین دلیل نتوانستیم آنها را با سایر نفرات هماهنگ کنیم. شاید یکی از دلایل به مشکل خوردن تیم ملی در بازی پایانی جام جهانی با بوسنی همین موضوع و ناآمادگی برخی بازیکنان از لحاظ بدنی بود. حق ما در بازی با آرژانتین هم باخت نبود، اما داور صرب با ناداوری، پنالتی روی اشکان دژاگه را اعلام نکرد. درباره جام جهانی ۲۰۱۸ هم باید بگویم پس از برگزاری قرعه کشی، با توجه به احداث ساختمان پک، طبق پروتکلی که بین فدراسیون و باشگاهها وجود داشت، بازیکنان را پس از هر بازی در ۲، ۳ ماه آخر لیگ برای ریکاوری و کارهای ذهنی به این ساختمان میآوردیم. یک روز و نیم با بازیکنان کار میکردیم و از این طریق توانستیم آنها را ارتقاء بدهیم. در نهایت اردوی پایانی خود را با ۳ بازیکن شروع کردیم و بار دیگر لیگ قهرمانان آسیا برای ما مشکل ساز شد. به همین دلیل نتوانستیم بازیکنان را کامل در اختیار داشته باشیم. با این وجود برگزاری اردو در کمپ بشیکتاش ترکیه خیلی به ما کمک کرد. در جام جهانی روسیه، بیشتر نفرات مان جوان بودند و شاید تنها ۴، ۵ بازیکن تجربه حضور در جام جهانی را داشتند. نفرات باتجربه به ویژه مسعود شجاعی به عنوان کاپیتان تیم در داخل و بیرون زمین به جوان ترها کمک کردند. شجاعی به واقع شخصیت بالایی دارد.
دلیل باخت مان به ژاپن، مسائل تاکتیکی نبود چراکه قبل از دریافت گل اول روی بازی سوار بودیم. هرچند حریف در نیمه اول مالکیت توپ را بیشتر در اختیار داشت، اما تیم ملی ایران موقعیتهای بهتری خلق کرد. روی ۳۰ دقیقه پایانی و حتی وقت اضافی برای زدن ضربه نهایی به ژاپن برنامه ریزی کرده بودیم. تیم ما تا آن بازی هم گل نخورده بود و دیدید ۵ بازیکن ما در صحنه گل اول ژاپن ایستاده و با تصور اینکه داور سوت زده با او صحبت کردند. پس از آن گل از لحاظ روحی و روانی به هم ریختیم. اگر این گل را نیمه اول میخوردیم، بین ۲ نیمه با بچهها صحبت کرده و آنها را به بازی برمی گرداندیم. مدافعان تیم ملی ایران هم در آن لحظات از نیمکت دور بوده و با از بین رفتن تمرکزشان بلافاصله پس از دریافت گل اول، به حریف پنالتی دادند تا اختلاف به ۲ گل برسد. آن باخت کاملا غیرتاکتیکی بود.
این موضوع بستگی دارد که چه فردی رئیس فدراسیون شود. فوتبال ایران نیاز دارد تا افرادی مانند محمد دادکان رئیس فدراسیون آن باشند. فردی قوی و قدرتمند که پیش از این هم در فدراسیون فعالیت کرده است. دادکان فرد روراستی است و به هیچکس باج نمیدهد. او فوتبالی بوده و این رشته را به خوبی میفهمد. در آن حالت میتوان آینده روشنی را برای فوتبال ایران تصور کرد. در غیر این صورت روزهای سختی خواهیم داشت.
اعتقاد دارم عملکرد رسانهها در هشت سالی که ما مربی تیم ملی بودیم نسبت به قبل خیلی تغییر و پیشرفت کرده بود. کارلوس کی روش برای مصاحبه بازیکنان با رسانهها نظم، دیسیپلین و قوانین خاصی را اجرا میکرد و رسانههای ایرانی با توجه به ۲ صعود متوالی تیم ملی به جام جهانی، ارتباط شان با رسانههای بین المللی بیشتر شد.
آرارات بازیکنان ارامنه زیادی را به تیم ملی تحویل داده است. کارو حق وردیان، آندرانیک اسکندریان، آندرانیک و سرژیک تیموریان، ادموند بزیک، ادموند اختر جزء ستارههایی بودند که از تیم آرارات به فوتبال ما معرفی شدند. با این وجود پس از از حرفهای شدن فوتبال، باشگاههای خصوصی مانند آرارات خیلی لطمه خوردند و این تیم هم اکنون وضعیت مناسبی ندارد. این تیم سالها در رده بزرگسالان فعالیتی نداشت و تنها روی تیمهای پایه کار میکرد. از ۲، ۳ سال پیش بار دیگر رده بزرگسالان آرارات فعالیت خود را آغاز کرد، اما با توجه به پتانسیل مالی محدود، بار دیگر این تیم منحل شد. متاسفانه به دلیل مشکلات مالی، مسئولان این باشگاه تصمیم گرفتند تنها در رده پایه هاکه هزینه خاصی ندارد، کار کنند. دولت و وزارت ورزش از بیشتر باشگاهها حمایت مالی میکنند، اما این تیم ریشه دار از سوی هیچ نهادی حمایت نمیشود. امیدوارم دولت نگاه ویژه تری به آرارات داشته باشد تا این تیم بار دیگر به روزهای خوبش بازگردد.
انتهای پیام /