اتفاق بزرگی افتاده آنقدر بزرگ که دیگر زنانِ مکه به خدیجه سلام نمی‌کنند و از رفت و آمدِ زنان دیگر با او هم جلوگیری می‌شود، خدیجه (س) کاری به آن‌ها ندارد و عاشقی می‌کند فقط عاشقی.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دوران جاهلیتِ قبل از اسلام، بانویی به خود دیده است که علمِ اقتصاد می‌داند و در عمل مدیرِ تجارتخانه‌ای بزرگ با کارگزارانی متخصص به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد مکه کاروان‌های تجاری‌اش را به مصر، شام (سوریه) و حبشه (اتیوپی) می‌فرستد، خانواده‌ای پُرآوازه دارد قریش، بلکه حجاز به آن افتخار می‌کند.

فکر می‌کنم اگر به همین چند جمله اکتفا کنم باعث تعجب و کنجکاوی هر انسانی خواهد شد. ۱۴۰۰ سالِ پیش، در سرزمینی که دختران را فقط و فقط به خاطر جنسیت، زنده به گور می‌کردند و باعث سرافکندگی خانواده می‌دانستند، چگونه بانوی ساختارشکن، زنی که بازارِ مکّارۀ ربا و لجنزارِ بی‌تعهدی و کم‌فروشی، در سرزمینِ شرک و کفر، ثروت‌اندوزی و سواریِ بر گرده ضعیفان در سلامتِ نفس و طهارتِ روح، با خدایی مراوده و معامله می‌کند که: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا؛ هر کس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود.»

تاریخ شهادت می‌دهد که فقرا، نشانی خانۀ او را برای رفعِ حوائج‌شان به یکدیگر می‌دادند و کودکانِ یتیم و پدرانی که قادر نبودند برای اهلِ خانه معاشی تدارک ببینند، بر خانۀ او تکیه داده و می‌دانستند او همان کسی است که برای زن‌های بی‌پناه و شوهر مُرده پناهگاه است.

سخن از روز‌هایی است که جوانی خوشنام، به نام محمد (ص) به امانت‌داری مشهور شده (محمد امین)، او هنوز پیامبر نیست، اما به وعده‌هایش عمل می‌کند (صادق الوعد) خوش برخورد، مهربان و دلسوز، او هم از قبیله قریش است، اما ۱۵ سال کوچکتر از خدیجه (س).

این ارتباط ارتباطِ کاری است. محمد (ص) بی‌وقفه تلاش می‌کند تا لقمه‌ای پاک، برای سفره‌ای که سال‌های یتیمی‌اش را به رُخش نکشد، او هنوز پیامبر نیست، ۲۵ سال از عمر شریفش گذشته و ازدواج نکرده است، پیغامی از خدیجه‌ی ۴۰ ساله دریافت می‌کند، با مشورتِ عمو (ابو طالب) جواب مثبت می‌دهد، ابوطالب با حضور بستگان و بزرگانِ قریش عقد را جاری می‌کند.

اینجا سرآغازِ ۲۵ سال عاشقی در خانه پیامبر است، اتفاق بزرگی افتاده آنقدر بزرگ که دیگر زنانِ مکه به خدیجه سلام نمی‌کنند و از رفت و آمدِ زنان دیگر با او هم جلوگیری می‌شود، خدیجه (س) کاری به آن‌ها ندارد و عاشقی می‌کند فقط عاشقی، هر روز، راهِ سنگلاخ و طولانی را تا غار حرا آذوقه بر دوش می‌رود و باز برمی‌گردد.

پس از مدتی اولین آیات نازل می‌شود، اولین بانوی عالَم امکان (خدیجه) که به همراه نوجوانی یتیم، که پیامبر او را در خانه بزرگ می‌کند، به نام علی بن ابی طالب (ع) اولین مردی که ایمان آورده، پیامبر را همراهی می‌کنند، امروز جوانِ محبوبِ جزیرة العرب پیامبری است در مقابلِ مشرکین و کفارِ بدزبان و جسوری که هم فضولاتِ حیوان بر سرش می‌ریزند و هم او را سنگ می‌زنند.

دامان پُر مهر خدیجه (س) آرام‌بخشِ درد‌های سینۀ پیامبر است. اموالِ هر کسی که اسلام بیاورد ضبط می‌شود، کتک می‌خوَرد، تحقیر می‌شود، امروز داراییِ خدیجه (س) اولین پرچمدار ایثار، سفره‌ای است که تا سال‌ها بعد، مسلمانانِ زجر کشیده را استوار نگه می‌دارد تا چهره‌هاشان، خمودگیِ فقر به خود نگیرد.

تحریم و محاصرۀ سختِ اقتصادی، پیامبر و مسلمانان را به دره‌ای به نام شعب ابی‌طالب می‌کِشد، سختی، فشار، جنازۀ کودکانی که از گرسنگی می‌میرند، نالۀ مادران و شرمِ پدرانی که فقط مُشتی خرما برای چند روزِ خود و خانواده دارند، همه و همه بارِ سنگینی بود که جسم نحیفِ خدیجه (س) را پس از ۲۵ سال عاشقی روی دستانِ مبارکِ رسول خدا (ص) در قبرستانِ ابوطالب جا می‌گذارد، آنچنان پیامبر می‌گرید و ناله‌ای می‌کشد که: هیهات و مثلُ خدیجه؛ هرگز کسی برای من خدیجه نمی‌شود.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.