به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه «اطلاعات روز» افغانستان در یادداشتی که به قلم کتی گیلسینان و ترجمه جلیل پژواک منتشر شده نوشته است که اهداف اعلامی روسای جمهور آمریکا درباره افغانستان در دو دهه گذشته همواره سیر نزولی داشته است.
در این یادداشت آمده است: برای جورج دبلیو بوش، هدف نابودی القاعده، شکست کامل طالبان و ایجاد یک افغانستان «باثبات، آزاد و صلحآمیز» بود. برای باراک اوباما، هدف از پا درآوردن طالبان بود تا بتوان با آنها بحث و مجبورشان کرد که از خشونت دست بکشند، به زنان احترام بگذارند و از قانون اساسی افغانستان پیروی کنند. برای ترامپ اما، هدف به فقط کاهش خشونت و هموار شدن راه برای خروج از افغانستان تقلیل یافت؛ بقیه مشکلات را خود افغانها حل کنند.
ایالات متحده در جنگ افغانستان اول به دنبال نابودی طالبان بود، بعد در پی دیدار مخفیانه با آنها برآمد، بعد خواستار مذاکره علنی با آنها شد و در نهایت، پس از تقریبا دو دهه درگیری در افغانستان، توافقنامه صلح با این گروه را به امضا رساند. هر بار که رئیسجمهور ایالات متحده نو شد، توقعات پایین آمد.
توافقنامهای که روز شنبه، ۱۰ حوت/ اسفند بین ایالات متحده و طالبان به امضا رسید، هم واقعا مهم است و هم با توجه به محتوایش ناچیز. این توافقنامه در حقیقت آتشبس هفتروزه را، که طی آن نیروهای امریکایی و طالبان از حمله به یکدیگر خودداری کردند، گسترش میدهد، از افغانها میخواهد بین خود گفتوگو کنند و طرحی را برای خروج امریکا از افغانستان طی ۱۴ ماه ارائه میدهد. با توجه به این توافقنامه، نه ایالات متحده به این زودیها جایی میرود و نه طالبان کار عمدهای انجام میدهند. حتی سخن از یک آتشبس کامل نیست. این توافقنامه بهطور ضمنی این را میرساند که ایالات متحده برای خروج از افغانستان توقعات خود را بازهم پایین آورده است.
توافقنامه ایالات متحده و طالبان مشخص میکند که اگر طالبان به تعهداتشان در چارچوب این توافقنامه عمل کردند، ایالات متحده در کمتر از یک و نیم سال تمام نیروهای خود را از افغانستان خارج خواهد کرد. با اینحال، طالبان حتا در این توافقنامه توانستهاند موضع خود را در قبال دو هدف کلیدی ایالات متحده مبهم نگه دارند.
بر اساس این توافقنامه گروه طالبان بهطور رسمی رابطه خود را با القاعده قطع نمیکند یا بهطور رسمی حکومت افغانستان را به رسمیت نمیشناسد، بلکه میگوید که القاعده نمیتواند از قلمرو طالبان برای تهدیدکردن ایالات متحده یا متحدانش استفاده کند و طالبان بهجای به رسمیتشناختن حکومت افغانستان و مذاکره با آن در مذاکرات بینالافغانی شرکت خواهند کرد. زنان در گفتوگوهای بین الافغانی شرکت خواهند کرد، اما پمپئو اخیرا گفت که این بر عهده افغانهاست که تصمیم بگیرند چگونه از حقوقشان محافظت شود؛ سخنی که خود به معنی حذف مطالباتِ ایالات متحده دوران اوباما، از برنامه مصالحه در افغانستان است. طالبان که پیوسته خواهان خروج فوری ایالات متحده از افغانستان بودهاند، نیز به این هدفشان نرسیدهاند: توافقنامه میگوید که ایالات متحده طی ۱۳۵ روز رقم سربازان خود را به ۸۶۰۰ تن کاهش خواهد داد. تعداد سربازان آمریکایی مستقر در افغانستان وقتی ترمپ به ریاستجمهوری رسید نیز حدود ۸۶۰۰ تن بود.
این توافقنامه شاید نشاندهنده اهداف محدودتر ایالات متحده در افغانستان باشد اما در واقع، روند پایینآمدن سطح توقعات ایالات متحده در افغانستان چندی پس از جنگ آغاز شد؛ هر سه رئیسجمهور آمریکا که یکی پی دیگری به دنبال پیروزی در این جنگ برآمدند، با خشونت بیشتری روبهرو شدند. در واقع، جاهطلبیهای امریکا در سال ۲۰۰۱، در آغاز جنگ، به طرز فریبندهای ناچیز بهنظر میرسید، زیرا در آنزمان این جنگ آسان تصور میشد اما بوش در پایان ریاستجمهوری خود در سال ۲۰۰۸ مجبور شد هزاران سرباز دیگر را برای جنگ در افغانستان اعزام کند؛ حالا فوریترین هدف دولت بوش «برقراری امنیت» در افغانستان بود نه مثل سالهای اول جنگ، برقراری «یک دموکراسی آزاد و باثبات.»
اوباما همزمان که منابع را برای این جنگ -با افزایش تعداد سربازان از ۳۱ هزار نفر در پایان دولت بوش به حدود ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۰- افزایش داد، توقعات را پایین آورد. آنچه اکنون اوباما لازم میدید، «مختلکردن، برچیدن و شکستدادن القاعده» و جلوگیری از بازگشت این گروه به افغانستان بود. در همان زمان، «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه ایالات متحده اذعان کرد که دولت اوباما در حال برقراری ارتباط با طالبان است، اما تاکید کرد که هرگونه مذاکره باید نتایج زیر را در پی داشته باشد: «طالبان باید از خشونت دست بکشند، با القاعده قطع رابطه کنند و از قانون اساسی افغانستان پیروی و به حقوق زنان و اقلیتها احترام بگذارند. اگر طالبان نتوانند این خطوط سرخ را رعایت کنند، با حمله مداوم و بیامان مواجه خواهند شد.»
وقتی ترامپ به ریاستجمهوری رسید، اولین رئیسجمهور ایالات متحده نبود که میخواست افغانستان را ترک کند. او سپس سومین رئیسجمهور ایالات متحده شد که تصمیم گرفت نیروهای بیشتری را به این کشور بفرستد. ترامپ در سال ۲۰۱۷ گفت: «غریزهی اصلی من خروج بود. و به لحاظ تاریخی دوست دارم از غریزههایم پیروی کنم اما عواقب خروج سریع هم قابلپیشبینی است و هم غیرقابلقبول.» او در اظهارات خود در مورد افغانستان دلیل مثبتی برای ماندن ارائه نکرد و تنها از خطرات ترک این کشور سخن گفت. حالا واضح بود که تضمین حقوق زنان دیگر جزء اهداف ایالات متحده در افغانستان نیست.
انتهای پیام/