سنت‌ها به همین راحتی حذف می‌شود. کم کم یلدا، نوروز، چهارشنبه سوری و. به پایان خود می‌رسند و زندگی ماشین حساب و کتاب‌دار جای تمام سنت‌ها را می‌گیرد.

قاتل «شب یلدا» را بشناسید!به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یلدا نزدیک است. شب طولانی که ایرانی‌ها دور هم جمع می‎شوند، آمدن زمستان را جشن می‌گیرند، انار و هندوانه می‌خورند، با آجیل خود را سرگرم می‌کنند و القصه در آخرین شب پاییز حسابی خوش می‌گذرانند.

این جشن کهن ایرانی در معرض خطر است. نه به خاطر هجوم فرهنگ‌های دیگر به ایران و نه تحت تاثیر ژانویه یا هالووین بلکه به خاطر مشکلات اقتصادی که مردم درگیر آن هستند.

یلدا یک جشن است، اما کم کم در حال تبدیل شدن به یک دردسر برای خانواده شده است. پدر و مادر وقتی در حال حساب و کتاب خرج زندگی خود هستند، با خود می‌گویند حالا با این یلدا چه کنیم؟ آجیل را قیمت کردم کیلو خداد تومان! انار و هندوانه را که نگو.

پدربزرگ و مادر بزرگ بازنشسته با هم حساب و کتاب می‌کنند که کجای خرج زندگی‌شان را بزنند تا یلدا را بر اساس سنت‌های قدیمی برگزار کنند. به بچه‌ها و نوه‌های خود شامی بدهند، آجیلی بخرند، هندوانه‌ای قاچ کنند و اناری دون کنند.

این مشکلات کم کم باعث می‌شود که بزرگ‌تر‌ها زیر فشار اقتصادی سعی کنند سنت‌های هزینه دار را بپیچانند. وضع اگر به همین منوال باشد دیگر کم کم خود جامعه یلدا را حذف می‌کند. چند سال دیگر باید شاهد باشیم که یلدا تبدیل به یک خاطره شود.

شاید وقتی ما مویی سفید می‌کنیم به فرزندان و نوه‌های خود می‌گوییم یادش به خیر. آخرین شب پاییز جشنی بود به نام یلدا. همه خانواده دور هم جمع می‌شدند، می‌گفتند و می‌خندیدند. آجیل می‌خوردیم، انار با گلپر.

سنت‌ها به همین راحتی حذف می‌شود. کم کم یلدا، نوروز، چهارشنبه سوری و. به پایان خود می‌رسند و زندگی ماشین حساب و کتاب‌دار جای تمام سنت‌ها را می‌گیرد.

در زندگی امروز سرپرست‌های خانواده مجبور هستند برای رتق و قتق امور زندگی‌شان، قلم قرمز به دست بگیرند و خیلی از رسم‌ها و تفریحات خود را حذف کنند تا چرخ لنگ زندگی‌شان بچرخد.

مشکلات اقتصادی را نمی‌شود فقط در چارچوب اقتصاد تعریف کرد. مهم‌ترین ضربه بحران‌های اقتصادی به مسائل اجتماعی و فرهنگی است. یکی از اهالی بندر ماهشهر در گفت‌وگویی مستند به نکته‌ای اساسی اشاره کرد. او گفت: «مرد پول نداشت، کار نداشت، زنش را طلاق داد.»

وقتی خانواده مشکل مالی دارد، تصمیم می‌گیرد دختر کوچکش را به عقد پیرمردی در بیاورد تا او بار زندگی این خانواده را هم به دوش بکشد.

نمی‌دانم جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی را خوانده‌ای یا نه؟ در این کتاب «سلوچ» پدر خانواده به دلیل مشکلات زندگی را ول می‌کند و می‌رود و بار زندگی به دوش «مرگان» همسر او می‌افتد. مادر خانواده مجبور است هم خرج زندگی را بدهد هم از فرزندانش محافظت کند.

بحران‌های اقتصادی کانون خانواده را هدف می‌گیرد. آن‌هایی که دستی بر آتش تصمیم‌گیری دارند باید این هشدار‌ها را جدی بگیرند. آن‌ها باید بدانند که خطر بزرگ کشور، جیب‌های خالی است.

منبع: عصر ایران

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۴ ۲۸ آذر ۱۳۹۸
سلام شهدای عزیزمان قلب تاریخندتوراقران فراموش نکنید بایک صلواتیلداراسپریکنید