به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اخیرا از طرحی موسوم به معامله قرن رونمایی کرد که به معنای نابود کردن آرمان فلسطین و اشغال بیشتر سرزمینهای فلسطینی است. طبق این طرح، رژیم صهیونیستی ۳۰ درصد دیگر از کرانه باختری را اشغال خواهد کرد و عملا کشور جدید فلسطین یک مجمع الجزایر در درون مرزهای اسرائیل خواهد بود که نه سلاح دارد و نه اینکه حاکمیت کاملی بر سرزمینهای خود میتواند اعمال میکند. به همین دلیل کارشناسان معتقدند که این طرح مرده به دنیا آمده است. مقام معظم رهبری نیز اخیرا اعلام کردند که طرح معامله قرن پیش از مرگ ترامپ خواهد مُرد. اما چه دلایلی را میتوان برشمرد که مرگ معامله قرن را اثبات کند.
طرحی رویاپردازانه
طرح معامله قرن در نگاه نخست بیشتر به یک رویا و خیال شبیه است تا اینکه طرحی برای حل یک مناقشه باشد. چرا که دو بازیگر در مورد سرنوشت بازیگری سوم تصمیم گرفتهاند. "هانی المصری" رئیس مرکز تحقیقات "مصرات" بر این باور است، طرح ترامپ تنها خواستههای رژیم صهیونیستی را در نظر گرفته است. اسرائیل نه تنها یک تهدید برای جهان عرب، بلکه تهدیدی برای کل جهان است. "ویلیام جوزف برنز" سیاستمدار کهنهکار آمریکایی نیز در واشنگتنپست گفته که سیاست خارجه آمریکا دو نوع است: چارچوبها و جایگزینهای اقدام. گزینه پیش فرض معامله قرن آمریکا از نوع دوم است، یعنی بیشتر حرف است تا عمل. علاوه بر این در معامله قرن طبق نقشهای که ترامپ از فلسطین منتشر کرده است فلسطین مستقل شامل چند جزیره جدا از هم که با جاده به یکدیگر متصل خواهند شد، میباشد. فلسطین کاملا در محاصره اسرائیل است و هیچ ارتباطی با جهان خارج ندارد، قدس شرقی در اختیار صهیونیستهاست و فلسطین بیشتر سرزمینهای مرغوب و حاصلخیز خود در کرانه را از دست داده و در مقابل دو لکه بیابانی در صحرای نقب را میگیرد. بر اساس نقشهای که ترامپ ارائه داد، دولت آینده فلسطین به شکل «مجمع الجزایر» است که مرزهای غیر مرتبطی دارد و تونلها و پلها آن را به هم وصل میکند. در این نقشه، شهر قدس، دره اردن و شمال بحر المیت در کنار مرزهای اسرائیل قرار داده شده و کرانه باختری و نوار غزه با تونل به هم وصل میشوند.
طرح معامله قرن با تمامی قطعنامههای بین المللی و شورای امنیت سازمان ملل در تعارض است. با قطعنامه ۲۴۲، ۳۳۸ و بسیاری از قطعنامههای دیگر در تعارض کامل است. سازمان آزادیبخش فلسطین اخیرا از ۳۰۰ نقضی که در این طرح وجود دارد، خبر داده است. نادیده گرفتن قطعنامه ۲۴۲ در نوامبر ۱۹۶۷ که بخش شرقی بیت المقدس را متعلق به فلسطینیان میداند مهمترین نقض این طرح است. همچنین طبق این قطعنامه، اسرائیل باید از اراضی اشغال کرده در سال ۱۹۶۷ عقب نشینی کند. مجله آمریکایی فورچون اعلام کرده که به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان میتواند معامله قرن را از بین ببرد و منجر به مرگ معامله قرن شود. «جیمی کارتر» رئیسجمهور اسبق آمریکا در بیانیهای به انتقاد از طرح سازش دونالد ترامپ موسوم به «معامله قرن» پرداخت و از سازمان ملل خواست تا مانع الحاق اراضی فلسطینیها به رژیم صهیونیستی شود. جیمی کارتر در بیانیه خود افزود: «برنامه ترامپ قوانین بینالمللی در خصوص حق تعیین سرنوشت و ممنوعیت تصاحب زمین و الحاق اراضی اشغالی به وسیله زور را نقض میکند.» سازمان عفو بینالملل در واکنش به رونمایی رئیسجمهور آمریکا از طرح صهیونیستی- ضدفلسطینی «معامله قرن»، این طرح را ناقض قوانین بینالمللی دانست.
در کل مقررات سازمان ملل، از جمله قطعنامه ۲۴۲ و دیگر قطعنامههای مجمع عمومی و نیز دیدگاه مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه دیوار حائل، حداقل در سه محور طرح «معامله قرن» دونالد ترامپ با قوانین بینالمللی مغایرت دارد. در سال ۱۹۴۷ سازمان ملل متحد طرح تقسیم فلسطین را به شکل تقریبا ۵۰-۵۰ مطرح کرد و این تقسیم در قطعنامه ۱۸۱ مجموع عمومی منعکس شد. این طرح با مخالفت فلسطینیها مواجه شد و جنگ میان اسرائیل با دولتهای عربی را در سال ۱۹۴۸ به دنبال داشت. متعاقب این جنگ، اسرائیل کنترل ۷۸ درصد سرزمین فلسطین را در اختیار گرفت. همچنین در پی جنگهای ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ تقریبا تمامی سرزمین فلسطین شامل نوار غزه، کرانه باختری و قدس به تصرف صهیونیستها درآمد.
بعد از جنگ سال ۱۹۶۷، شورای امنیت در قطعنامه ۲۴۲ خواهان خروج نیروهای اسرائیلی از مناطق اشغالی در جنگ اخیر شد و حل عادلانه مساله آوارگان را درخواست کرد. متعاقب این امر، چندین قطعنامه از سوی شورای امنیت صادر شد که ساخت شهرک در سرزمینهای اشغالی را غیرقانونی دانسته و آن را منع کرد. در ادبیات سازمان ملل متحد، نوار غزه، کرانه باختری و شرق بیتالمقدس که شامل ۲۲ تا ۲۳ درصد از سرزمین فلسطین است، «سرزمین اشغالی» خوانده میشود.
بر این اساس، در سه حوزه معامله قرن برخلاف قوانین بینالمللی است. اولین نکته اینکه قدس نباید پایتخت یکپارچه اسرائیل باشد؛ زیرا حق حاکمیت فلسطینیها بر این شهر که در قطعنامههای شورای امنیت تایید شده، نادیده گرفته میشود. دومین حوزه این است که کرانه باختری و نوار غزه در نظام حقوق بینالملل متعلق به فلسطینیان است و شهرکهای صهیونیستنشین در این مناطق غیرقانونی هستند. سومین مسئله نیز این است که راهحل عادلانه برای بازگشت آوارگان باید ارائه شود. طرح ترامپ بیشتر راهکاری یکجانبه است که فلسطینیها را از حق بازگشت به منازل خود محروم میکند. همچنین، در نظام حقوق بینالملل، تمام کرانه باختری که مرزی زمینی با کشور اردن دارد، میبایست در اختیار فلسطینیها باشد که البته این مساله در طرح ترامپ نادیده گرفته شده و کنترل محدوده مرزی به اسرائیل واگذار شده است. یعنی مرز خشکی دولت آتی فلسطین به صورت کامل در اختیار اسرائیل قرار میگیرد و فلسطین به شکل یک منطقه خودمختار شبه دولت اداره خواهد شد. در مجموع طرح ترامپ را میتوان در تعارض با حقوق بینالملل ارزیابی کرد.
ابهامات معامله قرن
در طرح ترامپ ابهامات زیادی وجود دارد از یک سو، بیت المقدس را تقسیم ناپذیر و متعلق به رژیم صهیونیستی میداند و از سوی دیگر برای جلب نظر فلسطینیها وعدههای غیردقیقی برای بخشهای کوچکی از بیت المقدس شرقی میدهد. از سوی دیگر پیمان اسلو و مرزهای قبل از ۱۹۶۷ نیز نادیده گرفته شده و قرار است کمیتهای مشترک بین رژیم صهونیستی و آمریکا برای تعیین دقیق مرزها تشکیل شود که خبری از حضور نمایندههای فلسطین در آن نیست. همچنین هیچ وعده و توافقی برای بازگشت رژیم صهیونیستی به مرزهای قبل از ژوئن ۱۹۶۷ وجود ندارد. همچنین با عدم بازگشت رژیم صهیونیستی به مرزهای ۱۹۶۷ و الحاق دره اردن و ۳۰ درصد از کرانه باختری و از سوی دیگر انتخاب شهرک شعفاط به عنوان پایتخت کشور فلسطین، عملا کشور فلسطین به شکل دو جزیره پراکنده و جدا از هم در نظر گرفته میشود که با یک پل معلق مصنوعی متصل میشوند. در این صورت شهرکهای «بسغات زئیف»، «رمات شلومو» و «التله الفرنسیه» که در اختیار رژیم صهیونیستی است پایتخت فلسطین را محصور میکنند.
تسلیح کرانه باختری
یکی از تهدیدهای همیشگی و هراسهای راهبردی رژیم صهیونیستی احتمال مسلح شدن کرانه باختری بوده است. نوار غزه در ۱۲ سال گذشته عملیاتهای زیادی علیه اسرائیل انجام داده و اخیرا نیز با به راه انداختن تظاهرات بازگشت و ارسال بالونهای آتش زا به سمت سرزمینهای اشغالی، باعث شده تا اسرائیل شکستهای مهمی را تجربه کند. اما با این حال به دلیل همکاریهای امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل و امیدواری این تشکیلات به راه حل دو دولتی، کرانه باختری وارد فاز مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی نشده است. اما معامله قرن باعث شده تا گروههای کرانه باختری در این مسیر حرکت کنند و در نخستین گام در یک عملیات ۱۶ نظامی صهیونیست زخمی شده و ۴ فلسطینی به شهادت رسیدند. مخالفت تشکیلات خودگردان با معامله قرن و رد کردن این طرح، در نهایت میتواند همکاریهای امنیتی با اسرائیل را پایان داده و مردم کرانه باختری را در کنار نوار غزه در صفی واحد علیه اسرائیل قرار دهد.
مخالفت همگانی
طرح معامله قرن در چهار قاره با مخالفتهای زیادی مواجه شده و حتی بیش از ۱۰۰ نماینده دموکرات کنگره آمریکا نیز آن را رد کردهاند. در کشورهای مختلف نیز علیه این طرح به خیابانها آمده و شهرهای مختلف آمریکا نیز به این طرح واکنش منفی نشان دادند. حتی رئیس پارلمان کویت نیز این طرح را به سطل زباله انداخت و اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی نیز این طرح را رد کردند. بدیهی است که به جز اسرائیل و آمریکا هیچ بازیگری به صورت کامل این طرح را قبول نخواهد کرد چرا که تیر شلیکی به تمام قطعنامههای سازمان ملل و تلاشهای کشورهای غربی برای راه حل دو دولتی در فلسطین است. به همین دلیل این طرح باید در خلاء به حیات خود ادامه دهد و طبیعی است نتیجه آن نیز مرگ زودرس خواهد بود.
طرحی یکجانبه
طرح معامله قرن یک طرح یکجانبه است و طرحهای یکجانبه در طول تاریخ محکوم به شکست بودهاند. "ایلی بودیه" نویسنده اسرائیلی در هاآرتص نوشته که معامله قرن به چند دلیل محکوم به شکست است: در درجه اول این طرح بدون مشورت با تشکیلات خودگردان فلسطین تهیه شده است و طرحی یکجانبه است و حقوق فلسطینی را در نظر نگرفته است. مجلة "لونوفل أوبیسرفاتور"، فرانسه نیز تاکید کرده که هیچ مقام فلسطینی برای گفتگو در مورد این طرح به واشنگتن دعوت نشده بود. از زمان انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس در سال٢٠١٧ ارتباط تشکیلات خودگردان فلسطین با مقامات آمریکایی قطع شده است.
ضعف اسرائیل
برای اجرای معامله قرن اسرائیل باید در تمام زمینهها آماده باشد. در شرایط کنونی رژیم صهیونیستی با چالشهای زیادی مواجه است. در زمینه امنیتی این رژیم در یک سال گذشته در سه نبرد علیه مقاومت فلسطین در نوار غزه نتوانسته به پیروزی برسد. در زمینه سیاسی نیز اوضاع اسرائیل در شرایط بحرانی قرار دارد. چرا که در دو انتخاباتی که در فروردین و شهریور ماه ٩٨ برگزار شد نتانیاهو یا دیگر رقبای وی قادر به ائتلاف و تشکیل کابینه نشدند و انتخابات سوم اسرائیل اسفند ماه برگزار میشود که هیچ تضمینی وجود ندارد که انتخابات چهارم نیز در راه نباشد. این مسئله نشان دهنده عدم توافق گروههای صهیونیستی در مورد موضوعات مشترک به ویژه معامله قرن است. چرا که احزاب راستگرا از یک طرف معامله قرن را رد میکنند، چون معتقدند که نباید این امتیازات اندک در معامله قرن نیز به فلسطینیها داده میشد. از سوی دیگر احزاب چپ گرا مخالف این طرح هستند، چون آن را عاملی برای تشدید خشونت وناامنی در اسرائیل میدانند. در این شرایط، طبیعی است که طرح کلانی مانند معامله قرن نخواهد توانست یک بحران ۸ دههای را حل و فصل کند و به نتیجه برسد.
تجربه تاریخی
طی دو دهه گذشته آمریکا هر طرحی را در مورد فلسطین یا غرب آسیا طراحی کرده با شکست مواجه شده است. به عنوان مثال پروژه "میهن جایگزین" که توسط آریل شارون مطرح شد و دو گزینه شامل ساخت پایتخت جدید برای فلسطین در اردن یا احیای دریاچه بحر المیت با احداث کانالی بر فراز خلیج عقبه داشت عملیاتی نشد. نمونه دیگر طرح رویایی محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی موسوم به شهر نئوم بود که از سوی آمریکا مطرح شد، اما طبق گزارش واشنگتن پست به یک طرح خیالی تبدیل شده است. براساس برخی گزارشها قرار بود بخشی از جمعیت نوار غزه در این شهر ساکن شوند. پروژههایی دیگر نیز در شبه جزیره سینا برای مکانیابی پایتختی برای فلسطین مطرح شد که همه با شکست مواجه شد. معامله قرن نیز یکی از طرحهایی است که در این مورد مطرح شده است. در مورد مسئله فلسطین تاکنون بیش از ۲۰ طرح مطرح شده که همه به بن بست رسیده است.
نتیجهگیری
همانطور که مقام معظم رهبری اخیرا تاکید کردهاند معامله قرن یک طرح محکوم به شکست است و قبل از مرگ ترامپ به زبالهدان تاریخ خواهد پیوست. در واقع این طرح به علت در نظر نگرفتن منافع مردم فلسطین، نقض قوانین بین المللی، عدم حضور نمایندهای از فلسطین و مخالفت همگانی محکوم به شکست است. تنها راه حل موجود برای حل مسئله فلسطین برگزاری همه پرسی از بین تمام مردم فلسطین در داخل و خارج این کشور است و هر راه حلی دیگری در این مورد با شکست مواجه خواهد شد همانطور که پیش از معامله قرن، ۲۰ طرح دیگر نیز اعلام شده و به تاریخ پیوستهاند.
نویسنده: یوسف نوری
انتهای پیام/