حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس دهم در برنامه «دست‌خط» از ماجرای دیدار با «حاج قاسم» بعد از دستگیری ریگی سخن گفت.

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، مهمان این هفته برنامه «دست‌خط»، حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس دهم و منتخب مردم زاهدان در مجلس یازدهم متولد ۱۳۳۰ در زابل، جراح و متخصص چشم، فارغ‌التحصیل دانشگاه شهید بهشتی تهران و کسی بود که ۱۶ سال است در مجلس شورای اسلامی حضور دارد و از منتخبان مجلس یازدهم هم هست، از مجلس هفتم تا مجلس دهم در مجالس مختلف حضور داشته است.

در حوزه بهداشت و درمان کارشناس متخصصی است، فردی بسیار صریح‌الهجه است که نظرات خود را راحت بیان می‌کند و برخی مواقع نظرات ایشان خیلی در افکار عمومی مورد توجه قرار می‌گیرد و حتی برخی اوقات حاشیه‌ساز می‌شود. فکر می‌کنم گفت‌وگوی جالبی داشته باشیم و این گفت‌وگو زوایای مختلفی داشته باشد.

در خدمت جناب آقای دکتر هستیم.

سلام عرض می‌کنم؛ خیلی خوش آمدید.

من هم خدمت حضرتعالی، بینندگان عزیز سلام عرض می‌کنم و اعیاد شعبانیه مخصوصاً روز پربرکت میلاد آقا امام زمان (عج) تبریک عرض می‌کنم.

ما ابتدا خدمت شما تسلیت هم بیان کنیم و به همین دلیل پیراهن مشکی بر تن کردید. برای خواهر بزرگوار و دو تا از خواهرزاده‌ها که در ماجرای کرونا از دست دادید.

خیلی ممنونم.

شما یک فرد شناخته شده در عرصه بهداشت و درمان کشور هستید و سالیان سال در کمیسیون بهداشت و درمان هستید، الان اوضاع کرونا چطور است؟

کرونا همین طور که در صداوسیما و کارشناسان و خبرگان مطرح می‌کنند، متاسفانه بیماری ویروسی ناشناخته‌ای عملاً برای دنیا بود. یک مشکلی در چین ابتدا پیدا شد و شاید بتوان گفت متاسفانه بعد از چین ما، جزو اولین کشورها بودیم که گرفتار این بیماری شدیم، چون همزمان با فصل زمستان بود، معمولاً بیماری‌های حاد تنفسی وجود داشته که هم آنفولانزا را داشتیم و هم سرماخوردگی را داشته‌ایم. به همین دلیل شاید خیلی از افرادی که با تشخیص حاد بیماری حاد تنفسی در دی یا بهمن جان خود را از دست دادند بیشتر فکر می‌کردیم آنفولانزا یا بیماری‌های تنفسی است؛ اولین آزمایش‌های مثبت ما متاسفانه اخر بهمن اتفاق افتاد.

در جایی گفته بودید قرنطینه را دیر شروع کردیم.

بله. من اعتقاد دارم قرنطینه را دو سه هفته دیر شروع کردیم. الان هم یکی از نگرانی‌های ما همین است که اگر دوباره ما بخواهیم زودتر از موعد مقرر قرنطینه‌ها را برداریم، پیک بزرگ‌تری را تجربه کنیم.

معتقدید ۲۳ فروردین زود مقرر شده است؟

قطعاً زود بوده است. البته آقای رئیس‌جمهور صحبتی کرد که برای خیلی از استان‌ها مشکل درست کرد. مثلاً استان ما مشکل ایجاد شد. آقای رئیس‌جمهور مطلبی را اشاره کرد که برخی استان‌ها جزو استان‌ها سفید هستند.

واقعا سیستان سفید است؟

نخیر؛ سفید نیست. ما آن زمان این را مطرح کردیم و مصاحبه نیز انجام دادیم که هیچ نقطه‌ای در ایران و در جهان را نمی‌توان نقطه سفید نامید، چون اتفاقاً در سیستان و بلوچستان آمارهایی که همه روزه از ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی زاهدان می‌گیرم، به تدریج تعداد آزمایش های مثبت زیاد می‌شود و حتی در طی این چند روز اینطور بود و ما نگران این هستیم که پیک بیشتری را در سیستان و بلوچستان شاهد باشیم. اینکه بگویند منطقه یا نقطه سفیداست باعث می‌شود مردم بی‌خیال شوند و بی‌خیال شدن مردم ممکن آسیب جدی به سلامت وارد کند و تعداد زیادی از عزیزان خود را از دست بدهیم.

البته خب آقای رئیس‌جمهور در جله اخیر هیئت دولت توضیح داد که از یک طرف وضعیت اقتصاد به مشکل می‌خورد، اگر این روند ادامه یابد. بالاخره اقتصاد ما با مشکلات عدیده‌ای روبرو می‌شود. این را هم قبول دارید؟

بله، درست است. ما هم نگران کسب و کارهای خرد، کارگران ساختمانی که روزانه کار می‌کنند، نگران عزیزانی هستیم که در خانه‌ها کارگری می‌کنند هستیم. اینها مشکل دارند و شکی در این نیست. با تمام این حرف‌ها صحبت‌هایی که دولت می‌کند که پول می‌دهیم، اگر این کمک‌ها هدفمند باشد، خوب است.

صداوسیما هم به تصویر کشید که از مردم پرسید چرا به خیابان آمدید، گفت من نان زن و بچه‌ام را ندارم. درست است حتی با همین صحبت‌هایی که درباره فاصله‌گذاری می‌شود، مجلس شورای اسلامی اخیرا شروع بکار کرد و به من خیلی‌ها زنگ زدند و گفتند وقتی تصویر خود مجلس را می‌بینیم، فاصله‌گذاری در بین مجلس نمی‌بینیم. درست است که صندلی‌ها چیده شده و فاصله گذاشته اند، اما افراد رعایت نمی‌کنند. اینکه بگوییم فاصله‌گذاری اجتماعی بوده و الان می‌خواهیم فاصله‌گذاری هوشمند کنیم، واقعا اینها تصور است.

آقای دکتر نمکی خبر دارید با این روند موافق هستند یا خیر؟

قطعاً به عنوان مسئول بهداشت و درمان و متولی سلامت - طبق تمام برنامه‌های بالادستی وزارت بهداشت و درمان متولی سلامت است - معتقدم قطعا مراقبت و نظارت دارند. اعتقاد من این است که اگر آقای رئیس‌جمهور تصمیمی بگیرد و وزیر بهداشت و درمان احساس کند، این تصمیم ممکن است سلامت جامعه را به خطر بیندازد آقای دکتر نمکی موضع‌گیری خواهد کرد و به آقای رئیس‌جمهور شفاف توصیه خواهد کرد که این تصمیمی که گرفتند را تغییر دهید.

مشخص شد فصل گرما روی ویروس اثرگذار است یا خیر؟ کاهش فعالیت آن را دارد؟

تمام بیماری‌های ویروسی تنفسی را فکر می‌کنم، در تابستان کمتر می‌شود ولی هیچ تضمینی برای بیماری کرونا نیست که این تصور را داشته باشیم، اگر اینجا حرارت 35 درجه شد ویروس کم می‌شود.

درباره این پیشرفت‌هایی که برای درمان بیماری اتفاق افتاده، روایت‌های امیدوارکننده‌ای شنیده می‌شود اما قطعی نیست. یکی این است که موسسه رویان یا جای دیگر با هم از روی پلاسمای خون به یک درمانی می‌رسند. این را تائید می‌کنید؟

این مورد در چین هم تجربه شده بود. فکر می‌کنم پلاسمای خون افرادی که دچار بیماری شده‌اند و خوب شده‌اند، در بیماران بدحال تاثیرگذار است ولی این هم قطعی نیست. اینطور نیست کسی بیمار باشد و بدحال شود پلاسما بزنند حتماً خوب می‌شود. الان در دنیا هیچ داروی ۱۰۰ درصد برای کرونا نداریم، دارویی که ژاپن می‌دهند، در ژاپن از امروز قرنطینه جدی راه‌اندازی کرد. توکیو را قرنطینه کرد و یا مرگ و میر در ژاپن اتفاق می‌افتد، در آمریکا، اسپانیا و اروپا این اتفاق می‌افتد. نخست وزیر انگلیس الان در کماست، یعنی اینطور نیست که فکر کنیم اگر پیشرفته باشند ... ضمن این که در جمهوری اسلامی همکاران ما و تیم وزارت بهداشت و درمان خیلی خوب عمل کرده اند.

واقعاً مجاهدانه بود.

بله. از مدافعین سلامت باید تشکر و قدردانی کنیم. تعداد زیادی از همکاران ما جان خود را از دست دادند و به شهدا پیوستند.

آماری دارید؟

از پزشکان ما شاید حدود ۴۰ نفر در رشته‌های مختلف شهید شده‌اند و اینطور نبوده که بگوییم متخصص عفونی بودند. متخصصین عفونی، متخصصین بیهوشی، چشم‌پزشک، متخصص گوش و حلق و بینی داشتیم. رشته‌های مختلف که به نوعی در بیمارستان‌هایی که بیماران کرونایی بوده‌اند، خدمت می‌کردند. از پرستاران، بهیاران و خدمه بیمارستان که به این بیماران خدمت می‌کردند. آمارها قدری متفاوت است.

ولی حدود ۴۰ نفر پزشک هستند.

بله، حداقل آمارهایی که بیان می‌کنند شاید در مجموع 70-60 نفر بودند. اینها را بررسی می‌کنند تا دقیق شناسایی کنند. یک خواهشی دارم که وقتی اینها را شهید می‌نامیم، باید از امتیازاتی که شهدای جبهه و جنگ استفاده کرده‌اند، استفاده کنند. تعداد شهدایی که در حوزه بهداشت و درمان در مبارزه با کرونا از دست می‌دهیم بیشتر از پزشکان ما در جبهه و جنگ است.

از مجلس چه خبر؟ انتقادی ابتدا شد که چرا آنقدر زود مجلس را تعطیل کردند ولی ظاهراً چاره‌ای نبود.

قطعاً چاره‌ای نبود. این پکه بگوییم می‌شود از طریق اینترنت جلسه برگزار کرد، زیرساخت‌ها هنوز فراهم نیست. تلاش هم زیاد شد و نماینده‌ها هم نگران بودند. واقعا ما نمی‌خواستیم، شاید دولت بدش نیاید مجلس تعطیل باشد مخصوصاً در این مقطع چون همین الان که مجلس باز می‌شود، انتقادات شروع می‌شود، به نوعی یقه‌گیری‌ها شروع می‌شود. به نظر من دولت بدش نمی‌آمد در این مقطع حساس که می‌خواهند تصمیم‌گیری کنند، مجلس تعطیل باشد.

وقتی مجلس باز می‌شود نماینده‌ها هر کسی از تریبون مجلس نقطه نظرات خود را بیان کند و فشار زیاد می‌شود. شما شاهد بودید که اخیرا طرح سه فوریتی را داشتند که یک ماه کشور را تعطیل کنند. از این اتفاقات خیلی رخ می‌داد.

به نتیجه نرسید؟

نه، واقعاً نمی‌شود کشور را یک ماه تعطیل کرد. اینها اصلاً با قانون اساسی ما مغایرت دارد. دولت باید تصمیم بگیرد، مجلس باید کمک‌کار دولت باشد. باید از حضرت آقا تشکر کنم که درباره بودجه هم اجازه فرمودند تدابیر ویژه اعمال شود. این یکی از نعمات نظام جمهوری اسلامی است.

آقای لاریجانی هم کرونا گرفتند. از ایشان خبری دارید؟

خبر داریم. الحمدالله دارد کنترل می‌شود و قرنطینه هستند. امیدواریم هرچه سریع‌تر سلامتی خود را پیدا کنند.

حالشان بهتر است؟

اطلاعاتی که می‌گویند این است که برآیند درمان مثبت است و بهتر می‌شود و امیدواریم هرچه سریع‌تر سلامتی خود را به دست بیاورند.

ان‌شاالله ایشان و همه بیماران دیگر سلامتی خود را به دست بیاورند. جلسات اینترنتی و زیرساخت که بیان کردید، در نهایت با صداوسیما به توافق رسیدند که 6 استان را مرجع کنند و نماینده‌ها آنجا بروند و آزمایشات هم انجام شد ولی خود نماینده‌ها آمدند و کار را حضوری شروع کردند و به نوعی بهتر هم شد، هرچند به نوعی خطرات و مخاطرات خودش را دارد.

من فکر می‌کنم خیلی از همکاران ما تست کردند، یکسری از همکاران ۳-۲ روز پیش تست انجام دادند و مثبت بودند که به آنها توصیه شد نیایند. ۲۰ و خرده‌ای تست دادند. ما همه تست دادیم و به آن افراد گفتند نیایند. روز اول هم که تست شد قبل از اینکه مجلس تعطیل شود دوباره یک تعدادی تست گرفتند و تعدادی مثبت بودند. بالاخره نماینده‌ها چون در بین مردم هستند و ارتباطات فراوانی دارند نمی‌توان محدود کرد. برداشت خودم این است که تعدادی از همکاران ما ناقل باشند و این دوره را به نوعی گذرانده باشند.

و نفهمیده باشند.

بله. چون ۸۰ درصد افراد این بیماری را می‌گیرند بدون اینکه علائمی داشته باشند. شاید یکی دو سال از این بیماری بگذرد بتوان اطلاعات بهتری به دست آورد.

ممکن است واکسن این بیماری به دست بایید؟

قطعاً. امیدوار هستیم ولی زمان می‌برد. حداقل بین ۱۲ تا ۱۸ ماه زمان می‌برد. ان‌شاالله داروی این بیماری هم به دست خواهد آمد ولی زمان می‌برد. اینکه خوش‌خیال باشیم که در ظرف یکی دو ماه می‌توان همه چیز درست شود، نیست؛ البته از لطف خداوند نمی‌توان غافل بود و از سوی دیگر دانشمندان جوانان ما و شرکت‌های دانش‌بنیان ما و جوانان خوب کار می‌کنند و باید امیدوار بود. به لطف خدا و این نیروهای نخبه‌ای که همواره رهبری می‌فرماید که صحبت خیلی خاصی حضرت آقا داشتند که فرمودند تا روزی که نفس در من وجود داشته باشد با تمام قدرت از جوانان نخبه و دانشمند دفاع می‌کنم؛ اینها همه نقاط مثبت و قوت قلب است.

یک نکته دیگری که اتفاق افتاد همراهی هوشمندانه علما و مراجع ما بود، چه در میان مراجع ما و چه اهل سنت، این اتفاق نظر به وجود آمد؛ البته بودند کسانی که قدری مقاومت کردند. در سیستان چنین چیزی را داشتیم؟

در سیستان و بلوچستان بود ولی بعد همراه شدند.

ان شاالله این همت بشود.

من نگران همین هستم. وقتی شما در مجلس می‌آیید قانون انتخابات را طوری اصلاح می‌کنید که ممکن است در افرادی که در مجلس هستند ناراحت شوند، معلوم نیست باز چه اتفاقاتی رخ می‌دهد یا در آئین‌نامه داخلی مجلس مشکل داریم. به همین دلیل امیدواریم مجلس یازدهم همت کند و اینها را اصلاح کند.

فکر می‌کنم هیئت رئیسه مجلس خیلی می‌تواند در نگاه کلی مجلس تاثیرگذار باشد. یعنی اگر هیئت رئیسه مجلس خوب عمل کند، دولت‌ها نمی‌توانند خودسرانه کارهایی کنند که شاید به مصلحت مردم و نظام هم نباشد. جایگاه‌ها مشخص است؛ قوا مستقل از همدیگر هستند، به شرطی که رعایت کنند. یعنی نه ما می‌خواهیم مجلسی باشد که چوب لای چرخ دولت بگذارد و نه مجلسی باشد که نماینده‌ها وکیل‌الدوله باشند. متاسفانه در مجلس دهم که می‌گویند ناکارآمدترین مجلس بود، این بُعد وکیل‌الدوله‌ای خیلی پررنگ‌تر از بعد از وکیل‌المله مجلس بود.

نگران نیستید خدایی ناکرده مجلس یازدهم از آن سوی بام بیفتد و باید احتیاط کنند جبهه‌گیری مقابل دولت به خصوص در یک سال باقیمانده هزینه‌هایی را روی دست نظام نگذارد؟

قطعاً. شما شاهد بودید یکی از عزیزان ما برای مجلس یازدهم که نماینده تهران است، به نوعی گفته بود شاید اولین کاری که بکنیم استیضاح رئیس‌جمهور باشد. قطعاً مجلس این ریسک و اشتباه را نخواهد کرد، چون ما هم خیلی نمی‌خواهیم که دائم از حضرت آقا هزینه کنیم و آقا را برای مجلس هزینه کنیم، ضمن اینکه دولت هم باید مراقبت کند. قطعاً مجلس یازدهم مجلس دهم نیست.

فکر می‌کنید برای ریاست جمهوری سال بعد چه اتفاقاتی رخ دهد؟ پیش‌بینی برای ۱۴۰۰ دارید؟ از الان زود است؟

واقعاً زود است برای ریاست جمهوری فکر کنیم که چه اتفاقاتی رخ می‌دهد ولی از الان می‌دانم برخی برای ریاست جمهوری برنامه‌ریزی کرده‌اند و آدم هایی هستند که فکر می‌کنند باید کار کنند.

این اشکالی ندارد ولی باید به موقع شروع کرد چون فضای جامعه بیش از حد انتخاباتی نشود و معقول باشد.

شاید تعداد قابل توجهی از این عزیزان از نمایندگانی باشند که الان در مجلس یازدهم آمده‌اند که برای ریاست جمهوری برنامه‌ریزی کنند. امیدواریم هر کسی رئیس‌جمهور کشور می‌شود در چهارچوب قوانین باشد. یکی از مشکلاتی که همیشه داشتیم قانون‌گریزی دولت‌ها بود.

شما گفته بودید سیستان و بلوچستان یک کیلومتر هم آزادراه ندارد. درست است؟

بله. درست است. واقعاً ندارد.

احتیاج ندارد؟

احتیاج دارد، مگه می شود؟ این همه تصادفات رخ می‌دهد، سالیانه ۸۰۰-۷۰۰ تلفات در سیستان و بلوچستان داریم که برای استان ما خیلی زیاد است. بزرگراه هم نداریم. پهناورترین استان کشور سیستان و بلوچستان است. ۲/۱۱ درصد خاک کشور را تشکیل می‌دهم. شمال به جنوب سیستان و بلوچستان ۱۲۰۰ کیلومتر است. متاسفانه داخل استان حتی ۱۵۰ کیلومتر بزرگراه نداریم.

چطور می‌شود در این ۴۰ سال...؟ به عنوان نماینده پیگیری نکردید؟

پیگیری شده است. در بودجه هم ردیف داشته ولی اجرایی و عملیاتی نشده است و کار نکرده‌اند.

چقدر در رفع محرومیت و جمع شدن کپرنشینی موفق بوده‌اید؟

برای مدارس کارهایی شده است ولی هنوز تمام نشده است یعنی ما هنوز مدرسه کپری در سیستان و بلوچستان داریم. علی رغم اینکه در دولت نهم و دهم گفتند از مدارس کپرزدایی شده است ولی هنوز مدارس خشت گلی و کپری داریم البته ما درزمینه خانه‌های مسکونی مردم هنوز کپر داریم. یک ایران‌گردی داریم که یکی از جوانان خوب کشور می‌رود و از برنامه این جوان لذت می‌برم، وقتی پخش می‌شود.

جواد قارایی عزیز؛ از دوستان خوب ما هستند، واقعاً هنرمند و باعشق هستند.

بله. با عشق می‌رود و اگر فرصت کنم حتماً برنامه ایشان را می‌بینم. ایشان خیلی در سیستان و بلوچستان خیلی آمد و مناطق روستایی ما که به صورت کپر هست را دید. درست است که زیبا است ولی نظام جمهوری اسلامی هستیم که اصل اسلام بر عدالت، رفع تبعیض است و اصل اسلام بر این است که بی‌عدالتی نباشد. استان سیستان و بلوچستان خیلی مشکلات دارد. یعنی عدالت بدین معنی است که خیلی از استان‌های برخوردار بودجه ندهند و به استان‌های غیربرخوردار و محرومی مانند سیستان و بلوچستان کمک کنند.

نرخ بیکاری علیرغم صحبت‌هایی که دولت محترم می‌کند، بالاترین نرخ واقعی بیکاری را در کشور داریم. در هر خانواده چند تحصیل‌کرده بیکار داریم. از سوی دیگر می‌گویند برخی مواقع ناهنجاری اتفاق می‌افتد؛ بله، وقتی همه بیکار در خانه هستند، همه دچار افسردگی شده‌اند، خیلی‌ها گرسنه هستند و نمی‌توانند شکم خود را سیر کنند، ممکن است ناهنجاری ایجاد شود. این وظیفه دولت‌هاست، به جز حضرت آقا که همیشه توجه ویژه به سیستان و بلوچستان داشته‌اند. حضرت آقا حدود ۸۰۰ میلیون دلار برای آبیاری سیستان اختصاص دادند. رقم بالایی است و به هیچ استانی حضرت آقا این مقدار کمک نکرده است. برای راه‌آهن چابهار حضرت آقا ۳۰۰ میلیون دلار گذاشتند. یعنی حضرت آقا توجه زیادی به استان دارند. در جلسه‌ای که دولت رفته بود به آقای جهانگیری گفته بود، سری به سیستان و بلوچستان بدهید؛ این را تلویزیون پخش کرد. خب، آقا توجه دارند چون شهر ایرانشهر هم تبیعدگاه ایشان بود. سیستان هم مسئولین فرمودند تنگه احد است ولی در دولت‌ها ... زیرساخت‌ها شروع شده ولی جدی نبوده است.

الان در چابهار کارهای خوبی می‌شود.

بله. از زمان دولت نهم و دهم شروع شد و در دولت یازدهم و دوازدهم هم ادامه یافته اما روند کند است.

شنیده شد منبع آب عظیمی آنجا کشف شده است. درست است؟

درباره آب‌های ژرف که زده‌اند ولی اختلافی بین وزارت نیرو و آقای دکتر اردکانیان و آقای دکتر ستاری افتاد. اینها به نتیجه نرسیده‌اند. ۳ هزار متر زدند ولی سر آن را بستند. چون آقای اردکانیان خیلی اعتقاد نداشت که با این می‌توان مشکل را حل کرد. سر این را بستند، نمی‌دانیم این مسئله سیاسی بود یا موضوع دیگری بود. یکی از برادران نماینده ما خیلی پیگیر این موضوع بود. گفتند شاید این را اعلام کنند که سروسامان می‌گیرد، بُعد تبلیغاتی برای آن نماینده‌ای شود که به همراه دولت نیست. به این دلیل گفتیم شاید بعد سیاسی هم داشته باشد و این را قطعاً نمی‌دانیم. الان می‌توان این را پیگیری کرد.

شنیدم که تکنولوژی این را نداشتند و تهیه کردند و آنجا به آن دست یافتند.

بله، درست است. من با آقای دکتر ستاری هم صحبت کردم از تکنولوژی حفر چاه‌های نفت استفاده می‌شد ولی ایشان گفت تکنولوژی برای آب شیرین داریم که بسیار مقرون به صرفه است و با یک تریلی می‌توان تشکیلاتش را حمل کرد ولی باید ببینیم که این به نتیجه برسد اقدام کنیم.

گفتید ۸۰ درصد استان زیر خط فقر است؟

البته دولت آقای روحانی سه سال پیش اعلام کرد فقیرترین استان کشور استان سیستان و بلوچستان است. این ۸۰ درصد را یکی دیگر از همکاران نماینده زاهدان اعلام کرد. من هم اعتقاد دارم همین حدود است و خود دولت آقای روحانی گفته است فقیرترین استان کشور ماست، ولی مردم استان سیستان و بلوچستان بسیار قانع هستند و همیشه با نظام بوده‌اند. فرقی نمی‌کند چه جنوب استان و چه شمال استان باشد.

آقای شهریاری متولد ۱۳۳۰ در زابل هستند.

بله. ۲۰ مهر ۱۳۳۰ متولد شدم.

همان قبل از انقلاب هم رشته پزشکی قبول شدید.

بله. من سال ۴۸ دانشگاه قبول شدم. دیپلم ریاضی گرفتم و متولد زابل بودم ولی سه سال بیشتر در زابل نبودم. بعد خاش رفتم و تا کلاس شش دبستان در خاش بودم و بعد به زاهدان آمدم. در شهر زاهدان یک کلاس ریاضی با ۲۰ دانش‌آموز داشتیم. یک کلاس ۲۰ نفره هم در زابل بود که بعد تعطیل شد. دیپلم ریاضی گرفتم و دانشگاه جندی شاپور پزشکی قبول شدم. به اهواز رفتم. سال ۵۶ فارغ‌التحصیل شدم. پزشک سپاه بهداشت شدم. در جزینک زابل افتادیم. نزدیک زهک بود. یک سال آنجا بودم و بعد به زهک رفتم. در زمان انقلاب من زهک بودم.

پدر چه کاره بودند؟

پلیس بودند. البته سال ۴۴ بازنشسته شدند. محیط‌های بیمارستانی قبل از انقلاب فضایی نبود که بتوانیم دین خود را حفظ کنیم. به همین دلیل تابستان زاهدان رفتم و به پدرم گفتم می‌خواهم زن بگیرم.

چطور حاج خانم معرفی شدند؟

خیلی ساده. برادرم گفت یکی هست که می‌خواهید. گفتم ندیده قبول است. گفت نمی‌خواهید ببینید؟ گفتم من قبول دارم. من می‌خواهم زن بگیرم فقط شرطی داشتم که می‌خواهم کسی را بگیرم که ۹ کلاس بیشتر نخوانده باشد.

دبیرستان نرفته باشد.

بله. چون آن سال‌ها دبیرستان‌ها جامع بود و برخی دبیرستان‌ها دختر و پسر در کلاس با هم بودند. گفتم کسی باشد که از ۹ کلاس بیشتر نخوانده باشد. من تهران بودم و دیدم نمی‌توانم خانمم را بیاورم، پولی اینجا نمی‌دادند. آن زمان در اهواز به کارورزها هزار و 500 تومان پول می‌دادند. به خانمم گفتم من و شما می‌توانیم زندگی کنیم. در خانه هم یک گلیم می‌خواهیم و مختصر ظرف و ظروف نیاز است. در یک اتاق با هم زندگی را در اهواز شروع کردیم. بعد هم به روستا رفتیم و خانمم هم با من آمد. اتفاقاً سه تا از دخترانم را خودم زائوندم. دختر چهارم را چون در بیمارستان و رئیس دانشگاه بودم که همان زایشگاه هم خانه من بود درست نبود، این کار را کنم و مجبور شدیم آن را در زایشگاه ببریم.

چند دختر دارید؟

من چهار دختر دارم. سال ۶۴ خداوند لطف کرد و به مکه مشرف شدم، می‌گویند بار اول که چشم شما به خانه خدا می‌افتد اولین خواسته‌ای که داشته باشید خدا می‌پذیرد، من گفتم دختران من جزو صالحین قرار دهید. این را خداوند در لطف من داشته است. من 4 دختر دارم که همه ازدواج کرده‌اند و همه تحصیل‌کرده هستند.

دامادها چه کاره هستند؟

دو تا از دامادهای من پسرعموهای دخترانم هستند. یکی متخصص چشم است که فوق تخصص در این رشته می‌گیرد. یکی شغل آزاد دارد و فوق لیسانس است. دختر دومم دکترای فیزیک شیمی دارد که دانشگاه آزاد تدریس می‌کند. دختر سوم من فوق لیسانس اقتصاد دارد و ایران نیست؛ استرالیا زندگی می‌کند، شوهر او آنجا کار می‌کند و شوهر او هم پسردایی خانمم است. فوق لیسانس کامپیوتر بود و آنجا در حوزه IT کار می‌کند، چون اینجا نتوانست شغل مناسبش را پیدا کند. امیدی هم به من نداشت که بتوانم برای او پارتی‌بازی کنم. داماد چهارم من هم کارمند مرکز پژوهش‌های مجلس است. دخترم هم فوق‌لیسانس هنر است.

چند نوه دارید؟

۶ نوه دارم که بزرگ‌ترین آنها ۱۸ سال می‌شود و دومی ۱۷ ساله است. من نوه ۸ و ۹ ساله دارم.

دخترخانم‌ها در خانواده به لحاظ فکری به شما نزدیک هستند؟

خوشبختانه همه یک جور فکر می‌کنیم.

اهل تلویزیون هستید؟

اگر فرصت کنم حتماً.

در عید چه برنامه‌هایی را دیدید؟

من در عید شاید تنها سریالی که برخی قسمت‌ها را دیدم "پایتخت" بود.

چطور بود؟

انتقاد دارم. برخی جاها اخلاق را رعایت نکردند، این درست است ولی بالاخره صداوسیما برای تمام سلیقه‌هاست و نمی‌توان این را ۱۰۰ درصد تطبیق به قشر و تفکر خاصی دهیم. چون اگر این کار را نکند در شبکه‌های ماهواره‌ای و جاهای دیگر می‌رود.

البته این نافی این مسئله نیست که باید ایرادات برطرف شود.

بله. ایرادات قطعاً باید برطرف شود. مخصوصاً مسائل اخلاقی و بعد خانواده باید مراقبت شود، چون دشمنان ما خانواده را هدف قرار دادند و به همین دلیل باید خیلی مراقب باشیم. اینکه نماینده مجلس را ایراد بگیرند، درست است و ما واقعاً ایراد داریم. من اعتقاد دارم ۱۴ معصوم بیشتر نداشتیم و همه ایراد دارند و این کم و زیاد است. ضمن اینکه اعتقاد دارم ما نماینده‌ها شاید بیشتر از عامه مردم ایراد داشته باشیم. اینکه بگوییم چرا از ما انتقاد کردند، درست نیست. باید انتقاد کنند. انتقادات باعث می شود انسان خود را اصلاح کند. نباید ناراحت شویم.

اهل سینما هستید؟

اگر فرصت کنم می‌روم. مثلاً «شیار ۱۴۳» را رفتم.

فیلمی که درباره ریگی ساختند را دیدید.

بله.

درباره دستگیری ریگی بود که در جشنواره فجر امسال آقای ملکان ساختند. فکر می‌کنم فیلم سینمایی زیبایی بود.

من با عبدالمالک خیلی درگیر بودم.

خاطرات خود را می‌توانید بیان کنید؟

ساعت ۱۱ شب به من زنگ زدند و یکی از عزیزانی که دست او را بسته بودند و رگبار زدند، ولی زنده مانده بود، در تاسوکی، یکی از عزیزانی بود که ۱۱ شب به من زنگ زد که ما را اینجا آوردند و رگبار زدند ولی من زنده هستم. آقای نشاطی از عزیزان جانباز هم بود. هیچ کسی اینجا نیست و به داد من برسید. به رئیس دانشگاه زنگ زدم که اینها بروند. من سریع به زاهدان رفتم و موضع‌گیری تندی کردم.

شب عبدالمالک به من زنگ زد، من خانه برادرم بودم. به برادرم گفتم ضبط را بیاورید که صحبت‌های او را ضبط کنم. آن زمان تلفن‌هایی نبود که بتوانیم ضبط کنیم. یک ساعت با هم جر و بحث کردیم. گفت من هزار نفر را می‌کشم. گفتم نامردی است که زیر پل می‌ایستید و کمین می‌کنید، دست یک بچه یک مسلسل بدهند می‌تواند این کار را بکند، مرد نیستید و نامردید، اگر مرد هستید بیایید با نیروهای نظامی و انتظامی درگیر شوید. چرا مردم عادی را در جاده کمین می‌کنید و آدم مظلوم و بیگناه را به رگبار می‌بندید. این بود که هر موقع گروگان می‌گرفت و می‌برد گوشی را به گروگان می‌داد و می‌گفت با دکتر شهریاری صحبت کن. با ما صحبت می‌کردند و مثلاً گروگان می‌گفت آقای عبدالمالک می‌گوید برای ما چه کار می‌کنید. به یاد دارم روزی در اتاق عمل بودم، در هلال احمر تهران، برخی مواقع آنجا می‌رفتم و عمل می‌کردم. سر عمل آمدم و گوشی زنگ خورد برداشتم.

یکی از عزیزان ما که به گروگان رفته بود، گفت آقای دکتر برای ما چه کار می‌کنی؟ می‌دانستم عبدالمالک گرفته است و تماس می‌گیرد و من نمی‌توانستم بگویم چه کاری می‌کنم، چون اینها مسائل محرمانه‌ای بود که نباید مطرح می‌کردیم. می‌گفتم برای شما دعا می‌کنم که وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفت من در آن وضعیت بودم و شما می‌گویی من برای شما دعا می‌کنم؟ گفتم همین حرف باید بزرگ‌ترین دلداری می‌بود، چون نمی‌توانم جلوی عبدالمالک موضوعات را مطرح کنم. خیلی پیگیر این مسئله بودم. ایشان هم بارها من را تهدید کرد.

مکالمه‌ای که گفتید یک ساعت صحبت کردید به شما چه می‌گفت؟

تهدید می‌کرد که من می‌کشم، به خاک و خون می‌کشم، شما به مردم بلوچستان ظلم کردید، تبعیض قائل شدید، بی عدالتی می‌کنید. یک مسئله‌ای را بیان کنم که صحبتی در صحبت‌های قبلی خود درباره ناهنجاری‌ها بیان کردم. وقتی در جامعه‌ای به مردم این احساس دست بدهد که بی‌عدالتی است، اینکه تبعیض وجود دارد، البته به نظر ما سیستان و بلوچستان، چه شیعه، چه سنی، چه بلوچ و چه سیستانی همه مظلوم هستند. سیستان وضع بهتری از بلوچستان ندارد. یعنی وقتی می‌گوییم دولت‌ها رسیدگی نکرده‌اند، به همه جا رسیدگی نشده است.

فکر می‌کردید عبدالمالک دستگیر شود؟

من یک خاطره‌ای از سردار دلها، شهید سلیمانی، دارم. زنگ زدم که می‌خواهم شما را ببینم. به من وقت دادند. صبح روزی که عبدالمالک را از هوا پائین آوردند ساعت 6 صبح در مجلس بودم. مسئول اطلاعات سپاه استان تماس گرفت که مالک را دیشب پائین آوردیم. همان روزی بود که من وقت از سردار دل‌ها گرفتم. بعدازظهر رفتم و گفت می‌دانم چرا آمدی، چون من را می‌شناخت. به خاطر فلانی آمدی، ولی او را پائین آوردیم. گفتم من آمدم گلایه کنم که دیر پائین آوردید. این خیلی از مردم ما را شهید کرد. گفت خواست خدا بود که این آدم را زنده پائین بیاوریم که اولاً عظمت نظام جمهوری اسلامی و سیستم اطلاعاتی و امنیتی را به رخ دنیا بکشیم، چون یک بار اسرائیل توانست شبیه این کار را در ترکیه انجام دهد.

فکر می‌کردید حاج قاسم شهید شود؟

هیچ کسی فکر نمی‌کرد. البته برنامه‌ریزی‌هایی که شهید عزیز کرده بود به این سمت می‌رفت که امیدواریم خداوند تقاص ایشان را از این جانی بگیرد.

به برکت خون شهید ان‌شاالله این چنین شود. اشاره کردید قبل از انقلاب سپاه بهداشت بودید. آنجا هم تظاهرات زیاد برگزار می‌شد. در روز فرار شاه عکس شاه را می‌کنید و عکس امام را می‌زنید.

بله. پزشک ستوان یک بودم. اتفاقاً ...

بعد شما را احضار می‌کنند.

اتفاقاً درمانگاه ما روبروی گروهان ژاندارمری بود. چون من در راهپیمایی‌ها می رفتم و شعار می‌دادم صدای من گرفته بود. یک روز سرپرست فرمانداری من را خواست. از برادران ترک زبان ما بود و خیلی ایشان را دوست داشتم و تا چند سال در استانداری بود، آقای خاتمی. گفت سرباز ارتش شاهنشاهی هستید و آنقدر شعار دادی که صدای شما گرفته است. از موضع نصیحت گفت این کارها را نکن و اگر بگیرند شما را اعدام می‌کنند ولی فرماندار نظامی زابل، تیمسار خالصی بود. ایشان به اطلاعات لشگر 88 نوشته بود وجود ایشان برای این منطقه چون منطقه مرزی است مضر است. ایشان را به بلوچستان ببرید. این نامه را دارم.

بعد از انقلاب چه شد؟ شما چه کردید؟

بعد از انقلاب با توجه به سوابقی که داشتم، رئیس بیمارستان امام (ره) زابل شدم. بعد رئیس شبکه بهداری و بهزیستی و بعد به زاهدان برای تخصص و فوق تخصص رفتم. من سال ۶۵ فارغ‌التحصیل شدم. با تمام روسای جمهور و وزرای بهداشت و درمان از ابتدای انقلاب تاکنون کار کرده ام. اولین آشنایی من با حضرت آقا سال ۶۶ در بمباران‌ها بود که من رئیس دانشگاه زاهدان بودم. آقای دکتر مرندی وزیر بودند و گفتند دو نفر از روسای دانشگاه‌ها باید به هیئت دولت بروند و مشکلات را بیان کنند؛ سال ۶۶ بود.

ریاست دانشگاه شهید بهشتی آقای دکتر عزیزی و من را انتخاب کردند. روز بعد به هیئت دولت رفتیم که مهندس موسوی هم نخست وزیر بود و همه هیئت دولت بودند و حضرت آقا هم رئیس جمهور بودند. اول آقای دکتر عزیزی را گفتند ۵ دقیقه فرصت دارید بگویید مشکلات دانشگاه چیست. ایشان مشکلات دانشگاه را بیان کرد. نوبت به من رسید دست بالا کردم و رو به حضرت آقا گفتم من سه خواسته از شما دارم؛ گفتند بگویید. گفتم یک؛ اجازه بدهید خودسانسوری نکنم، دو؛ اجازه بدهید محدودیت زمان نداشته باشم، سه؛ مشکلات دانشگاه من کوچک است و اجازه دهید مشکلات فرهنگی استان خودم را بیان کنم. آقا فرمودند بگویید. من چشمانم را بستم و ۱۵ دقیقه حرف‌هایی گفتم که خودم می‌گویم پرت و پلا گفتم. خیلی حرف‌های تندی بیان کردم. حرف‌ها را زدم و آمدم. روز بعد آقای استاندار که آقای اشجع بودند گفت ۶ نفر از وزرا زنگ زدند و گفتند این چه رئیس دانشگاهی است و آمده هر چه خواسته گفته و رفته است.

زمان رحلت امام کجا بودید؟

در زمان رحلت امام در زابل و رئیس بهداری بودم.

فکر می‌کردید حضرت آقا جایگزین امام شوند؟

خیر. اصلاً هیچ کسی فکر نمی‌کرد. یکی از الطاف خفیه الهی حضرت آقا بودند و تا آن زمان شاید کسی نمی‌دانست که این اتفاق رخ می‌دهد و من الان همیشه دعا می‌کنم و می‌گویم من راضی هستم خداوند از عمر من کم کند و به عمر آقا بیاید که واقعاً سایه وجود و برکت ایشان برای نظام تا زمانی که ان‌شاالله این انقلاب به دست حضرت ولیعصر (عج) که صاحب واقعی است برسد، این نظام را حفظ کرده است. در ۳۰_۴۰  سال است که قدر ولایت فقیه و رهبری را می‌توانیم درک کنیم. در سال‌های پرتلاطمی که چندین بار هم اتفاق افتاده است که حضرت آقا کشور را به سمت آرامش هدایت کردند و توانستند مدیریت کنند.

تا چه سالی رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بودید؟

من سالی که فوق تخصص گرفتم، خیلی اصرار داشتند من مسئولیت بیمارستان فارابی را برعهده بگیرم. آن زمان دکتر نیک که الان رئیس بیمارستان قلب شهید رجائی است - دانشگاه‌های علوم پزشکی در حال شکل‌گیری در سال ۶۵ بود - من نزد ایشان رفتم و گفتم یک دانشگاه هم به ما در زاهدان بدهید. گفت شوخی می‌کنید؟ در زاهدان چه چیزی دارید که من دانشگاه علوم پزشکی بدهم؟ گفتم بدهید و من درست می‌کنم. گفت واقعاً حاضر هستید بروید؟ گفتم به یک شرط حاضر هستم که تمام تجهیزات چشمی که در لبافی‌نژاد دارید ظرف ۳-۲ ماه برای ما بخرید و من حاضر هستم بروم. گفت لیست بیاورید. من رفتم هر چه در لبافی‌نژاد تجهیزات پزشکی روز دنیا بود، لیست کردم و به همراه دکتر سجادی به زاهدان رفتم و با ۳ فوق لیسانس دانشگاه را راه انداختم. تا آخر سال دکتر می‌گفت رضایت دهید به دانشکده. گفتم اگر دانشگاه ندهید به تهران برمی‌گردم. اسفند ماه بود که دکتر مرندی زنگ زدند و تبریک به من گفتند. گفت شورای عالی انقلاب فرهنکی البته این شورا آن زمان روی روسای دانشگاه‌ها خیلی سخت‌گیر بود و مو را از ماست بیرون می‌کشیدند، دو نفر را موافقت کردند که یکی دکتر باستان‌حق و یکی من را موافقت کردند.

تا سال ۷۷ رئیس دانشگاه بودم. از سال ۶۵ تا ۷۷ رئیس دانشگاه بودم. همفکر آقای خاتمی نبودم. آقای دکتر فرهادی خیلی اصرار کرد که آقای خاتمی گفته شما زاهدان نباشید. گفتم آقای خاتمی می‌تواند بگوید من رئیس نباشم، ولی نفی بلد را باید قوه قضائیه انجام دهد. گفت توان دارید و رئیس دانشگاه مشهد شوید. گفتم نمی‌آیم. گفت رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران شوید. گفتم نمی‌آیم. گفت معاون من شوید؛ قبول نکردم. این هم دلیل داشت. سال ۷۷ با آمدن آقای خاتمی اتفاقاتی در زاهدان افتاد که من خدمت حضرت آقا با هیئت رئیسه دانشگاه رسیدم و اینها را خدمت حضرت آقا بیان کردم و گفتم من می‌خواهم استعفا بدهم و بروم. حضرت آقا فرمودند که مهم نیست، مسئول باشید یا نباشید ولی خدمت شما در استان ارزش جهاد اخروی برای شما دارد. شما چه مسئول باشید و چه نباشید سعی کنید استان را رها نکنید. بعد رئیس دانشگاه را من به آقای فرهادی گفتم که چه کسی بگذارید. کسی بود که معاون من و رئیس دانشکده بوده است. گفتم فکر ایشان به دولت آقای خاتمی نزدیک است. ایشان را رئیس دانشگاه بگذارید و من هم کمک می‌کنم اگر خواست.

چطور برای مجلس سراغ شما آمدند؟ خودتان رفتید؟

نه، سراغ من آمدند. واقعاً در چند دوره با فشار من را آوردند، چون از نظر زندگی دنیوی - البته خداوند خیلی کمک کرده - یعنی من هیچ درنماندم. پزشک، استاد تمام دانشگاه بودم و درآمد کافی داشتم و تا زمانی که من را مجبور نکرده بودند من مطب نزده بودم. مطب هم رفتم روی تعرفه‌های مصوب قانونی کار کردم، یعنی خلاف قانون کار نکردم، ولی مسائل خاص استان بود، فشار آوردند که باید بیایید و می‌گفتند اگر شما کاندیدا شوید روی شما می‌توانیم به اجماع برسیم چون واقعاً خانواده من به والله قسم از مچلس تاکنون هیچ کدام راضی نبودند وارد شوم. نه خانمم و نه دخترهام و نه دامادها و نه خواهرانم و نه برادرانم راضی نبودند. از بس تحت فشار هستند.

شما یکبار هم استعفا دادید.

بله.

به خاطر حادثه‌ای که ...

چون واقعاً آنجا سخت بود. یکبار مسجد علی ابن ابیطالب اتفاق افتاد، گوشت و خون خیلی از عزیزان ما به سقف مسجد چسبیده بود. نمی‌دانم فیلم را دیدید یا خیر.

شهید شوشتری هم آنجا شهید شدند؟

نه، آنجا نبودند. مسجد جامع هم دو عملیات انتحاری شد. من دیدم هر چه تلاش می‌کنیم مشکل از بین نمی‌رود. من استعفا دادم. روز جمعه هم به خبرگزاری‌ها دادم.

به خاطر چه مشکلی بود؟

من فکر می‌کنم برای بزرگان کشور سیستان و بلوچستان مهم نیست و هر چه شهید شوند، مهم نیست و جزو شهروندان درجه دو و سه هستیم.

از شهید شوشتری خاطره‌ای دارید؟

خداوند ایشان را رحمت کند. ایشان هم برای شهادت به سیستان و بلوچستان آمده بود.

خیلی لطف کردید.

خواهش می‌کنم.

خیلی ممنون با ما همراه بودید. من خداحافظی می‌کنم و برنامه طبق روالی که داریم با دست‌خطی که دکتر شهریاری برای ما به یادگار خواهند نوشت، به پایان خواهد رسید. به مجاهدان سلامت خداقوت می‌گویم و امیدواریم از روز شنبه که وضعیت متفاوت‌تر می‌شود، بیشتر مراعات کنیم تا ا‌شاالله هم چرخ اقتصاد به حرکت درآید و هم سلامت مردم حفظ شود. برهه حساسی است. فکر می‌کنم دو هفته حساس است.

وارد پیک نشویم ان‌شاالله.

این دو هفته را دست به دست هم دهیم و عبور کنیم حتی کسانی که می‌توانند در خانه بمانند و ربطی به اقتصاد و شغل آنها ندارد، کما اینکه دولت هم تمهیداتی گذاشته است.

ان‌شاالله دولت باید تعداد کارمندان را محدود کند.

التماس دعا دارم. خدا یار و نگهدار شما!

«ضمن تبریک اعیاد شعبانیه و میلاد با سعادت حضرت ولیعصر (عج)، امیدوارم به همت مدافعین سلامت و دعای خیر مومنین، این بیماری منحوس از کشور رخت بربندد. اگر امروز به عنوان نماینده مردم در اینجا حضور دارم، به علت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (قدس سره) و شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس و بعد رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و مدافعین حرم و فرمانده شجاع آنها سردار دل‌ها، حاج قاسم سلیمانی، می‌باشد.

ان‌شاالله خداوند توفیق خدمتگذاری بیشتر، جهت خدمت به مردم مومن و مسلمان و همه ملت ایران از هر دین و مذهبی می‌باشند، بدهد و مسئولین نیز همت کنند در جهت رفع محرومیت‌ها مخصوصاً استان سیستان و بلوچستان تلاش بیشتری نمایند».

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۲۰ ۲۳ فروردين ۱۳۹۹
درسرماى هواى زمستان بدن ضعیف تراست ودرتابستان برعکس.
آخرین اخبار