به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عجایب خاندان پهلوی تمامی ندارد.۴۱ سال از پایان عمر حکومت محمدرضا شاه میگذرد، اما هر سال در این ایام با دقیق شدن و بازخوانی روزنامههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و مرور خاطرات اطرافیان شاه، فصلهایی دیگر از فجایع حکومت پهلوی رو میشود. در این گزارش، شما را به تماشای این اسناد دعوت میکنیم.
ثروت خاندان پهلوی بیشتر است یا خانواده کویتی الصباح؟
همزمان با لرزان شدن پایههای حکومت پهلوی، روزنامه نیویورک تایمز تحقیقاتی را در خصوص تخمین ثروت شاه آغازکرد و برای واقعی بودن رقمهای به دست آمده در این تحقیق، گزارشهایی را از بانکداران، بنگاههای معاملات ملکی، کارشناسان مالی خاورمیانه و اسناد اطلاعات منتشره توسط ناراضیان ایرانی جمع آوری کرد. این گزارش چند روز پیش از فرار شاه از ایران در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۹ منتشر شد. در گزارش نهایی این روزنامه که بخشهایی از آن در روزنامه کیهان مورخ ۳ بهمن ۱۳۵۷ منتشر شد، اعلام شد که میزان داراییهای واقعی خانواده پهلوی نامعلوم است، اما این ثروت در خاورمیانه فقط با ثروت خانواده رهبران سعودی و خانواده کویتی الصباح قابل مقایسه است.
گزارش نیویورک تایمز منتشر شده در روزنامه کیهان
نیویورک تایمز مینویسد ثروت شاه حداقل ۱ میلیارد دلار است
گزارش واشنگتن پست و ثروت ۱۵۰ میلیارد تومانی شاه
بعد از فرار شاه گزارشهای بسیاری در خصوص ثروت محمدرضا شاه پهلوی و خاندانش منتشر شد. یکی از این گزارش ها، گزارش واشنگتن پست (۱۷ ژانویه ۱۹۷۹) است که بخشهایی از آن در روزنامه کیهان مورخ ۲۸ دی ۱۳۵۷ منتشر شده است. این گزارش در برآوردی ثروت شاه را در سال ۱۳۵۷، حدود ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده است.
بخشهایی از گزارش روزنامه واشنگتن پست، منتشر شده در روزنامه کیهان
واشنگتن پست، ثروت شاه را بیش از ۲۰ میلیارد دلار ارزیابی کرده بود
شاهکار دیگر خاندان پهلوی، سند سفر ۳۳ میلیاردی اشرف
شاهکارهای خاندان پهلوی تمامی ندارد. انتشار سند سفر ۱۰ میلیون تومانی اشرف پهلوی به برزیل، پاریس و نیویورک در سال ۱۳۳۷ تنها مشتی است نمونه خروار. این سند از میان اسناد خانه شریف امامی به دست آمده و در روزنامه کیهان منتشر شده است. با قرار دادن عدد ۱۰ میلیون تومان در فرمول محاسبه گر نرخ تورم بانک مرکزی، رقم عجیب بریز و بپاشهای سفرهای خاندان پهلوی برایتان ملموستر میشود. ۱۰ میلیون تومان در سال ۱۳۳۷، معادل ۳۳ میلیارد و ۴۰۴ میلیون تومان امروز است.
اسم رمز: «دربار»
روزنامههای داخلی و خبرگزاریهای خارجی بعد از سقوط رژیم پهلوی از رازهایی پرده برداشتند که تا پیش از آن سعی در پنهان و کتمان کردنش داشتند. خبرگزاری فرانسه در گزارشی که در روزنامه کیهان مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ منتشر شد، پرده از رازهای دربار و مراوادات خانوادههای سوگلی و برگزیده در زمان حکومت شاه پهلوی برداشت.
در این گزارش آمده است: «رفتن شاه ایران، ادامه حیات گروهی از افراد و خانوادههای برگزیدهای را مطرح میکند که از امتیازات تقریبا نامحدودی که خانواده سلطنتی داشت بهرهمند بودند. مثلا هر شی یا بستهای که به ایران میآمد و بر روی آن کلمه «دربار» نوشته شده بود از هر نوع عوارض و مالیاتی معاف بود. این بسته میتوانست از یک سوزن تا یک هواپیما باشد.
اشخاص وارد میگویند کافی بود که کسی خود را از خانواده دربار و یا از خانواده اطرافیان دربار معرفی کند و از تمام گرفتاریها و ناراحتیهای اداری خلاص شود. به طور مثال میتوان خانواده "علم" را ذکر کرد.»
قدرت خدمتکار دربار بیش از وزیر
عجایب حکومت پهلوی چاه ویلی ست که بعد از ۴۱ سال هنوز هم نوبرانههایی دارد. یکی از این نوبرانه ها، قدرت مستخدمان دربار و گروه تشریفات بود.
خبرگزاری فرانسه در بخشی دیگراز گزارش افشاگرانه اش، در خصوص مستخدمان دربار نوشته است؛ «یکی از افراد صاحب نفوذ که نخواست نامش فاش شود میگوید یک خدمتکار دربار اغلب قدرتی بیش از یک وزیر داشت. هر کسی که در کاخ نیاوران کار میکرد میتوانست به طور مستقیم یا غیرمستقیم از این مواهب برخوردار باشد. یک اتومبیل لوکس آمریکایی که به طور معمولی ۲۰۰ درصد ارزش خود عوارض و مالیات داشت توسط کارمندان دربار به قیمت تمام شده در کارخانه خریداری میشد و اغلب پس از مدت کوتاهی به ارزش چهار یا پنج برابر به فروش میرسید. خیلی معمولی به نظر میرسید که در هر سفر به فرنگ یک مامور محافظ، و یا یک مستخدم دربار تا ۱۵ دستگاه تلویزیون رنگی یا پنجاه ساعت مچی با خود بیاورد. اطرافیان شاه که به این امتیازات عادت داشتند از بعضی محدودیتهای احتمالی بسیار ناراحت میشدند.»
سر و دست شکستن بزرگان ایران برای سمت آجودانی!
در بخشهایی از کتاب سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی؛ خاطرات «احمدعلی مسعود انصاری» که موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را منتشر کرده است به قدرت مستخدمان دربار و گروه تشریفات دربار اشاره شده است؛ «در دربار اساساً از نظر تشریفات بالاترین مقام، وزیر دربار بود. بعد از او رئیس کل تشریفات قرار داشت و بعد، رئیس دفتر مخصوص و بعد نوبت به معاونین و رؤسای تشریفات میرسید که در زمان علم هم تعدادشان زیاد بود.
در اینجا بد نیست کمی درباره رئیس کل تشریفات یعنی "هرمز قریب" بگویم که سالهای سال این سمت را به عهده داشت و در این اواخر معلوم شد از آن آدمهای زد و بندچی روزگار بوده است و در تمام فعالیتهای نان و آبدار دست و سهم داشته است و حتی معلوم شد که در اعطای نشانهای درباری هم با گرفتن حق و حساب اعمال نفوذ میکرده است و خلاصه کلام آن قدر افتضاح کار بالا گرفت که ناگزیر برکنارش کردند و به عنوان سفیر! او را به رم فرستادند که لابد ثروتی را که اندوخته بود در پایتخت باستانی رم و با استفاده از امکانات سفارت به خیر و خوشی و در کمال آرامش به مصرف برساند! البته قریب بعدها از رم احضار شد و صحبت محاکمه او هم به میان آمد که عملی نشد و به هر حال با این آقای رئیس کل، آجودانهای شاه که تعدادی آجودان نظامی و تعدادی کشوری بودند، کار میکردند و هر جا که شاه میرفت چه در مسافرت خارج و چه داخل تعدادی از این آجودانها او را همراهی میکردند. علاوه بر آجودانها عدهای هم بودند که کارشان برنامهریزیهای تشریفاتی و تمشیت اموری از این قبیل بود و اینها را «روسای تشریفات» میگفتند.
گفتنی اینکه در آن موقع پست آجودانی شاه از سمتهایی بود که خیلیها برای آن سر و دست میشکستند و بعضیها با داشتن سمتهای مهم مملکتی خود را به آب و آتش میزدند که یک حکم آجودانی هم بگیرند. فیالمثل سپهبد حجت؛ معاون نخستوزیر و سرپرست سازمان تربیت بدنی بود، اما یک حکم آجودان لشکری هم داشت که درکارت ویزیتش این سمت را مقدم بر پست معاونت نخستوزیری و سرپرستی سازمان تربیت بدنی ذکر کرده بود. به همین ترتیب قیاس کنید با سایرین که آنها هم همین طور بودند. این آجودانها و همچنین رؤسای تشریفات، براساس برنامهای که تنظیم میشد در دربار به نوبت کشیک داشتند و به خصوص آجودانهای نظامی در ایام کشیک که میبایست در دربار باشند فوقالعاده خوشحال و راضی به نظر میرسیدند.
شاه چند پیشخدمت مخصوص هم داشت که بعضی از آنها اجازه داشتند هر لحظه و هر ساعت به اتاق شاه بروند و خیلی هم مورد توجه بودند. برخی از پیشخدمتها نیز کارشان منحصر به انجام وظیفه در موارد مهمانیهای رسمی و نیمه رسمی بود. از جمله پیشخدمتهای مخصوص شاه، پیشخدمت مهمانی ها، "نصرتالله خان"، "عباس خان" و "مهدیخان" بودند. مهدیخان شاعر بود و شوخ طبع و انعامهایی را که میهمانان و مراجعین به پیشخدمتها میدادند جمع میکرد و میان همه قسمت میکرد. گفتنی است که بسیاری از مراجعین برای آنکه پیشخدمتها را در دست داشته باشند و از طریق آنها کسب خبر کنند یا کارشان را راه بیندازند و یا برای آنکه در جمع تحویل گرفته شوند مبالغ قابل ملاحظهای به پیشخدمتها انعام میدادند و از این رهگذر درآمد این مستخدمین عالی بود.»
هواپیمای اختصاصی برای سوغاتیها
از سفرهای غیرضروری خاندان پهلوی و اطرافیانشان که همه مخارج آنها از پول نفت و منابع ملی هزینه میشد بگذریم، ماجرای هواپیماهای اختصاصی برای حمل سوغاتیها هم در نوع خود عجیب و غریب است. در گزارش خبرگزاری فرانسه که در روزنامه کیهان منتشر شد، از قول یکی از مقامهای آگاه فرودگاه مهرآباد نوشته شده است: «هر بار که شاه و شهبانو از سفری از خارج بر میگشتند، حداقل یک هواپیمای "هرکولس ۱۳۰" برای حمل آنچه آنها و اطرافیانشان خریده بودند لازم بود.»
وقتی هواپیماها آژانس درباریها میشد
البته ماجرای هواپیماهای اختصاصی فقط مختص حمل سوغاتیها در برگشت از سفرهای خارجی نبود و شاه و ملکه برای یک سفر چند هفتهای به سوییس آنقدر اثاثیه با خودشان میبردند که برای حمل آنها هم نیاز به هواپیماهای اختصاصی بود.
در صفحه ۹۶ کتاب پشت پرده تخت طاووس؛ که توسط انتشارات اطلاعات در سال ۱۳۷۰ چاپ شده، نوشته شده است: «اصولاً یکی از مسائل حزنانگیز در سفرهای شاه و ملکه به سوئیس، حجم بار و تعداد چمدانهای آنها بود، نمیتوانستم بفهمم چرا در یک سفر تفریحی چند هفتهای باید آنقدر زیادهروی شود که دو هواپیما فقط بار و اثاثیه شاه و همراهانش را به سوئیس حمل کند؟! البته داستان این اسباب و لوازم به همینجا ختم نمیشد، چرا که علاوه بر آن، طی اقامت بلندمدت خانواده پهلوی دوم در سوئیس، هواپیماهای اختصاصی متعددی بهطور مستمر و مداوم میان تهران و زوریخ پرواز میکردند تا وسایل موردنیاز محمدرضاشاه و همراهانش را میان دو کشور حمل کنند.»
در صفحه ۷۴ کتاب پشت پرده تخت طاووس هم نوشته شده است: «برخی دیگر، در راستای تأمین امنیت کاملِ اعلیحضرت و علیاحضرت به سوئیس برده میشدند. از میان ۴۰ همراه شاه و ملکه، ۲۵ نفرشان را مأموران امنیتی و محافظ تشکیل میدادند که برای همه آنان نیز همیشه میبایست حدود ۴۰ اتومبیل با رانندگان قابلاعتماد و نیز ۱۰ فروند هواپیمای کوچک آماده باشد.»
۹۰ کشور از ایران رشوه گرفتهاند
محمدرضا شاه نه تنها ثروت ملی را برای پر کردن جیب خاندان پهلوی به تاراج برد بلکه در اتخاذ سیاستهای غلط اقتصادی هم تبحری تماشایی داشت.
وقتی شاه رفت بسیاری از کارشناسان اقتصادی و سیاسی که تا آن زمان روزه سکوت گرفته بودند لب به سخن باز کردند و از آنچه او به سر ایران و ایرانی آورد گفتند. دکتر «علی رشیدی»؛ استاد اقتصاد و عضو جبهه ملی ایران بعد از فرار شاه از ایران در جمع کارکنان بانک مرکزی علاوه بر خرابکاریهای اقتصادی شاه از دادن رشوه به کشورهای دیگر خبر داد. صحبتهای دکتر علی رشیدی در روزنامه کیهان مورخ ۱ اسفند ۱۳۵۷ منتشر شده است.
او در این سخنرانی از دادن رشوه توسط رژیم پهلوی به کشورهای مختلف گفته است: «نظام حاکم در سال گذشته به کشورهایی رشوه داده که هیچ کس نمیتواند باور کند. به ۹۰ کشور رشوه داده، به آرژانتین، کره، استرالیا، اردن و ... رشوه داده شده است تا در ارتباطات این کشورها چیزی بر علیه حاکم ایران ننویسند و از آن ستایش کنند. با وجود امکاناتی که داشتیم مرتب از کشورهای مختلف وام با بهره سنگین گرفتیم و به کشورهایی مانند پاکستان، مصر، عمان، اردن وامهای بلاعوض دادیم.»
خشک کردن چاههای نفت در ۱۲ سال
شاه پز روشنفکری میداد و سنگ حفاظت از منابع طبیعی را به سینه میزد، اما در عمل با سیاستهای غلط اقتصادی چوب حراج به منابع طبیعی زده بود.
در بخشی دیگر از سخنرانی دکتر علی رشیدی که در روزنامه کیهان منتشر شده مصادیقی از خرابکاریهای اقتصادی شاه آورده شده است: «واردات ۴ میلیارد دلاری محصولات غذایی که صرفاً به خاطر تبدیل ایرانیان به مصرفکنندگان دنبالهروی امپریالیسم جهانی سال به سال توسعه یافت نه تنها کشاورزی ما را از بین برد بلکه ذائقه ایرانی را هم فدا کرد. در حالی که نظام حاکم همیشه دم از مقدس بودن نفت و حفظ آن برای نسلهای آینده زده عملاً در برنامه پنجم و پیشبینی برنامه خواسته است تولید نفت را به روزانه ۸ میلیون بشکه برساند که ظرف ۱۲ سال تمام منابع نفت ما را خشک میکند. در ۲۵ سال گذشته امپریالیسم هر چه خواسته بر سر ما آورده، با توجه به این مسائل تکتک سیاستهای اقتصادی باید مورد بررسی و تجدیدنظر قرار گیرد.»
منبع: فارس
انتهای پیام/