به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۳۲سال پیش در چنین روزی، دریادلان ناوچه «جوشن» و ناو «سهند» با نیروهای آمریکاییِ متجاوز به سه سکوی نفتی ایران به نامهای «سلمان» و «رشادت» و «نصر» به نبرد برخاستند و پس از ساعاتی جدال نابرابر، رخت شهادت پوشیدند و دوام مردانگی و استقامتشان را بر جریده عالم ثبت کردند. برای بازخوانی مجدد این حماسه همیشه جاویدان، به سراغ ناخدا دوم بازنشسته «نادر مبارکی شادیاب»، یکی از معدود بازماندگان ناو سهند رفتم. مبارکی متولد سال ۱۳۴۵ در شهر کاشمر است. در سال ۶۱ به عنوان یک بسیجی و همراه با پدرش که آن زمان ژاندارم بود، در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک، در جبهه کردستان شرکت جست. در خرداد سال ۶۳ در نیروی دریایی ارتش استخدام و در جریان مقابله ناو سهند با آمریکاییها در فروردین سال ۶۷ به درجه جانبازی نایل شد. آمریکاییها همان موقع به او لقب «مرد شهامت» دادند. با او گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
سه عملیات بزرگ نیروی دریایی ارتش ایران در پاییز سال ۵۹
ناخدا دوم بازنشسته نادر مبارکی شادیاب ، درباره دلیل حمله آمریکاییها به سکوهای نفتی ایران، گفت: برای درک داستان حمله هواپیماهای نیروی دریایی آمریکا به سکوهای نفتی ایران، باید به قبل از این حادثه یعنی زمان جنگ ایران و عراق بازگردیم. وقتی جنگ آغاز شد، تکاورهای ما در خرمشهر به فرماندهی ناخدا «هوشنگ صمدی» مستقر بودند و چهار روز مقاومت جانانه کردند. صدام به خیال خودش فکر میکرد، ظرف ۶ روز میتواند به تهران برسد. وی افزود: بعد از این داستانها، اولین عملیات نیروی دریایی ارتش ایران به نام عملیات «اشکان» در ۱۰ آبان ۵۹ علیه مهمترین سکوهای صدور نفت عراق انجام شد که طی آن، بخشی از سکوهای نفتی این کشور از بین رفت. عملیات دوم نیروی دریایی ارتش به نام «شهید صفری» نیز در آذر همان سال به وقوع پیوست. «مروارید» سومین عملیات ما بود که طی آن، ۷۰ درصد نیروی دریایی عراق از کار انداخته شد.
ناخدا دوم مبارکی با بیان اینکه «در اثر این سه عملیات، عراقیها دیگر تا پایان جنگ در حوزه دریایی حرفی برای گفتن نداشتند و نیروی دریایی عراق عملا از کار افتاد»، تصریح کرد: عراقیها بعد از اینکه دیدند در دریا از پس ایران برنمیآیند، آمدند و به کشتیهای نفتکش و تجارتی ما حمله کردند (معروف به جنگ نفتکشها) تا از این طریق جلوی صدور نفت ما را بگیرند. ورود عراق به جنگ نفتکشها به درازا کشید. وی تاکید کرد: جنگ نفتکشها که تمام شد، صدام و کشورهای حامی آن به خصوص آمریکا، متوجه شدند که ایران قدرتمند است و نمیتوانند از پس ایران برآیند؛ بنابراین، ترفند جدیدی به کار گرفتند و آن، پایین آوردن قیمت نفت تا سطح پنج یا ۶ دلار بود. آنها تحلیل میکردند که اگر ایران نتواند نفت صادر کند، جنگ را واگذار خواهد کرد. درآمد حدود ۳۰ میلیارد دلاری ایران از فروش نفت، پس از این کاهش قیمت، به حدود ۶ میلیارد دلار رسید که عملا جوابگوی هزینههای جنگ حتی خرد و خوراک ما هم نبود. ناخدا دوم مبارکی اضافه کرد: با این وجود، کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه، مایحتاج صدام از جمله موشکهای دوربرد - که با آنها شهرهای ما را میزد - را با کشتی، به بندرهای عراق روانه میکردند.
کشتی تجاری آمریکا در تور «سبلان»
وی تصریح کرد: پس از این فشارها بود که ایران تصمیم گرفت طبق قوانین بینالمللی، کشتیهای عبوری از خلیجفارس را بازرسی کند. هدف ما از بازرسی کشتیها این بود که منطقه خلیجفارس را در کنترل خود داشته باشیم و جلوی ورود مهمات به عراق را بگیریم. بر همین اساس، جلوی هر کشتی به نام عراق و برای کشور عراق که از مسیر خلیجفارس و تنگه هرمز عبور میکرد را میگرفتیم. ناخدا دوم مبارکی با بیان اینکه «در بازرسی از کشتیها، هواپیماهای نیروی هوایی ارتش هم به کمک ما میآمدند»، گفت: آمریکاییها از اقدام ایران در وارسی کشتیها بسیار خشمگین شدند. همین خشم باعث شد تا آمریکا، یکی از کشتیهای بزرگ خود با پرچم این کشور را وارد منطقه کند و خیال میکرد کسی جرات ندارد آن را متوقف کند. این کشتی تجاری در اواخر سال ۱۳۶۶ به تور ناو «سبلان» ایران - که آمریکاییها بسیار دوست داشتند این ناو قدرتمند را بزنند- افتاد. فرمانده کشتی آمریکایی اجازه نمیداد بازرسی انجام شود و با غرور اعلام کرد که این کشتی، متعلق به آمریکاست و شما [ایران]اجازه بازرسی از آن را ندارید و اگر بخواهید نزدیک شوید، هواپیماهای ما در منطقه، شما را مورد هدف قرار خواهند داد. با وجود این، ناو سبلان قایق خود را به سوی کشتی آمریکایی فرستاد و بازرسی از این کشتی انجام شد. وی اذعان کرد: یکی از افسران کشتی تجاری آمریکا، همانجا اعلام کرد همین الان دستور میدهم که هواپیماهای آمریکایی به شما حمله کنند. خوشبختانه همان موقع، هواپیمای سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش ایران بر فراز خلیجفارس مشغول گشتزنی بود. کاپیتان ناو سبلان از این هواپیما خواست تا پایین بیاید و یک دوری اطراف کشتی آمریکایی بزند. هواپیما وقتی پایینتر آمد، کاپیتان کشتی آمریکایی خیال کرد این هواپیما متعلق به آمریکاست، اما جلوتر فهمید برای ایران است! ناخدا دوم مبارکی با بیان اینکه «با این اتفاق، تمام ابهت آمریکا فروریخت و تمام دنیا به آمریکاییها سرکوفت میزدند که چرا کشتی تجاری شما، اسکورت نداشته است»، گفت: در مجموع این حادثه باعث شد تا آمریکاییها از ایران عقده بگیرند و همین عقده نیز باعث شد تا در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ به سکوهای نفتی ایران حمله کنند.
وی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به جزئیات مقابله نیروهای ایرانی با آمریکاییها پس از حمله آنها به سکوهای نفتی جمهوری اسلامی ایران، گفت: به ناوچه «جوشن» که مشغول آمدن به سمت بندرعباس بود، دستور دادند به سمت این سکوها رفته و امنیت آنها را تامین کند. پیشاز ظهر، این ناوچه بعد از درگیری با هواپیماها و ناوهای آمریکایی، نهایتا غرق شد که در اثر این حادثه، ۱۱ نفر به شهادت رسیدند. وی افزود: پس از این، به ناو «سهند» ماموریت داده شد تا به منطقه رفته و ناوهای آمریکایی را بیرون کند. ناخدا مبارکی اضافه کرد: هواپیماهای آمریکایی به ما اخطار دادند که ناو را تخلیه کنید و قایقهای نجات را سوار شوید. در این فاصله، پیام رادیویی هم دادند که اگر به ما ملحق شوید، شما را به آمریکا خواهیم برد تا پناهنده شوید که هیچکدام از بچههای ما قبول نکردند. فرمانده ناو سهند هم اعلام کرد که اینجا خلیجفارس است و ما تصمیمگیرنده هستیم و این شما هستید که باید منطقه را ترک کنید. وی تاکید کرد: حوالی ساعت ۴ عصر، اولین درگیری آغاز شد و دو فروند از هواپیماهای تهاجمی آمریکا، سهند را ردیابی کردند و با بمبهای لیزری هدایتشونده خود، مرکز کنترل سهند را که من در آنجا حضور داشتم، مورد اصابت قرار دادند؛ حالت خاصی به بچهها دست داده بود و همه میدانستیم بازگشتی در کار نیست. در ناو سهند، حدود ۹۰ نفر پرسنل حضور داشتند که از این تعداد، ۴۵ نفر نجات پیدا کردند و مابقی شهید شدند که از میان شهدا، فقط توانستیم پیکر هفت نفر را از آب بیرون بکشیم.
ناخدا دوم مبارکی در بخش دیگری از این گفتگو درباره سرنوشت «سبلان» سومین ناو درگیرشده با ناوهای آمریکایی، گفت: ناو سبلان که در آن زمان، حدود ۱۱ روز بود در دریا حضور داشت، پشت موجشکن آمد و میخواست وارد منطقه شده و بعد به بندرعباس برود، اما پس از سوختگیری، دوباره برگشت تا به سهند کمک برساند. وقتی سبلان به سهند رسید، آمریکاییها مجددا بمب لیزری انداختند که موجب شکسته شدن قسمت وسط ناو سبلان شد. وی درباره نجات پیداکردن ناو سبلان هم گفت: فرمانده و پرسنل ناو، شروع به رفع صدمات کردند و از شب همان روز تا فردا [۳۰ فروردین]با کمک یدککشها و پمپهایی که برای تخلیه آب آورده بودند، سبلان را نجات دادند. آمریکاییها به دلیل اینکه ناو سبلان طی آن سالها برای کشتیهای آنها مزاحمتهای زیادی ایجاد کرده بود، خیلی خوشحال بودند که توانستهاند این ناو را غرق کنند، اما دو روز بعد و با کمال تعجب فهمیدند که سبلان غرق نشده است. سبلان هم پس از دو سال تعمیرات، دوباره به دریا بازگشت و هماکنون نیز در نیروی دریایی ارتش و در خلیجفارس، مشغول خدمت است.
صلابت ایران در «خلیجفارس»
وی در بخش دیگری از این گفتگو در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آثار درگیری میان ناوهای ایرانی و آمریکایی در سطح بینالملل چه بود، گفت: آمریکا با حمله به ایران قصد داشت حیثیت ازدسترفته خود را به دست بیاورد؛ تاکید میکنم حیثیت ازدسترفته. این حادثه باعث شد تا ابهت پوشالی آمریکا برای دنیا شکسته شود. آمریکاییها که همیشه ادعا میکردند هیچ کشوری نمیتواند جلوی آنها بایستد و با وجود اینکه ناوچه جوشن و ناو سهند ما را غرق کردند و به ناو سبلان هم آسیب رساندند، اما ما هم دو تا از خلبانهای آنها در یک هلیکوپتر را زدیم و غرق کردیم. ناخدا دوم مبارکی تصریح کرد: شما فرض کنید آمریکاییها که همیشه اعلام میکردند ما کشتیهای خود را از خلیجفارس عبور میدهیم، حالا سبلان جلوی آنها را گرفته و آنها را بازرسی میکند؛ خب طبیعی است که چنین رویدادی باعث سرشکستگی آمریکا شود.
ناخدا دوم مبارکی همچنین با بیان اینکه حادثه ۲۹ فروردین ۶۷ در پایان یافتن جنگ بیتاثیر نبود، اظهار کرد: شاید بشود گفت یکی از دلایلی که باعث شد تا جنگ به اتمام برسد، همین حادثه بود. با وجود اینکه صدام به جدیدترین و پیشرفتهترین سلاحها مجهز بود، در نهایت و در ماههای پایانی جنگ، به بنبست رسید. وی تصریح کرد: همین بنبست هم باعث شد تا آمریکاییها این بار خودشان وارد منطقه شوند و سکوهای نفتی ایران را بزنند که آن هم با مقاومت نیروهای ایرانی، راه به جایی نبرد. درست است که سهند و جوشن خود را از دست دادیم، اما با صلابت در خلیجفارس ایستادیم.
وی درباره واهمه همیشگی آمریکاییها از درگیری با ایران، گفت: خطاب به کسانی که همیشه سنگ آمریکا را به سینه میزنند، میگویم که آمریکاییها از همان اوایل جنگ و بعد از سال ۶۷ تا همین الان، اگر میتوانستند به ایران حمله کنند، حتما این کار را میکردند. همیشه گزینه حمله به ایران روی میز روسایجمهور آمریکا وجود داشته و روزی نبوده که آنها ایران را تهدید نکنند و البته ایران هم هیچگاه کشوری نبوده که بخواهد تهدید آنها را به جان بخرد و بترسد، چون ما از امام حسین؟ ع؟ تاثیر میگیریم. ناخدا دوم مبارکی تصریح کرد: ما مثل عربستان نیستیم که هر حرفی آمریکا به ما گفت، مثل گاو شیرده بشنویم و رد شویم. وی با اشاره به قدرت ایران افزود: ما الان قطعا کشوری قوی هستیم و این تحریمها ما را مستقل ساخته است. مردم ایران برای مقاومت ساخته شدهاند. درگیریهایی که سال گذشته در منطقه خلیجفارس به وجود آمد [اشاره به تنشهای بهوجودآمده حول عبور و مرور نفتکشها در تنگه هرمز و نیز تجاوز پهپادی آمریکا به خاک ایران و واکنش سپاه به آن]هم یکسری بازیهای سیاسی بود و آمریکا توهم داشت که میتواند با حمله به ایران، نقش خود را در منطقه بالا ببرد.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/