به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با گسترش بیداری اسلامی در نقاط مختلف غربآسیا و شمال آفریقا، تودههای مردمی در لیبی هم علیه حاکم سرزمین خود «معمر قذافی» به پا خواستند و تظاهراتی سراسری را علیه وی ترتیب دادند. مردم شهرهای مختلف لیبی، از طرابلس گرفته تا سرت و بنغازی در رویای کشوری با استانداردهای دموکراتیک، نهایتا توانستند تا قذافی را از صدر قدرت به زیر بکشانند. خیلی زود فضای پرنشاط سیاسی سراسر لیبی را در برگرفت و طیفهای مختلف سیاسی یکی پس از دیگری ابراز هویت کردند.
مانند هر انقلاب دیگری تمام تمرکز مردم لیبی و تودههای سیاسی در این کشور بر اصلاح قانون اساسی و به رای گذاشتن آن بود. نهایتا لیبی برگزاری یک انتخابات همهجانبه را به تجربه کرد و افراد منتخب در پی این رایگیری وارد «کنگره ملی» شدند. هرچند که شکل و فرم افراد وارد شده به کنگره در چارچوب مترهای حزبی جای نداشت و بیشتر رنگ و بوی قبیله و نژادی به خود گرفته بود، نکته مشخص دست بالا بودن سَلَفیهای تندرو در این کنگره بود.
تنها چند روز پس از تشکیل این کنگره و دقیقا برعکس تصورات، اختلافات و کشمکشها در بین اعضا بالا گرفت تا آنجا که هیچ نتیجه و پیشرفت محسوسی در امور ایجاد نشده بود، نکته حائز اهمیت گرایش سَلَفی محور در کنگره بود که به نوعی عاملی برای ناامنی فضای عمومی لیبی شد. بدین ترتیب که تعداد زیای گروههای شبهنظامی از خلاء قدرت پس از اقتدار مطلق قذافی سوء استفاده کردند و دست به ایجاد تحرکات مسلحانه و ترویج رعب در جامعه لیبی زدند.
شیوع ناامنی در لیبی از سمتی و وجود یک ارتش فشل و از هم پاشیده از سوی دیگر، فضا را تشنه ظهور فردی مقتدر با یک سابقه نظامی کرده بود تا شاید اوضاع را در این کشور سروسامانی دهد. در این فضای سیاسی و اجتماعی بود که ژنرال خلیفه حفتر پدیدار شد.
ژنرال خلیفه حفتر یک افسر عالیرتبه نظامی در لیبی بود که روزی متحد قذافی به شمار میآمد و در دهه هفتاد میلادی در ارتش لیبی خدمت میکرد. اما حفتر در سال ۱۹۸۷ از قذافی جدا شد و به نوعی مورد غضب او قرار گرفت. حفتر که به دستور معمرقذافی راهی جنگ با چاد شد، در این عملیات موفق نبود. قذافی هم برای کاهش فشار افکار عمومی و توبیخهای احتمالی بینالمللی او را دستگیر کرد و سپس مدعی شد که حفتر یک نیروی خودسر است.
حفتر پس از آزادی به آمریکا رفت و در آنجا زندگی میکرد، بنابراین ذکر این ادعا که او مهرهای آمریکایی است که به دنبال در اختیار گرفتن و قرار دادن لیبی در پازل تامین منافع واشنگتن است، میتواند قابل تامل و درنگ باشد.
در سال ۲۰۱۴ و زمانی که شهر بنغازی در بحبوحه ناامنی و بیثباتی قرار داشت، حفتر طی یک نطق تلویزیونی کودتای خود علیه کنگره ملی لیبی را اعلام کرد و همزمان اقدامات نظامی خود علیه سلفیهای تروریست در بنغازی را طی عملیاتی به نام «عملیات کرامت» آغاز کرد، نکته قابل تامل اینکه او در این فرآیند توانست با توجه به سابقه خود، نظر فرماندهان سابق ارتش را نیز جلب و آنها را با خود همپیمان کند.
طی انتخابات دیگری که در همان سال برگزار شد، فرم کنگره ملی تغییر کرد و به نوعی سلفیهای تندرو از این مجلس اخراج شدند، کنگره جدید سعی داشت تا ضمن تشکیل یک ائتلاف با خلیفه حفتر و ارتش ملی لیبی متحد شود. از سویی دیگر اعضای سابق کنگره ملی که دیگری جای در این محفل نداشتند، خود را مستحق حضور در فضای سیاسی لیبی میدانستند، از اینجا بود که دو کنگره ملی به موازات یکدیگر ایجاد شد تا فضای ملتهب لیبی را دوچندان پیچیده کند. نام کنگره ملی جدید بعدها به مجلس نمایندگان معروف شد، این مجلس نمایندگان به نوعی به خلیفه حفتر نزدیک شد و مقر خود را نیز در شمال شرق لیبی قرار داد.
در پی تلاشهای بینالمللی و گفتگوهای فشرده میان نمایندگان کنگره ملی و مجلس نمایندگان لیبی، دو طرف نهایتا بر سر تشکیل یک دولت اتحاد ملی به اجماع دست یافتند. آنها توانستند در پی این مذاکرات شورایی را با نام «شورای ریاست جمهوری» تشکیل دهند. این شورا که توانست حمایتهای بینالملل مخصوص از سوی سازمان ملل را هم جلب کند، نهایتا موفق شد روی نام فائزالسراج به اتفاق نظر دست پیدا کند.
پس از آن و با به نتیجه رسیدن روند سیاسی در لیبی، به تدریج دولت فائز سراج مورد پذیرش قرار گرفت. سراج در سال ۲۰۱۶ وارد طرابلس پایتخت لیبی شد و سعی کرد تا اوضاع لیبی را سامان دهد. از جمله مهمترین چالشهای او حتی از همان ابتدا هم خلیفه حفتر بود. از دیگر مسائل پیش روی او بحران ظهور داعش بود.
اوضاع نابسامان لیبی و بستر مناسب تفکرات سلفی در این کشور و همچنین وجود گروههای شبه نظامی کوچک فضا را برای ظهور داعش در لیبی فراهم کرد. لیبی که از بیقانونی گستردهای طی سالهای خلا قدرت رنج میبرد به فضای مناسب برای تجهیز گروههای تکفیری و نهایتا داعش تبدیل شد؛ شبهنظامیانی که اصالت قبیله داشتند به بیعت داعش در لیبی درآمدند و جنگ به نفع تروریستها را آغاز کردند.
در اوایل سال ۲۰۱۶ آنچه از جغرافیای لیبی درک میشد، بدین ترتیب بود که در کشمکش سیاسی لیبی، گروه سَلَفی انصار شریعت تمرکز خود را بر حاشیه شهر سرت قرار داده و این نقاط را تسخیر کرده بود، داعش هم به موازات انصار شریعت توانست در همین مناطق کنترل برخی از شهرها را بدست بگیرد.
شورای امنیت سازمان ملل «انصار شریعت» را در زمره گروههای تروریستی قرار داده و تحریمهایی را علیه آنها اعمال کرده است. آمریکاییهای معتقدند که حمله مسلحانه به کنسولگری آمریکا در بنغازی نقشه «انصار شریعت» بوده است. همانطور که در تصویر زیر پراکندگی قدرت در لیبی مشخص شده، بخش سیاه رنگ شهر سرت است که کنترل آن به دست ترویستها افتاده بود. همچنین طرابلس که در غرب لیبی قرار دارد و بنغازی که در شرق لیبی قرار دارد، به ترتیب مرکز حکمرانی فائر سراج و خلیفه حفتر است.
ترکیه در زمان امپراطوری عثمانی تاثیر ویژهای در امور مربوط به لیبی داشته است، حتی گفته میشود که بسیاری از مردم لیبی اصالت ترک دارند. در این میان اردوغان که سودای توسعه سیاسی در خارج از مرزها را در ذهن میپروراند، به عنوان یک عضو بسیار فعال در لیبی نقشآفرینی میکند. بر اساس گزارش بلومبرگ، شرکتهای ترکیه به یک توافق بزرگ تجاری با دولت وفاق ملی به ریاست فائز سراج رسیدهاند. بر این اساس، پروژههایی در حوزه عمرانی که ارزش آنها بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار برآورد میشود برعهده آنکارا قرار گرفته است. ترکیه که پیش از این قافله را در مصر باخته و رویای حکومت اخوانیها در سرزمین اهرام ثلاثه را بر باد رفته دیده است، تمایل ندارد که بار دیگر در جنگی غیرمستقیم با عربستان قافیه را ببازد.
همین تمایل فائز سراج به ترکیه و تقید او به خط مشی اخوانی موجب شده تا ارتجاع عربی به سرکردگی عربستان حمایت خود را در لیبی متوجه خلیفه حفتر کند. امارات و مصر هم پا په پای عربستان از حفتر حمایت میکنند. بر اساس مستندات، امارات تجهیزات زیادی را در حوزه نظامی متوجه حفتر کرده است. حفتر به عربستان سفر کرده و به آنها اطمینان داده که در صورت موفقیت در لیبی حامی منافع آلسعود خواهد بود. حتی گفته شده که بخشی از نیروهایی که در ارتش حفتر حاضرند را عربستان مهیا کرده است. مزدوران سودانی هم تحت نظارت عربستان وارد لیبی شدهاند و در حال جنگ با دولت وفاق ملی لیبی هستند.
جمعبندی
فائز سراج، نخستوزیر دولت وفاق ملی لیبی چندی پیش از عدم اتخاذ موضعی روشن و واضح از سوی فرانسه در قبال تحولات اخیر کشورش انتقاد کرد. او در مصاحبه با روزنامه لوموند تاکید کرد «پاریس به رغم اینکه دولت توافق ملی را به رسمیت شناخته، از خلیفه حفتر، حمایت میکند». وی همچنین تاکید کرد که موضع فرانسه موجب شده تا حفتر از مشارکت در فرآیند سیاسی کاهش تنش، خودداری کند.
الگوی رفتاری مشابهی در قبال لیبی از سوی آمریکاییها سر زده است. دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، طی تماسی تلفنی با ژنرال خلیفه حفتر در اوایل سال گذشته به طور تلویحی حمایت خود از او را ابراز کرد. این اقدام ترامپ خلاف سیاستهای ظاهری اعلام شده از سوی وزارت خارجه آمریکا بوده است.
این منش رفتاری مشترک که از سوی سران غربی سر زده، میتواند به سادگی علتیابی شود. ژست دموکراتیک غرب ایجاب میکند که از فرآیندهای مردممحور حمایت کنند، اما عمق نگاه استراتژیک آنها امر میکند تا از فردی که در هماهنگی کامل با منافع غرب است، حمایت شود. به همین دلیل این رویه به ظاهر غیرواضح، اما واقعا حسابشده به دست غربیها پیگیری میشود.
لیبی که در دورهای از زمان که کشوری امن با استانداردهای قابل قبول معیشتی شناخته میشد، اکنون و هشت سال پس از سقوط قذافی روی خوش به خود ندیده و مورد طمع بازیگران خارجی قرار گرفته، لیبی همچنان در تکاپوی رسیدن به ساحل آرامش و دموکراسی به سر میبرد.
انتهای پیام/
این برای سومین بار. چرا نظر من منتشر نمی کنین؟؟؟؟؟؟؟؟
حداقل علتشو بگین ببینم مگه چی نوشته بودم.