به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، باز هم بوی سال جدید و عید به مشام رسید و روزهای داغ خانه تکانی شروع شد. زنها با شروع خانه تکانی جانشان را کف دستشان میگیرند و با یک قدرت جادویی به جان کثیفیها میافتند، غافل از اینکه خود را با برخی بیاحتیاطیها در دام خطرات زیادی میاندازند. مثلاً آنهایی که طاقت نمیآورند عضوی از خانواده کنارشان باشد و خودشان بیمحابا روی چهارپایه میروند و به تنهایی شیشهها را تمیز یا پردهها را باز میکنند. یادمان باشد خانه تکانی خودکشی نیست. قرار نیست تمام اعضا و جوارح ما به خاطر چند روز کار کردن فشرده آسیب ببیند.
خاطره بازی با خانه تکانی
انگار همین دیروز بود وقتی از مدرسه برمیگشتیم، خانه مثل بازار شام بود. بههم ریخته و کن فیکون شده بود. میفهمیدیم خانه تکانی شروع شده است. همیشه برایم جای سؤال بود که خانه تکانی چه فرقی با روزهای عادی دارد که مادر همه جا را یکباره بههم میریزد. تمام فرشها لول شده، ظرفها همه توی سینک، قالیچهها و پا دریها به یکباره در وان حمام و تمام پردهها توی ماشین لباسشویی. یکی هم مسئول لگد کردن پتوها بود تا حسابی تمیز شود.
یادش بخیر چه پروژهای بود این خانه تکانی ما! انگار مادر قسم خورده بود تمام ذرات خانه را یک حال اساسی بدهد. حتی زیر گلدانها نیز از نگاهش دور نمیماند. خانه همیشه تمیز بود. یک بار بعد از پایان عید دیدنیها و بسته شدن پرونده دید و بازدید ملحفهها شسته میشد. تمام ظرف و ظروف سر جای خودش قرار میگرفت و کابینتها دوباره جمع و جور میشد.
آن وقتها حق نداشتیم با پای خیس روی زمین راه برویم. تا فرشهای شسته شده خشک میشدند یک پتو وسط اتاق کنار بخاری پهن و دو روز سخت را روی آن سر میکردیم. نمیدانم چرا اصرار داشتیم همه فرشها را یکباره بشوییم و اینطوری خودمان را به سختی بیندازیم. انگار این ریاضت کشیدنهای اجباری لذت خانه تکانی را بیشتر میکرد. مکافات بزرگتر تمیز کردن آشپزخانه بود که یک عزم جمعی میخواست. یکی باید دیوارهای چرب را میسابید و دیگری تمام ظرفهای ادویه و سبزیها را خالی میکرد، میشست، خشک میکرد و دوباره همه را پر میکرد.
الان که به این خاطرات فکر میکنم خندهام میگیرد. فکر میکنم تمیز کردن قوطی زردچوبه و دوباره پر کردنش چه سودی داشت؟ یا پتویی که تمام سال دست نخورده توی کمد دیواری بود چرا باید به اسم خانه تکانی شسته میشد؟
یک روز تمام ملحفهها میان اتاق پهن و یکی یکی پتوها دوخته میشد. آن روزها شوینده رنگارنگ و مدل به مدل مثل امروز رایج نبود. یک جوهر نمک معروف بود که هزار تا کار میشد با آن کرد. یک شیشه پاککن و کلی روزنامه باطله یک روز تمام وقت میبرد تا تمام شیشههای قدی تمام شود. تازه بعد از آن همه کار یک آبگوشت خوشمزه میچسبید و خستگی را از تنمان در میکرد.
یکی دیگر از کارهای هر سال ما جابهجایی گلدانهایی بود که با شروع فصل سرما به خانه میآوردیم تا از سرما در امان بمانند و خدا میداند که در پایان خانه تکانی چه لذتی میبردیم از چیدن شمعدانیها روی لبه حوض! حالا همه جا تمیز بود و میشد بوی عید را حس کرد؛ یک تمیزی دسته جمعی. اصلاً برای دو، سه هفته همه غیب میشدند و بدون هیچ خستگی بیوقفه در خانهها کار میکردند. بعضی هم گروهی کار میکردند. یعنی به نوبت خانهها را تمیز میکردند و سراغ بعدی میرفتند.
همه چیز و همه جا باید برق بزند
الان هم دخترها برای نظافت و خانه تکانی خانه پدری وقت زیادی میگذارند. برای بعضیها این خانه تکانیها جدیتر است و از خانه به مغازه و انبار و محل کار هم کشیده میشود. یعنی در آستانه سال نو همه جا بوی نظم و طراوت میدهد. بانوان ایرانی اغلب تا لحظه تحویل سال مشغول کار هستند. خوش یمن نمیدانند ظرف یا لباسی کهنه برای سال نو بماند. همه چیز و همه جا باید برق بزند. بگذارید برایتان یک خاطره بگویم.
زنی تمیز و وسواس میشناختم که تا آخرین لحظه سال مشغول تمیزی بود و با اصرار خانواده درست در لحظات تحویل سر سفره هفت سین حاضر شد. اما چشمتان روز بد نبیند، درست لحظه تحویل سال لوله بخاری در آمد و تمام سفره با دوده یکی شد. قیافه زن دیدنی بود وقتی با یک شروع دودی روبهرو شده بود.
نمیدانم آن روزها آگاهی نبوده یا مثل اکنون بحران آب نداشتیم، ولی هرچه بود روزهای خاصی بود. تمام پشتبامها پر از فرشهای کوچک و بزرگ رنگارنگ بود که در نوبت خشک شدن، انتظار آفتاب اسفند را میکشیدند. حتی گاهی ابر میشد و از ترس بارش باران و گل آلود کردن فرشها شبانه آنها را پایین میآوردند و دوباره فردا...
خانهتکانیهای امروزی در سایه شهرنشینی و تکنولوژی
اما این روزها اوضاع خانهتکانی هم فرق کرده است. به لطف تکنولوژی و زندگیهای شهری و آپارتماننشینی، دیگر کسی فرش را در حیاط یا پارکینگ نمیشوید و شرکتها این کار را میکنند. اینگونه اسراف کردنها در مصرف آب دیگر برای کسی پذیرفته و قابل توجیه نیست. هرچند هنوز هم سرانه مصرف آب در روزهای پایانی سال به شدت بالا میرود.
لازم نیست تمام خانه را یکباره بههم بریزید و آن را جمع کنید. وقتی دور و برتان شلوغ است میخواهید زودتر از شرشان خلاص شوید. به همین دلیل تمیزکاری را سهل انگارانه و بهقول قدیمیها با شرتی کاری تمام میکنید. وقتی همه را یکباره تمیز میکنید بعضی خردهریزها و تمیز کردن بعضی نقطهها از توجهتان جا میماند. بههر حال شما تا شروع سال نو فرصت دارید پس لازم نیست یکباره به جنگ میکروبها بروید. یک روز را به تمیزی کشو و کابینتهای آشپزخانه اختصاص دهید. یک روز شستوشوی البسه و یک روز هم بازکردن، شستن و اتو کردن پتوها.
شاغلها اوضاع خانه تکانیشان با خانهدارها فرق میکند. تمام کارشان به آخر هفتهها ختم میشود. باید طوری برنامهریزی کنند تا با شروع شنبه خانه مرتب باشد. هرچند بعضیها طاقت نمیآورند و مرخصیهایشان را برای خانه تکانی استفاده میکنند.
زنان باردار هم باید مراقب خانه تکانیهای سفت و سخت باشند. لازم نیست تمام خانه را برق بیندازند. آنها بعد از فارغ شدن و گذراندن روزهای پس از زایمان میتوانند یک خانه تکانی مفصل انجام دهند، اما پیش از آن ارضای حس تمیزی و همراه شدن مانند دیگران برایشان مهم است. این خاصیت زنهای ایرانی است که وقتی پای صحبتهای همنوع خود درباره خانه تکانی مینشینند حس میکنند از قافله جا ماندهاند و باید همه جا را برق بیندازند غافل از اینکه این کارهای سنگین و جابهجایی اجسام لطمه جبران ناپذیری به سلامت خود و جنینشان وارد میکند.
بانوان گرامی! خودتان را به کشتن ندهید
بسیاری از زنان با شروع خانه تکانی زلزلهای هشت ریشتری در خانه به راه میاندازند. جانشان را کف دستشان میگیرند و با یک قدرت جادویی به جان کثیفیها میافتند، غافل از اینکه خود را با بیاحتیاطیها در دام خطرات زیادی میاندازند. مثلاً آنهایی که طاقت نمیآورند عضوی از خانواده کنارشان باشد و خودشان بیمحابا روی چهارپایه میروند و به تنهایی شیشهها را تمیز یا پردهها را باز میکنند.
خطر بعدی استشمام انواع و اقسام مواد شوینده است. روزهای پایانی سال بهترین زمان برای رونمایی از شویندههای جدید است، زیرا هر بانوی ایرانی دنبال بهترین برند میگردد تا بهترین نتیجه را از خانه تکانی بگیرد و بهتر خانه را برق بیندازد. عده زیادی از بانوان در مواقع استفاده از این مواد شیمیایی با عارضه آلرژی و سرفههای شدید مواجه میشوند یا دچار مشکلات پوستی میشوند. استفاده از شویندههای غلیظ خطر بزرگی است که سلامتشان را تهدید میکند.
مخصوصاً آنهایی که برای تمیزی و نتیجه بهتر از خودشان خلاقیت به خرج داده و چند نوع مواد شیمیایی را با هم ترکیب میکنند! یادمان باشد خانه تکانی خودکشی نیست. قرار نیست تمام اعضا و جوارح ما به خاطر چند روزه کار کردن فشرده آسیب ببیند. لازم نیست چند شب از درد مچ و پا خوابمان نبرد.
از چیدمان خانه تا انبوه دور ریزها
تغییر چیدمان خانه و خرید هم جزئی از پروسه خانهتکانی است. یعنی بعد از تمیز شدن و برق افتادن تمام نقاط خانه حالا نوبت جاگیر شدن وسایلی است که به تازگی خریده شده است. میتواند لوازم خانه باشد یا وسایل دم دستی و روزمره که در طول سال مدام تکرار میشود.
میدانید فرق خانه تکانی عید با روزهای عادی چیست؟ زنها روزهای عادی در طول سال هم کار میکنند و بعضی از آنها هر فصل یک خانه تکانی حسابی دارند. اما عید با همیشه فرق دارد. خیلی جامعتر است و هر چیز اضافهای که بنا بر مصلحت در گوشههای کمد مخفی شده بود حالا به عنوان دور ریز کنار سطل زباله جا میگیرد. مثلاً تمام لباسهای اضافه که تا الان دلمان نیامده است آنها را دور بریزیم و برای روز مبادا نگه داشتهایم حالا تکلیفش را روشن میکنیم. یا به کسی میبخشیم یا آن را در زبالهدان پرت میکنیم.
یکی دیگر از این اساسیها جمع کردن کاغذها از سطح خانه است. خدا میداند در هر خانهای چقدر کاغذ و مجله و روزنامه بیمصرف هست که در خانه تکانی روی هم تلنبار و وارد چرخه بازیافت میشود. خدا کند که وقتی خانه تمیز میکنیم دلمان به حال طبیعت بسوزد و همان موقع زبالهها را تفکیک کنیم.
مورد بعدی که در اکثر خانههای ایرانی مشترک است جمع آوری داروهای تاریخ گذشته است. یک جا خواندم ما ایرانیها سلطان استفاده از دارو هستیم. عادت به خود درمانی در ما نهادینه شده است و برای هر دردی خودمان یک مشت قرص تجویز میکنیم. بنابر احتیاط از هر دارو چند ورق در خانه داریم که شب عید تازه میفهمیم تاریخ خیلی از آنها گذشته است و باید راهی سطل زباله شود.
خانهتکانی دلها فراموش نشود
بد نیست در کنار خانهتکانی یادی هم کنیم از دلتکانیهای درست و حسابی. وقتی همه جا تمیز است، کثیفی حتی اگر یک لکه باشد به چشم میآید. پس حالا که همه جا تمیز است و بوی بهار میآید اگر دلمان پاک نباشد و لکههای نفرت و کینه در آن مانده باشد تمام زحمتهایمان به باد میرود.
باید تا قبل از تحویل سال یک حال اساسی به قلب و روحمان بدهیم و آن را از ناپاکیها بزداییم. باید بدانیم با خود و خدای خودمان چند چندیم و کجای کارمان میلنگد. همه ما بعد از فارغ شدن از پروسه خانه تکانی باید خلوت کنیم و برای یک سال معنوی خود برنامه بریزیم. وقت خوبی است برای آشتی کردن.
برای آشتی پیشقدم شویم و غرور بزرگتر بودن را کنار بگذاریم و بزرگی را در بخشش معنا کنیم. برویم سراغ آنهایی که دلخور هستیم. آنهایی که آزارمان دادهاند یا آزارشان دادهایم. زیارت اهل قبور برویم و بسیار استغفار کنیم. پنجشنبه آخر سال یکی از سنتهای کهن و زیبای ایرانیهاست که سراغ سفرکردهها و اهل قبور میروند و آنها را در شادی رسیدن بهار شریک میکنند.
باید ذهنمان را هم گردگیری کنیم. خیلی از ما فصل زمستان کم انرژی میشویم و بسیاری از انگیزهها را از دست میدهیم. مدام امروز و فردا کرده و شروع کارهای مهم و تصمیمهای بزرگ را به اول بهار موکول میکنیم. مدام میگوییم از اول سال فلان میکنیم و بهمان میکنیم، در حالی که زمان منتظر ما نمیماند و به راحتی فرصتهای زندگی را از دست میدهیم. لازم است ذهن خود را بتکانیم وهمه اضافههایی که بیهوده حجم مغزمان را اشغال کرده دور بریزیم. لازم است بعضی تلخیها را فراموش و بعضی خاطرات را کنج دلمان پنهان کنیم تا هرگز از یاد نروند.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/