به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سکوت سنگین و فضای وهم آلود سالن اجرای حکم زندان رجایی شهر با آن سکوهای بلند و حلقههای آویخته از چوبه دار در آن سحرگاه سرد زمستانی تصویری هولناک از مرگ را به رخ میکشید. در این میان ناگهان صدای هق هق گریههای آرمان سالن را به لرزه انداخت. پسرک با دیدن طناب دار قامتش درهم شکست و برای بخشش و عفو سر بر زمین ساییده و با زاری التماس میکرد. پدر و مادر مقتول هم انگار توان دیدن اشکهای پسر جوان و ضجههای او را نداشتند و بهدنبال راهی برای رهایی از این فضای سنگین و غمبار بودند. داغ دخترشان هنوز تازه بود، اما تاب تحمل گریههای آرمان را نیز نداشتند و این چنین بود که وقتی رئیس دادسرای جنایی تهران از آنها خواست دو ماه به این جوان مهلت دهند با دادن مهلتی یک ماهه سالن را ترک کردند.
بیشتربخوانید : نتیجه تلاشها برای تعویق حکم اعدام آرمان
اینگونه بود که آرمان ۲۴ ساله بار دیگر به زندگی برگشت تا شاید در این یک ماه بتواند رضایت پدر و مادر دختری را که زمانی عشق زندگیاش بود فراهم کند. مادری که به گفته خودش بعد از ۶ سال حتی نمیداند باید بر سر کدام مزار برای دختر نوجوانش بگرید. این در حالی است که در چند روز گذشته برخی از هنرمندان و ورزشکاران و افراد نیکوکار برای دریافت رضایت از خانواده مقتول تلاش زیادی کردند و خواهان جلب رضایت پدر و مادر داغدار غزاله بودند.
محمد حسین شاملو وکیل آرمان در این باره به «ایران» میگوید: ما ۱۵ ایراد به پرونده گرفتیم و از شعبه ۳۶ دیوان عالی کشور خواستیم دستور اعاده دادرسی را صادر کنند که البته این اتفاق نیفتاد. نخستین ایراد رعایت نکردن مقررات قانون آیین دادرسی کیفری در تشکیل پرونده شخصیت برای متهم زیر ۱۸ سال بود همچنین استعلام نکردن از مراجعی، چون اورژانس و بیمارستانها و نیز اداره گذرنامه در مورد وضعیت غزاله - مقتول-، اعمال نشدن مقررات ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی از حیث بررسی قدرت درک وفهم و نیز رشد عقلانی متهم در زمان ارتکاب جرم انتسابی، معرفی نشدن متهم به پزشکی قانونی و روانپزشک متخصص، نبود ملاقات بین کارشناس اطفال و متهم قبل از تشکیل جلسه دادرسی و حتی مطالعه نکردن پرونده و اظهارنظر خلاف واقع بدون اینکه از شخصیت متهم کوچکترین اطلاعی داشته باشد.
وی درخصوص انجام تست شخصیت رشد کمال عقلی متهم نیز گفت: در پرونده هیچ سندی که نشان بدهد متهم دراین آزمون شرکت کرده است، وجود ندارد. پرونده این متهم نوجوان به جای اینکه به دادسرای اطفال ارجاع شود به دادسرای امورجنایی تهران رفت وبرخلاف قانون وشرع این متهم به جای نگهداری در کانون اصلاح و تربیت به مدت ۷۰ روز در بازداشتگاه انفرادی در بدترین شرایط نگهداری شد تا جایی که کارش به بیمارستان کشید.
این وکیل با تأکید براینکه در دفاعیات خود به تمام نواقص وایرادها اشاره کردیم، اما متأسفانه به رفع هیچ یک از این ایرادها توجهی نشد گفت: موکلم در جلسه دادرسی ضمن انکار مطالبی که در مرحله آگاهی به آن اقرار داشته، چگونگی به هم خوردن تعادل غزاله درراه پله ساختمان را توضیح داده که با یافتههای تشخیص هویت نیزتطبیق دارد. همچنین روی میله بارفیکسی که ادعا شده موکلم با آن بهصورت مرحومه زده هیچ لکه خون یا باقیمانده گوشت یا پوستی نبوده و اینکه ادعا شده که بر اثر زدن میله بارفیکس کج شده یک امر غیرعقلانی است و امکان ندارد که میله بارفیکس با آن استحکام کج شود حتی اگر به سنگ هم اصابت میکرد امکان نداشت میله بارفیکس کج یا خم شود. ضمن اینکه لکه زنگ زدگی روی میله را اشتباهی به جای قطره خون تلقی کردند.
پس از صدور حکم و قطعیت آن مشخص شد که غزاله یکسال پس از ادعای قتل وی از محل تحصیلش مرخصی تحصیلی گرفته و دفترچه بیمهاش نیز تمدید شده است. از سوی دیگر حدود دو هفته قبل دو نفر از سه قاضی صادرکننده رأی قصاص آرمان با نگارش نامهای خطاب به رئیس قوه قضائیه مراتب تردید خود نسبت به صحت حکم صادره را کتباً اعلام داشتهاند وگفته اند اجرای دادنامه به این شکل و بیاحتیاطی در دماء مسلمین خلاف شرع اسلام است و تأیید و اجراکنندگان دادنامه در صورت اجرا مرتکب قتل عمدی شده و قاعدتاً ضمان شرعی برعهده آنها خواهد بود ضمن اینکه این اقدام از مصادیق نقض حقوق بشر اسلامی است. در پایان وکیل شاملو از ریاست قوه قضائیه تقاضا کرد مستند به نواقص موجود و نامه کتبی دو قاضی مذکور که موجب خروج دادنامه از اتقان و استحکام میشود دستور رسیدگی دوباره به این پرونده را صادر نماید.
قاضی اصغر عبداللهی رئیس سابق شعبه چهارم دادگاه کیفری که یکی از قضات صادرکننده حکم قصاص برای آرمان بود در این باره به «ایران» گفت: رأی صادر شده بدون اشتباه بوده است. من و دو نفر از مستشاران دادگاه پس از بررسی دقیق پرونده و بنا بر اعترافات صریح متهم این حکم را صادر کردیم. آرمان براساس گواهی تست شخصیت و رشد کمال عقلی در دادسرای جنایی محاکمه شده این درحالی است که وکیل متهم یکی از نواقص این پرونده را نبود مدارک این تست اعلام کرده است.
قاضی عبداللهی با اشاره به اینکه نبود جسد و پیدا نشدن آن رافع اتهام نیست وبا توجه به اقرارهای خود متهم وقرائنی که در محل جنایت کشف شده، رأی صادر شده است گفت: درهمان بدو رسیدگی به این پرونده رشد کمال عقلی متهم در نظر گرفته ومشخص شد وی در زمان جنایت قوه تمییز داشته وسره را از ناسره تشخیص میداده است بنابراین وی در دادسرای جنایی محاکمه شد و نمیتوان دراین شرایط اعمال ماده ۹۱ را اجرایی کرد. اینکه این متهم از چوبه دار نجات یافته فقط به خاطر رضایت اولیای دم وبزرگ منشی آنها بوده است.
قاضی کیخا از دیگر قضات دادگاه کیفری که با ارسال نامهای به رئیس کل دادگستری استان تهران خواهان بررسی دوباره این پرونده شده است نیز گفت: وکیل متهم مدعی است که غزاله زنده است. متهم آن زمان اقرار کرد که جسد را در چمدان گذاشتم و بردم در سطل زباله سر کوچه انداختم. اصلاً دوربینها هم این صحنه را ضبط کرده بود. ما در رسیدگی به همه موارد دقت کردیم. اما با مدارک جدید، در حیات و ممات این شخص تردید وجود دارد. همین تردید مستلزم رسیدگی قضایی است. صرفنظر از صحت و سقم این ادعا باید رسیدگی شود. البته شاید دوباره به این نتیحه برسیم که حکم درست بوده است، اما در شرایط کنونی با اسنادی که ارائه شده من در رأیی که صادر کرده بودم تردید کردم؛ و قاضی متین راسخ نیز نظر بنده را پذیرفت و نامه را امضا کرد. من در نامهای که نوشتم به این موارد اشاره کردم که با این اسناد دچار تردید جدی شدهایم و این پرونده مستلزم رسیدگی قضایی است. یعنی باید یک فرآیند جدید را طی کند.
آرمان که در زمان ارتکاب قتل ۱۷ ساله بود از سال ۹۲ در زندان بوده و غیر از اعتراف به قتل در اداره آگاهی در سایر مراحل رسیدگی به پرونده منکر ارتکاب قتل شد. این در حالی است که جسد غزاله با گذشت ۶ سال از این ماجرا هنوز کشف نشده است.
آرمان که در زمان قتل ۱۷ سال داشت در یک سفر تفریحی به آنتالیای ترکیه با غزاله آشنا شد. این ارتباط دوستانه در تهران نیز ادامه یافت تا اینکه بعد از مدتی غزاله به آرمان گفت قصد دارد برای ادامه تحصیل و زندگی به خارج از کشور برود. سرانجام روز ۱۲ بهمن سال ۹۲ غزاله از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. خانوادهاش موضوع را به پلیس خبر دادند. در ادامه تحقیقات، آرمان بهعنوان آخرین کسی که غزاله را دیده بود تحت بازجویی قرار گرفت. سرانجام این پسر دانشآموز لب به اعتراف گشود و در حالی که قتل را پذیرفت، گفت: غزاله میخواست دوستی مان را تمام کند و به خارج برود سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و او را کشتم.
سرپرست دادسرای جنایی تهران - درباره این ماجرا گفت: خانواده غزاله وقتی اشکهای آرمان را در سالن اجرای احکام زندان رجایی شهر دیدند بزرگواری کردند و گفتند یک ماه به او مهلت میدهند.
محمد شهریاری در ادامه گفت: پدر و مادر مقتول از فضاسازیها ناراحت بودند و گله داشتند. بخصوص از سلبریتیها و چهرههای مشهور. اما وقتی آرمان را به اتاق اجرای حکم منتقل کردند گریه میکرد و بار دیگر به قتل اعتراف کرد. گفت عصبانی شدم دختر را هل دادم و سرش به دیوار برخورد کرد. اما من با اولیای دم صحبت کردم و گفتم هر کسی ممکن است عصبانی شود و دست به چنین کاری بزند، اما حالا پای جان یک نفر دیگر در میان است باید از فضاسازیها دور شوید و تصمیم درستی بگیرید. در نهایت آنها بزرگواری کردند و گفتند یک ماه مهلت میدهند و حرفهایشان صورتجلسه شد. گفتند فقط بهخاطر شما یک ماه مهلت میدهیم. شهریاری در پایان گفت: «ما در دادسرای جنایی تلاش میکنیم که این پرونده به صلح و سازش منجر شود، اما تصمیمگیری نهایی با اولیای دم است.»
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/
اما از طرفی معتقدم همه ما انسانیم و برای هیچ انسانی جانکاه تر از انتظار برای لحظه مرگ نخواهد بود. از نگاه من این جوان هزار بار، با خیال مرگ مرده و زنده شده...
خواهش من از پدر و مادر عزیز متوفی اینه که اگر صلاح دونستن امید این جوان سراپا تقصیر رو ناامید نکنن...
و ضمنا امیدوارم که خداوند مهربان به دل این پدر و مادر عزیز آرامش عطا کند...