به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، ظهر روز چهارشنبه پس از ماهها مقدمهچینی، دونالد ترامپ به همراه نخستوزیر رژیم صهیونیستی طی کنفرانس مشترکی از طرح ضد فلسطینی معامله قرن رونمایی کردند. طرح به اصطلاح صلح ترامپ برای منطقه غرب آسیا در حالی وارد فاز عملیاتی میشود که جهان اسلام نسبت به مفاد آن بسیار بدبین است و تلاش برای موازنه منافع بین دو طرف فلسطینی و صهیونیست را دروغ و ادعایی بیش نمیداند.
ترامپ طی این کنفرانس مشترک باز هم از خود و دولتش تعریف و تمجید کرد و مدعی شد که پروژهای را کلید زده که تا به حال هیچ رئیسجمهوری قادر به انجام آن نبوده است. هرچند که برخی از مقدمات طرح معامله قرن پیش از این عملیاتی شده بود و به طور مثال آمریکا طی اقدامی غیرقانونی، سفارت خود را از تلآویو به قدس اشغالی منتقل کرده بود، اما روز سهشنبه ضمن برملا شدن همه جزئیات دسیسه تازه آمریکاییها، نقشهای مجعول از آینده سرزمین فلسطینیها منتشر شد. در این نقشه نهتنها حقوق مسلم فلسطینیها نادیده گرفته شده، بلکه قطعنامههای پیشین سازمان ملل هم نقض شده است.
اصرار آمریکا به تسلیم فلسطین در برابر خواستههای رژیم صهیونیستی، و عدم امکان فلسطینیها برای دفاع از مرزهای هوایی و زمینی خود و همچنین خلع سلاح حماس در نوار غزه، باعث شده تا لفظ دولت که از سوی ترامپ در این طرح بارها تکرار شده، برای فلسطینیها بیمعنی باشد. به اذعان رسانههای آمریکایی، معامله قرن توافقی بسیار یکطرفه و به نفع رژیم صهیونیستی است. آمریکا با الحاق دره اردن به سرزمینهای اشغالی که ۳۰ درصد از کرانه باختری را تشکیل میدهد، چراغ سبز نشان داده است. این چراغ سبز در واقع تایید حضور صهیونیستها در شهرکهایی است که طی دهههای گذشته به طور غیرقانونی ساخته شدهاند. این شهرکها در حال حاضر ۶۰۰ هزار صهیونیست را در خود جای داده است.
همانطور که در نقشه مجعول دیده میشود، بخشهایی از شرق فلسطین که با اردن مرز مشترک داشته، طبق این نقشه، دودستی تقدیم رژیم صهیونیستی شده است. طبق ادعای این نقشه، سرزمینهای فلسطینی تنها با دو پل به اردن مرتبط میشوند. بدین ترتیب، تمام رفتوآمدها و انتقال هرگونه تجهیزاتی از سوی صهیونیستها کنترل میشود.
از آنجایی که طرح معامله قرن قطعا بخشی از مسیرِ بهسوی جهنمی است، که آمریکا آن را تدارک دیده است؛ بنابراین بسیار ضروری است تا با در نظر گرفتن اقدامات پیشین و کنونی جبهه استکبار، آنچه آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال دستیابی آن در منطقه هستند را روشن کنیم. انتشار مفاد معامله قرن، مقدماتی داشته که رسانهای شده و همه از آن مطلع هستند. مثلا کنفرانس اقتصادی منامه که بررسی سازوکار اقتصادی این طرح بود، یک گام مقدماتی به حساب میآمد، هرچند که ناموفق بود و به گفته کارشناسان بیشتر از یک کارگاه اقتصادی معمولی، کارایی نداشت. برخی دیگر از اقدامات آمریکا، لزوما به عنوان پیش نیاز طرح معامله قرن اعلام رسمی نشده است، اما میتوان برخی از اقدامات آنها را با یک روند منطقی به طرح معامله قرن، ربط داد.
یکی از مفاد جنجالی این طرح که بر آن تاکید بسیاری شده، خلع سلاح کامل گروههای مقاومت در نوار غزه است! آمریکا و باز هم حربه قدیمی و تکراری خلع سلاح، یا بخوانید درخواست آمریکا برای معامله بر سر ارزشمندترین ابراز گروههای فلسطینی. باید پرسید که فلسطین با کدامین تضمین باید نوار غزه را خلع سلاح کند، حال آنکه اگر همین سلاحها در دستان گروههای مقاومت فلسطینی نظیر جنبش عزالدین قسام نبود، صهیونیستها بارها و بارها تمام غزه را اشغال کرده بودند. اگر بازدارندگی نظامی گروههای مقاومت در محیط پیرامونی رژیم صهیونیستی نبود، صهیونیستهای توسعه طلب تا به امروز نوار غزه، جنوب لبنان و بخشهای بیشتری از فلسطین را اشغال کرده بودند. کمی به عقب بازگردیم، چه تحول مهمی در منطقه رویاهای صهیونیستها را به کابوس تبدیل کرد؟ کدام قدرت منطقهای باعث شد که گروههای مقاومت به سلاح و تجهیزات نظامی دست یابند و آمریکا با چه سد محکمی دربرابر توسعهطلبی صهیونیستها در منطقه مواجه بود؟
پاسخ روشن است. سپاه قدس به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، پررنگترین نقش را در تقویت گروههای مقاومت ایفا کرد. بیدلیل نبود که اسماعیل هنیه، از چهرههای شاخص حماس در مراسم تشییع پیکر این شهید بزرگوار، سه بار تکرار کرد که سلیمانی شهید قدس بود. آمریکا علیرغم فهم نادرستی که از اکثر مسائل جاری در منطقه دارد، به درستی فهمید که سلیمانی یک شخصیت سیاسی و یا ژنرال معمولی در سپاه قدس نبود، بلکه به تعبیر رهبر انقلاب، یک مکتب بود. آیا با وجود همه این حقایق، نمیتوان ترور ناجوانمردانه سپهبد سلیمانی را گامی در چارچوب تحقق هرچه بهتر معامله قرن و به طور جزئی خلعسلاح در نوار غزه دانست؟ هرچند که آمریکاییها به خوبی به قدرت حاج قاسم سلیمانی پی بردند، بازهم دچار یک اشتباه استراتژیک شدند و آن اینکه در فضای کنونی بستر رشد سلیمانیهای بیشتری فراهم شده و رژیم صهیونیستی آرزوی خلع سلاح گروههای فلسطینی را به گور خواهد برد. بنابراین، میتوان حدس زد که خلع سلاح به بهانه سازش مقدمهای برای اشغالگریهای بیشتر از سوی رژیم صهیونیستی است.
در فضای کنونی ملت فلسطین از میان شرافت و رشوه ۵۰ میلیارد دلاری ترامپ که از گاوهای شیرده عربی دریافت میشود، یکی را باید انتخاب کند. روزنامه گاردین، چاپ انگلیس از یکطرفه بودن این توافق صدایش درآمده و مینویسد که طرح ترامپ به هیچ وجه نمیتواند مقدمات مذاکره فلسطینیها و صهیونیستها را فراهم کند. این روزنامه در ادامه تاکید میکند که فلسطینیها از اقدامات یکجانبه آمریکا در حمایت از صهیونیستها عصبانیاند. آنها شمار زیاد از قطعنامههای سازمان ملل را نقض کردند و توافق اسلو را نیز زیر پا گذاشتند. آنها موضوع قدس را همانطور که مد نظر صهیونیستها بوده، تعریف کردهاند و شهرکسازی بدون محدودیت برای صهیونیستها را بلامانع اعلام کردند. این گزارش در نهایت تاکید میکند: «ترامپ از واژه دولت برای سرزمینهای فلسطینی استفاده کرده، اما منظورش بیشتر یک استقلال محدود بوده است».
ترامپ در ادامه اتخاذ سیاستهایی در راستای منافع رژیم صهیونیستی، در تازهترین خوش خدمتی به صهیونیستها طرح معامله قرن را نهایی کرد. وی با خوشحالی هرچه تمامتر از اقدام خود، مدعی است که طرح صلح غربآسیا را در حالی که یکی از چالشیترین مسائل جهان بوده، حل کرده است. حال آنکه در واقع، اقدامی در راستای منافع فلسطینیها انجام نداده و در عوض از یادداشتی که خواستههای نتانیاهو در آن به چشم میخورد، رونمایی کرده است. در مقابل محور مقاومت که خیلی خوب یه دسیسههای جبهه استکبار پی بردند با مقاومت دوچندان مانع از عملیاتی شدن این طرح میشوند، چراکه به خوبی میدانند این طرح مقدمهای برای سایر توسعهطلبیهای غیرقانونی و شرورانه رژیم صهیونیستی است. امروز، ترامپ جولان و دره اردن را به اسرائیل میبخشد و در صورت سازش فردا جهان اسلام باید قید بخشهای دیگری از سوریه، لبنان و مصر را هم بزند.
انتهای پیام/