به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی دولت سابق آمریکا، در مصاحبه با شبکه اماسانبیسی در واکنش به ترور سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده شهید نیروی قدس سپاه، در حمله هوایی جنایتکارانه آمریکایی به بغداد، درباره توانایی آمریکا برای مقابله با انتقامجویی ایران ابراز تردید کرد.
او گفت: «وقتی که مشاور امنیت ملی بودم، جامعه اطلاعاتی یا ارتش آمریکا هیچ فرصتی را برای حمله به قاسم سلیمانی به دولت اوباما پیشنهاد نکرد. اگر این پیشنهاد مطرح میشد، بسیار دقیق خطرات آن را در مقابله با عواید آن بررسی و ارزیابی میکردیم. ما تمام راههایی که امنیت ما را تقویت یا تضعیف میکرد، ارزیابی میکردیم».
مشاور امنیت ملی دولت سابق آمریکا با اشاره به احتمال حمله انتقامجویانه ایران گفت: «دلیل واقعی و جدی وجود دارد که باور داشته باشیم در تمامی احتمالات، خطرات [ترور سردار سلیمانی] از منافع آن بیشتر است».
رایس افزود: «اگر دولت باور داشت که اطلاعات محکمی از تهدید فوری علیه آمریکا از سوی سلیمانی وجود دارد، پس این پرسش مطرح میشود که آیا تنها راه مقابله با آن تهدید کشتن سلیمانی بود؟ سوال اینجاست که آیا واقعا این اقدام به نفع ما بود، آیا واقعا ما را امنتر کرد؟»
او افزود: «ما میتوانیم سفارتخانه و پایگاههای نظامی خود را تقویت کنیم، میتوانیم تعداد پرسنل دیپلماتیک یا نظامی خود را کاهش یا افزایش دهیم، میتوانیم به آمریکاییها هشدار دهیم که سفر نروند یا [کشور را] ترک نکنند. اما هیچکدام از آنها نمیتواند اطمینان دهد که ایران نمیتواند به روش نامتقارنی حمله کند».
مشاور امنیت ملی دولت سابق آمریکا اضافه کرد: به نظرم ایرانیها متقابلا مبارزه کرده و ضربه سختی میزنند. وقتی هم که این کار را کنند، ما با این انتخاب که چگونه واکنش نشان دهیم، مواجه میشویم.
انتهای پیام/
تحلیل دیگری به نظرم می رسد و آن هم این است که امریکا به شدت، چندین ساله که بدنبال محدود کردن ایران هست و تمام اهرمهای قدرت ایران رو می خواد از دستش بگیره. چند وقتی بود دنبال جداکردن همپیمانهایش بود و حتی به جنگ داخلی هم اونها را کشاند اما موفق نبود. بعد دنبال برافروختن فتنه داخلی در ایران و ضربه از داخل بود که چند حرکت ناموفق داشته و خسته شده. بعد احساس کرد که تا ایران نفت داره به منبع قدرت مهمی وصله که هسته ای و موشکی و همه چیز را می تونه یک تنه مدیریت کنه و اهرمهای قدرت دیگه رو نمیشه ازش گرفت. برای همین هم خروج یکجانبه از توافق هسته ای و بازگشت تحریمها رو کلید زد و برای این کار کلی هم هزینه مالی و نظامی و اعتباری و بین المللی داد ولی می بینه هنوز ایران اهرمهای قدرتی داره که می تونه بازی رو تغییر بده. یکی از اونها سردار شهید سلیمانی بود که شاید سالها طعم تلخ شکست رو ازش چشیده اند.و کینه عمیقی ازش دارند و هرکاری هم کرده اند اما در هیچ جبهه ای نتونستند حریفش بشوند. نکته اینجاست که احتمالا با یک فشار عصبی و هیجانی منفی تسبت به سردار نشستند و بارها دنبال راه حل مشکل جبهه هایشان در غرب آسیا گشته اند ولی اینبار با افکاری پریشان وسوسه ترور فیزیکی او را مرور کرده و مغلوب وسوسه خودشان شده اند چرا که هیچ راه رهایی از شکستهای متعدد از سردار پیدا نکرده و در نهایت حاضر شده اند با وجودی که حساب کرده اند که هر هزینه ای ممکن است ترور سردار داشته باشد ولی آنقدر عاجز شده اند که حاضر شدند دست به چنین جنایت رسوایی بزنند.
در کنارش هم با خودشان حساب کرده اند که این کار در راستای استراتژی " ضربه بزرگ و شوک آور " برای شکستن مقاومت حریف است و از طرف دیگر سطح تنش را بالا می برد و برای فضای داخلی امریکا هم توجه را از استیضاح دور می کند و از طرفی هم امریکایی ها را در موقعیت اضطرار قرار داده و متحدشان می کند که می شود از چنین فضایی برای بهره برداری انتخاباتی استفاده کرد که علاوه بر همه اینها این موضوع به همراه افزودن یک نام بزرگ به لیست موفقیتهایش برای تبلیغات انتخاباتی اش تصور کرده می تواند خودش را به عنوان قهرمان ملت امریکا جلوه نماید.
بنظر من اینها کل تصورات یک آدم خودشیفته همراه با یک تیم عقده ای است.
حالا باید دید ... .
به قول حاج قاسم تازه شروع شده ...
و هدفهاشون هم شاید به 4 موضوع اصلی تر و چند موضوع فرعی تر برگرده که برخی شون قبلا در نظرات قبلی گفته شد. اما دو هدف اصلی احتمالی یکی شاید اینه که دنبال گرفتن ابتکار عمل از دست ایران در عراق بودند تا محاصره اقتصادی رو تکمیل کنند که با وجود سردار سلیمانی نمی تونستند. و دوم این که چند ساله که دنبال این هستند که به عنوان شگردشون اهرمهای قدرت ایران رو یکی یکی از دستش بگیند و شاید اهرم قدرت فرماندهی و نفوذ بالای ایران در گروه های مردمی و مقاومت در مسلمانان غرب آسیا رو متبلور در سیره و روش سردار می دیدند و به نتیجه رسیدند که او یک برگ برنده برای ماست و می ارزه که به بهای هر هزینه ای هم که شده او را حذف فیزیکی کنند.
احتمال سوم هم که گفته شد قبلا؛ شاید کینه عمیق امریکایی ها از شکست بزرگ در خاورمیانه و بر باد رفتن تلاشها و هزینه هاشون و راه اندازی تشکیلات تروریستی و ... برای زمینگیر کردن ایران اونا رو به عطش ترور سردار دچار کرده بوده و پس از مدتی خودشون رو راضی کردند که بر ترسشون از عواقبش غلبه کنند و این کار رو انجام بدهند تا دیگه شاید شبها با کابوس سردار سلیمانی از خواب نپرند. احتمال چهارم هم که فشارها و (در کنارش) طرح و نقشه تنانیاهو و پولهای سعودی اونا رو به این بی راهه کشونده.
شما از شنیدن نام فرماندهان ما وحشت میکنید هراس دارید ما هیچ کدوم از شهادت نمیترسیم ما افتخار میکنیم به شهید شدن ...شما رو توان مقابله کردن با ما نیست بد غلطی کردید خون در رگ حتی یه بچه پنج سالم میجوشه فاتحتون رو خواهیم خوند
امریکا را به خاک و خون می کشیم.