به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، بامداد روز چهارشنبه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وعده صادق خود که خیل خروشان ملت ایران بر آن اصرار داشتند را عملی کرد. درست در همان لحظات بامدادی که تروریستهای آمریکایی، سپهبد سلیمانی، ابومهدی المهندس و جمعی دیگر از همرزمان شهید ایشان را ناجوانمردانه به شهادت رساندند، موشکهای بالستیک و قدرتمند ایرانی دو پایگاه اساسی آمریکا در عراق را موشکباران کردند. بمباران این دو پایگاه، هرچند بنا به تعبیر رهبر معظم انقلاب تنها حکم یک سیلی محکم را به آمریکاییها داشت و فقط بخشی از اقدامات انتقامجویانه ایران و محور مقاومت علیه اقدام بزدلانه تروریستهای آمریکایی بوده، اما بهرحال این ضرب شصت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. در ابتدا باید اهمیت پایگاه عینالاسد را بررسی کنیم.
پایگاه عینالاسد، یکی از بزرگترین پایگاههای آمریکایی در سطح منطقه بشمار میرود که مهمترین تجهیزات و ادوات لجیستیکی و نظامی تروریستهای آمریکایی از قبیل پهپادها و جنگندههای پیشرفته هم در این پایگاه قرار دارد.
در باب اهمیت بالای استراتژیک این پایگاه باید گفت که از سال ۲۰۱۴ به بعد میزبان بیشترین تعداد سربازان، افسران و مشاوران نظامی آمریکا بوده، که به بهانه جنگ با داعش در این پایگاه حضور پیدا کردند. این پایگاه پس از سفر غیرمنتظره دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به همراه همسرش ملانیا در دسامبر سال ۲۰۱۸ معروفتر هم شد. کاخ سفید اعلام کرده بود که در جهت افزایش روحیه نظامیان آمریکایی ترامپ به آنجا سفر کرده و با سربازان عکس یادگاری گرفته است.
بنابراین، با توجه به اهمیت این پایگاه و اینکه ترامپ رقم هنگفتی در تراز میلیارد دلار خرج بازسازی آنجا کرده بود، هدف قرار دادن آن طی عملیات حاج قاسم سلیمانی و با اسم رمز «یازهرا سلام الله علیها» خود فینفسه و فارغ از آمار تلافات ترویستهای آمریکایی، یک پیروزی بزرگ و یک سیلی محکمی به آمریکا محسوب میشود. ترامپ به تازگی گفته بود که اگر عراقیها اصرار دارند که نظامیان آمریکایی از عراق خارج شوند، باید هزینه ساخت پایگاهها را پرداخت کنند. حال باید از ترامپ پرسید که پس از بمباران پایگاه عینالاسد با دهها موشک دقیق و بالستیک ایران، دقیقا چه چیزی در آنجا باقی مانده و عراق باید پول چه چیزی را پرداخت کند؟ آیا عراق باید هزینه کمپی که اکنون با خاک یکسان شده را بپردازد؟
شاید اکنون و پس از شهادت مظلومانه سپهبد قاسم سلیمانی و دیگر همرزمان ایشان و نابود شدن پایگاه آمریکایی، اهمیت موشکهای بالستیک خود را بهتر درک کرده باشیم؛ همان چیزی که تا دیروز محور شرارت غربی به سرکردگی آمریکا به دنبال تضعیف آن بودند و میخواستند هر طور که شده آن را از چنگ جمهوری اسلامی خارج کنند. امروز ایران به ظرافت هر چه تمامتر و بواسطه آن قدرت بازدارنگی خود را به رخ آمریکا میکشاند و واشنگتن را به خاطر اقدامی جنایتکارانه، محاکمه میکند. باید پرسید که اگر امروز در مذاکره دیگری موشکهای خود (بخوانید میراث گرانبهای شهید تهرانی مقدم) را به ازای تخفیف بر سر فلان تحریم، معامله میکردیم، آنگاه چه ابزاری در دست داشتیم تا به کمک آن از خود دفاع کنیم.
موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی خواب را از چشمان سران تروریست آمریکایی و اذناب منطقهای آنها بردهاند. همین قدرت است که پیامهای مرتجعین عربی را به واشنگتن گسیل میکند تا مبادا تجارتخانههایشان آماج موشکهای ایران قرار بگیرد و یا نتانیاهو را مجبور به بیان دروغی بزرگ میکند که این رژیم در جریان ترور حاج قاسم نبوده و نباید در متن درگیریها قرار بگیرد. همه این التماسها و نالهها به این دلیل است که سران شرور عربی-عبری میدانند که تنها باید دقایقی از شلیک یک موشک تا نابودی کامل انتظار بکشند. فرماندهان شجاع سپاه پاسداران تاکید کردهاند که دبی، تلآویو و حیفا در صورت پاسخ آمریکا به سیلی محکم ایران، هدف بعدی موشکهای ایران خواهند بود.
بنابراین، هر چند که فقدان سپهبد سلیمانی، ثلمه بزرگی در محور مقاومت ایجاد کرد، اما باید اطمینان داشته باشیم که خون شهید در هر مکانی و هر زمانی «برکت» خود را متوجه امت خواهد کرد. از جمله برکات این خون گرانبها، اتحاد ملی بیسابقهای بود که ایجاد شد. حضور میلیونی و چشمگیر مردم در مراسم تشییع پیکر مقدس این شهید بزرگوار به آمریکا ثابت کرد که برخلاف درک نادرست واشنگتن از اوضاع داخلی ایران، ملت ایران همچنان به اصول انقلاب اسلامی خود پایبند هستند؛ و نهایتا از دیگر برکات خون شهید این بود که اندک گروههایی که همچنان وسواس مذاکره با آمریکا را داشتند و معتقد بودند که میتوان مشکلات را از طریق مذاکره با آمریکا حل و فصل کرد، در پی ترور ناجوانمردانه سپهبد سلیمانی دیگر حاضر نیستند حتی به مذاکره فکر کنند.
حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بامداد روز چهارشنبه درست همان وعدهای بود که از همان لحظات پس از ترور سپهبد سلیمانی، سران ایران بر آن اصرار ورزیدند و نهایتا آن را عملی هم کردند. این هماهنگی و تطبیق گفتار و رفتار که در میان مسئولین نظامی، سیاسی و امنیتی کشورمان دیده شد را با سردرگمی، کلافگی و آشفتگی در رفتار آمریکاییها مقایسه کنید. طی یک هفته بیانیهها و توئیتهای ضدونقیض آمریکاییها فضای مجازی را پر کرده بود. در ابتدا نامهای از سوی پنتاگون خطاب به عراقیها صادر شد که بر اساس آن آمریکاییها خبر از خروج خود از خاک عراق را دادند. بلافاصله مقامات پنتاگون بازهم در اظهارنظراتی متضاد، نه این نامه را تایید کردند و نه آن را رد کردند. در حالی که مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا محتوای نامه را رد کرد، دیگر مقام نظامی آمریکا گفت که این نامه نباید منتشر میشد!
اوج آشفتگی و هراس آمریکا، اما در بیانیه کوتاه ترامپ در روز چهارشنبه شب و پس از حمله موشکی ایران بیش از هر زمان دیگری، مشهود بود. ترامپ در حالی که مقامات امنیتی و نظامی آمریکا دور وی حلقه زدهبودند و شهروندان آمریکایی انتظار داشتند که وی حداقل تهدیدات گذشته خود را تکرار کند، با صدایی لزران گفت که هیچ آسیبی به نظامیان تروریستی آمریکا وارد نشده است. وی بدون هیچ اشارهای به تهدیدات پیشین مبنی بر هدف قرار دادن ۵۲ نقطه در ایران از جمله مراکز مهم فرهنگی و در تغییر موضعی آشکار از صلح دم زد و گفت که میخواهد با ایران مذاکره کند! در حالی که سخنان او یکپارچگی لازم را نداشت و زبان بدنش نیز مالامال از تنش بود و حتی چهره سران آمریکایی که پشت سر او ایستاده بودند هم بهتر از خود ترامپ نبود و تعریفی نداشت.
رئیس جمهور آمریکا تنها به ذکر همین جمله اکتفا کرد که قدرت نظامی بالای آمریکا به معنای استفاده از آن نیست. وی حتی در بخش دیگری از صحبتهای خود مدعی شد که ایران و آمریکا باید در زمینه مبارزه داعش با یکدیگر همکاری کنند، حال آنکه تروریستهای آمریکایی دو تن از کلیدیترین چهرهها در زمینه مبارزه با تروریست را به شهادت رساندند. روز پنچشنبه نیز نماینده آمریکا در سازمان ملل در عقبنشینیای آشکار گفت که آماده مذاکره بدون پیششرط با ایران است!
پس از اظهارات ترامپ، کارشناسان آمریکایی طی تحلیلهای خود از پیروزی قدرت بازدارنده ایران گفتند و اینکه ضربه بزرگی به اعتبار آمریکا در جهان وارد شده است.
لاپوشانی آمار تلافات نظامیان آمریکایی، عادت قدیمی سران این کشور است. آمریکا حتی در دوران جنگ ویتنام، آمار تلافات خود را تا پایان جنگ مخفی نگه داشت. هرچند که واشنگتن، سعی در سانسور خبری شدید آمار تلافات و مجروحین نظامیان آمریکایی دارد و بر اساس بیانیه ترامپ و اظهارنظرهای پنتاگون هیچ تلفات و جراحتی متحمل تروریستهای آمریکایی نشده، اما در میان همین سانسور شدید خبری، خبرهای ضدونقیضی هم مخابره شده که نشانگر ضربه مهلک به تروریستهای آمریکایی بوده است.
یک خبرنگار صهیونیست فعال در فضای مجازی به نقل از هاآرتص در حساب توئیتری خود نوشت که تاکنون ۲۲۴ نظامی مجروح از پایگاه عینالاسد به سرزمینهای اشغالی منتقل شدند تا در یک بیمارستانی مورد درمان قرار بگیرند، این خبرنگار صهیونیست اما تنها پس از دقایقی، پست خود را پاک کرد و سپس حساب او به حالت تعلیق درآمد! از سویی دیگر نشریه نیوزویک هم طی گزارشی خبر از تلفات ۲۷۰ نفری آمریکاییها داد، خبری که آن هم خیلی زود از سایت نیوزویک حذف شد. بر اساس رصد دقیق سپاه حداقل ۹ پرواز از پایگاه عینالاسد و پس از موشک باران سپاه انجام شد و مجروحین و احتمالا اجساد نظامیان آمریکایی انتقال یافتند.
پس از گذشت ۲۴ ساعت از سیلی محکم سپاه، واکنشها قشر نخبه آمریکا هم قابل توجه بود. ویپین نارانگ، استاد علوم سیاسی دانشگاه ماساچوست آمریکا، ضمن اذعان به قدرت و دقت بالای موشکهای ایرانی نوشت: «از نظر من مهمترین موضوع درباره حمله ایران آن است که چقدر موشکهای بالستیک کوتاهبردشان دقیق است. انقلابی که در دقت موشکها رخ داده واقعی است و دیگر در انحصار آمریکا نیست. این موضوع پیامد عظیمی بر درگیریهای مدرن و جنگهای محدود دارد».
کتر جفری لوئیس، تحلیگر امور عدم اشاعه و مدیر اجرایی پروژه اتم در مرکز بلفر دانشگاه هاروارد هم در تایید قدرت بالای موشکی ایران طی پیامی در حساب توئیتری نوشت: «ایرانیها هدفی را از دست ندادند. ساختمانهای داخل پایگاه عینالاسد بسیار دقیق مورد اصابت قرار گرفتند».
مارک کیمیت، معاون اسبق وزیر دفاع آمریکا هم با اذعان به قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران تأکید کرد که ایران تنها از بخش کوچکی از توانایی موشکی خود در حمله به مواضع نظامیان آمریکایی در پایگاه عین الاسد عراق استفاده کرده است.
سخن پایانی
حملات به پایگاههای آمریکا دقت و قدرت موشکهای ایرانی را به جهان ثابت و بار دیگر تاکید کرد که ایران هیچ حملهای را بدون پاسخ نمیگذارد، خواه این حمله از جانب تروریستهای داعش باشد یا از جانب نظامیان تروریست آمریکایی. از سوی دیگر عدم پاسخ آمریکا به سیلی سخت ایران، نشاندهنده عجز واشنگتن در کارزار نبرد و اختلاف فاحش آمریکا در حرف و عمل بود، ضمن اینکه هدف قرار گرفتن یک پایگاه آمریکایی برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم خود فینفسه شکننده هیمنه پوشالی آمریکا در منطقه بود. قطعا و حتما این سناریو تنها بخشی از سریال انتقامجویی نیروهای مقاومت است. نیروهای آمریکایی باید حضور بیمعنای خود در منطقه غربآسیا را پایان دهند و قبل از آنکه بیش از این بیاعتبار شوند، خود داوطلبانه منطقه را ترک کنند.
انتهای پیام/
انتقام و پاسخ به ترور شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی و همراهان و یاران سردار دلهای سر تا سر جهان اسلام ناب محمدی ص و تمامی آزاد اندیشان تشنه عدالت و انسانیت این نبود عین الاسد این فقط و فقط یک سیلی کوچک بود نه انتقام و نه پاسخ بود این سیلی فقط برای این بوده که تمامی هیمنه و غرور پوشالی آمریکاییهای تروریست غاصب یرای چندمین بار در منطقه شکسته شود و هشداری بود که کلا از منطقه سر تا سر جهان اسلام کاسه کوزشون رو جمع کنند و فرار کنند قبل از آنی که نابود شوند و جنازه هاشون هم به کشورشون نرسد . والسلام و صلوات التماس دعا .
ولی بدانید درد این سیلی سال ها در گوش امریکا خواهد ماند
و اعدو لهم ماستاتعتم من قوه