به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها که کل جهان درگیر بیماری کروناست، اخبار اروپا و امریکا نمایانگر نگاههای افسرده مسؤولان و حکایتگر وضع مردم بیپناه است. رؤسای کشورهای اروپایی دل به کمکهای اتحادیه اروپا و کشورهای قدرتمندتر بستهاند که گاه ناامید هم شدند. مردم نیز روی مسؤولانشان برای مدیریت بحرانهای اینچنینی طور دیگری حساب میکردند که دیگر نمیکنند.
در ایران شرایط بیماری هنوز به مرحله مدیریت و اشراف کامل درنیامده و روزانه به صورت میانگین دو هزار نفر به تعداد مبتلایان بیماری کرونا افزوده میشود و حدود ۱۲۵ نفر جان خود را از دست میدهند. این در شرایطی است که جمهوری اسلامی علاوه بر درگیری با بیماری کرونا، درگیر تحریمهای یک جانبه آمریکا و همپیمانانش نیز هست و محروم از دریافت کمکهای اولیه و بدیهی حوزه سلامت و بهداشت.
اما در ایران وضعیت به گونه دیگری است. در ایران فارغ از عملکرد شبانهروزی و جهادی اکثر مقامات دولتی و دستگاههای دیگر از جمله نیروهای مسلح، مردم شدیداً وارد گود شدهاند و به پشتیبانی کادر پزشکی و پرستاران میپردازند؛ از خیاطی تا تولید ماسک و دستکش گرفته تا ضدعفونی مراکز خصوصی و همگانی، تا کمک مستقیم افراد داوطلب در بیمارستانها و در آخر خط نیز طلبههای جهادیای که نمیگذارند حرمت مسلمان از بین برود و خدمات کفن و دفن او را با همه خطرات و زحماتش بر عهده گرفتهاند. همچنین عدهای خیّر، بستههای غذایی را برای افراد نیازمند تهیه میکنند تا افرادی را که بر اثر کرونا سفرهشان کوچکتر شده کمتر با مشکلات اقتصادی گلاویز شوند. بقیه مردم نیز همکاری بینظیری با مسئولان، در ماندن درون خانهها داشتهاند به گونهای که سیزدهبهدر را که جایگاه ویژهای در فرهنگشان دارد، در خانه ماندند.
در ایران فضای زندگی، بر خلاف کشورهای دیگر خصوصاً اروپا و امریکا، اغلب فضای برادری و ایثار است؛ نوجوانی دست در شناسنامهاش برده که بتواند برود بیمارستان و به کادر درمانی کمک کند؛ بانویی طلایش را برای کمک به نیازمندان هدیه نموده است. جوانانی در محلهها داوطلب خرید برای کهنسالان شدهاند. در ایران صحنههایی از جنگ و دعوا بر سر اغذیه و دستمال توالت، خالی کردن فروشگاهها در عرض چند ساعت و یا صف کشیدن چند کیلومتری خودروها جلوی نهادهای خیریه نمیبینیم.
این خصوصیات باعث شد تا رهبر انقلاب، در سخنرانی تلویزیونی روز نیمه شعبان، با آزمون دانستن کرونا برای مسئولان و مردم کشورها، به همراه ذکر مصادیقی از همیاریهای ایرانیان، بگویند: «ملّت ایران در این آزمون خوش درخشید». به نظر شما راز درخشش ملت ایران چیست؟
این کارنامه درخشان، حاکی از علل مختلفی است؛ متناسب با ظرفیت این یادداشت، به یکی از علل میپردازیم.
در بحرانهایی همچون کرونا، تدبیر مسئولان، همراهی مردم را لازم دارد. یکی از عوامل ضروری برای همراهی مردم، امید داشتن آنهاست. قبلاً در مورد اقدامات جهادی مسئولان و همیاریهای خودجوش مردم مثالهایی گفته شد. این موارد نشان از حرکت دارد. تا امید نباشد، حرکتی انجام نمیشود. امید به بهبودی شرایط، روحیهها را بالا میبرد و سبب حرکت فردی، خانوادگی و اجتماعی میشود. اما این سرمایه در ایرانیها یعنی «امید» داشتن، ریشه در فرهنگ غنی ایرانی اسلامی دارد.
اشعار و ضربالمثلهایی که در سخنان روزمره ایرانیها رد و بدل میشود گواهی بر این مدعاست؛ «از این ستون تا آن ستون فرج است»، «در ناامیدی بسی امید است، پایان شب سیه سفید است»، «خدا گر ببندد ز حکمت دری، گشاید ز زحمت در دیگری»، «تا شقایق هست زندگی باید کرد»، و …. همچنین در ادبیات دینی نیز انتظار فرج به معنای صرفاً امر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست، بلکه ظهور حضرت ولیعصر (ع) نقطه اوج و کمال آن است؛ ایرانیان انتظار فرج و گشایش را به معنای امید به گشایش در هر مشکلی میدانند. این مشکل میتواند سیل باشد، یا زلزله و یا حتی جنگ هشت ساله با تقریباً تمام دنیا. نسل امروز مجاهدت رزمندگان در دفاع مقدس را ندیده است، اما صحنههای ماندگار جنگیدن جوانان و نوجوانان خوزستانی، لرستانی و گلستانی با سیل سال ۹۸ را دیدهاند. دیدهاند که چگونه با احداث سیلبندها از خانه و زندگیشان محافظت میکردند. صحنههای کمک ایرانیها به هموطنان سیلزده نیز ماندگار شد. این حرکتها یعنی امید به کم کردن و رفع هزینه بلایا.
امید واهی ره به جایی نبرده و انگیزهای ایجاد نمیکند. امیدِ حرکت آفرین، ریشه در حقیقت دارد. بذر امید از دل افراد میجوشد و جوانه میزند؛ از دل عقاید و بینششان نسبت به عالم. شاید کمتر بحرانی مانند کرونا باشد که ناتوانی مکاتب فکری بشری را نشان داده باشد. جوانه امید در زمین محکم ادیان الهی میروید تا به بالا بالاها برسد. زمین فردیّت و موفقیتهای فردی، زمین مادیگرایی و رقابت بر سر هر چه بیشتر به دست آوردن و زمین اخلاق حرفهای و اعتبارات خودساخته بشری، استحکامِ امیدِ روحیه آفرین را ندارند. اگر این مکاتب و ایسمهای بشری، عمیق و محکم بودند، دلیل شکافهای اجتماعی و به تبع سیاسی و اقتصادی کنونی ناشی از کرونا در غرب چیست؟!
اگر اعتقاد یک ملت و مسئولانشان این شد که در کنار هر سختی، آسانی هم هست [۱]پس تحمل مصائب ممکن میشود؛ به طور مثال یکی از نسخههای جهانی مقابله با کرونا، «در خانه ماندن» است. این خانهنشینی هم خستهکننده است و هم موجب ضرر اقتصادی برای برخی مشاغل میگردد. اما بیاییم تصور کنیم اگر خانه نیز ناامن بود، شرایط چقدر سختتر میشد! خاطرات شبهایی را که تا صبح، با ترس از زلزله و پس لرزههایش، بیرون خانه ماندیم هنوز در ذهنمان هست و یا اگر این ویروس از طریق هوا هم منتقل میشد آن وقت چه؟ و یا اگر کودکان نیز مثل بزرگسالان مستعد ابتلاء به کرونا بودند چه؟ چه کسی میخواست از عهده شستشوی مکرر دستان آنها و مراقبت از لمس سطوح آلوده توسط آنان برآید؟! ایرانیها در کنار سختیها، آسانیهایی را هم میبینند و شکر آن را در درگاه خداوند به جا میآورند؛ همین قدرشناسی سبب امیدوارتر شدن آنها میشود تا با حرکات فردی و جمعی به امید بهبودی شرایط تلاش کنند.
اکنون خلأ موجود در غرب، نداشتن امید است. وقتی آینده برای مردمی مبهم میشود و هیچ چشمانداز صحیحی از آن ندارند، تحمل مشکلات برایشان سخت میگردد. در بحران کرونا، تحمّل وضع موجود، کار دشواری است؛ وقتی «امید» وارد گود شد، این تحمّل تبدیل به «صبر» میشود. صبر یعنی کنار آمدن با شرایط موجود، همراه با تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب. صبر از جنس اقدام هدفمند است. صبر از میوههای امید است. مردم امیدوار، صبور هم هستند. علت عمده خودکشی عدهای در غرب در پی شیوع کرونا، همین ناامیدی و صبر نکردن است.
ایرانیها معتقدند بعد از هر سختی، آسانیای وجود دارد [۲]و همین امر آنان را امیدوار مینماید. پیامدهای ایمان یک ملّت به غیب، خود را در چنین بحرانی نشان میدهد؛ در قرآن بارها به مثالی اشاره شده است: عدهای سوار کشتی بودند؛ طوفان شد و آنها «بیچاره» گشتند. زمانی که به مرگ نزدیک و نزدیکتر شدند و هیچ راه نجاتی با مادیات نیافتند، دلشان متوجه خدا شد. یکی از کارکردهای بحرانها، همین توجّهات است؛ توجه به غیب. توجه به مدبّر اصلی امور. امید به قدرتمند بیهمتای جهان که هیچ چیز برای او ناممکن نیست. امید به حاکمی که همواره پذیرای مردمش هست و وقت و بیوقت نمیشناسد. سلطان مهربانی که پناهگاه همه است از فقرا گرفته تا اغنیا.
با توصیفات یاد شده از امید و ناامیدی، باید دانست که «امید» یکی از ابزارهای نرم مدیریت بحران است. مثل همه لوازم مادّی مدیریت بحران که زیرساختهای خاص خود اعم از عمرانی، فنی، نیروی انسانی، طرح و برنامه، و آیندهپژوهی را دارند؛ این ابزار نرم نیز زیرساختهای خاص خود را دارد؛ رشد و اصلاح بینش و اعتقادات مردم از مهمترین وظایف دولتها در این زمینه است. اعتقاد الهی و صحیح است که امید حقیقی و انگیزاننده را خلق میکند. امید حقیقی نیاز به عمق دارد؛ آن را نباید در معنویتها و عرفانهای کاذب اوشو و کوئیلیو جستجو نمود چرا که چیز درخوری یافت نمیشود. اگر مسؤولان اروپایی نیز به جای اعتقاد به کمکهای اتحادیه اروپا و کشورهای قویتر، با کمک خواستن از خداوند به معنویات اصیل روی میآوردند، و نیز از مردمِ خود یاری میطلبیدند، نتیجه بهتری رقم میخورد؛ به جای پراکندن ناامیدی در کشورشان، بذر امید را کاشته که روز به روز بیشتر گُل میکرد.
اگر امید یکی از مهمترین قدرتهای نرم ملتها و دولتها خصوصاً در شرایط بحرانی است، پس یکی از مهمترین اهداف ضربه و تهاجم فرهنگی دشمن، پراکندن ناامیدی است. چرا که از آثار ناامیدی، بیحرکتی است. مردم بیحرکت فقط نفس میکشند و فاقد سایر علائم زندگیاند…
منبع: مرکز رشد دانشگاه امام صادق
انتهای پیام/