در این مطلب مرحله به مرحله شما را راهنمایی می‌کنیم که چطور زندگی بدون پشیمانی داشته باشید.

چطور بدون پشیمانی زندگی کنیم؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پشیمانی مانند روحی سرگردان است که هر گاه در زندگی احساس ناراحتی و ناامیدی می‌کنیم از راه می‌رسد و تا مدتی باقی می‌ماند. گاهی چند ماه، چند سال یا حتی چند دهه! از آن جا که احساس بیچارگی دوست دارد همراه داشته باشد؛ عجیب نیست که سر و کله‌ی روح پشیمانی درست در همین مواقع پیدا شود! یعنی وقتی در زندگی یاد چیز‌هایی می‌افتیم که آرزو می‌کردیم طور دیگری انجام‌شان داده بودیم.

مسئله این جاست که پشیمانی فقط در صورتی ماندگار می‌شود که ما به آن اجازه دهیم. برای رهایی از بار سنگین و ماندگار پشیمانی، ابتدا باید ببینیم در زندگی برای چه چیز‌هایی و به چه دلیلی افسوس می‌خوریم. در ادامه مرحله به مرحله شما را راهنمایی می‌کنیم که چطور زندگی بدون پشیمانی داشته باشید.

مرحله‌ی ۱: به چیز‌هایی که قبلاً شما را پشیمان کرده‌اند فکر کنید

همه‌ی افراد در مورد بعضی مسائل زندگی خود پشیمانی‌هایی دارند؛ اما سوالی که باید از خودتان بپرسید، این است که چند مدت است این بار سنگین پشیمانی را حمل می‌کنید؟

حس گناه و پشیمانی بر سلامت ذهنی شما سنگینی می‌کند که می‌تواند بر فعالیت فیزیکی شما اثر مخرب بگذارد.

اولین گام این است که بدانید از انجام چه کار‌هایی پشیمانید و از انجام چه کار‌هایی پشیمان نیستید. این مرحله به شما فرصت می‌دهد که احساس‌تان را در مورد کار‌هایی که در زندگی انجام داده‌اید؛ کشف کنید.

یادتان باشد که هنگام انجام آن با خودتان مهربان باشید. رویارویی با چیز‌هایی که باعث ایجاد حس درد و زجر و عذاب وجدان در ما می‌شوند؛ تلاش زیادی می‌طلبد.

مرحله‌ی ۲: با خودتان به خوبی صحبت کنید

حال که موارد پشیمانی را در زندگی خود کشف کرده‌اید، در نظر داشته باشید که قرار است با خودتان صحبت کنید. البته قرار نیست خودتان را سرزنش کنید یا داخل چاه خود تخریبی بیفتید.

یک راه جلوگیری از خود تخریبی این است که هر عامل محالف خود را شناسایی کنید. پشیمانی طولانی مدت یکی از اشکال خود تخریبی محسوب می‌شود. در این شرایط پیشرفت تنها زمانی حاصل می‌شود که با خودتان به خوبی صحبت کنید و ریشه‌ی کار‌هایی که از آن‌ها ابراز پشیمانی می‌کنید را بیابید. پیدا کردن این ریشه‌ی پنهان، مشکل شما را ساده و قابل حل می‌سازد.

مرحله‌ی ۳: ریشه‌ی پشیمانی را پیدا کنید

بیایید برویم سراغ نحوه‌ی پیدا کردن ریشه‌ی پشیمانی! ما حس گناه و پشیمانی را در مواقع مختلف زندگی یعنی چه در رابطه با شغل، چه شریک زندگی و یا خانواده تجربه می‌کنیم.

در ادامه چند مثال آورده‌ایم تا به شما آموزش دهیم چطور منشا پشیمانی‌های خود را پیدا کنید:

پشیمانی ۱: من پشیمانم که آن پیشنهاد کاری را قبول نکردم. اگر قبول می‌کردم تا الآن یک مرتبه ترفیع گرفته بودم و سالی x تومان پول در می‌آوردم.

در نگاه اول پشیمانی مذکور در مورد از دست دادن یک فرصت خوب است. اما اگر دقیق‌تر فکر کنیم، حتماً دلیلی داشته است که شما در آن زمان این فرصت شغلی را قبول نکرده‌اید. شاید آن موقع زمان مناسبی برای قبول این پیشنهاد نبود. شاید اولویت‌بندی شما در آن زمان با امروز فرق می‌کرد یا شاید پای هر دلیل شخصی دیگری در میان بود.

ابتدا و پیش از همه ببینید آیا همان شخصی هستید که آن موقع بودید؟
آیا ارزش‌هایتان همان ارزش‌های قبلی است؟
آیا هنوز همان چیز‌هایی را می‌خواهید که آن موقع می‌خواستید؟
چه تجربه‌هایی از قبول نکردن آن شغل نصیب‌تان شده است؟

ممکن است آن موقع نسبت به الآن شخص کاملاً متفاوتی بوده باشید. به عنوان انسان، برای ما مقدر شده است که رشد کنیم و خود قدیمیمان را ارتقا دهیم. در اینجا غم از دست دادن فرصتی خوب، منشا پشیمانی نیست. بلکه پذیرفتن این حقیقت است که همه چیز ممکن است تغییر کند؛ از جمله خودتان.

مثال دوم در مورد کاری است که قبلاً انجام داده‌اید.

پشیمانی ۲: پشیمانم که به این شهر مهاجرت کرده‌ام. اوضاع این‌جا آن طور که فکر می‌کردم نیست و من خوشحال نیستم.

در این‌جا پشیمانی به دلیل مهاجرت به شهری غریب است، اما حتماً دلیلی داشته است که شما این تصمیم بزرگ را گرفته‌اید.

آیا مهاجرت کردید، چون می‌خواستید چیز جدیدی را امتحان کنید یا همیشه دوست داشتید در این شهر زندگی کنید؟
آیا به خاطر مسئله یا شخص خاصی بوده است؟

این سوال‌ها را از خودتان بپرسید و ببینید نیاز‌های فعلیتان کدامند.

هم‌چنین به این مسئله توجه کنید که باید در زمان حال زندگی کنید. در نتیجه وقت و انرژی خود را صرف پشیمانی گذشته نکنید. در عوض سعی کنید از موقعیتی که آن را منفی تلقی می‌کنید، نکات مثبت بیابید.

یادتان باشد هر موقعیتی به زمان نیاز دارد تا راحت شود.

مرحله‌ی ۴: قبول کنید که در یک پروسه قرار دارید

هر روز که می‌گذرد بیش‌تر پی می‌بریم چه کسی هستیم یا در این زندگی که فقط یک بار آن را زندگی می‌کنیم، چه میخواهیم. بزرگ‌ترین هدیه‌ای که می‌توانید به خودتان بدهید، دانستن این است که شما انسان هستید و کامل بودن برای شما هیچ وجود خارجی ندارد. خود را به سبب کار‌هایی که قبلاً انجام دادید و نمی‌دانستید بعداً از آن‌ها پشیمان می‌شوید سرزنش نکنید و نگذارید از این به بعد چیزی جلوی پیشرفت‌تان را بگیرد.

دانستن این که بعضی تصمیمات را بر اساس چیزی که در آن زمان می‌خواستید گرفته‌اید؛ یکی از راه‌های احترام به خودتان است. پشیمان ماندن به مدت طولانی به این معنا است که شما در گذشته زندگی می‌کنید و احترام به خود یعنی این که در زمان حال زندگی کنید.

مرحله‌ی ۵: برای وقت و انرژی خود ارزش قائل شوید

انرژی یکی از ارزشمند‌ترین چیز‌هایی است که تحت کنترل ما قرار دارد. اگر چه اغلب مواقع ممکن است این طور به نظر نرسد.

استفاده از ابزار‌های مدیریت زمان مانند داشتن لیست انجام کار‌ها و علامت زدن کار‌هایی که انجام دادید، بسیار کمک‌کننده است. اما مبحث انرژی فراتر از فعالیت‌های فیزیکی می‌باشد. در واقع ما انرژی روحی و احساسی نیز داریم.

در نتیجه انرژی لازم برای انجام کار‌های فیزیکی، روابط با خانواده، دوستان، هم‌دانشگاهی‌ها، سرگرمی‌ها و دیگر فعالیت‌های روزانه را حتماً مدنظر قرار دهید.

اگر احساس کردید انرژیتان در بعضی جنبه‌های زندگی در حال تمام شدن است، یک روز در هفته را انتخاب کنید و احساسات خود را طی انجام کار‌های روتین روزانه یادداشت کنید:

وقتی ایمیل خود را چک می‌کنید تا صدای هشدار آن خاموش شود چه احساسی دارید؟
وقتی پشت میز کامپیوتر ناهار می‌خورید چقدر احساس می‌کنید در زمان حال زندگی می‌کنید؟
اگر از شما بخواهند به کسانی که دوست‌شان دارید پیام ندهید، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟

برای خود حد و مرز مشخص کنید. برای مسائلی که برایتان اهمیت دارند، ارزش قائل شوید و به آن‌ها وفادار باشید. مخصوصاً اگر آن مسئله مربوط به وقت و زمان خاصی باشد. این یکی از روش‌های احترام گذاشتن و اولویت دادن به خود است.

اکثر اوقات پشیمانی زمانی رخ می‌دهد که برای چیز‌هایی که از نظر ذهنی و جسمی و احساسی برای ما قوت قلب محسوب می‌شوند؛ احترام قائل نمی‌شویم.

مرحله‌ی ۶: برای استراحت کردن تا آخر هفته صبر نکنید

اگر از دوشنبه تا جمعه سر کار می‌روید؛ ممکن است هر بار که جمعه فرا می‌رسد احساس آسودگی سرتاسر وجودتان را فرا بگیرد و با فریاد بگویید: آخر هفته رسید!

اما این روحیه را باید هر روز داشته باشید. جمع کردن تمام زمان‌های مخصوص به خودتان برای آخر هفته ممکن است فشار روانی را افزایش دهد و در عوض احساس ناکارآمدی را به دنبال داشته باشد. کل روز‌های یک هفته نباید شمارش معکوس برای رسیدن به ۴۸ ساعت آخر آن باشد که در آن تمام کار‌هایی که باید انجام دهید را کنار بگذارید!

هر روز وقتی بیابید که در آن استراحت کنید و روح‌تان را با کار‌هایی که دوس دارید انجام دهید تقویت کنید. این می‌تواند هر چیزی را شامل شود. از چک نکردن ایمیل‌ها بعد از ساعت ۶ غروب و گذاشتن موبایل روی حالت هواپیما در ساعتی خاص گرفته تا خیلی ساده هر روز گیتار زدن.

هر قدر خودتان را با چیز‌هایی که باعث خوشحالیتان می‌شود تقویت کنید، این بهانه‌هایی مانند: (پشیمانم که یاد گرفتن گیتار را ادامه ندادم یا پشیمانم که وقت بیشتری با خانواده‌ام نگذراندم، چون مشغول و درگیر کارم بودم.) را کاهش می‌دهد؛ بنابراین اختصاص دادن زمانی برای خودتان بسیار اهمیت دارد.

مرحله‌ی ۷: هدف تعیین کنید

تعیین اهداف کوتاه مدت، طولانی مدت، بزرگ و کوچک ضروری است. وقتی اهداف خود را تعیین می‌کنید و تصویر واضحی از آن‌ها در ذهن دارید؛ بر آن‌ها تمرکز می‌کنید.

اغلب پشیمانی زمانی رخ می‌دهد که ما در زندگی جایی که می‌خواهیم نیستیم یا به چیز‌هایی که می‌خواستیم نرسیدیم. یک روش ساده برای زندگی بدون پشیمانی این است که چیز‌هایی که می‌خواهید در زندگی به دست آورید را پرورش دهید و حتی بهتر می‌شود اگر هر روز بتوانید آن‌ها را ببینید! اما چطور؟

خودکار و کاغذی برادرید که وقت تهیه کردن لیست است.

قرار است ۱۰۱ چیزی را که می‌خواهید در ۱۰۰۱ روز انجام دهید بنویسید و تمرین کنید. ۱۰۰۱ روز کمی کوتاه‌تر از سه سال است و سریع‌تر از آن که متوجه باشید می‌گذرد. داشتن اهداف سرگرم‌کننده‌ی کوچک به اندازه‌ی داشتن اهداف بزرگ زندگی اهمیت دارد. هر چند ممکن است این لیست بیش‌تر شبیه لیست آرزو‌ها به نظر برسد (که می‌تواند همین طور هم باشد)؛ به شما قاب زمانی ۱۰۰۱ روزه‌ای می‌دهد تا موارد داخل لیست‌تان را کامل کنید.

خودتان را دسته کم نگیرید و خلاق باشید. می‌توانید اهداف لیست خود را به دسته‌هایی مثل شغل و سفر تقسیم کنید و آن‌ها بنویسید تا وقتی که محقق شوند. هر روز یک فرصت جدید است. یک ۲۴ ساعت دیگر تا از خود بپرسید امروزتان را چطور می‌خواهید بگذرانید.

مرحله‌ی ۸: از دیگران یاد بگیرید

فرودو در ارباب حلقه‌ها می‌گوید: آرزو می‌کردم حلقه هرگز سراغ من نمی‌آمد. آرزو می‌کردم هیچ‌کدام از این وقایع اتفاق نمی‌افتاد؛ و گندالف جواب می‌دهد: تمام کسانی که در این زمان زندگی می‌کردند چنین احساسی دارند. اما آن‌ها تصمیم‌گیرنده نیستند. تمام چیزی که می‌توانیم در مورد آن تصمیم بگیریم؛ این است که با زمانی که در اختیارمان قرار داده شده چکار کنیم.

وقتی مرگ فرا می‌رسد، دیدگاه‌مان به جهان تغییر می‌کند. حرف‌های افرادی که در بستر مرگ هستند و در مورد پشیمانی‌های خود صحبت می‌کنند، این قضیه را تایید می‌کند. همه‌ی ما فکر می‌کنیم جاودانیم تا زمانی که ثابت می‌شود نیستیم. همه‌ی ما باور داریم شکست ناپذیریم تا زمانی که جهان پیرامون‌مان نشان می‌دهد درست به اندازه‌ی بدن‌هایمان ظریف و شکننده‌ایم. کمی به چند جمله‌ی زیر فکر کنید:

کاش خود را با دیگران مقایسه نمی‌کردم.
کاش به اطرافیانم می‌گفتم چقدر دوست‌شان دارم.
کاش انقدر صبر نمی‌کردم که از فردا شروع کنم.

بعضی از درس‌های عمیق زندگی را از همین تجربیات یاد می‌گیریم.

امروز می‌توانید دو کار انجام دهید:

اول این که به کسی بگویید دوستش دارید و به او فکر می‌کنید.
دوم، یکی از کار‌های که همیشه دوست داشتید انجامش دهید را انتخاب و از امروز شروع کنید. بدون هیچ بهانه‌ای!

حرف آخر

پشیمانی حس بسیار قدرت‌مندی است و اگر مراقب نباشید می‌تواند تمام فکر و وقت و انرژیتان را مصرف کند.
همیشه یادتان باشد که فرقی ندارد در چه شرایطی هستید، می‌توانید با مهربانی از روح پشیملنی بخواهید دست از سرتان بردارد! اما این تنها زمانی ممکن می‌شود که برای خودتان تلاش کنید؛ و هر کاری انجام می‌دهید، به آن عشق و اشتیاق اضافه کنید.

منبع: برترین ها

انتهای پیام/

برچسب ها: دانستنی ها ، خواندنی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.