به گزارش وب گردی باشگاه خبرنگاران، وبلاگ یک مترجم در آخرین پست خود نوشت:
سیل نظرات و بازدیدهایی که به سایت من میرسید خبر از رویدادی جدید داشت. خیلی زود فهمیدم که جناب اصغر فرهادی جایزه گلدنگلوب را برای فیلم “جدایی نادر از سیمین” به عنوان بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان از آن خود کرد. صبح امروز هم در روزنامه شرق گزارش بسیار اغراقآمیزی را خواندم که میگفت “فیلم جدایی نادر از سیمین با عبور از تمام مشکلاتی که در راه ساخت آن پیش آمده بود این روزهای همچون خورشید دامنه پرتوهایش شرق تا غرب را پوشانده است و …” من که تقریبا روزانه شرق را ورق میزنم، اخیرا چنین مطلب سراسر شور و اغراقی را در آن سراغ ندارم.
ارزش این فیلم همانطور که در نوشتار قبلیام اشاره کرده بودم ـ که محبت و نوازش و ادب هواداران اصغر فرهادی را به ما دوباره نشان داد ـ بسیار بالا بود. این فیلم را در روزهای نخست اکرانش دیده بودم و به خیلیها توصیه کردم که ببینند. به شدت فیلم را پسندیده بودم و تا مدتها برای یافتن پیام فیلم فکر میکردم و با دوستان بحث میکردم. فیلم، فیلمنامه، بازیها و … که من تخصصی در آنها ندارم بسیار ارزشمند بود و به همین دلیل از اصغر فرهادی تشکر کردم ـ چیزی که اصلا در نوشتار قبلیام دیده نشد.
البته این مطلب را در ادامه نوشتار قبلی نمینویسم اما ذکر این نکته را ضروری میدانم که لپ کلام یا به قول انگلیسیها gist مطلب این بود که “آقای اصغر فرهادی دستت درد نکند، فیلم خوبی ساختی، اما تو از طرف من و دستکم ۲۴ میلیون ایرانی اجازه نداری وقتی برای اکران فیلمات به کشورهای آزاد! خارجی سفر میکنی به مخاطبان ایرانی که فیلمت را دیدند و پسندیدند و دیدگاه سیاسی یکسانی با تو ندارند توهین کنی. تو نماینده یک ملتی نه نماینده یک قشر خاص.“
ما ایرانی و مسلمان هستیم و با ارزشهای ایرانی و اسلامی خو گرفتهایم. خودم شخصا گرچه متخصص در امور فیلم نیستم اما به دلیل دیدن فیلمهای زیاد و خواندن انتقادات فراوان تا حدی قدرت تشخیص فیلم خوب از بد را دارم و توانایی آن را دارم که فیلم را از کارگردانش جدا کنم. اما ما در کشوری زندگی میکنیم که افرد به کارهایشان منگنه شدهاند. کسی اصغر فرهادی را به تنهایی به عنوان کارگردان موفق یک فیلم موفق نمیبیند بلکه آن ایرانیهای مسلمانی که دین برایشان از اولیت برخوردار است و کم هم نیستند هنگامیکه عکس دست دادن او را با ایزابلا روسیلینی و آنجلینا جولی دیدهاند دیگر اصغر فرهادی کارگردان را به تنهایی نمیبینند بلکه به یکباره همه را با هم جمع میزنند و نتیجهای دیگر میگیرند. اصغر فرهادی که حتی در ظاهر به شرع مقدم احترام بگذارد و فیلمهایش به مراتب ضعیفتر از این باشد به مراتب احترامش بیش از اصغر فرهادی است که فیلمش جایزه اسکار ببرد و به اسلام و مسلمانی بیاعتنا باشد.
گفتن این نکته را هم ضروری میدانم که در میان هنرمندان مطرح کشور منتقد جمهوری اسلامی کم نیست. اما همه برای انتقاد از کشورشان دست به دامن غرب نمیشوند. متاسفانه درد ما در ایران این است که تا میخواهیم از کشورمان انتقاد کنیم یک تریبون غربی باید بیابیم و حمایت مالی هم از غرب دریافت کنیم. این بد است. البته این موضوع هم به ظرفیتهای حکومتی در داخل برای آزادی بیان و … و هم ظرفیتهای فردی برمیگردد اما بازهم خیلی از افراد منتقد، کشورشان را به غربیهای آزاد! نمیفروشند هر اندازه هم که در فشار باشند.
گرچه سخنان آقای اصغر فرهادی در مراسم اهدای جایزه را دیدم و بسیار پسندیدم و به درستی هم گفتند که “مردمام به راستی طرفدار صلحاند” اما جناب فرهادی، در روزهایی که هممیهنان ما را به دلیل ایرانی بودن و دانشمند بودند ترور میکند و به آن اعتراف میکنند، من جایزه گوی طلایی (گلدن گلوب) را به مصطفی احمدی روشن میدهم که خانوادهاش تنها چند روز پس از تکهتکه شدن عزیزترینشان به رهبر چنین مینویسند:
سرخم می سلامت، شکند اگر سبویی …
دشمنان عنود داخلی و خارجی ملت سرافراز ایران اسلامی بدانند که هر قطره خون مصطفی عزیز، هزاران جوان غیور و شهادت طلب در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی می پروراند که آرامش را از اردوگاه استکبار و نظام سلطه خواهد ربود. … رهبرا ما پای بیعت نامه خویش را با خون فرزندمان امضاء کردهایم و از شما مسئلت داریم در پیشگاه خداوند متعال و حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفداء) شهادت دهید که ما ذرهای از پیمودن راه اعتلای مکتب اسلام عزیز کوتاه نخواهیم آمد و در پایان عرضه میداریم: «ربنا تقبل منا هذا القلیل»/س